پرش به محتوا

آیه ۲۵۹ سوره بقره: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۰: خط ۲۰:


بر اساس نظریه مشهور و طبق برخی روایت‌ها فرد یادشده در آیه، [[عزیر (پیامبر)|عُزَیْر]] از [[پیامبران|پیامبران بنی‌اسرائیل]] بوده است. با این حال در روایت‌های دیگری آن فرد، [[ارمیا (پیامبر)|حضرت ارمیا]] یا [[حضرت خضر]] معرفی شده است. اگر چه نام این فرد در آیه ذکر نشده، اما از این آیه استفاده می‌شود که آن شخص در قدرت نامحدود خدا شک نداشت و خدا با او سخن می‌گفت؛ از‌این‌رو به نظر علامه طباطبایی این فرد قطعا پیامبر بوده است.
بر اساس نظریه مشهور و طبق برخی روایت‌ها فرد یادشده در آیه، [[عزیر (پیامبر)|عُزَیْر]] از [[پیامبران|پیامبران بنی‌اسرائیل]] بوده است. با این حال در روایت‌های دیگری آن فرد، [[ارمیا (پیامبر)|حضرت ارمیا]] یا [[حضرت خضر]] معرفی شده است. اگر چه نام این فرد در آیه ذکر نشده، اما از این آیه استفاده می‌شود که آن شخص در قدرت نامحدود خدا شک نداشت و خدا با او سخن می‌گفت؛ از‌این‌رو به نظر علامه طباطبایی این فرد قطعا پیامبر بوده است.




==اهمیت آیه در مباحث اعتقادی==
==اهمیت آیه در مباحث اعتقادی==
آیه ۲۵۹ سوره بقره ماجرای مردی را نقل می‌کند که در حال عبور از دهکده‌ای ویران شده از خود پرسید خداوند چطور این مردگان را زنده خواهد کرد، خداوند در پی این ذهنیت او و حیوان سواری‌اش را میراند و پس از صد سال هر دو را زنده کرد در حالی که غذا و نوشیدنی همراه او هم‌چنان سالم بود. در واقع [[خدا|خداوند]] با یادآوری سرگذشت  این شخص شاهدی بر [[معاد]] ذکر کرده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۲۹۴.</ref>  
آیه ۲۵۹ سوره بقره ماجرای مردی را نقل می‌کند که در حال عبور از دهکده‌ای ویران شده از خود پرسید خداوند چطور این مردگان را زنده خواهد کرد، خداوند در پی این ذهنیت او و حیوان سواری‌اش را میراند و پس از صد سال هر دو را زنده کرد در حالی که غذا و نوشیدنی همراه او هم‌چنان سالم بود. در واقع [[خدا|خداوند]] با یادآوری سرگذشت  این شخص شاهدی بر [[معاد]] ذکر کرده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۲۹۴.</ref>  
===متن و ترجمه آیه===
{{عربی|اندازه=100%| «أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»}}؛ یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور کرد، در حالی که دیوارهای آن، به روی سقفها فرو ریخته بود، (و اجساد و استخوانهای اهل آن، در هر سو پراکنده بود؛ او با خود) گفت: «چگونه خدا اینها را پس از مرگ، زنده می‌کند؟!» (در این هنگام،) خدا او را یکصد سال میراند؛ سپس زنده کرد؛ و به او گفت: «چه‌قدر درنگ کردی؟» گفت: «یک روز؛ یا بخشی از یک روز.» فرمود: «نه، بلکه یکصد سال درنگ کردی! نگاه کن به غذا و نوشیدنی خود (که همراه داشتی، با گذشت سالها) هیچ‌گونه تغییر نیافته است! (خدایی که یک چنین مواد فاسدشدنی را در طول این مدت، حفظ کرده، بر همه چیز قادر است!) ولی به الاغ خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشی شده! این زنده شدن تو پس از مرگ، هم برای اطمینان خاطر توست، و هم) برای اینکه تو را نشانه‌ای برای مردم (در مورد معاد) قرار دهیم. (اکنون) به استخوانها (ی مرکب سواری خود) نگاه کن که چگونه آنها را برداشته، به هم پیوند می‌دهیم، و گوشت بر آن می‌پوشانیم!» هنگامی که (این حقایق) بر او آشکار شد، گفت: «می‌دانم خدا بر هر کاری توانا است».<ref>مکارم شیرازی، ترجمه قرآن.</ref>
{{عربی|اندازه=100%| «أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»}}؛ یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور کرد، در حالی که دیوارهای آن، به روی سقفها فرو ریخته بود، (و اجساد و استخوانهای اهل آن، در هر سو پراکنده بود؛ او با خود) گفت: «چگونه خدا اینها را پس از مرگ، زنده می‌کند؟!» (در این هنگام،) خدا او را یکصد سال میراند؛ سپس زنده کرد؛ و به او گفت: «چه‌قدر درنگ کردی؟» گفت: «یک روز؛ یا بخشی از یک روز.» فرمود: «نه، بلکه یکصد سال درنگ کردی! نگاه کن به غذا و نوشیدنی خود (که همراه داشتی، با گذشت سالها) هیچ‌گونه تغییر نیافته است! (خدایی که یک چنین مواد فاسدشدنی را در طول این مدت، حفظ کرده، بر همه چیز قادر است!) ولی به الاغ خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشی شده! این زنده شدن تو پس از مرگ، هم برای اطمینان خاطر توست، و هم) برای اینکه تو را نشانه‌ای برای مردم (در مورد معاد) قرار دهیم. (اکنون) به استخوانها (ی مرکب سواری خود) نگاه کن که چگونه آنها را برداشته، به هم پیوند می‌دهیم، و گوشت بر آن می‌پوشانیم!» هنگامی که (این حقایق) بر او آشکار شد، گفت: «می‌دانم خدا بر هر کاری توانا است».<ref>مکارم شیرازی، ترجمه قرآن.</ref>


Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۷۰

ویرایش