پرش به محتوا

آیه ۶۷ سوره اسراء: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ۲۱ آوریل
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:




'''آیه ۶۷ سوره اسراء''' با توصیف وضعیت انسان در موقعیت خطر، و امید او به نجات، آموزه [[توحید]] و نفی شریک برای خدا را یادآور شده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۱۸۹.</ref> ‌آیه می‌گوید هنگامی که در دریا گرفتار طوفان و دچار ناراحتی و صدمه‌ای می‌شوید، به جز خداوند تمام معبودهایی را که می‌خواندید، ناپدید و گم می‌شود<ref>[https://quran.inoor.ir/fa/ayah/17/67/translate انصاریان، ترجمه قرآن کریم.]</ref> زیرا طوفان حوادث، نور فطرت را که نور توحید و خداپرستی است، جلوه‌گر و نمایان می‌کند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۱۹۰.</ref> این آیه را دال بر [[برهان فطرت]] دانسته‌اند.<ref>نگاه کنید به: ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۱۳۸۳ش، ج۳، ص۲۷۷؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ق، ج۳، ص۱۰ و ۱۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۱۸۹-۱۹۱.</ref> علامه طباطبایی، این آیه را دلیل بر [[توحید ربوبی]] دانسته است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۴.</ref> طبق این آیه و برهان، انسان هنگام ناامیدی از اسباب ظاهری و امور مادی، به یاد نیرو و مبدئی نیرومند و عالم می‌افتد که قادر بر حل سخت‌ترین مشکلات است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۱۹۱.</ref>
'''آیه ۶۷ سوره اسراء''' با توصیف وضعیت انسان در موقعیت خطر، و امید او به نجات، آموزه [[توحید]] و نفی شریک برای خدا را یادآور شده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۱۸۹.</ref> ‌آیه می‌گوید هنگامی که در دریا گرفتار طوفان و دچار ناراحتی و صدمه‌ای می‌شوید، به جز خداوند تمام معبودهایی را که می‌خواندید، ناپدید و گم می‌شود<ref>[https://quran.inoor.ir/fa/ayah/17/67/translate انصاریان، ترجمه قرآن کریم.]</ref> زیرا طوفان حوادث، نور فطرت را که نور توحید و خداپرستی است، جلوه‌گر و نمایان می‌کند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۱۹۰.</ref> این آیه را دال بر [[برهان فطرت]] دانسته‌اند.<ref>نگاه کنید به: ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۱۳۸۳ش، ج۳، ص۲۷۷؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ق، ج۳، ص۱۰ و ۱۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۱۸۹-۱۹۱.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]]، این آیه را دلیل بر [[توحید ربوبی]] دانسته است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۴.</ref> طبق این آیه و برهان، انسان هنگام ناامیدی از اسباب ظاهری و امور مادی، به یاد نیرو و مبدئی نیرومند و عالم می‌افتد که قادر بر حل سخت‌ترین مشکلات است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۱۹۱.</ref>


{{قرآن جدید|اسراء|۶۷}}
{{قرآن جدید|اسراء|۶۷}}
خط ۲۵: خط ۲۵:
برخی از مفسران تعبیر ضلال در «ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ» را به فراموشی و محوشدن از خاطره‌ها معنا کرده‌اند.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۳،‌ ص۲۰۴و۲۰۵؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۳.</ref> زیرا انسان در حالت خوف و گرفتاری شدید، همه خدایان و معبودها مانند بت و خورشید و ماه و ... را فراموش می‌کند و فقط برای خداوند تضرع می‌کند و از او یاری می‌طلبد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۳؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۷۱.</ref> برخی نیز گفته‌اند منظور آن است که آن خدایان موهوم نمی‌توانند شما را نجات بدهند.<ref>صادقی تهرانی، ترجمان الفرقان، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۱۴۹؛ قرشی، تفسیر احسن الحدیث،۱۳۷۸ش، ج۶، ص۱۰۷.</ref>
برخی از مفسران تعبیر ضلال در «ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ» را به فراموشی و محوشدن از خاطره‌ها معنا کرده‌اند.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۳،‌ ص۲۰۴و۲۰۵؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۳.</ref> زیرا انسان در حالت خوف و گرفتاری شدید، همه خدایان و معبودها مانند بت و خورشید و ماه و ... را فراموش می‌کند و فقط برای خداوند تضرع می‌کند و از او یاری می‌طلبد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۳؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۷۱.</ref> برخی نیز گفته‌اند منظور آن است که آن خدایان موهوم نمی‌توانند شما را نجات بدهند.<ref>صادقی تهرانی، ترجمان الفرقان، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۱۴۹؛ قرشی، تفسیر احسن الحدیث،۱۳۷۸ش، ج۶، ص۱۰۷.</ref>


«فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ» نیز به این معناست که هنگامی که شما انسان‌ها از غرق شدن و گرفتاری‌ها نجات پیدا کردید، دوباره از خدا و درخواست یاری از او رویگردان می‌شوید.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۴.</ref> به نظر [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] «فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ» دلالت دارد که یاد خدا هیچ وقت از دل انسان بیرون نمی‌رود و انسان هیچ‌گاه از خدا غافل نیست؛ زیرا ذات و [[فطرت|فطرت انسان]]، او را وادار می‌کند که در سختی و گرفتاری و راحتی و گشایش خدا را بخواند و اگر یاد خدا در ذات و فطرت انسان نبود، اِعراض و رویگردانی معنا نداشت. بنابراین معنای این جمله این است که انسان همیشه به سبب فطرتش به سوی خدا هدایت و رهنمون می‌شود.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۴.</ref>
«فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ» نیز به این معناست که هنگامی که شما انسان‌ها از غرق شدن و گرفتاری‌ها نجات پیدا کردید، دوباره از خدا و درخواست یاری از او رویگردان می‌شوید.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۴.</ref> به نظر علامه طباطبایی «فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ» دلالت دارد که یاد خدا هیچ وقت از دل انسان بیرون نمی‌رود و انسان هیچ‌گاه از خدا غافل نیست؛ زیرا ذات و [[فطرت|فطرت انسان]]، او را وادار می‌کند که در سختی و گرفتاری و راحتی و گشایش خدا را بخواند و اگر یاد خدا در ذات و فطرت انسان نبود، اِعراض و رویگردانی معنا نداشت. بنابراین معنای این جمله این است که انسان همیشه به سبب فطرتش به سوی خدا هدایت و رهنمون می‌شود.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۴.</ref>


مراد از ناسپاس بودن انسان نیز ناسپاسی او نسبت به نعمت‌های خداوند است؛ زیرا او هنگام سختی‌ها به فضل و رحمت خدا تمسک و توسل می‌کند و هنگام راحتی و گشایش، از خدا رویگردان شده و به غیر او متوسل می‌شود.<ref>فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۷۱.</ref> براساس عبارت «وَكَانَ الْإِنْسَانُ كَفُورًا»، ناسپاسی را عادت انسان شمرده‌اند؛ زیرا طبیعت انسانی در اثر خوگرفتن با اسباب مادی و طبیعی، مسبب الاسباب را فراموش کرده و او را شکر نمی‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۴.</ref> [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]]، ناسپاس بودن انسان را به منزله دلیل برای رویگردانی او از خدا در حالت گشایش و راحتی دانسته است.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۳،‌ ص۲۰۵.</ref> ناسپاس بودن انسان اشاره‌ای است به اینکه فراموشی خداوند در حال گشایش و راحتی، فطری نیست؛ بلکه یک عادت بد انسانی است که موجب [[کفران نعمت]] می‌شود.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۴.</ref>
مراد از ناسپاس بودن انسان نیز ناسپاسی او نسبت به نعمت‌های خداوند است؛ زیرا او هنگام سختی‌ها به فضل و رحمت خدا تمسک و توسل می‌کند و هنگام راحتی و گشایش، از خدا رویگردان شده و به غیر او متوسل می‌شود.<ref>فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۷۱.</ref> براساس عبارت «وَكَانَ الْإِنْسَانُ كَفُورًا»، ناسپاسی را عادت انسان شمرده‌اند؛ زیرا طبیعت انسانی در اثر خوگرفتن با اسباب مادی و طبیعی، مسبب الاسباب را فراموش کرده و او را شکر نمی‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۴.</ref> [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]]، ناسپاس بودن انسان را به منزله دلیل برای رویگردانی او از خدا در حالت گشایش و راحتی دانسته است.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۳،‌ ص۲۰۵.</ref> ناسپاس بودن انسان اشاره‌ای است به اینکه فراموشی خداوند در حال گشایش و راحتی، فطری نیست؛ بلکه یک عادت بد انسانی است که موجب [[کفران نعمت]] می‌شود.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۴.</ref>