احمد احسائی: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
===مسافرتها=== | ===مسافرتها=== | ||
احسایی تا ۲۰ سالگی در [[احساء]] علوم دینی را فراگرفت. در سال | احسایی تا ۲۰ سالگی در [[احساء]] علوم دینی را فراگرفت. در سال ۱۱۸۶ق به [[کربلا]] و [[نجف]] مهاجرت کرد. وی در ۱۲۰۸ق در پی شیوع بیماری طاعون در [[عراق]] به احسا[[احساء|ء]] بازگشت و پس از اقامتی ۴ ساله رهسپار [[عتبات]] شد. در بازگشت بعد از مدتی اقامت در [[بصره]] به ذورق در نزدیکی بصره رفت و تا ۱۲۱۶ق در آنجا ماند پس از آن به اقامتهای موقت در بصره و روستاهای اطراف آن گذراند.<ref>احسایی، عبدالله، ۱۹-۲۲ </ref> | ||
در این سال به [[عتبات]] رفت و از آنجا عازم [[زیارت]] [[مشهد]] شد و بین راه در [[یزد]] توقفی کرد. اهل یزد از او استقبال گرمی کردند و او به اصرار ایشان پس از بازگشت از مشهد، در یزد مقیم شد.<ref>همان، ۲۲-۲۳ </ref> احسایی به اصرار [[فتحعلی شاه]] مدتی به [[تهران]] رفت، و در سال | در این سال به [[عتبات]] رفت و از آنجا عازم [[زیارت]] [[مشهد]] شد و بین راه در [[یزد]] توقفی کرد. اهل یزد از او استقبال گرمی کردند و او به اصرار ایشان پس از بازگشت از مشهد، در یزد مقیم شد.<ref>همان، ۲۲-۲۳ </ref> احسایی به اصرار [[فتحعلی شاه]] مدتی به [[تهران]] رفت، و در سال ۱۲۲۳ق با موافقت فتحعلی شاه به یزد بازگشت.<ref>همان، ۲۶-۲۸</ref> | ||
احسایی در | احسایی در ۱۲۲۹ق در راه زیارت عتبات به [[کرمانشاه]] وارد شد و با استقبال مردم روبه رو شد. حاکم اصرار به اقامت وی در کرمانشاه داشت و با تعهدی که در مورد تدارک سفر هر سالۀ او به عتبات داد، او را به اقامت راضی کرد. این اقامت بجز سفری دو ساله حدود ۱۰ سال طول کشید. سپس به مشهد و یزد و کرمانشاه رفت و پس از چندی به عتبات رفت. آنجا را به عزم [[مکه]] ترک کرد، اما در دو منزلی [[مدینه]] درگذشت.<ref>همان، ۳۴-۴۰</ref> | ||
===دیدار با فتحعلی شاه=== | ===دیدار با فتحعلی شاه=== | ||
زمان که احسایی در یزد بود، آوازهاش در ایران پیچیده بود فتحعلی شاه قاجار باب مکاتبه را با او گشود و از او برای ملاقات در تهران دعوت به عمل آورد.<ref>برای متن یکی از نامههای او، نک: ابراهیمی، ابوالقاسم، ۱۶۶</ref> احسایی برای آنکه دعوت شاه را نپذیرد عذر میآورد. تا آنکه شاه در نامهای دیگر | زمان که احسایی در یزد بود، آوازهاش در ایران پیچیده بود فتحعلی شاه قاجار باب مکاتبه را با او گشود و از او برای ملاقات در تهران دعوت به عمل آورد.<ref>برای متن یکی از نامههای او، نک: ابراهیمی، ابوالقاسم، ۱۶۶</ref> احسایی برای آنکه دعوت شاه را نپذیرد عذر میآورد. تا آنکه شاه در نامهای دیگر به او نوشت که آمدنش به یزد با قشون بسیار، تهدیدی برای ارزاق مردم آنجا خواهد بود و بار دیگر آمدن احسایی به تهران را خواستار شد. وی که تمایلی به رفتن نزد شاه نداشت، تصمیم گرفت یزد را به قصد [[بصره]] ترک کند اما با ناخرسندی مردم یزد روبه رو شد که بیم داشتند شاه خروج احسایی را حمل بر این کند که آنها نمیخواستهاند پذیرای شاه باشند. وی به ملاحظه آنها راهی تهران شد و نزد شاه تقرب یافت. پس از مدتی با درخواست از شاه و موافقت او به یزد بازگشت.<ref>احسایی، عبدالله، ۲۶-۲۸</ref> | ||
===وفات=== | ===وفات=== |