۵٬۹۴۱
ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
== پیشینه نظریه == | ==پیشینه نظریه== | ||
مسئله [[جبر و اختیار]] در طول تاریخ مسئلهای همگانی و در ادیان و مذاهب مختلف مطرح بوده است؛<ref>جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۹۵ش، ص۱۳.</ref> این مسئله افزون بر جنبه نظری، جنبه عملی هم دارد<ref> طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۱۵۱، پاورقی.</ref> و با مسائلی چون [[عدل]] الهی<ref>مطهری، عدل الهی، ۱۳۶۱ش، ص۱۱.</ref> و آزادی اجتماعی در ارتباط است. | مسئله [[جبر و اختیار]] در طول تاریخ مسئلهای همگانی و در ادیان و مذاهب مختلف مطرح بوده است؛<ref>جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۹۵ش، ص۱۳.</ref> این مسئله افزون بر جنبه نظری، جنبه عملی هم دارد<ref> طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۱۵۱، پاورقی.</ref> و با مسائلی چون [[عدل]] الهی<ref>مطهری، عدل الهی، ۱۳۶۱ش، ص۱۱.</ref> و آزادی اجتماعی در ارتباط است. | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
درباره این مسئله، از دیگر [[ائمه]] بهویژه [[امام صادق(ع)]] و [[امام رضا(ع)]] احادیث فراوانی در دست است. از [[امام هادی(ع)]] در توضیح این مسئله، رسالهای(نامه) مفصل در پاسخ به پرسش مردم اهواز در باره جبر و تفویض نقل شده است. امام در این رساله با ذکر مقدمهای درباره حجیت قرآن و روایات و سند بودن آنها در مقام استدلال؛ با ذکر آیات و روایات و تمثیلاتی جبر و تفویض را ابطال و امر بینالامرین را اثبات کرده است. <ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۳۸۶ق، ج۲، ص۲۵۱.</ref> | درباره این مسئله، از دیگر [[ائمه]] بهویژه [[امام صادق(ع)]] و [[امام رضا(ع)]] احادیث فراوانی در دست است. از [[امام هادی(ع)]] در توضیح این مسئله، رسالهای(نامه) مفصل در پاسخ به پرسش مردم اهواز در باره جبر و تفویض نقل شده است. امام در این رساله با ذکر مقدمهای درباره حجیت قرآن و روایات و سند بودن آنها در مقام استدلال؛ با ذکر آیات و روایات و تمثیلاتی جبر و تفویض را ابطال و امر بینالامرین را اثبات کرده است. <ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۳۸۶ق، ج۲، ص۲۵۱.</ref> | ||
== توضیح نظریه == | ==توضیح نظریه== | ||
مراد از امرین (به معنای دو امر) [[جبر و اختیار|جبر]] و [[تفویض]] است. بنابر نظریه جبر، اراده انسان در افعال او دخالت ندارد و کارهای او محتوم و بیرون از اختیار اوست و بنابر نظریه تفویض، اراده انسان در افعالش از هر جهت مؤثر است و قدرت [[خداوند]] هیچ تأثیری در آنها ندارد، بلکه خداوند فقط انسان و قدرت او را به وجود آورده است. «امر بین الأمرین» این دو نظریه را باطل میشمارد و در کارهای اختیاری انسان، هم [[اراده الهی|اراده خدا]] و هم اراده انسان را مؤثر میشمرد و این دو اراده را در طول هم میداند؛ این، همان حقیقت اختیار انسان در کارها است.<ref>طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۱۶۱-۱۷۴، پاورقی.</ref><br />[[محمدتقی جعفری|علامه جعفری]] بر این باور است که تقریر [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئی]] برای امربین الامرین بهترین تفسیر است به این بیان که فرض کنیم فردی مبتلا به فلج است، به طوری که توانایی حرکت ندارد و ما میتوانیم با وصل کردن سیم برق او را به حرکت وادار کنیم و آن شخص فلج با نیروئی که ما در اختیارش گذاردهایم اختیاراً کارهایی را انجام دهد. در اینجا آنچه از این کار به ما مستند است نیرو و قدرتی است که ما توسط برق در او ایجاد کردهایم و در هر لحظه قدرت سلبِ آن را داریم. از طرف دیگر بهرهبرداری از این قدرت به اختیار اوست. همچنین است مَثل انسانها، در هر لحظه. چرا که ریزش آن نیرو از فیّاضِ مطلق انجام میگیرد و در هر لحظهای هم میتواند آن را قطع کند، ولی اختیار بهرهبرداری از آن نیرو کاملاً به دست ماست. <ref>جعفری، جبر و اختیار، صص۲۱۴-۲۱۵. | مراد از امرین (به معنای دو امر) [[جبر و اختیار|جبر]] و [[تفویض]] است. بنابر نظریه جبر، اراده انسان در افعال او دخالت ندارد و کارهای او محتوم و بیرون از اختیار اوست و بنابر نظریه تفویض، اراده انسان در افعالش از هر جهت مؤثر است و قدرت [[خداوند]] هیچ تأثیری در آنها ندارد، بلکه خداوند فقط انسان و قدرت او را به وجود آورده است. «امر بین الأمرین» این دو نظریه را باطل میشمارد و در کارهای اختیاری انسان، هم [[اراده الهی|اراده خدا]] و هم اراده انسان را مؤثر میشمرد و این دو اراده را در طول هم میداند؛ این، همان حقیقت اختیار انسان در کارها است.<ref>طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۱۶۱-۱۷۴، پاورقی.</ref><br />[[محمدتقی جعفری|علامه جعفری]] بر این باور است که تقریر [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئی]] برای امربین الامرین بهترین تفسیر است به این بیان که فرض کنیم فردی مبتلا به فلج است، به طوری که توانایی حرکت ندارد و ما میتوانیم با وصل کردن سیم برق او را به حرکت وادار کنیم و آن شخص فلج با نیروئی که ما در اختیارش گذاردهایم اختیاراً کارهایی را انجام دهد. در اینجا آنچه از این کار به ما مستند است نیرو و قدرتی است که ما توسط برق در او ایجاد کردهایم و در هر لحظه قدرت سلبِ آن را داریم. از طرف دیگر بهرهبرداری از این قدرت به اختیار اوست. همچنین است مَثل انسانها، در هر لحظه. چرا که ریزش آن نیرو از فیّاضِ مطلق انجام میگیرد و در هر لحظهای هم میتواند آن را قطع کند، ولی اختیار بهرهبرداری از آن نیرو کاملاً به دست ماست. <ref>جعفری، جبر و اختیار، صص۲۱۴-۲۱۵. | ||
</ref> | </ref> | ||
در روایات نقل شده از [[امامان(ع)]]، گاهی برای اشاره به این نظریه، از اصطلاح (منزلة بین المنزلتین) استفاده شده است که غیر از آن [[منزلة بین المنزلتین| | در روایات نقل شده از [[امامان(ع)]]، گاهی برای اشاره به این نظریه، از اصطلاح (منزلة بین المنزلتین) استفاده شده است که غیر از آن [[منزلة بین المنزلتین| | ||
تعبیری]] است که [[معتزله]] برای تعیین جایگاه فاسق، از این اصطلاح در نظر داشتند.<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۵۴.</ref>{{یاد|أروي عن العالم أنه قال : منزلة بين منزلتين في المعاصي وسائر الاشياء ، فالله عزوجل الفاعل لها والقاضي والمقدر والمدبر.}} | |||
== موافقان این نظریه == | ==موافقان این نظریه== | ||
فیلسوفان و [[کلام امامیه|متکلمان امامیه]]، طرفداران «امر بین الامرین» بودهاند<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج ۶، ص ۳۷۱؛ فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص۳۲۷؛ طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۴.</ref>. در میان دیگر مذاهب کلامی، [[ماتریدیه]] اگرچه درباره افعال اختیاری انسان [[نظریه کسب]] را مطرح کردهاند، تفسیری از «کسب» ارائه کردهاند که با مذهب [[امامیه]] در مسئله امر بین الامرین هماهنگ است<ref>ر.ک: ماتریدی، کتاب التوحید، ص۲۲۵ـ۲۲۶؛ ربانی، الکلام المقارن ، ص ۲۱۷ـ۲۲۰.</ref>. | فیلسوفان و [[کلام امامیه|متکلمان امامیه]]، طرفداران «امر بین الامرین» بودهاند<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج ۶، ص ۳۷۱؛ فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص۳۲۷؛ طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۴.</ref>. در میان دیگر مذاهب کلامی، [[ماتریدیه]] اگرچه درباره افعال اختیاری انسان [[نظریه کسب]] را مطرح کردهاند، تفسیری از «کسب» ارائه کردهاند که با مذهب [[امامیه]] در مسئله امر بین الامرین هماهنگ است<ref>ر.ک: ماتریدی، کتاب التوحید، ص۲۲۵ـ۲۲۶؛ ربانی، الکلام المقارن ، ص ۲۱۷ـ۲۲۰.</ref>. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
برخی از متکلمان [[اشاعره|اشعری]] نیز بی آنکه اصطلاح امر بین الامرین را به کار گیرند، آن را پذیرفتهاند؛ مانند شمسالدین محمود اصفهانی<ref>اصفهانی، تسدید القواعد فی شرح تجرید العقائد</ref>، عبدالوهاب شعرانی<ref>شعرانی، الیواقیت والجواهر، ج ۱، ص ۱۴۰.</ref>، عبدالعظیم زرقانی<ref>سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ص ۱۱۱ـ۱۱۲، به نقل از: مناهل العرفان، ج ۱، ص ۵۰۶</ref>، شیخ [[محمد عبده]]<ref>عبده، رسالة التوحید، ص ۱۱۹</ref> و شیخ [[محمود شلتوت]]<ref>سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ص ۱۱۲، به نقل از: تفسیر القرآن الکریم، ص ۲۴۰ـ۲۴۲.</ref>. | برخی از متکلمان [[اشاعره|اشعری]] نیز بی آنکه اصطلاح امر بین الامرین را به کار گیرند، آن را پذیرفتهاند؛ مانند شمسالدین محمود اصفهانی<ref>اصفهانی، تسدید القواعد فی شرح تجرید العقائد</ref>، عبدالوهاب شعرانی<ref>شعرانی، الیواقیت والجواهر، ج ۱، ص ۱۴۰.</ref>، عبدالعظیم زرقانی<ref>سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ص ۱۱۱ـ۱۱۲، به نقل از: مناهل العرفان، ج ۱، ص ۵۰۶</ref>، شیخ [[محمد عبده]]<ref>عبده، رسالة التوحید، ص ۱۱۹</ref> و شیخ [[محمود شلتوت]]<ref>سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ص ۱۱۲، به نقل از: تفسیر القرآن الکریم، ص ۲۴۰ـ۲۴۲.</ref>. | ||
==دلایل اثبات نظریه == | ==دلایل اثبات نظریه== | ||
به گفته متکلمان شیعه، آیات [[قرآن]] و [[حدیث|احادیث]] معصومان و برهانهای عقلی، درستی این نظریه را اثبات میکنند. | به گفته متکلمان شیعه، آیات [[قرآن]] و [[حدیث|احادیث]] معصومان و برهانهای عقلی، درستی این نظریه را اثبات میکنند. | ||
=== آیات قرآن === | ===آیات قرآن=== | ||
از آیات قرآن میتوان به [[آیه]] {{متن قرآن|{{قلم رنگ۱|سیاه|إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿٥﴾}}|سوره=[[سوره حمد|حمد]]|آیه=۵}} اشاره کرد. این آیه با اعتقاد به [[جبر و اختیار|جبر]] سازگار نیست؛ زیرا اگر [[خداوند]] خالق افعال ما باشد و اراده ما دخالتی در آنها نداشته باشد، بیمعناست که [[عبادت]] را به خود نسبت دهیم و بگوییم: «نعبد: عبادت میکنیم»؛ چنانکه آیه مذکور، با عقیده به [[تفویض]] هم که مبتنی بر عدم دخالت خداوند در افعال بندگان است، سازگار نیست؛ زیرا استعانت (نستعین: یاری میطلبیم) از کسی که دخالتی در تحققِ عمل ندارد، بیمعناست<ref>طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۴.</ref>. [[امام صادق(ع)]] در پاسخ به سوالی درباره این مسئله، به آیه مذکور استدلال کرده است<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۵۶.</ref>. | از آیات قرآن میتوان به [[آیه]] {{متن قرآن|{{قلم رنگ۱|سیاه|إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿٥﴾}}|سوره=[[سوره حمد|حمد]]|آیه=۵}} اشاره کرد. این آیه با اعتقاد به [[جبر و اختیار|جبر]] سازگار نیست؛ زیرا اگر [[خداوند]] خالق افعال ما باشد و اراده ما دخالتی در آنها نداشته باشد، بیمعناست که [[عبادت]] را به خود نسبت دهیم و بگوییم: «نعبد: عبادت میکنیم»؛ چنانکه آیه مذکور، با عقیده به [[تفویض]] هم که مبتنی بر عدم دخالت خداوند در افعال بندگان است، سازگار نیست؛ زیرا استعانت (نستعین: یاری میطلبیم) از کسی که دخالتی در تحققِ عمل ندارد، بیمعناست<ref>طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۴.</ref>. [[امام صادق(ع)]] در پاسخ به سوالی درباره این مسئله، به آیه مذکور استدلال کرده است<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۵۶.</ref>. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
همچنین دستهای از آیات، انسان را مختار معرفی کردهاند و افعال را به او نسبت دادهاند، مانند {{متن قرآن|{{قلم رنگ۱|سیاه|وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ﴿٣٩﴾}}|ترجمه=و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست.|سوره=[[سوره نجم|نجم]]|آیه=۳۹}} و در دستهای دیگر، اذن و [[مشیت]] خداوند مؤثر در افعال معرفی شده است، مانند {{متن قرآن|{{قلم رنگ۱|سیاه|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّـهِ...}}﴿٦٤﴾|ترجمه=و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر آنكه به توفيق الهى از او اطاعت كنند...|سوره=[[سوره نساء|نساء]]|آیه=۶۴}} دسته اول آیات، مقابل عقیده [[جبر و اختیار|جبر]] و دسته دوم مقابل عقیده [[تفویض]] است و جمع بین آنها این است که گفته شود خداوند به بندگان خود اختیار و مشیت داده است؛ ولی این اختیار و مشیت در طول مشیت الهی است. | همچنین دستهای از آیات، انسان را مختار معرفی کردهاند و افعال را به او نسبت دادهاند، مانند {{متن قرآن|{{قلم رنگ۱|سیاه|وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ﴿٣٩﴾}}|ترجمه=و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست.|سوره=[[سوره نجم|نجم]]|آیه=۳۹}} و در دستهای دیگر، اذن و [[مشیت]] خداوند مؤثر در افعال معرفی شده است، مانند {{متن قرآن|{{قلم رنگ۱|سیاه|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّـهِ...}}﴿٦٤﴾|ترجمه=و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر آنكه به توفيق الهى از او اطاعت كنند...|سوره=[[سوره نساء|نساء]]|آیه=۶۴}} دسته اول آیات، مقابل عقیده [[جبر و اختیار|جبر]] و دسته دوم مقابل عقیده [[تفویض]] است و جمع بین آنها این است که گفته شود خداوند به بندگان خود اختیار و مشیت داده است؛ ولی این اختیار و مشیت در طول مشیت الهی است. | ||
=== احادیث === | ===احادیث=== | ||
در کتابهای [[حدیث|حدیثی]] مختلف در بابهای خاصی مانند «باب الجبر و القدر و الأمر بین الأمرین»<ref>کلینی، ''اصول کافی''، ج۱، ص۱۵۵.</ref> و «باب المشیة والارادة»<ref> کلینی، ''اصول کافی''، ج۱، ص۱۶۰؛ صدوق، ''التوحید''، ص۳۳۶.</ref> و «باب الإستطاعة»<ref> صدوق، ''التوحید''، ص۳۴۴، باب۵۶</ref> روایتهایی درباره این موضوع آمده است که در مجموع میتوان آنها را به پنج دسته تقسیم کرد: | در کتابهای [[حدیث|حدیثی]] مختلف در بابهای خاصی مانند «باب الجبر و القدر و الأمر بین الأمرین»<ref>کلینی، ''اصول کافی''، ج۱، ص۱۵۵.</ref> و «باب المشیة والارادة»<ref> کلینی، ''اصول کافی''، ج۱، ص۱۶۰؛ صدوق، ''التوحید''، ص۳۳۶.</ref> و «باب الإستطاعة»<ref> صدوق، ''التوحید''، ص۳۴۴، باب۵۶</ref> روایتهایی درباره این موضوع آمده است که در مجموع میتوان آنها را به پنج دسته تقسیم کرد: | ||
# روایاتی که جبر را منافی [[تکلیف]]، [[وعد]] و [[وعید]]، [[ثواب و عقاب]] و در نتیجه منافی با ملاک و [[حکمت]] [[خداوند]] معرفی میکند.<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۹۶، ح۱۹.</ref> | #روایاتی که جبر را منافی [[تکلیف]]، [[وعد]] و [[وعید]]، [[ثواب و عقاب]] و در نتیجه منافی با ملاک و [[حکمت]] [[خداوند]] معرفی میکند.<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۹۶، ح۱۹.</ref> | ||
# روایاتی که جبر و قدر را منافی عمومیت قدرت خداوند معرفی کرده و در نهایت نظریه جبر را با [[توحید]] در خالقیت و تدبیر ناسازگار میداند.<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۱۲۷.</ref> | #روایاتی که جبر و قدر را منافی عمومیت قدرت خداوند معرفی کرده و در نهایت نظریه جبر را با [[توحید]] در خالقیت و تدبیر ناسازگار میداند.<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۱۲۷.</ref> | ||
# روایاتی که عقیده حق را منزلی میان جبر و تفویض مطرح میکند.<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۵۱.</ref> | #روایاتی که عقیده حق را منزلی میان جبر و تفویض مطرح میکند.<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۵۱.</ref> | ||
# روایاتی که کشف حقیقت «امر بین الامرین» را مشکل و متوقف بر داشتن قدمِ استوار میداند و برای [[مؤمن]] اعتقاد به باطلبودن جبر و تفویض را کافی شمرده است.<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۹۷.</ref> | #روایاتی که کشف حقیقت «امر بین الامرین» را مشکل و متوقف بر داشتن قدمِ استوار میداند و برای [[مؤمن]] اعتقاد به باطلبودن جبر و تفویض را کافی شمرده است.<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۹۷.</ref> | ||
# روایاتی که برای هدایت ذهنهای مردم عادی، حقیقت امر بین الامرین را در قالب مثالهایی بیان کرده است.<ref> کلینی، ''اصول کافی''، ج۱، ص۱۶۰.</ref> | #روایاتی که برای هدایت ذهنهای مردم عادی، حقیقت امر بین الامرین را در قالب مثالهایی بیان کرده است.<ref> کلینی، ''اصول کافی''، ج۱، ص۱۶۰.</ref> | ||
==== توضیح برخی احادیث ==== | ====توضیح برخی احادیث==== | ||
[[امام صادق]](ع) مسئله اختیار انسان در افعالش را به انسان [[معصیت|معصیتکاری]] تشبیه کرده که تو او را از معصیت نهی میکنی، ولی او نهی را قبول نمیکند و معصیت را انجام میدهد. حضرت میفرماید: از آن جهت که شخص [[گناه|گنهکار]] نهی را قبول نکرده و تو او را ترک کردهای، چنین نیست که تو او را به معصیت امر کرده باشی.<ref> صدوق، ''التوحید''، باب ۵۹، ص۳۶۲، ح۸</ref> | [[امام صادق]](ع) مسئله اختیار انسان در افعالش را به انسان [[معصیت|معصیتکاری]] تشبیه کرده که تو او را از معصیت نهی میکنی، ولی او نهی را قبول نمیکند و معصیت را انجام میدهد. حضرت میفرماید: از آن جهت که شخص [[گناه|گنهکار]] نهی را قبول نکرده و تو او را ترک کردهای، چنین نیست که تو او را به معصیت امر کرده باشی.<ref> صدوق، ''التوحید''، باب ۵۹، ص۳۶۲، ح۸</ref> | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
بر اساس این روایت [[مشیت]] و قوت در کارهای انسان ضروری است و هر دو را [[خداوند]] به انسان داده است. از طرفی خداوند دستور به کارهای نیک ([[حسنات]]) داده و از [[گناه|گناهان]] نهی کرده است؛ پس درست این است که حسنات به خداوند نسبت داده شود و گناهان ([[سیئات]])به بندگان.<ref>کلینی، ''اصول کافی''، ج۱، ص۱۶۰، تعلیقه علامه طباطبایی.</ref> | بر اساس این روایت [[مشیت]] و قوت در کارهای انسان ضروری است و هر دو را [[خداوند]] به انسان داده است. از طرفی خداوند دستور به کارهای نیک ([[حسنات]]) داده و از [[گناه|گناهان]] نهی کرده است؛ پس درست این است که حسنات به خداوند نسبت داده شود و گناهان ([[سیئات]])به بندگان.<ref>کلینی، ''اصول کافی''، ج۱، ص۱۶۰، تعلیقه علامه طباطبایی.</ref> | ||
=== دلایل عقلی === | ===دلایل عقلی=== | ||
* استدلال [[علم کلام|مُتکلِّمان]] | *استدلال [[علم کلام|مُتکلِّمان]] | ||
یکی از استدلالهای متکلمان این است که در مسئله رابطه اراده انسان با [[اراده الهی]] بیش از سه قول نمیتوان تصور کرد؛ زیرا وقتی دو اراده ([[اراده الهی|اراده خدا]] و اراده عبد) را نسبت به کاری در نظر بگیریم، یا در تحقق فعل، فقط یک اراده دخالت دارد یا هر دو اراده. اگر بگوییم فقط یک اراده دخالت دارد و آن هم اراده خداوند است، نتیجه آن [[جبر و اختیار|جبر]] است و اگر فقط اراده انسان مؤثر باشد، به [[تفویض]] میرسیم؛ اما اگر بگوییم هر دو اراده مؤثرند، نتیجه آن امر بین الامرین است. باید توجه داشت که نمیتوان گفت هیچیک از دو اراده دخالت ندارند؛ زیرا این حالت، خلاف فرض است.<ref>فیاض لاهیجی، ''گوهر مراد''، ص۳۲۷</ref> | یکی از استدلالهای متکلمان این است که در مسئله رابطه اراده انسان با [[اراده الهی]] بیش از سه قول نمیتوان تصور کرد؛ زیرا وقتی دو اراده ([[اراده الهی|اراده خدا]] و اراده عبد) را نسبت به کاری در نظر بگیریم، یا در تحقق فعل، فقط یک اراده دخالت دارد یا هر دو اراده. اگر بگوییم فقط یک اراده دخالت دارد و آن هم اراده خداوند است، نتیجه آن [[جبر و اختیار|جبر]] است و اگر فقط اراده انسان مؤثر باشد، به [[تفویض]] میرسیم؛ اما اگر بگوییم هر دو اراده مؤثرند، نتیجه آن امر بین الامرین است. باید توجه داشت که نمیتوان گفت هیچیک از دو اراده دخالت ندارند؛ زیرا این حالت، خلاف فرض است.<ref>فیاض لاهیجی، ''گوهر مراد''، ص۳۲۷</ref> | ||
* استدلال [[فلسفه|حُکما]] | *استدلال [[فلسفه|حُکما]] | ||
استدلال حکما نیز از این قرار است: خداوند متعال بر هر چیزی توانا است؛ اما اشیا در قبول وجود (موجودشدن) متفاوتاند؛ خداوند بعضی را بدون واسطه میآفریند و برخی را با واسطه. واسطه گاهی واحد است و گاهی متعدد؛ اما معنای لزوم واسطه، نیازمندی خدا به آن در افعالش نیست، بلکه لزوم واسطه به سبب نقصِ قابل (همان مخلوق) است؛ زیرا خداوند سببِ همه اسباب است و در ایجاد اشیا محتاج چیزی نیست. افعال اختیاری انسان نیز به دلیل کاستی، بدون واسطه از خداوند صادر نمیشوند و اراده انسان از جمله واسطههاست؛ پس جبر باطل میشود و از آنجا که تمام واسطهها مخلوق خداوند و از اراده او ناشی میشوند، تفویض مردود است.<ref>ملاصدرا، ''الحکمة المتعالیه''، ج۶، ص۳۷۱ـ ۳۷۲.</ref>[[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] در تبیین امربین الامرین و نادرستی جبر و تفویض در قالب یک تمثیل میگوید: اگر شخصی که دارای مال فراوانی است یکی از غلامان خود را انتخاب نموده، و جمیع حوائج زندگیش را از خانه و اثاثیه منزل بدهد، اگر بگوئیم: این بخشش هیچگونه در ملکیت غلام اثری نمی گذارد، و مولی همان مولای مالک است، و تملک او نسبت به جمیع آنچه به غلام داده است، قبل از دادن و بعد از دادن مساوی است؛ این قول جبریون است. و اگر بگوئیم: چون مولی به غلام این اموال را داد، دیگر از این به بعد، غلام یگانه مالک این اموال می شود، و ملکیت مولی باطل می گردد، و غلام میتواند مستقلاً در این اموال هرگونه تصرفی بکند؛ این قول اهل تفویض است. ولی اگر بگوئیم: غلام مالک میشودولی نه مستقل بلکه در ظرف ملک مولی و در طول ملکیت او، یعنی مولی مالک اصلی است و بنده و غلام مالک تبعی است، و ملکیت غلام در ضمن ملکیت مولی است؛ این همان گفتاری است که ائمه (ع) در این باره بیان فرموده و بر این اساس مسأله جبر وتفویض را حل کردهاند. <ref>حسینی طهرانی، معاد شناسی، ج۱۰، صص۲۸۳-۲۸۹. | استدلال حکما نیز از این قرار است: خداوند متعال بر هر چیزی توانا است؛ اما اشیا در قبول وجود (موجودشدن) متفاوتاند؛ خداوند بعضی را بدون واسطه میآفریند و برخی را با واسطه. واسطه گاهی واحد است و گاهی متعدد؛ اما معنای لزوم واسطه، نیازمندی خدا به آن در افعالش نیست، بلکه لزوم واسطه به سبب نقصِ قابل (همان مخلوق) است؛ زیرا خداوند سببِ همه اسباب است و در ایجاد اشیا محتاج چیزی نیست. افعال اختیاری انسان نیز به دلیل کاستی، بدون واسطه از خداوند صادر نمیشوند و اراده انسان از جمله واسطههاست؛ پس جبر باطل میشود و از آنجا که تمام واسطهها مخلوق خداوند و از اراده او ناشی میشوند، تفویض مردود است.<ref>ملاصدرا، ''الحکمة المتعالیه''، ج۶، ص۳۷۱ـ ۳۷۲.</ref>[[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] در تبیین امربین الامرین و نادرستی جبر و تفویض در قالب یک تمثیل میگوید: اگر شخصی که دارای مال فراوانی است یکی از غلامان خود را انتخاب نموده، و جمیع حوائج زندگیش را از خانه و اثاثیه منزل بدهد، اگر بگوئیم: این بخشش هیچگونه در ملکیت غلام اثری نمی گذارد، و مولی همان مولای مالک است، و تملک او نسبت به جمیع آنچه به غلام داده است، قبل از دادن و بعد از دادن مساوی است؛ این قول جبریون است. و اگر بگوئیم: چون مولی به غلام این اموال را داد، دیگر از این به بعد، غلام یگانه مالک این اموال می شود، و ملکیت مولی باطل می گردد، و غلام میتواند مستقلاً در این اموال هرگونه تصرفی بکند؛ این قول اهل تفویض است. ولی اگر بگوئیم: غلام مالک میشودولی نه مستقل بلکه در ظرف ملک مولی و در طول ملکیت او، یعنی مولی مالک اصلی است و بنده و غلام مالک تبعی است، و ملکیت غلام در ضمن ملکیت مولی است؛ این همان گفتاری است که ائمه (ع) در این باره بیان فرموده و بر این اساس مسأله جبر وتفویض را حل کردهاند. <ref>حسینی طهرانی، معاد شناسی، ج۱۰، صص۲۸۳-۲۸۹. | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
[[مرتضی مطهری]] بر آن است که طرفداران هر يک از دو نظریه جبر و تفویض می خواستند صحّت و درستى مکتب خود را با اثبات بی اعتبارى مکتب مخالف، ثابت کنند بدون آنکه بتوانند بخوبى از مکتب خود دفاع نمايند و از عهده اشکالاتى که بر خود آنها وارد است برآيند. [[مرتضی مطهری]] به دو واقعه تاریخی استشهاد میکند: | [[مرتضی مطهری]] بر آن است که طرفداران هر يک از دو نظریه جبر و تفویض می خواستند صحّت و درستى مکتب خود را با اثبات بی اعتبارى مکتب مخالف، ثابت کنند بدون آنکه بتوانند بخوبى از مکتب خود دفاع نمايند و از عهده اشکالاتى که بر خود آنها وارد است برآيند. [[مرتضی مطهری]] به دو واقعه تاریخی استشهاد میکند: | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = [[سید محمدحسین حسینی طهرانی|علامه طهرانی]]:{{سخ}} نفوذ اراده و مشیّت حضرت حقّ در ممكنات، بدون واسطۀ شبکههای موجودات [[ممکن الوجود|ممکن]] و جدا و متمایز از اراده و اختیارشان نیست، تا مستلزم جبر شود؛ و همچنين خداوند آنها را در وجود و اراده و اختیار رها نگذارده است، تا مستلزم تفویض گردد و به تعبیر دیگر مذهب جَبر ظلم خدا بر بنده است؛( که بدون این که اختیاری داشته باشد به سبب [[گناه|گناهانش]] عذاب شود در حالی که خداوند[[ عدل الهی| | |||
عادل]] است.) و مذهب تفويض ظلم بنده بر خداست( زیرا که حقیقت تفویض کاستن از قدرت و سلطنت خداست.) | |||
|تاریخ بایگانی| منبع = [[ توحید علمی و عینی، صص۲۷۶-۲۶۷]]،| تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px|رنگ حاشیه= #۶۶۷۷۸۸|حاشیه= ۵px|اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =#F4FFF4| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | |||
#[[غیلان دمشقى]] که طرفدار عقیده اختیار بود روزى به [[ربیعة الرأى]] که منکر اختیار بود رسید و بالاى سرش ایستاد و گفت: انت الّذى یزعم انّ الله یحبّ ان یُعصى. تو همان کسى هستی که گمان می برد خدا دوست دارد مردم او را معصیت کنند! یعنى لازمه عقیده جبرى تو این است که معصیت بندگان به اراده خود او باشد و او خودش بخواهد و دوست داشته باشد که مردم او را معصیت کنند. [[ربیعة الرأى]] بدون اینکه از این عقیده خود دفاع کند به نقطه ضعفى در عقیده غیلان دمشقى چسبید و گفت: انت الّذى یزعم انّ الله یُعصى قهراً. تو همان کسى هستی که می پندارد خداوند چیزى اراده می کند و انسانها چیز دیگر، و خداوند مقهور خواست بندگان می گردد! | #[[غیلان دمشقى]] که طرفدار عقیده اختیار بود روزى به [[ربیعة الرأى]] که منکر اختیار بود رسید و بالاى سرش ایستاد و گفت: انت الّذى یزعم انّ الله یحبّ ان یُعصى. تو همان کسى هستی که گمان می برد خدا دوست دارد مردم او را معصیت کنند! یعنى لازمه عقیده جبرى تو این است که معصیت بندگان به اراده خود او باشد و او خودش بخواهد و دوست داشته باشد که مردم او را معصیت کنند. [[ربیعة الرأى]] بدون اینکه از این عقیده خود دفاع کند به نقطه ضعفى در عقیده غیلان دمشقى چسبید و گفت: انت الّذى یزعم انّ الله یُعصى قهراً. تو همان کسى هستی که می پندارد خداوند چیزى اراده می کند و انسانها چیز دیگر، و خداوند مقهور خواست بندگان می گردد! | ||
خط ۸۴: | خط ۸۸: | ||
[[سید محمدحسین حسینی تهرانی|سید محمد حسین حسینی تهرانی]] در توحید علمی و عینی بر این باور است که در امربین الامرین نه جبر است و نه تفویض، بنده مییابد که صاحب اراده و اختیار است؛ و این اختیار برای او حاصل نمیشود مگر به اختیار خداوند، در نتیجه اختيار بنده در تحت اختیار خدا و مشیّت قاهرۀ اوست یعنی انسان اختيار دارد، و اختيار او عين اختيار خداست. از طرفی اصل اختیار او نفی و انكار نشده است، تا جبر لازم گردد؛ و از طرفی دیگر در اختيار خود استقلال ندارد كه تفويض شکل بگیرد. وی در جمع بندی مسأله تأکید کرده که حلّ معنای بین الامرین، فقط منوط به مذهب اهل [[توحید]] و عرفان(عرفاء) است | [[سید محمدحسین حسینی تهرانی|سید محمد حسین حسینی تهرانی]] در توحید علمی و عینی بر این باور است که در امربین الامرین نه جبر است و نه تفویض، بنده مییابد که صاحب اراده و اختیار است؛ و این اختیار برای او حاصل نمیشود مگر به اختیار خداوند، در نتیجه اختيار بنده در تحت اختیار خدا و مشیّت قاهرۀ اوست یعنی انسان اختيار دارد، و اختيار او عين اختيار خداست. از طرفی اصل اختیار او نفی و انكار نشده است، تا جبر لازم گردد؛ و از طرفی دیگر در اختيار خود استقلال ندارد كه تفويض شکل بگیرد. وی در جمع بندی مسأله تأکید کرده که حلّ معنای بین الامرین، فقط منوط به مذهب اهل [[توحید]] و عرفان(عرفاء) است | ||
كه: نسبتِ موجودات با اصل وجود حقِّ متعال را فقط نسبت رَبْط و اتّصال می دانند؛ و موجودات معانی حرفيّه و غیر مستقلی هستند كه شائبه استقلال و خودنمائی ندارند و وجود انسان و بقیّه موجودات، همان وجودِ مطلق و عامّ و فراگیرِ خداست. (البته با اسقاط حدود وجودی آنها. یعنی تمام کمالات وجودی موجودات بدون هیچ قید و حد وجودی در خدا هست.) <ref>حسینی طهرانی، توحید علمی و عینی، ص۲۶۷-۲۷۶.</ref> | كه: نسبتِ موجودات با اصل وجود حقِّ متعال را فقط نسبت رَبْط و اتّصال می دانند؛ و موجودات معانی حرفيّه و غیر مستقلی هستند كه شائبه استقلال و خودنمائی ندارند و وجود انسان و بقیّه موجودات، همان وجودِ مطلق و عامّ و فراگیرِ خداست. (البته با اسقاط حدود وجودی آنها. یعنی تمام کمالات وجودی موجودات بدون هیچ قید و حد وجودی در خدا هست.) <ref>حسینی طهرانی، توحید علمی و عینی، ص۲۶۷-۲۷۶.</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== | ||
{{ستون-شروع}} | {{ستون-شروع}} | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== یادداشت == | ==یادداشت== | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* اصفهانی، محمود، ''تسدید القواعد فی شرح تجرید العقائد''، کتابخانه آستان قدس رضوی، کتب حکمت خطی، ش۱۶۶. | * اصفهانی، محمود، ''تسدید القواعد فی شرح تجرید العقائد''، کتابخانه آستان قدس رضوی، کتب حکمت خطی، ش۱۶۶. | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
== پیوند به بیرون == | ==پیوند به بیرون== | ||
* منبع مقاله:[http://lib.eshia.ir/23021/1/84 دانشنامه کلام اسلامی] | *منبع مقاله:[http://lib.eshia.ir/23021/1/84 دانشنامه کلام اسلامی] | ||
* [http://www.ensani.ir/storage/Files/20130115084254-9715-13.pdf تحلیل عرفا از آموزه «امر بین الامرین»] | *[http://www.ensani.ir/storage/Files/20130115084254-9715-13.pdf تحلیل عرفا از آموزه «امر بین الامرین»] | ||
{{خداشناسی}} | {{خداشناسی}} | ||
{{کلام اسلامی}} | {{کلام اسلامی}} |