پرش به محتوا

اهل حق: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(تمیزکاری)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
از مهم‌ترین متون مقدس اهل حق [[کلام خزان]] یا [[سرانجام]] است.<ref>صفی زاده، مقدمه، حاشیه و تعلیقات بر نامه سرانجام، ۱۳۶۰ش، ص۲۰؛ القاصی، آیین یاری، ۱۳۳۸ش، ص۳۳- ۳۵؛ نیک نژاد، کلامات ترکی، ص۵</ref>
از مهم‌ترین متون مقدس اهل حق [[کلام خزان]] یا [[سرانجام]] است.<ref>صفی زاده، مقدمه، حاشیه و تعلیقات بر نامه سرانجام، ۱۳۶۰ش، ص۲۰؛ القاصی، آیین یاری، ۱۳۳۸ش، ص۳۳- ۳۵؛ نیک نژاد، کلامات ترکی، ص۵</ref>


== مؤسس ==
==مؤسس==
[[پرونده:آرامگاه سلطان اسحاق.jpg|بندانگشتی|آرامگاه سلطان اسحاق.]]
[[پرونده:آرامگاه سلطان اسحاق.jpg|بندانگشتی|آرامگاه سلطان اسحاق.]]
{{اصلی|سلطان اسحاق}}
{{اصلی|سلطان اسحاق}}
خط ۲۷: خط ۲۷:
سلطان اسحاق در روستای برزجه در [[حلبچه]] [[عراق]] متولد شد و پس از آموختن برخی علوم از جمله؛ [[حکمت]] و [[ادبیات]] و [[فلسفه]] و [[فقه]] به دیار خودش بازگشت و به تبلیغ [[تصوف]] پرداخت.<ref>صفی زاده، مقدمه، حاشیه و تعلیقات بر نامه سرانجام، ۱۳۶۰ش، ص۱۶، ۱۹</ref> اما خانواده‌اش با وی مخالف بودند. پس از مرگ پدرش به [[اورامان]] هجرت کرد و [[پردیور]] (کعبه اهل حق) را در نزدیکی رود سیروان بنا نهاد و پس از آن ادعای مظهریت حق کرد. اهل حق، او را مظهر حق می‌دانند. <ref>«اهل حق»</ref>
سلطان اسحاق در روستای برزجه در [[حلبچه]] [[عراق]] متولد شد و پس از آموختن برخی علوم از جمله؛ [[حکمت]] و [[ادبیات]] و [[فلسفه]] و [[فقه]] به دیار خودش بازگشت و به تبلیغ [[تصوف]] پرداخت.<ref>صفی زاده، مقدمه، حاشیه و تعلیقات بر نامه سرانجام، ۱۳۶۰ش، ص۱۶، ۱۹</ref> اما خانواده‌اش با وی مخالف بودند. پس از مرگ پدرش به [[اورامان]] هجرت کرد و [[پردیور]] (کعبه اهل حق) را در نزدیکی رود سیروان بنا نهاد و پس از آن ادعای مظهریت حق کرد. اهل حق، او را مظهر حق می‌دانند. <ref>«اهل حق»</ref>


== باورها==
==باورها==
اهل حق [[امامان شیعه|۱۲ امام]] مذهب [[دوازده امامی|شیعه اثناعشری]] را می‌پذیرند<ref>برای نمونه نک: جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۲۳، ۲۴</ref> و شریعت‌های پیشین، به ویژه  [[اسلام]]، را برحق می‌دانند. آنان حقیقت تمام مذاهب پیشین‌ را در مذهب خود جمع می‌بینند و به قول [[قوشچی اوغلی]] «از خداوند ۴ کتاب نازل شده و هر ۴ نزد ماست».<ref>نک: نیک نژاد، گنجینه یاری، ص۱۲۸-۱۳۰</ref>
اهل حق [[امامان شیعه|۱۲ امام]] مذهب [[دوازده امامی|شیعه اثناعشری]] را می‌پذیرند<ref>برای نمونه نک: جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۲۳، ۲۴</ref> و شریعت‌های پیشین، به ویژه  [[اسلام]]، را برحق می‌دانند. آنان حقیقت تمام مذاهب پیشین‌ را در مذهب خود جمع می‌بینند و به قول [[قوشچی اوغلی]] «از خداوند ۴ کتاب نازل شده و هر ۴ نزد ماست».<ref>نک: نیک نژاد، گنجینه یاری، ص۱۲۸-۱۳۰</ref>


خط ۴۱: خط ۴۱:


==سلسله مراتب روحانی==
==سلسله مراتب روحانی==
[[پرونده:زیارتگاه داود یارسان.JPG|بندانگشتی|200px|زیارتگاه داود یارسان در روستای زرده شهرستان دالاهو در استان کرمانشاه]]
[[پرونده:زیارتگاه داود یارسان.JPG|بندانگشتی|305x305px|زیارتگاه داود یارسان در روستای زرده شهرستان دالاهو در استان کرمانشاه]]
سلسله مراتب و مقامات علوی و روحانی در اهل حق عبارت است از: ۱. '''هفتنان'''، ۲. '''هفتوانه'''، ۳. '''هفت سردار'''، ۴. '''قولطاسیان'''، که کلاً ۲۸ تن می‌شوند.<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۳۸۳-۳۸۷</ref> آنها نخستین صادرها از ذات حق هستند که به  شکل بشر ظهور کرده‌اند. این ۲۸ تن از تمامی مخلوقاتی که در زمان آفریده شده‌اند، برترند؛ آنها معرف ۲۸ حرف‌اند و ۲۸ حرف بیان کننده کل هستی است. <ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۳۸۷</ref>  
سلسله مراتب و مقامات علوی و روحانی در اهل حق عبارت است از: ۱. '''هفتنان'''، ۲. '''هفتوانه'''، ۳. '''هفت سردار'''، ۴. '''قولطاسیان'''، که کلاً ۲۸ تن می‌شوند.<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۳۸۳-۳۸۷</ref> آنها نخستین صادرها از ذات حق هستند که به  شکل بشر ظهور کرده‌اند. این ۲۸ تن از تمامی مخلوقاتی که در زمان آفریده شده‌اند، برترند؛ آنها معرف ۲۸ حرف‌اند و ۲۸ حرف بیان کننده کل هستی است. <ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۳۸۷</ref>  


خط ۴۹: خط ۴۹:


حضرت محمد(ص) به الوهیت حضرت علی (ع) آگاه بود؛ اما به خواست وی این سرّ را فاش نکرد.<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۲۰۳، ۲۰۵</ref> علی(ع) مظهر ذات الهی است و حضرت محمد(ص) مظهر صفات الهی؛ لیکن هر دو اصل و گوهر واحد دارند.<ref>جیحون آبادی، ص۱۱۵</ref> حضرت محمد(ص) هم، محل تجلی و حلول الهی خوانده شده است <ref>«بارگه بارگه»، ص۱۱۷-۱۱۸</ref> و نخستین ظهور وی در «بطن صدف‌» (پس از پیدایش هفتن) بود.<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۵۳</ref> ظهور بعدی وی در آدم ابوالبشر بود، تا برسد به آخرین پیامبر.<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۵۵</ref> اهل حق [[سلمان فارسی]] را مظهر پیر بنیامین (یا همان [[جبرئیل]]) و شفیع دو عالم دانستند. به نظر ایشان [[فاطمه (س)|حضرت فاطمه (ع)]] مظهر خاتون رمز بار، [[بلال حبشی|بلال]] مظهر شاه ابراهیم ایوت، و [[خالد بن ولید]] مظهر بابا یادگار بودند.<ref>«بارگه بارگه»، ص۱۱۴- ۱۱۶؛ جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۱۹۶</ref> سپس [[امام حسین]] (ع) مظهر این یادگار شد.<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۲۱۹</ref>
حضرت محمد(ص) به الوهیت حضرت علی (ع) آگاه بود؛ اما به خواست وی این سرّ را فاش نکرد.<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۲۰۳، ۲۰۵</ref> علی(ع) مظهر ذات الهی است و حضرت محمد(ص) مظهر صفات الهی؛ لیکن هر دو اصل و گوهر واحد دارند.<ref>جیحون آبادی، ص۱۱۵</ref> حضرت محمد(ص) هم، محل تجلی و حلول الهی خوانده شده است <ref>«بارگه بارگه»، ص۱۱۷-۱۱۸</ref> و نخستین ظهور وی در «بطن صدف‌» (پس از پیدایش هفتن) بود.<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۵۳</ref> ظهور بعدی وی در آدم ابوالبشر بود، تا برسد به آخرین پیامبر.<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۵۵</ref> اهل حق [[سلمان فارسی]] را مظهر پیر بنیامین (یا همان [[جبرئیل]]) و شفیع دو عالم دانستند. به نظر ایشان [[فاطمه (س)|حضرت فاطمه (ع)]] مظهر خاتون رمز بار، [[بلال حبشی|بلال]] مظهر شاه ابراهیم ایوت، و [[خالد بن ولید]] مظهر بابا یادگار بودند.<ref>«بارگه بارگه»، ص۱۱۴- ۱۱۶؛ جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۱۹۶</ref> سپس [[امام حسین]] (ع) مظهر این یادگار شد.<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۲۱۹</ref>
[[پرونده:زیارتگاه بابایادگار یارسان.JPG|بندانگشتی|200px|زیارتگاه بابا یادگار، از بزرگان یارسان در دامنه کوه تخت سرانه در روستای زرده شهرستان دالاهو در استان کرمانشاه]]
[[پرونده:زیارتگاه بابایادگار یارسان.JPG|بندانگشتی|305x305px|زیارتگاه بابا یادگار، از بزرگان یارسان در دامنه کوه تخت سرانه در روستای زرده شهرستان دالاهو در استان کرمانشاه]]
'''دیگر مظاهر'''
'''دیگر مظاهر'''
* مظهر بعدی الوهیت [[بهلول ماهی|بهلول]] است. گفته شده، بهلول - که خود را به دیوانگی زده بود - تجسم دوباره [[حضرت علی]](ع) بوده است.<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۲۲۲، ۲۲۳</ref> این بهلول احتمالاً غیر از بهلول معروف است، و نزد اهل حق به بهلول ماهی معروف است.<ref>دوره بهلول، ۱۳۶۳ش، ص۳۵، ۴۱، ۴۶، ۵۳، ۵۹</ref>  
*مظهر بعدی الوهیت [[بهلول ماهی|بهلول]] است. گفته شده، بهلول - که خود را به دیوانگی زده بود - تجسم دوباره [[حضرت علی]](ع) بوده است.<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۲۲۲، ۲۲۳</ref> این بهلول احتمالاً غیر از بهلول معروف است، و نزد اهل حق به بهلول ماهی معروف است.<ref>دوره بهلول، ۱۳۶۳ش، ص۳۵، ۴۱، ۴۶، ۵۳، ۵۹</ref>
* [[شاه فضل الله]]:<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۲۶۰، ۲۷۰</ref> این شاه فضل ظاهراً در اواخر قرن ۳ق می‌زیست و بعضی گفته‌اند که از [[هندوستان]] بوده، و مدتی با اهل حق به سر برده است.<ref>نک: صفی زاده، حاشیه، ص۱۳۷</ref> پس این احتمال داده می‌شود که شاه فضل الله، همان [[فضل الله نعیمی استرآبادی]]، پیشوای حروفیه، باشد، البته خود یارسان، این دو را یکی نمی‌دانند.<ref>نک: نیک نژاد، گنجینه یاری، ص۲۷</ref>
*[[شاه فضل الله]]:<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۲۶۰، ۲۷۰</ref> این شاه فضل ظاهراً در اواخر قرن ۳ق می‌زیست و بعضی گفته‌اند که از [[هندوستان]] بوده، و مدتی با اهل حق به سر برده است.<ref>نک: صفی زاده، حاشیه، ص۱۳۷</ref> پس این احتمال داده می‌شود که شاه فضل الله، همان [[فضل الله نعیمی استرآبادی]]، پیشوای حروفیه، باشد، البته خود یارسان، این دو را یکی نمی‌دانند.<ref>نک: نیک نژاد، گنجینه یاری، ص۲۷</ref>
* [[بابا سرهنگ]]:<ref>مقایسه کنید با جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۲۷۰</ref> بابا سرهنگ به صراحت می‌گوید که «دون‌» قبلی او [[بهلول ماهی]] بوده، و «دون‌» بعدیش [[سلطان سهاک]] است.<ref>نیک نژاد، گنجینه یاری، ص۸۲-۸۳، ۸۵</ref>  
*[[بابا سرهنگ]]:<ref>مقایسه کنید با جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۲۷۰</ref> بابا سرهنگ به صراحت می‌گوید که «دون‌» قبلی او [[بهلول ماهی]] بوده، و «دون‌» بعدیش [[سلطان سهاک]] است.<ref>نیک نژاد، گنجینه یاری، ص۸۲-۸۳، ۸۵</ref>
* [[شاه خوشین]]:<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۲۷۴</ref> او در ۳۲ سالگی دعوت و تبلیغ مرام یارسان را آغاز نمود و گفته شده که در [[همدان]] با [[بابا طاهر]] دیدار داشته. <ref>نیک نژاد، گنجینه یاری، ص۶۴، ۱۰۳؛ صفی زاده، مقدمه، حاشیه و تعلیقات بر نامه سرانجام، ۱۳۶۰ش، ۲۳</ref> گفته می‌شود [[فریدالدین عطار نیشابوری|شیخ عطار]] و [[عین القضات همدانی]] هم در زمره یاران او بوده‌اند.<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۲۸۷، ۲۸۸، ۲۹۳</ref> او در  ۴۶۷ق درگذشت.<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۳۰۳؛ صفی زاده، مقدمه، حاشیه و تعلیقات بر نامه سرانجام، ۱۳۶۰ش، ص۲۴</ref>
*[[شاه خوشین]]:<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۲۷۴</ref> او در ۳۲ سالگی دعوت و تبلیغ مرام یارسان را آغاز نمود و گفته شده که در [[همدان]] با [[بابا طاهر]] دیدار داشته. <ref>نیک نژاد، گنجینه یاری، ص۶۴، ۱۰۳؛ صفی زاده، مقدمه، حاشیه و تعلیقات بر نامه سرانجام، ۱۳۶۰ش، ۲۳</ref> گفته می‌شود [[فریدالدین عطار نیشابوری|شیخ عطار]] و [[عین القضات همدانی]] هم در زمره یاران او بوده‌اند.<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۲۸۷، ۲۸۸، ۲۹۳</ref> او در  ۴۶۷ق درگذشت.<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۳۰۳؛ صفی زاده، مقدمه، حاشیه و تعلیقات بر نامه سرانجام، ۱۳۶۰ش، ص۲۴</ref>
* [[بابا ناعوث]]:<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۳۰۴</ref> نام اصلی او ابراهیم و فرزند احمدجاف بود که در ۴۷۷ق در سرزمین [[اورامان]] چشم به دنیا آمد. <ref>صفی زاده، حاشیه، ص۱۶۷؛ نیز نگاه کنید به: نیک نژاد، گنجینه یاری، ص۷۰</ref>  
*[[بابا ناعوث]]:<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۳۰۴</ref> نام اصلی او ابراهیم و فرزند احمدجاف بود که در ۴۷۷ق در سرزمین [[اورامان]] چشم به دنیا آمد. <ref>صفی زاده، حاشیه، ص۱۶۷؛ نیز نگاه کنید به: نیک نژاد، گنجینه یاری، ص۷۰</ref>
*[[سلطان اسحاق]].
*[[سلطان اسحاق]].
*شاه ویس قلی (قرمزی).<ref>«تذکره اعلی»، ۱۹۵۰م، ص۹۷ به بعد</ref>  
*شاه ویس قلی (قرمزی).<ref>«تذکره اعلی»، ۱۹۵۰م، ص۹۷ به بعد</ref>
*محمد بیگ (لرستانی).<ref>«تذکره اعلی»، ۱۹۵۰م، ص۱۲۴-۱۲۵</ref>
*محمد بیگ (لرستانی).<ref>«تذکره اعلی»، ۱۹۵۰م، ص۱۲۴-۱۲۵</ref>
*خان آتش یا آتش بیگ.<ref>«تذکره اعلی»، ۱۹۵۰م، ص۱۳۱-۱۳۲</ref> او خاندانی با عنوان آتش بیگی تشکیل داد.<ref>صفی زاده، مشاهیر اهل حق، ۱۳۶۰ش، ص۱۴۵، صفی زاده، بزرگان یارسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۹</ref>
*خان آتش یا آتش بیگ.<ref>«تذکره اعلی»، ۱۹۵۰م، ص۱۳۱-۱۳۲</ref> او خاندانی با عنوان آتش بیگی تشکیل داد.<ref>صفی زاده، مشاهیر اهل حق، ۱۳۶۰ش، ص۱۴۵، صفی زاده، بزرگان یارسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۹</ref>
مظاهر الوهیت به این افراد محدود نمی‌شود و در کتب یارسان از کسانی مانند، [[شمس تبریزی]]،<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۲۶۱-۲۶۵</ref> [[منصور حلاج]]،<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۲۶۰</ref> [[بابا طاهر]]<ref>«بارگه بارگه»، ص۱۳۱-۱۳۲</ref> و [[حاج بکتاش]]<ref>«بارگه بارگه»، ص۱۴۹</ref> نیز نام برده‌اند.
مظاهر الوهیت به این افراد محدود نمی‌شود و در کتب یارسان از کسانی مانند، [[شمس تبریزی]]،<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۲۶۱-۲۶۵</ref> [[منصور حلاج]]،<ref>جیحون آبادی، شاهنامه حقیقت، ۱۳۴۵ش، ص۲۶۰</ref> [[بابا طاهر]]<ref>«بارگه بارگه»، ص۱۳۱-۱۳۲</ref> و [[حاج بکتاش]]<ref>«بارگه بارگه»، ص۱۴۹</ref> نیز نام برده‌اند.


==احکام و آداب ==
==احکام و آداب==
به گفته سلطان اسحاق شرط حضور در بین یارسان این دو است: «حق را حاضر و موجود» و «خداوند عالم را همه جا حاضر بدانند».<ref>«ذیل تذکره اعلی»، ۱۹۵۰م، ص۱۶۱</ref> شرط معنوی بودن «سر سپردن» است؛ یعنی داوطلب باید در یک آیین با حضور یک «[[پیر (عرفان)|پیر]]» و یک «دلیل» شرکت و اعلام سرسپردگی کند.<ref>نک: صفی زاده، مقدمه، حاشیه و تعلیقات بر نامه سرانجام، ۱۳۶۰ش، ص۲۴</ref>
به گفته سلطان اسحاق شرط حضور در بین یارسان این دو است: «حق را حاضر و موجود» و «خداوند عالم را همه جا حاضر بدانند».<ref>«ذیل تذکره اعلی»، ۱۹۵۰م، ص۱۶۱</ref> شرط معنوی بودن «سر سپردن» است؛ یعنی داوطلب باید در یک آیین با حضور یک «[[پیر (عرفان)|پیر]]» و یک «دلیل» شرکت و اعلام سرسپردگی کند.<ref>نک: صفی زاده، مقدمه، حاشیه و تعلیقات بر نامه سرانجام، ۱۳۶۰ش، ص۲۴</ref>


خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
#خاندان خاموشی زمانی که به خاندان سیدابوالوفا معروف بود و بعداً به سبب اهمیت و شهرت خاموش، نواده سید ابوالوفا، به خاموشی تغییر نام داد. <ref>صفی زاده، مقدمه، حاشیه و تعلیقات بر نامه سرانجام، ۱۳۶۰ش، ص۲۶</ref>
#خاندان خاموشی زمانی که به خاندان سیدابوالوفا معروف بود و بعداً به سبب اهمیت و شهرت خاموش، نواده سید ابوالوفا، به خاموشی تغییر نام داد. <ref>صفی زاده، مقدمه، حاشیه و تعلیقات بر نامه سرانجام، ۱۳۶۰ش، ص۲۶</ref>
#خاندان میرسوری از اعقاب سید میر احمد و از ارادتمندان سلطان اسحاق بود.<ref>صفی زاده، مقدمه، حاشیه و تعلیقات بر نامه سرانجام، ۱۳۶۰ش، ص۲۷</ref>
#خاندان میرسوری از اعقاب سید میر احمد و از ارادتمندان سلطان اسحاق بود.<ref>صفی زاده، مقدمه، حاشیه و تعلیقات بر نامه سرانجام، ۱۳۶۰ش، ص۲۷</ref>
# خاندان سید مصطفی که به یکی از مریدان سلطان اسحاق با همین نام منسوب است.
#خاندان سید مصطفی که به یکی از مریدان سلطان اسحاق با همین نام منسوب است.
# خاندان حاجی باویسی منسوب به یکی از مریدان سلطان اسحاق با همین نام.<ref>صفی زاده، مقدمه، حاشیه و تعلیقات بر نامه سرانجام، ۱۳۶۰ش، ص۲۷</ref>
#خاندان حاجی باویسی منسوب به یکی از مریدان سلطان اسحاق با همین نام.<ref>صفی زاده، مقدمه، حاشیه و تعلیقات بر نامه سرانجام، ۱۳۶۰ش، ص۲۷</ref>
#خاندان زنوری یا ذوالنوری مربوط به یکی از بزرگان اهل حق در [[قرن ۹ قمری|قرن ۹ق]].<ref>صفی زاده، مقدمه، حاشیه و تعلیقات بر نامه سرانجام، ۱۳۶۰ش، ص۲۷</ref>
#خاندان زنوری یا ذوالنوری مربوط به یکی از بزرگان اهل حق در [[قرن ۹ قمری|قرن ۹ق]].<ref>صفی زاده، مقدمه، حاشیه و تعلیقات بر نامه سرانجام، ۱۳۶۰ش، ص۲۷</ref>
#خاندان آتش بیگی منسوب است به آتش بیگ که از مردم [[لرستان]] بود و در حدود [[قرن ۱۱ قمری|قرن ۱۱ق]] می‌زیست.<ref>صفی زاده، مقدمه، حاشیه و تعلیقات بر نامه سرانجام، ۱۳۶۰ش، ص۲۷</ref>
#خاندان آتش بیگی منسوب است به آتش بیگ که از مردم [[لرستان]] بود و در حدود [[قرن ۱۱ قمری|قرن ۱۱ق]] می‌زیست.<ref>صفی زاده، مقدمه، حاشیه و تعلیقات بر نامه سرانجام، ۱۳۶۰ش، ص۲۷</ref>
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
{{پایان}}
{{پایان}}


== پانویس ==
==پانویس==
{{پانوشت}}
{{پانوشت}}


خط ۱۴۴: خط ۱۴۴:


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
* منبع مقاله: [https://www.cgie.org.ir/Fa/article/225937/%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%AD%D9%82?entryviewid=247396 دایرة المعارف بزرگ اسلامی]
*منبع مقاله: [https://www.cgie.org.ir/Fa/article/225937/%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%AD%D9%82?entryviewid=247396 دایرة المعارف بزرگ اسلامی]
{{فرق تشیع}}
{{فرق تشیع}}
{{فرق اسلام}}
{{فرق اسلام}}