پرش به محتوا

وحدت وجود: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:
*هر موجودی غیر از خدا، هر قدر هم که عظمت داشته باشد، موجود محدودی است و در برابر عظمت بی‌نهایت الهی هیچ انگاشته می‌شود.<ref>مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۹۰-۹۱.</ref> [[مرتضی مطهری]] این تفسیر را تعبیر عارفان درجه دوم از نظر جایگاه عرفانی تلقی کرده است.<ref>مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۹۰.</ref> او این تفسیر را همان «وحدت شهود» دانسته است: به‌معنای اینکه انسان به غیر از خدا چیزی را نبیند، نه اینکه غیر  از خدا در عالمْ موجود دیگری نباشد.<ref>مطهری، شرح مبسوط منظومه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۱۹۰.</ref>
*هر موجودی غیر از خدا، هر قدر هم که عظمت داشته باشد، موجود محدودی است و در برابر عظمت بی‌نهایت الهی هیچ انگاشته می‌شود.<ref>مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۹۰-۹۱.</ref> [[مرتضی مطهری]] این تفسیر را تعبیر عارفان درجه دوم از نظر جایگاه عرفانی تلقی کرده است.<ref>مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۹۰.</ref> او این تفسیر را همان «وحدت شهود» دانسته است: به‌معنای اینکه انسان به غیر از خدا چیزی را نبیند، نه اینکه غیر  از خدا در عالمْ موجود دیگری نباشد.<ref>مطهری، شرح مبسوط منظومه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۱۹۰.</ref>
*همه موجودات موجود هستند به یک حقیقت که آن حقیقتِ وجود است.<ref>مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۹۲.</ref> این حقیقت مراتبی دارد: مرتبه‌ برتر آن [[واجب الوجود]] و مرتبه‌های دیگر [[ممکن الوجود]] است.<ref>مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۹۲.</ref> پس وجود حقیقت واحدی است که دارای مراتب مختلف است.<ref>مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۹۲.</ref> این نگاه به وحدت وجود را «تشکیک خاصی» و مورد پذیرش در [[حکمت متعالیه]] دانسته‌اند.<ref>یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۱۵۶-۱۶۰.</ref>
*همه موجودات موجود هستند به یک حقیقت که آن حقیقتِ وجود است.<ref>مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۹۲.</ref> این حقیقت مراتبی دارد: مرتبه‌ برتر آن [[واجب الوجود]] و مرتبه‌های دیگر [[ممکن الوجود]] است.<ref>مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۹۲.</ref> پس وجود حقیقت واحدی است که دارای مراتب مختلف است.<ref>مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۹۲.</ref> این نگاه به وحدت وجود را «تشکیک خاصی» و مورد پذیرش در [[حکمت متعالیه]] دانسته‌اند.<ref>یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۱۵۶-۱۶۰.</ref>
*هستی از همه نظر یگانه و در حقیقت چیزی جز خداوند و [[اسما و صفات|اسماء و صفات]] او نیست و مخلوقات عالم چیزی جز امور اعتباری و هستی‌های مجازی نیستند.<ref>سید حیدر آملی، جامع الاسرار، ۱۳۶۸ش، ص۶۶۸.</ref> نسبت مخلوقات به خداوند مانند نسبت تصویر شخص در آینه با خود شخص<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، بیروت، ج۱، ص۳۰۴.</ref> یا نسبت موج دریا با دریاست.<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۱۴۲۳ق، ص۲۰۱؛ حسن‌زاده آملی، هزار و یک کلمه، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۳۱۶-۳۱۷.</ref> این نظر، با عنوان «وحدت شخصیّه وجود»، نظر اصلی عارفان و صوفیان، از جمله [[ابن‌عربی]] و پیروانش، دانسته‌اند.<ref>سجادی، «وحدت وجود»، ص۶۴؛ زرین‌کوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۱۴۵-۱۴۶؛ ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۱۳۸۶ش، دیباچه محقق، ص۶۹-۷۱.</ref> گفته شده که از نظر عارفان وجود کثرت در عالم ناشی از وجود مراتب در وجود از نظر شدت و ضعف نیست، بلکه ناشی از شدت و ضعف ظهور وجود خداوند در آنهاست.<ref>امینی‌نژاد، آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی، ۱۳۹۰ش، ص۲۵۰.</ref>
*هستی از همه نظر یگانه و در حقیقت چیزی جز خداوند و [[اسما و صفات|اسماء و صفات]] او نیست و مخلوقات عالم چیزی جز امور اعتباری و هستی‌های مجازی نیستند.<ref>سید حیدر آملی، جامع الاسرار، ۱۳۶۸ش، ص۶۶۸.</ref> نسبت مخلوقات به خداوند مانند نسبت تصویر شخص در آینه با خود شخص<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، بیروت، ج۱، ص۳۰۴.</ref> یا نسبت موج دریا با دریاست.<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۱۴۲۳ق، ص۲۰۱؛ حسن‌زاده آملی، هزار و یک کلمه، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۳۱۶-۳۱۷.</ref> این نظر، با عنوان «وحدت شخصی وجود»، نظر اصلی عارفان و صوفیان، از جمله [[ابن‌عربی]] و پیروانش، دانسته‌اند.<ref>سجادی، «وحدت وجود»، ص۶۴؛ زرین‌کوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۱۴۵-۱۴۶؛ ابن‌عربی، فصوص الحکم، ۱۳۸۶ش، دیباچه محقق، ص۶۹-۷۱.</ref> گفته شده که از نظر عارفان وجود کثرت در عالم ناشی از وجود مراتب در وجود از نظر شدت و ضعف نیست، بلکه ناشی از شدت و ضعف ظهور وجود خداوند در آنهاست.<ref>امینی‌نژاد، آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی، ۱۳۹۰ش، ص۲۵۰.</ref>
{{گفتاورد تزیینی|<small>[[جلال‌الدین همایی]]، ادیب و استاد دانشگاه تهران</small>:{{سخ}}  
{{گفتاورد تزیینی|<small>[[جلال‌الدین همایی]]، ادیب و استاد دانشگاه تهران</small>:{{سخ}}  
از استادانم آقا شيخ محمد خراسانى‏ و حاج‌آقا رحيم ارباب اصفهانى‏ شنيده‌‏ام كه فرمودند: همه قيل و قال‌ها و جنگ و جدال‌هاى علمى و مذهبى عرفا و متشرعان در باب وحدت وجود بر سر يک كلمه «از» است؛ كه بگوييم «عالم همه اوست»، يا بگوييم «عالم همه از اوست». عارف صوفى جمله اول را و اهل ظاهر جمله دوم را می‌‏گويند.<ref>همایی، مولوی‌نامه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۰۶.</ref>}}
از استادانم آقا شيخ محمد خراسانى‏ و حاج‌آقا رحيم ارباب اصفهانى‏ شنيده‌‏ام كه فرمودند: همه قيل و قال‌ها و جنگ و جدال‌هاى علمى و مذهبى عرفا و متشرعان در باب وحدت وجود بر سر يک كلمه «از» است؛ كه بگوييم «عالم همه اوست»، يا بگوييم «عالم همه از اوست». عارف صوفى جمله اول را و اهل ظاهر جمله دوم را می‌‏گويند.<ref>همایی، مولوی‌نامه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۰۶.</ref>}}
confirmed، protected، templateeditor
۶٬۱۷۰

ویرایش