پرش به محتوا

روضه پنج‌تن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== پانویس ==↵{{پانویس۲}}' به '== پانویس == {{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشت‌ها}}')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


==نمونه‌هایی از اشعار==
==نمونه‌هایی از اشعار==
{{شعر۲|سبک نگارش=|عرض=۴۹|تراز=راست|رنگ بالا=EAF4FF|رنگ پایین=EAF4FF|شکل بندی اشعار=line-height:140%;|خط اول=دیوان احمد صالح
{{شعر جدید
|عالم کون و مکان را کبریای پنج تنکرد خلقت روز اول از برای پنج تن|آب و باد و خاک وآتش عرش و فرش و ممکنات
|عنوان =دیوان احمد صالح
در وجود  آورد از بهر ولای پنج تن|احمد و حیدر مکان کردند در زیر کساحضرت صدیقه و هم مجتبای پنج تن|شد چو داخل در کسا سر حلقه میدان عشق|خامس آل عبا گلگون قبای پنج تن|جبرئیل آندم گرفت اذن از خدا و مصطفی|گشت وارد بر در دولت سرای پنج تن|آن زمان خیل ملک گفتند کای حی کریم|چیست در عالم الهی ماجرای پنج تن|وحی آمد آنزمان از جانب پروردگار|من نکردم خلق عالم جز برای پنج تن|کسیتند این پنج تن‌ای مالک روز شمار|شد ندا این فاطمه با مصطفای پنج تن|فاطمه باشد بلی با شوهر او مرتضی|فاطمه است نور چشمش مجتبای پنج تن|فاطمه است خسرو کرب وبلا یعنی حسین|آنکه بر افراشت برگردون لوای پنج تن|حق زهرا و علی و مصطفی، اولادشان|حاجت بانی بر آور‌ای خدای پنج تن|یک مکان زیر کسا یک جا میان قتلگاه|کربلا گردیدشان ماتم سرای پنج تن|گفت زهرا‌ای غریب‌ای کشته مادر حسین|گشته‌ای عریان چرا‌ای با وفای پنج تن|ایکه می‌خواهی سعادت در جهان وآخرت|همچو صالح باش دائم خاک پای پنج تن<ref>صالح، ران ملخ، ۱۳۶۷ش، ص۱۴، ۱۵.</ref>}}
| جداکننده = \\
{{شعر۲|سبک نگارش=|عرض=۴۹|تراز=چپ|رنگ بالا=FFEDED|رنگ پایین=FFEDED|شکل بندی اشعار=line-height:140%;|خط اول=دیوان آهی
| متن = عالم کون و مکان را کبریای پنج تن \\کرد خلقت روز اول از برای پنج تن
| عالمی را آفریده حق برای [[پنج تن]]|بشنو از ذرات عالم خود ثنای پنج تن| پنج نور حق چو در زیر کسا گشتند جمع|کسوت ختم رسل گردید جای پنج تن| خواست چون‌شان و مقام خاندانش را ز حق|احمد مرسل که بودی مقتدای پنج تن| کرد نازل انما را حق به [[قرآن]] بهرشان|خوش نشان امتحان است انمای پنج تن| این خطاب از درگه حق آمدی بر قدسیان|خلقت عالم نکردم جز برای پنج تن| گفت [[جبرییل|جبریل]] امین یارب چه باشد نامشان|این ندا آمد در آندم از خدای پنج تن| [[فاطمه]] هست و دو فرزند پدر با همسرش|جملگی گردید اینک آشنای پنج تن| خلقت عالم طفیل هستی آنان بود|هم [[شفاعت]] در جزا باشد جزای پنج تن| گر غم و اندوه در دل داری‌ای [[شیعه]] کنون|رو بزن دست [[توسل]] بر ولای پنج تن|‌ای دریغا با چنین جاه و مقام و مزلت|بُد فزون از عالمی رنج و عنای پنج تن| آه و واویلا که احمد در احد مجروع شد|گوهر دندان شکست از مصطفای پنج تن| پهلوی [[زهرا(س)|زهرا]] شکست و [[محسن بن علی (ع)|محسن]] او سقط شد|رفت از‌دار فنا خیرالنسای پنج تن| کشته شمشیر زهرآگین [[ابن ملجم|بن ملجم]] زکین|گشت در محراب [[کوفه]] مرتضای پنج تن| نی همین دادند زهرش بلکه جسمش بعد مرگ|تیرباران جفا شد مجتبای پنج تن| تشنه لب گشتی شهید و شد حریم او اسیر|در ره آئین حق گلگون قبای پنج تن| داد دشمن راس پاک او مکان کنج تنور|مطبخ [[خولی]] شدی مهمانسرای پنج تن| همچو «آهی» دیده افلاکیان و خاکیان|روز وشب گریان بود اندر عزای پنج تن<ref>آهی، دیوان آهی، ج۲، ص۱۰۲-۱۰۳-۱۰۴.</ref>}}
آب و باد و خاک وآتش عرش و فرش و ممکنات \\در وجود  آورد از بهر ولای پنج تن
احمد و حیدر مکان کردند در زیر کسا \\حضرت صدیقه و هم مجتبای پنج تن
شد چو داخل در کسا سر حلقه میدان عشق \\خامس آل عبا گلگون قبای پنج تن
جبرئیل آندم گرفت اذن از خدا و مصطفی \\گشت وارد بر در دولت سرای پنج تن
آن زمان خیل ملک گفتند کای حی کریم \\چیست در عالم الهی ماجرای پنج تن
وحی آمد آنزمان از جانب پروردگار \\من نکردم خلق عالم جز برای پنج تن
کسیتند این پنج تن‌ای مالک روز شمار \\شد ندا این فاطمه با مصطفای پنج تن  
فاطمه باشد بلی با شوهر او مرتضی \\فاطمه است نور چشمش مجتبای پنج تن
فاطمه است خسرو کرب وبلا یعنی حسین \\آنکه بر افراشت برگردون لوای پنج تن
حق زهرا و علی و مصطفی، اولادشان \\حاجت بانی بر آور‌ای خدای پنج تن
یک مکان زیر کسا یک جا میان قتلگاه \\کربلا گردیدشان ماتم سرای پنج تن
گفت زهرا‌ای غریب‌ای کشته مادر حسین \\گشته‌ای عریان چرا‌ای با وفای پنج تن
ایکه می‌خواهی سعادت در جهان وآخرت \\همچو صالح باش دائم خاک پای پنج تن<ref>صالح، ران ملخ، ۱۳۶۷ش، ص۱۴، ۱۵.</ref>}}
{{شعر جدید
|عنوان =دیوان آهی
| جداکننده = \\
| متن = عالمی را آفریده حق برای [[پنج تن]]\\بشنو از ذرات عالم خود ثنای پنج تن
پنج نور حق چو در زیر کسا گشتند جمع\\کسوت ختم رسل گردید جای پنج تن
خواست چون‌شان و مقام خاندانش را ز حق\\احمد مرسل که بودی مقتدای پنج تن
کرد نازل انما را حق به [[قرآن]] بهرشان\\خوش نشان امتحان است انمای پنج تن
این خطاب از درگه حق آمدی بر قدسیان\\خلقت عالم نکردم جز برای پنج تن
گفت [[جبرییل|جبریل]] امین یارب چه باشد نامشان\\این ندا آمد در آندم از خدای پنج تن
[[فاطمه]] هست و دو فرزند پدر با همسرش\\جملگی گردید اینک آشنای پنج تن
خلقت عالم طفیل هستی آنان بود\\هم [[شفاعت]] در جزا باشد جزای پنج تن
گر غم و اندوه در دل داری‌ای [[شیعه]] کنون\\رو بزن دست [[توسل]] بر ولای پنج تن
ای دریغا با چنین جاه و مقام و مزلت\\بُد فزون از عالمی رنج و عنای پنج تن
آه و واویلا که احمد در احد مجروع شد\\گوهر دندان شکست از مصطفای پنج تن
پهلوی [[زهرا(س)|زهرا]] شکست و [[محسن بن علی (ع)|محسن]] او سقط شد\\رفت از‌دار فنا خیرالنسای پنج تن
کشته شمشیر زهرآگین [[ابن ملجم|بن ملجم]] زکین\\گشت در محراب [[کوفه]] مرتضای پنج تن
نی همین دادند زهرش بلکه جسمش بعد مرگ\\تیرباران جفا شد مجتبای پنج تن
تشنه لب گشتی شهید و شد حریم او اسیر\\در ره آئین حق گلگون قبای پنج تن
داد دشمن راس پاک او مکان کنج تنور\\مطبخ [[خولی]] شدی مهمانسرای پنج تن
همچو «آهی» دیده افلاکیان و خاکیان\\روز وشب گریان بود اندر عزای پنج تن<ref>آهی، دیوان آهی، ج۲، ص۱۰۲-۱۰۳-۱۰۴.</ref>}}
{{پاک کن}}
{{پاک کن}}


Image-reviewer، abusefilter، Automoderated users، autopatrolled، ربات‌ها، botadmin، دیوان‌سالاران، checkuser، confirmed، electionadmin، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، Moderators، movedable، oversight، patroller، protected، مدیران اشتراک فشاری، reviewer، rollbacker، steward، پنهانگران، مدیران، templateeditor، translationadmin
۵٬۴۲۶

ویرایش