وحدت وجود: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
در [[حکمت متعالیه]]، استدلال بر وحدت وجود بهنوعی ایجاد ارتباط میان نظریه وحدت تشکیکی وجود (تشکیک خاصی) و نظریه عارفان تلقی شده است.<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۲۵۵.</ref> برای نمونهای از استدلال بر وحدت وجود در این مکتب فلسفی به استدلال [[ملاصدرا]]<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۲۹۹-۳۰۱.</ref> اشاره شده که با تحلیل [[اصل علیت]] صورتبندی شده است.<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۲۵۵-۲۵۷.</ref> مقدمه اول این دانسته شده که معلولْ ذاتی نیست که دارای وابستگی به علت باشد، بلکه عین وابستگی به آن است.<ref>حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۷ق، ص۳۷۳ ؛ یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۲۵۴-۲۵۷.</ref> مقدمه دوم اینکه چون وجود معلول چیزی جز وابستگی به علت نیست، نسبتدادن هستی به معلول با فرض وابستگی وجودی او به علت است؛ پس معلول نه وجودی مستقل، بلکه شأنی از شئون علت و تجلی صفات آن خواهد بود.<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۲۵۸-۲۶۰.</ref> | در [[حکمت متعالیه]]، استدلال بر وحدت وجود بهنوعی ایجاد ارتباط میان نظریه وحدت تشکیکی وجود (تشکیک خاصی) و نظریه عارفان تلقی شده است.<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۲۵۵.</ref> برای نمونهای از استدلال بر وحدت وجود در این مکتب فلسفی به استدلال [[ملاصدرا]]<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۲۹۹-۳۰۱.</ref> اشاره شده که با تحلیل [[اصل علیت]] صورتبندی شده است.<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۲۵۵-۲۵۷.</ref> مقدمه اول این دانسته شده که معلولْ ذاتی نیست که دارای وابستگی به علت باشد، بلکه عین وابستگی به آن است.<ref>حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۷ق، ص۳۷۳ ؛ یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۲۵۴-۲۵۷.</ref> مقدمه دوم اینکه چون وجود معلول چیزی جز وابستگی به علت نیست، نسبتدادن هستی به معلول با فرض وابستگی وجودی او به علت است؛ پس معلول نه وجودی مستقل، بلکه شأنی از شئون علت و تجلی صفات آن خواهد بود.<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۲۵۸-۲۶۰.</ref> | ||
به نقل از منابع، معتقدان به وحدت وجود برای اثبات نظر خود به متون دینی ([[قرآن]]{{یاد| | به نقل از منابع، معتقدان به وحدت وجود برای اثبات نظر خود به متون دینی ([[قرآن]]{{یاد|آیاتی چون [[آیه ۱۱۵ سوره بقره]] (برای نمونه ن.ک: جندی، شرح فصوص الحکم، ۱۴۲۳ق، ص۳۲۲)، [[آیه ۱۷ سوره انفال]] (برای نمونه ن.ک: قمشهای، مجموعه آثار حكیم صهبا، ۱۳۷۸ش، ص۳۵)، [[آیه ۸۸ سوره قصص]]، [[آیه ۵۳ سوره فصلت]] (جامی، شرح الجامی، ۱۴۲۵ق، ص۷۰؛ قمشهای، مجموعه آثار حكیم صهبا، ۱۳۷۸ش، ص۳۵) [[آیه ۱۶ سوره ق]] (برای نمونه ن.ک: جامی، نفحات الانس، انتشارات کتابفروشی محمودی، ص۴۸۷)، آیات ۲۶ و ۲۷ [[سوره الرحمن]] (برای نمونه ن.ک: جامی، نفحات الانس، انتشارات کتابفروشی محمودی، ص۴۸۴)، [[آیه ۷ سوره مجادله]] (جامی، نفحات الانس، انتشارات کتابفروشی محمودی، ص۴۸۷؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۱۳۶۳ش، ص۱۹۰؛ حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۷ق، ص۳۷۴-۳۷۵) و [[آیه ۱ سوره توحید]] (قمشهای، مجموعه آثار حكیم صهبا، ۱۳۷۸ش، ص۳۵؛ خمینی، تعليقات على شرح فصوص الحكم و مصباح الانس، ۱۴۱۰ق، ص۱۱۳).}} و [[حدیث]]) هم استناد کردهاند.<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۲۷۰-۲۹۴.</ref> برای نمونه، به آیاتی چون [[آیه ۱۱۵ سوره بقره]]،<ref>برای نمونه ن.ک: جندی، شرح فصوص الحکم، ۱۴۲۳ق، ص۳۲۲.</ref> [[آیه ۱۷ سوره انفال]]،<ref>برای نمونه ن.ک: قمشهای، مجموعه آثار حكیم صهبا، ۱۳۷۸ش، ص۳۵.</ref> [[آیه ۸۸ سوره قصص]]،<ref>جامی، نفحات الانس، انتشارات کتابفروشی محمودی، ص۴۸۵؛ ص۲۱؛ خمینی، شرح دعاء السحر، ۱۴۲۵ق، ص۲۱.</ref> [[آیه ۵۳ سوره فصلت]]،<ref>برای نمونه ن.ک: جامی، شرح الجامی، ۱۴۲۵ق، ص۷۰؛ قمشهای، مجموعه آثار حكیم صهبا، ۱۳۷۸ش، ص۳۵. </ref> [[آیه ۱۶ سوره ق]]،<ref>برای نمونه ن.ک: جامی، نفحات الانس، انتشارات کتابفروشی محمودی، ص۴۸۷.</ref> آیات ۲۶ و ۲۷ [[سوره الرحمن]]،<ref>برای نمونه ن.ک: جامی، نفحات الانس، انتشارات کتابفروشی محمودی، ص۴۸۴.</ref> آیه ۳ و ۴ [[سوره حدید]]،<ref>جامی، نفحات الانس، انتشارات کتابفروشی محمودی، ص۴۸۵؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، مقدمه قیصری، ج۱، ص۱۵؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۱۳۶۳ش، ص۱۹۰؛ حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۷ق، ص۳۷۴. </ref> [[آیه ۷ سوره مجادله]]<ref>جامی، نفحات الانس، انتشارات کتابفروشی محمودی، ص۴۸۷؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۱۳۶۳ش، ص۱۹۰؛ حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۷ق، ص۳۷۴-۳۷۵.</ref> و [[آیه ۱ سوره توحید]]<ref>قمشهای، مجموعه آثار حكیم صهبا، ۱۳۷۸ش، ص۳۵؛ خمینی، تعليقات على شرح فصوص الحكم و مصباح الانس، ۱۴۱۰ق، ص۱۱۳.</ref> استناد شده است. از روایات هم، به روایاتی از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]،<ref>جامی، نفحات الانس، انتشارات کتابفروشی محمودی، ص۴۸۷؛ قمشهای، مجموعه آثار حكیم صهبا، ۱۳۷۸ش، ص۳۵.</ref> [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]]<ref>جامی، نفحات الانس، انتشارات کتابفروشی محمودی، ص۴۸۷؛ قمشهای، مجموعه آثار حكیم صهبا، ۱۳۷۸ش، ص۳۵.</ref> و [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]]<ref>برای نمونه ن.ک: جامی، نفحات الانس، انتشارات کتابفروشی محمودی، ص۴۸۷.</ref> استناد شده است. گفته شده که بخش عمدهای از این روایات از امام علی(ع) روایت شده است.<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۲۸۲.</ref> نمونهای از استدلال به آیات و روایات برای اثبات وحدت وجود، در نامه [[عبدالرزاق کاشانی]] (درگذشت: ۷۳۶ق)، صوفی شیعی معتقد به وحدت وجود، به علاءالدوله سمنانی (درگذشت: ۷۳۶ق)، صوفی اهلسنت مخالف وحدت وجود، نشان داده شده است؛<ref>جامی، نفحات الانس، انتشارات کتابفروشی محمودی، ص۴۸۲-۴۹۱.</ref> برای نمونه، کاشانی ضمن مطالب خود به این جمله امام علی(ع) استدلال کرده است: «مَعَ كُلِّ شَيْءٍ لَا بِمُقَارَنَةٍ وَ غَيْرُ كُلِّ شَيْءٍ لَا بِمُزَايَلَة»؛<ref>نهج البلاغه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، خطبه ۱، ص۳۰.</ref> «با هر چیزی هست، ولی نه بهگونهای که همنشین و نزدیک او باشد، غیر از هر چیزی است، ولی نه بدانسان که از او دور باشد».<ref>نهج البلاغه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، خطبه ۱، ص۳۱.</ref> | ||
==منتقدان و نقدها== | ==منتقدان و نقدها== |