منافق: تفاوت میان نسخهها
←تفاوت نفاق و فسق
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
ایمان اعتقاد قلبی و اقرار زبانی و عمل به وظایف است بر این اساس آن که هر سه را دارا است مؤمن و هر که هر سه را فاقد است کافر است و هر کس اقرار زبانی(به دروغ) دارد ولی اعتقاد قلبی ندارد منافق و هر کس اعتقاد قلبی و زبانی دارد ولی در عمل کوتاهی میکند فاسق است.<ref>حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ۱۳۶۳ش، ج۱۳،ص۱۷۷؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۱۰، ص۵۰.</ref> | ایمان اعتقاد قلبی و اقرار زبانی و عمل به وظایف است بر این اساس آن که هر سه را دارا است مؤمن و هر که هر سه را فاقد است کافر است و هر کس اقرار زبانی(به دروغ) دارد ولی اعتقاد قلبی ندارد منافق و هر کس اعتقاد قلبی و زبانی دارد ولی در عمل کوتاهی میکند فاسق است.<ref>حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ۱۳۶۳ش، ج۱۳،ص۱۷۷؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۱۰، ص۵۰.</ref> | ||
[[علامه طباطبایی]] نیز نفاق و ضعف ایمان را دو امر متفاوت دانسته که اولی این است که انسان چیزی را بگوید که بدان اعتقاد ندارد و عمل نمیکند و دومی آن است که انسان چیزی را که میگوید و بدان اعتقاد دارد به جهت سستی اراده و همت انجامش ندهد.<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۲۴۹.</ref> | [[علامه طباطبایی]] نیز نفاق و ضعف ایمان را دو امر متفاوت دانسته که اولی این است که انسان چیزی را بگوید که بدان اعتقاد ندارد و عمل نمیکند و دومی آن است که انسان چیزی را که میگوید و بدان اعتقاد دارد به جهت سستی اراده و همت انجامش ندهد.<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، الناشر منشورات اسماعیلیان، ج۱۹، ص۲۴۹.</ref> | ||
==اهمیت منافقان در تاریخ اسلام== | ==اهمیت منافقان در تاریخ اسلام== | ||
به نوشته [[تفسیر نمونه]]، مسئله نفاق و منافقان در اسلام، بعد از [[هجرت پیامبر(ص)]] به [[مدینه]] مطرح شده است. در «مکّه» مخالفان آشکارا بر ضد اسلام تبلیغ میکردند؛ اما بعد از قدرتگیری مسلمانان در مدینه، دشمنان در ضعف قرار گرفتند و برای ادامه برنامههایشان برضد پیامبر(ص) و مسلمانان، در ظاهر به صفوف مسلمانان پیوستند، در حالی که [[ایمان]] نیاورده بودند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۴، ص۱۴۶.</ref> | به نوشته [[تفسیر نمونه]]، مسئله نفاق و منافقان در اسلام، بعد از [[هجرت پیامبر(ص)]] به [[مدینه]] مطرح شده است. در «مکّه» مخالفان آشکارا بر ضد اسلام تبلیغ میکردند؛ اما بعد از قدرتگیری مسلمانان در مدینه، دشمنان در ضعف قرار گرفتند و برای ادامه برنامههایشان برضد پیامبر(ص) و مسلمانان، در ظاهر به صفوف مسلمانان پیوستند، در حالی که [[ایمان]] نیاورده بودند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۴، ص۱۴۶.</ref> |