پرش به محتوا

حدیث قرب نوافل: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
در این حدیث توهین به ولی خدا به منزله جنگ با خدا دانسته شده و خداوند از شتاب برای یاری ولی خود بیش از هر چیزی سخن به میان آورده است. طبق بند دیگری از این حدیث بندهٔ مؤمن به وسیله انجام نوافل به خدا تقرب پیدا می‌کند و خدا گوش و چشم او می‌شود.
در این حدیث توهین به ولی خدا به منزله جنگ با خدا دانسته شده و خداوند از شتاب برای یاری ولی خود بیش از هر چیزی سخن به میان آورده است. طبق بند دیگری از این حدیث بندهٔ مؤمن به وسیله انجام نوافل به خدا تقرب پیدا می‌کند و خدا گوش و چشم او می‌شود.


عارفان مسلمان این تعبیر را حقیقی و آن را شاهدی بر نظریه [[وحدت وجود]] و بیانگر مقام فنای در صفات خدا یا فنای فی‌الله دانسته‌اند؛ اما به‌باور [[محدثان]] و [[فقیهان]] تعبیر مذکور، مجازی است و به امداد الهی به مؤمن یا به نزدیکی خدا به فرد مؤمن و یا معانی دیگری اشاره دارد.
عارفان مسلمان این تعبیر را حقیقی و آن را شاهدی بر [[وحدت وجود|نظریه وحدت وجود]] و بیانگر مقام فنای در صفات خدا یا فنای فی‌الله دانسته‌اند؛ اما به‌باور [[محدثان]] و [[فقیهان]] تعبیر مذکور، مجازی است و به امداد الهی به مؤمن یا به نزدیکی خدا به فرد مؤمن و یا معانی دیگری اشاره دارد.


حدیث قرب نوافل با اندکی تفاوت در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] از [[پیامبر(ص)]] نقل شده است.  
حدیث قرب نوافل با اندکی تفاوت در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] از [[پیامبر(ص)]] نقل شده است.  
خط ۳۴: خط ۳۴:
==تفسیر حدیث==
==تفسیر حدیث==
===دیدگاه عارفان===
===دیدگاه عارفان===
عارفان مسلمان این حدیث را به‌عنوان مستندی برای مباحث عرفانی خود مورد توجه قرار داده‌اند.<ref>آذرخشی، «جایگاه حدیث قرب نوافل در منابع فریقین و بررسی تطبیقی رویکرد عرفا و محدثان نسبت به آن»، ص۱۸.</ref> [[ابن‌عربی]]، الفاظ [[حدیث]] قرب نوافل را حقیقی تلقی کرده و آن را شاهدی بر نظریه [[وحدت وجود]] دانسته‌ است.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، دارصادر، ج۲، ص۳۲۲-۳۲۳؛ ابن‌ترکه، شرح فصوص الحکم، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۱۹.</ref> از نظر وی منظور از اینکه خدا چشم و گوش بنده مؤمن می‌شود، فنای انسان در صفات حق است.<ref>قیصرى، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۳۵۰ و ۳۵۱.</ref>
عارفان مسلمان این حدیث را به‌عنوان مستندی برای مباحث عرفانی خود مورد توجه قرار داده‌اند.<ref>آذرخشی، «جایگاه حدیث قرب نوافل در منابع فریقین و بررسی تطبیقی رویکرد عرفا و محدثان نسبت به آن»، ص۱۸.</ref> [[ابن‌عربی]]، الفاظ [[حدیث]] قرب نوافل را حقیقی تلقی کرده و آن را شاهدی بر [[وحدت وجود|نظریه وحدت وجود]] دانسته‌ است.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، دارصادر، ج۲، ص۳۲۲-۳۲۳؛ ابن‌ترکه، شرح فصوص الحکم، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۱۹.</ref> از نظر وی منظور از اینکه خدا چشم و گوش بنده مؤمن می‌شود، فنای انسان در صفات حق است.<ref>قیصرى، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۳۵۰ و ۳۵۱.</ref>


[[سید حیدر آملی]] آن را شاهدی بر «فنای فی الله» و یکی‌شدن محب و محبوب دانسته است.<ref>آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۳۵۲ش، ص۲۶۹</ref> از نظر عارفان، [[سیر و سلوک]] در دو مرحله «قرب فرایض» و «قرب نوافل» انجام می‌شود. [[امام خمینی]] قرب نوافل را ناظر به فنای افعالی، صفاتی و ذاتی دانسته و قرب فرایض را بر بقای پس از فنا تطبیق داده است.<ref>مظفری، «قرب نوافل و فرائض و تطبیق آنها بر مقامات عرفانی»، ص۱۱.</ref> [[مرتضی مطهری]] (۱۲۹۸-۱۳۵۸ش) نویسنده شیعه، مضمون حدیث را بر [[سالک مجذوب]] منطبق کرده که در سلوکش به مرحله‌‏ای می‌رسد که محبت الهی او را فرا می‌گیرد و دست محبت الهی او را به سوی خودش می‌کشد و در این مرحله، دیگر از آن هویت و منیت او چیزی باقی نمی‌ماند و همه امور را به خدا می‌کند.<ref>مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۳۸۹ش، ج۹، ص۶۷.</ref>
[[سید حیدر آملی]] آن را شاهدی بر «فنای فی الله» و یکی‌شدن محب و محبوب دانسته است.<ref>آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۳۵۲ش، ص۲۶۹</ref> از نظر عارفان، [[سیر و سلوک]] در دو مرحله «قرب فرایض» و «قرب نوافل» انجام می‌شود. [[امام خمینی]] قرب نوافل را ناظر به فنای افعالی، صفاتی و ذاتی دانسته و قرب فرایض را بر بقای پس از فنا تطبیق داده است.<ref>مظفری، «قرب نوافل و فرائض و تطبیق آنها بر مقامات عرفانی»، ص۱۱.</ref> [[مرتضی مطهری]] (۱۲۹۸-۱۳۵۸ش) نویسنده شیعه، مضمون حدیث را بر [[سالک مجذوب]] منطبق کرده که در سلوکش به مرحله‌‏ای می‌رسد که محبت الهی او را فرا می‌گیرد و دست محبت الهی او را به سوی خودش می‌کشد و در این مرحله، دیگر از آن هویت و منیت او چیزی باقی نمی‌ماند و همه امور را به خدا می‌کند.<ref>مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۳۸۹ش، ج۹، ص۶۷.</ref>
خط ۴۱: خط ۴۱:


===دیدگاه فقیهان و محدثان===
===دیدگاه فقیهان و محدثان===
برخی از [[فقیهان]] و [[محدثان]]، الفاظ این حدیث را کنایه و مجاز می‌دانند و بر این باورند که باید الفاظ حدیث را به‌گونه‌ای تفسیر کرد که به وحدت وجود، حلول و فنا منجر نشود.<ref>موحدی، «نردبان عروج؛ گذری بر حدیث قرب نوافل»، ص۱۷۴-۱۷۷؛ غزالی، احیاء العلوم، دارالکتاب العربی، ج۱۴، ص۶۱-۶۲.</ref> این گروه وجوه مختلفی برای عبارت مورد بحث حدیث بیان کرده‌اند؛<ref>رجوع کنید: مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۴، ص۳۱-۳۲؛ مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۳۹۰-۳۹۳؛ حر عاملی، الفوائد الطوسیه، ۱۴۰۳ق، ص۸۱-۸۲.</ref> از جمله [[شیخ حر عاملی]] وجوه زیر را به‌عنوان وجوه صحیح معنای آن، برشمرده است:
برخی از [[فقیهان]] و [[محدثان]]، الفاظ این حدیث را کنایه و مجاز می‌دانند و بر این باورند که باید الفاظ حدیث را به‌گونه‌ای تفسیر کرد که به [[وحدت وجود]]، حلول و فنا منجر نشود.<ref>موحدی، «نردبان عروج؛ گذری بر حدیث قرب نوافل»، ص۱۷۴-۱۷۷؛ غزالی، احیاء العلوم، دارالکتاب العربی، ج۱۴، ص۶۱-۶۲.</ref> این گروه وجوه مختلفی برای عبارت مورد بحث حدیث بیان کرده‌اند؛<ref>رجوع کنید: مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۴، ص۳۱-۳۲؛ مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۳۹۰-۳۹۳؛ حر عاملی، الفوائد الطوسیه، ۱۴۰۳ق، ص۸۱-۸۲.</ref> از جمله [[شیخ حر عاملی]] وجوه زیر را به‌عنوان وجوه صحیح معنای آن، برشمرده است:


* امداد الهی به مؤمن برای انجام‌دادن کارها تنها برای رضای خدا
*امداد الهی به مؤمن برای انجام‌دادن کارها تنها برای رضای خدا
* امداد خدا به مؤمن همچون کمک اعضا و جوارحش به او
*امداد خدا به مؤمن همچون کمک اعضا و جوارحش به او
* عزیزشدن خدا نزد مؤمن همچون اعضا و جوارح او
*عزیزشدن خدا نزد مؤمن همچون اعضا و جوارح او
* تکیه مؤمن تنها به خدا
*تکیه مؤمن تنها به خدا
* نزدیکی خدا به مؤمن<ref>حر عاملی، الفوائد الطوسیه، ۱۴۰۳ق، ص۸۱-۸۲.</ref>
*نزدیکی خدا به مؤمن<ref>حر عاملی، الفوائد الطوسیه، ۱۴۰۳ق، ص۸۱-۸۲.</ref>


==سند حدیث==
==سند حدیث==
confirmed، protected، templateeditor
۶٬۱۷۰

ویرایش