پرش به محتوا

تعبد: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:


==فلسفه تعبد==
==فلسفه تعبد==
روشن‌نبودن علت احکام به معنای بی‌علت بودن احکام نیست.<ref>جعفری، «جایگاه تعقل و تعبد در معارف اسلامی»، ص۸۱-۸۲.</ref> بر اساس روایتی که از [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] نقل شده، خداوند از بندگان خواسته در انجام کارها تعبد داشته باشند؛ زیرا در پس امر و نهی الهی مصالحی و مفاسدی قرار دارد که انجام یا ترک آنها به صلاح بندگان است و حیات آنان به تعبد نسبت به این دستورات بستگی دارد.<ref>شیخ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۵۹۲.</ref> با این حال، [[اسلام]]، همانند دیگر ادیان آسمانی، احکامی دارد که فلسفه آنها برای انسان‌ها روشن نیست.<ref>مصباح یزدی، بر درگاه دوست، ۱۳۸۲ش، ص۸۵.</ref> مؤمنان احکامی را که [[فلسفه احکام]] آنها روشن نیست، از روی تعبد به خدا می‌پذیرند و به آن عمل می‌کنند.<ref>رضایی اصفهانی، مباحث اعتقادی، ۱۳۹۱ش، ص۹۸.</ref> عبادت‌هایی که بدون آگاهی از فلسفه احکام صورت می‌پذیرد، نوعی [[امتحان الهی|آزمایش الهی]] برای شناختن مؤمنان واقعی از غیرواقعی است.<ref>رضایی اصفهانی، مباحث اعتقادی، ۱۳۹۱ش، ص۹۹.</ref>
روشن‌نبودن علت احکام به معنای بی‌علت بودن احکام نیست.<ref>جعفری، «جایگاه تعقل و تعبد در معارف اسلامی»، ص۸۱-۸۲.</ref> بر اساس روایتی که از [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] نقل شده، خداوند از بندگان خواسته در انجام کارها تعبد داشته باشند؛ زیرا در پس امر و نهی الهی مصالحی و مفاسدی قرار دارد که انجام یا ترک آنها به صلاح بندگان است و حیات آنان به تعبد نسبت به این دستورات بستگی دارد.<ref>شیخ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۵۹۲.</ref> با این حال، [[اسلام]]، همانند دیگر ادیان آسمانی، احکامی دارد که فلسفه آنها برای انسان‌ها روشن نیست.<ref>مصباح یزدی، بر درگاه دوست، ۱۳۸۲ش، ص۸۵.</ref> مؤمنان این احکام را از روی تعبد به خدا می‌پذیرند و به آن عمل می‌کنند.<ref>رضایی اصفهانی، مباحث اعتقادی، ۱۳۹۱ش، ص۹۸.</ref> عبادت‌هایی که بدون آگاهی از فلسفه احکام صورت می‌پذیرد، نوعی [[امتحان الهی|آزمایش الهی]] برای شناختن مؤمنان واقعی از غیرواقعی است.<ref>رضایی اصفهانی، مباحث اعتقادی، ۱۳۹۱ش، ص۹۹.</ref>


[[شیخ صدوق]] در کتاب [[علل الشرائع (کتاب)|عِلَلُ‌الشَّرایع]] تلاش کرده فلسفه احکام را تبیین کند.<ref>جعفری، «جایگاه تعقل و تعبد در معارف اسلامی»، ص۸۱-۸۲.</ref> به گفته [[عباسعلی عمید زنجانی]] مؤلف [[فقه سیاسی (کتاب)|کتاب فقه سیاسی]]، احتمالاً شیخ صدوق (درگذشته ۳۸۱ق)، تنها محدث و فقیهی است که به جمع‌آوری فلسفه احکام پرداخته است.<ref>عمید زنجانی، قواعد فقه، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۳۵۷.</ref> عمید زنجانی معتقد است فقهای شیعه به دلیل ترس از انجام [[قیاس]] در مباحث فقهی و نیز به دلیل ضعیف‌نشدن روحیه تعبد، به احادیث علل الشرایع توجه کافی نکرده‌اند.<ref>عمید زنجانی، قواعد فقه، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۳۵۷.</ref> ولی عمید زنجانی این رویکرد را مخالف روش قرآن می‌داند؛ چراکه در قرآن نیز فلسفه و منافع و ضررهای برخی احکام بیان شده است.<ref>عمید زنجانی، قواعد فقه، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۳۵۷.</ref>
[[شیخ صدوق]] در کتاب [[علل الشرائع (کتاب)|عِلَلُ‌الشَّرایع]] تلاش کرده فلسفه احکام را تبیین کند.<ref>جعفری، «جایگاه تعقل و تعبد در معارف اسلامی»، ص۸۱-۸۲.</ref> به گفته [[عباسعلی عمید زنجانی]] مؤلف [[فقه سیاسی (کتاب)|کتاب فقه سیاسی]]، احتمالاً شیخ صدوق (درگذشته ۳۸۱ق)، تنها محدث و فقیهی است که به جمع‌آوری فلسفه احکام پرداخته است.<ref>عمید زنجانی، قواعد فقه، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۳۵۷.</ref> عمید زنجانی معتقد است فقهای شیعه به دلیل ترس از انجام [[قیاس]] در مباحث فقهی و نیز به دلیل ضعیف‌نشدن روحیه تعبد، به احادیث علل الشرایع توجه کافی نکرده‌اند.<ref>عمید زنجانی، قواعد فقه، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۳۵۷.</ref> ولی عمید زنجانی این رویکرد را مخالف روش قرآن می‌داند؛ چراکه در قرآن نیز فلسفه و منافع و ضررهای برخی احکام بیان شده است.<ref>عمید زنجانی، قواعد فقه، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۳۵۷.</ref>