شیخ مرتضی انصاری: تفاوت میان نسخهها
←فضیلتهای اخلاقی
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
[[پرونده:فرائد الاصول چاپ کنگره.jpg|150px|بندانگشتی|[[فرائد الاصول]] یا کتاب رسائل در [[علم اصول]]]] | [[پرونده:فرائد الاصول چاپ کنگره.jpg|150px|بندانگشتی|[[فرائد الاصول]] یا کتاب رسائل در [[علم اصول]]]] | ||
[[پرونده:کتاب المکاسب.jpg|150px|بندانگشتی|[[مکاسب (کتاب)|کتاب المکاسب]] در موضوع [[فقه|علم فقه]]]] | [[پرونده:کتاب المکاسب.jpg|150px|بندانگشتی|[[مکاسب (کتاب)|کتاب المکاسب]] در موضوع [[فقه|علم فقه]]]] | ||
شیخ اعظم افزون بر جهات علمی و به ویژه [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]]، در جهات مختلف دیگر نیز رشد و تعالی یافته بود؛ وی در [[اخلاق]]، عرفان و [[تقوا]]ی دینی در مقامی بس بلند قرار داشت و احتیاط و [[تواضع]] او زبانزد بود. ارتباط شیخ انصاری با [[سید علی شوشتری]] عارف و استاد بزرگ اخلاق | شیخ اعظم افزون بر جهات علمی و به ویژه [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]]، در جهات مختلف دیگر نیز رشد و تعالی یافته بود؛ وی در [[اخلاق]]، عرفان و [[تقوا]]ی دینی در مقامی بس بلند قرار داشت و پایبندی او به | ||
[[مرتضی مطهری|مطهری]] نویسنده و [[مجتهد]] شیعی( | [[اصل احتیاط|احتیاط]] و [[تواضع]] او زبانزد بود. ارتباط شیخ انصاری با [[سید علی شوشتری]] عارف و استاد بزرگ اخلاق و استفاده معنوی از او به حدی است که دربارهاش نوشتهاند: لم یکن یفارقه فی سفر و لا حضر؛ «جناب شیخ در سفر و حضر از مرحوم سیّد جدا نمیشد.» از [[ملا حسینقلی همدانی]] نقل شده است که سید علی شوشتری در درس شیخ انصاری حضور داشت و شیخ انصاری هر هفته در روز و ساعت خاصی به خانه شوشتری میرفت و از مواعظ او استفاده میکرد.<ref>شبیری زنجانی، سیدموسی، جرعهای از دریا، موسسه کتاب شناسی شیعه، ۱۳۸۹ش، ج۱ ص۵۰۱.</ref> | ||
[[مرتضی مطهری|مطهری]] نویسنده و [[مجتهد]] شیعی(درگذشت:۱۳۵۸ش.) درباره شیخ انصاری و جایگاه علمی وتقواییاش میگوید:شیخ انصاری از علمای بزرگ است که هم از نظر علمی- در دو فن فقه و اصول واقعاً از علمای محقّق و طراز اول است- و هم از نظر [[تقوا]]...گاهی که از او یک مسئله شرعی میپرسیدند، با اینکه مجتهد بود، یادش نبود. هر وقت که یادش نبود، بلند میگفت: نمیدانم، تا شنونده و شاگردان بفهمند که اعتراف به ندانستن ننگ نیست.چیزی را که از او میپرسیدند، اگر میدانست برای طرف آرام میگفت، همین قدر که او خودش بفهمد، و اگر نمیدانست بلند میگفت: ندانم، ندانم، ندانم.<ref>https://lms.motahari.ir/book-page/63/حماسه%20حسینی،%20ج%201?page=332؛ مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۳۳۲. | |||
</ref> | </ref> | ||
===احتیاط در پذیرفتن مرجعیت=== | ===احتیاط در پذیرفتن مرجعیت=== | ||
نقل شده است که حتّی بعد از این که [[محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]] او را جانشین خود معرّفی کرد و همه نیز [[مرجع تقلید|مرجعیت]] او را پذیرا شدند، خود امتناع ورزید و گفت، [[محمدسعید بارفروشی مازندرانی|سعید العلماء مازندرانی]] که اکنون در مازندران است از من اعلم است. در نامهای از سعیدالعلماء خواست که به [[نجف]] بیاید اما او در پاسخ نامه، شیخ انصاری را اعلم از خود دانست و اینگونه نوشت:اگر من در اوقات اشتغال علمی، اعلم از شیخ بودم، لکن در بلاد عجم تارک شدهام ولی شیخ، هنوز مشغول علم میباشد اینک برای [[تقلید (فقه)|تقلید]] و [[فتوا|فتوی]] متعین میباشد.<ref>امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۱۷، قمی، عباس، الکنی والالقاب، ج۲، ص۳۱۴.</ref> | نقل شده است که حتّی بعد از این که [[محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]] او را جانشین خود معرّفی کرد و همه نیز [[مرجع تقلید|مرجعیت]] او را پذیرا شدند، خود امتناع ورزید و گفت، [[محمدسعید بارفروشی مازندرانی|سعید العلماء مازندرانی]]( از شاگردان برجسته شریف العلما) که اکنون در مازندران است از من اعلم است. در نامهای از سعیدالعلماء خواست که به [[نجف]] بیاید اما او در پاسخ نامه، شیخ انصاری را اعلم از خود دانست و اینگونه نوشت:اگر من در اوقات اشتغال علمی، اعلم از شیخ بودم، لکن در بلاد عجم تارک شدهام ولی شیخ، هنوز مشغول علم میباشد اینک برای [[تقلید (فقه)|تقلید]] و [[فتوا|فتوی]] متعین میباشد.<ref>امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۱۷، قمی، عباس، الکنی والالقاب، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۳۱۴.</ref> | ||
===احترام به مادر=== | ===احترام به مادر=== |