۵٬۹۴۱
ویرایش
(←منابع) |
(اصلاح نشانی وب) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
==جایگاه== | ==جایگاه== | ||
در [[قرآن]] بارها از امر به معروف و نهی از منکر به عنوان وظیفهای ویژه برای امت [[پیامبر(ص)]]، یاد شده و گاه در کنار باورهایی چون ایمان به [[خدا]] و [[معاد]] یا اعمالی چون [[نماز]] و [[ | در [[قرآن]] بارها از امر به معروف و نهی از منکر به عنوان وظیفهای ویژه برای امت [[پیامبر(ص)]]، یاد شده و گاه در کنار باورهایی چون ایمان به [[خدا]] و [[معاد]] یا اعمالی چون [[نماز]] و [[زکات]] آمده است.<ref>نک: آل عمران /۳/۱۰۴، ۱۱۰، ۱۱۴؛ اعراف /۷/۱۵۷؛ توبه /۹/۶۷، ۷۱، ۱۱۲؛ حج /۲۲/۴۱؛ لقمان /۳۱/۱۷.</ref> در کتابهای [[آیات الاحکام]]، به خصوص از آن جهت که این کتابها بر اساس ابواب موضوعی ترتیب یافتهاند، معمولاً میتوان بابی کمحجم با عنوان «امر به معروف» در آنها یافت که به بررسی آیات یاد شده اختصاص یافته است.<ref>مثلاً نک: سیوری، کنزالعرفان، ج۱، صص۴۰۴- ۴۰۸.</ref> | ||
==وظیفهای فردی یا اجتماعی== | ==وظیفهای فردی یا اجتماعی== | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
==جایگاه موضوع نزد شیعه== | ==جایگاه موضوع نزد شیعه== | ||
در یادکرد مشهور از «[[ | در یادکرد مشهور از «[[فروع دین]]» نزد [[شیعه اثناعشری|امامیه]]، امر به معروف و نهی از منکر، ردیف هفتم و هشتم از فروع دهگانۀ دین را به خود اختصاص داده است. بر پایۀ بخش بندی سنتی فقه اسلامی که هر یک از بخشهای اصلی دانش فقه عنوان یک «کتاب» یافته است، در برخی از منابع فقه امامیه، امر به معروف و نهی از منکر عنوان کتابی مستقل یافته و در جایگاهی پس از کتاب «جهاد»، نقطۀ پایانی بر مباحث عبادات شمرده شده است. همین ویژگی، یعنی جای گرفتن امر به معروف و نهی از منکر در شمار عبادات، و قرار گرفتن آن در کنار [[جهاد]]، شاخصی آشکار است که نشان میدهد امر به معروف از دیدگاه [[فقها]]، در ردیف یکی از عبادات جای گرفته، و البته همچون جهاد، عبادتی با تأثیر اجتماعی تلقی شده است.<ref>پاکتچى، جایگاه امر به معروف در دانش فقه، ۱۳۸۰ش، ج۱۰، ص۲۰۸.</ref> | ||
در بررسی آثار فقهی امامیه در سدههای ۳ و ۴ق /۹ و ۱۰م باید یادآور شد که در طیفی از نوشتههای فقهی - روایی این عصر، مانند «کتب» [[حسین بن سعید اهوازی]]<ref>نک: نجاشی، الرجال، ص۵۸، فهرست ابواب.</ref> و مجموعۀ آثار فقهی [[شیخ صدوق|ابن بابویه]] و نیز در آثار [[فقیهان]] اهل [[اجتهاد]] مانند تهذیب الشیعۀ [[ابن جنید اسکافی]]<ref>نک: نجاشی، الرجال، صص۳۸۵-۳۸۷، فهرست ابواب.</ref>، بخشی به امر به معروف اختصاص داده نشده است. در مقابل باید به آثاری چون [[کافی|الکافی]] [[شیخ کلینی|کلینی]]<ref>کلینی، الکافی، ج۵، صص۵۵ بب.</ref>و [[ | در بررسی آثار فقهی امامیه در سدههای ۳ و ۴ق /۹ و ۱۰م باید یادآور شد که در طیفی از نوشتههای فقهی - روایی این عصر، مانند «کتب» [[حسین بن سعید اهوازی]]<ref>نک: نجاشی، الرجال، ص۵۸، فهرست ابواب.</ref> و مجموعۀ آثار فقهی [[شیخ صدوق|ابن بابویه]] و نیز در آثار [[فقیهان]] اهل [[اجتهاد]] مانند تهذیب الشیعۀ [[ابن جنید اسکافی]]<ref>نک: نجاشی، الرجال، صص۳۸۵-۳۸۷، فهرست ابواب.</ref>، بخشی به امر به معروف اختصاص داده نشده است. در مقابل باید به آثاری چون [[کافی|الکافی]] [[شیخ کلینی|کلینی]]<ref>کلینی، الکافی، ج۵، صص۵۵ بب.</ref>و [[فقه الرضا(ع)]]<ref>فقه الرضا(ع)، ص۳۷۵.</ref> اشاره کرد که منبع نخست به عنوان بخشی از کتاب الجهاد، و منبع دوم به عنوان ملحقات اخلاقی در پایان کتاب به موضوع امر به معروف پرداختهاند. | ||
[[شیخ مفید]] با در نظر داشتن شرایط در عصر غیبت، مسألۀ امر به معروف و نهی از منکر را با موضوعی حکومتی چون اقامۀ حدود به مقایسه نهاده است. وی در کتاب فقهی خود [[المقنعه]] بابی را به عنوان ملحقی بر کتاب الحدود، با عنوان «کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر و اقامه الحدود» گشوده که با وجود اختصار، از مهمترین بخشهای کتاب او به شمار آمده، و مضامینی اساسی حاکی از اندیشه سیاسی و اجتماعی وی را دربرگرفته است.<ref>المقنعة، ص۸۰۸ بب.</ref> | [[شیخ مفید]] با در نظر داشتن شرایط در عصر غیبت، مسألۀ امر به معروف و نهی از منکر را با موضوعی حکومتی چون اقامۀ حدود به مقایسه نهاده است. وی در کتاب فقهی خود [[المقنعه]] بابی را به عنوان ملحقی بر کتاب الحدود، با عنوان «کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر و اقامه الحدود» گشوده که با وجود اختصار، از مهمترین بخشهای کتاب او به شمار آمده، و مضامینی اساسی حاکی از اندیشه سیاسی و اجتماعی وی را دربرگرفته است.<ref>المقنعة، ص۸۰۸ بب.</ref> | ||
[[سید مرتضی]] در رسالهای مربوط به محدودۀ همکاری با حاکمان، پذیرش مناصبی را که امکان عمل به امر به معروف و نهی از منکر را برای مؤمنی حق طلب فراهم آورد، واجب شمرده است.<ref>مسألة فی العمل مع السلطان، صص۸۹ بب.</ref> [[شیخ الطائفه|شیخ طوسی]] بحث امر به معروف را پس از مبحث جهاد آورده، و به بسط احکام آن پرداخته است. [[ | [[سید مرتضی]] در رسالهای مربوط به محدودۀ همکاری با حاکمان، پذیرش مناصبی را که امکان عمل به امر به معروف و نهی از منکر را برای مؤمنی حق طلب فراهم آورد، واجب شمرده است.<ref>مسألة فی العمل مع السلطان، صص۸۹ بب.</ref> [[شیخ الطائفه|شیخ طوسی]] بحث امر به معروف را پس از مبحث جهاد آورده، و به بسط احکام آن پرداخته است. [[شهید اول]] در کتاب [[کتاب الدروس|الدروس]] عنوان این مباحث را «کتاب الحسبه» نهاده است.<ref>نک: شهید اول، الدروس، صص۱۶۴- ۱۶۵.</ref> | ||
در عصر صفوی با مفتوح شدن باب حکومت برای امامیه و نیاز به گسترش در مباحث اجتماعی فقه، در سطح محدودی موجب گسترش باب امر به معروف شد؛ چنانکه زمینه برای تألیف برخی تک نگاریها که به طور مبسوط تری به این مبحث بپردازند، فراهم آمد. از آن میان میتوان به کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، اثر [[ | در عصر صفوی با مفتوح شدن باب حکومت برای امامیه و نیاز به گسترش در مباحث اجتماعی فقه، در سطح محدودی موجب گسترش باب امر به معروف شد؛ چنانکه زمینه برای تألیف برخی تک نگاریها که به طور مبسوط تری به این مبحث بپردازند، فراهم آمد. از آن میان میتوان به کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، اثر [[حسن بن علی بن عبدالعالی کرکی]] در اواخر قرن ۱۰ق /۱۶م اشاره کرد.<ref>برای نسخههای خطی آن، نک: مدرسی، ص۱۷۰.</ref> اثری با همین عنوان نیز از میرزا [[محمد اخباری]] (د ۱۲۳۲ق /۱۸۱۷م) در دست است.<ref>برای فهرستی از این دست آثار، نک: مدرسی.</ref> | ||
[[مرتضی مطهری|مطهری]] (۱۲۹۸-۱۳۵۸ش.) [[مجتهد]] و اسلام پژوه معتقد است چون در جامعه هر مقدار هم پیشگیری بشود بالاخره ممکن است افراد به فساد گرایش پیدا کنند یا جامعه از مسیر عدالت منحرف شود و همچنین ممکن است تفرق و تشتت به عللی در جامعه اسلامی رخ بدهد؛ پس یک جریانی (که همان عامل امر به معروف و نهی از منکر است) لازم است که بیاید اصلاح کند؛ اگر اخلاق فاسد شد، امر به معروف و نهی از منکر بشتابد برای اصلاح اخلاق و اگرعدالت و مساوات از بین رفت، امر به معروف و نهی از منکر بشتابد برای اصلاح مفاسدی که از این راه پیدا شده و اگر تفرق و تشتّت پیدا شد، باز امر به معروف و نهی از منکر بشتابد و به جای تفرق از نو وحدت را ایجاد کند. <ref>https://lms.motahari.ir/book-page/84/پانزده%20گفتار?page=322</ref> | [[مرتضی مطهری|مطهری]] (۱۲۹۸-۱۳۵۸ش.) [[مجتهد]] و اسلام پژوه معتقد است چون در جامعه هر مقدار هم پیشگیری بشود بالاخره ممکن است افراد به فساد گرایش پیدا کنند یا جامعه از مسیر عدالت منحرف شود و همچنین ممکن است تفرق و تشتت به عللی در جامعه اسلامی رخ بدهد؛ پس یک جریانی (که همان عامل امر به معروف و نهی از منکر است) لازم است که بیاید اصلاح کند؛ اگر اخلاق فاسد شد، امر به معروف و نهی از منکر بشتابد برای اصلاح اخلاق و اگرعدالت و مساوات از بین رفت، امر به معروف و نهی از منکر بشتابد برای اصلاح مفاسدی که از این راه پیدا شده و اگر تفرق و تشتّت پیدا شد، باز امر به معروف و نهی از منکر بشتابد و به جای تفرق از نو وحدت را ایجاد کند. <ref>https://lms.motahari.ir/book-page/84/پانزده%20گفتار?page=322</ref> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
در بیان معتزله، تفاوت ماهوی میان امر به معروف و نهی از منکر آن است که در اولی، تنها امر کردن و ایجاد انگیزه عمل به معروف کافی است و اجبار شخص و تحمیل بر او لازم نیست؛ اما در دومی چنین نیست، و آنجا که شرایط مهیاست، تنها دعوت کفایت نمیکند.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، صص۷۴۴- ۷۴۵؛ قاسم بن محمد، الاساس لعقائد الاکیاس، ص۱۷۸.</ref> از این نظر گاه (به موازات آیات و احادیث)، مراتب نهی از منکر را میتوان چنین تشخیص داد: تنفر قلبی، منع زبانی، ممانعت عملی، و سرانجام رودررویی و پیکار مسلحانه. | در بیان معتزله، تفاوت ماهوی میان امر به معروف و نهی از منکر آن است که در اولی، تنها امر کردن و ایجاد انگیزه عمل به معروف کافی است و اجبار شخص و تحمیل بر او لازم نیست؛ اما در دومی چنین نیست، و آنجا که شرایط مهیاست، تنها دعوت کفایت نمیکند.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، صص۷۴۴- ۷۴۵؛ قاسم بن محمد، الاساس لعقائد الاکیاس، ص۱۷۸.</ref> از این نظر گاه (به موازات آیات و احادیث)، مراتب نهی از منکر را میتوان چنین تشخیص داد: تنفر قلبی، منع زبانی، ممانعت عملی، و سرانجام رودررویی و پیکار مسلحانه. | ||
معتزله همواره بر این باور بودهاند که دست یازیدن به شمشیر، آنجا که مراتب آسانتر مؤثر واقع نشود، امری ناگزیر، و بر همۀ مسلمانان واجب است.<ref>نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۳۱۱، ج۲، ص۱۲۵؛ ابن حزم، الفصل، ج۴، ص۱۷۱.</ref> آنان بر این باور خود، در طول تاریخ، سرسختانه پای فشرده، و در اثبات آن قلمها فرسوده<ref>مثلاً نک: خیاط، الانتصار، ص۱۲۷؛ ملطی، التنبیه والرد، صص۴۲-۴۴.</ref>، و در سیرۀ عملی خویش نیز بدان پایبند بودهاند.<ref>نک: ابن حزم، الفصل، ج۴، ص۱۷۲.</ref>؛ تا آنجا که به نقل مسعودی اجماع اهل اعتزال بر آن قرار گرفته است که انجام دادن این [[فریضه]] (مثل قیام برضد سلطان یا جماعت دیگر) میتواند صورت جهاد بیابد؛ و از این نظر فرقی میان [[کافر]] و [[ | معتزله همواره بر این باور بودهاند که دست یازیدن به شمشیر، آنجا که مراتب آسانتر مؤثر واقع نشود، امری ناگزیر، و بر همۀ مسلمانان واجب است.<ref>نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۳۱۱، ج۲، ص۱۲۵؛ ابن حزم، الفصل، ج۴، ص۱۷۱.</ref> آنان بر این باور خود، در طول تاریخ، سرسختانه پای فشرده، و در اثبات آن قلمها فرسوده<ref>مثلاً نک: خیاط، الانتصار، ص۱۲۷؛ ملطی، التنبیه والرد، صص۴۲-۴۴.</ref>، و در سیرۀ عملی خویش نیز بدان پایبند بودهاند.<ref>نک: ابن حزم، الفصل، ج۴، ص۱۷۲.</ref>؛ تا آنجا که به نقل مسعودی اجماع اهل اعتزال بر آن قرار گرفته است که انجام دادن این [[فریضه]] (مثل قیام برضد سلطان یا جماعت دیگر) میتواند صورت جهاد بیابد؛ و از این نظر فرقی میان [[کافر]] و [[فاسق]] - که در منزلتی ما بین کفر و ایمان است - وجود ندارد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۲۲۲؛ نیز نک: ابوالقاسم بلخی، باب ذکر المعتزلة، ص۶۴؛ ابن مرتضی، البحرالزخار، ص۹۷.</ref> | ||
===اشاعره=== | ===اشاعره=== | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | |||
* ابن اثیر، مبارک، جامع الاصول، به کوشش عبدالقادر ارناؤوط، بیروت، ۱۳۸۹ق. | * ابن اثیر، مبارک، جامع الاصول، به کوشش عبدالقادر ارناؤوط، بیروت، ۱۳۸۹ق. | ||
* ابن اخوه، محمد، معالم القربة، به کوشش روبن لوی، کمبریج، ۱۹۳۷م. | * ابن اخوه، محمد، معالم القربة، به کوشش روبن لوی، کمبریج، ۱۹۳۷م. | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
* ملطی، محمد، التنبیه والرد، ۱۳۶۹ق. | * ملطی، محمد، التنبیه والرد، ۱۳۶۹ق. | ||
* نجاشی، احمد، الرجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق. | * نجاشی، احمد، الرجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق. | ||
{{چپچین}} | {{چپچین}} | ||
* Laoust, H., X Essai sur les doctrines sociales et politiques d'Ibn Taimiya n , M E langes de philologie et d'histoire d'IFAO, Cairo, 1939. | * Laoust, H., X Essai sur les doctrines sociales et politiques d'Ibn Taimiya n , M E langes de philologie et d'histoire d'IFAO, Cairo, 1939. | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۰: | ||
* Wensinck, A. J., The Muslim Creed, London, 1965. | * Wensinck, A. J., The Muslim Creed, London, 1965. | ||
{{پایان چپچین}} | {{پایان چپچین}} | ||
{{پایان}} | |||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
* منبع مقاله: [https://www.cgie.org.ir/fa/article/225726/ | * منبع مقاله: [https://www.cgie.org.ir/fa/article/225726/امر-به-معروف-و-نهی-از-منکر دایرة المعارف بزرگ اسلامی] | ||
* [http://www.bou.ac.ir/Portal/File/ShowFile.aspx?ID=841b263c-d4b2-496c-80e4-28be1318b219 مسئولیت همگانی، امر به معروف، نهی از منکر و قانون اساس ج.ا.ا] | * [http://www.bou.ac.ir/Portal/File/ShowFile.aspx?ID=841b263c-d4b2-496c-80e4-28be1318b219 مسئولیت همگانی، امر به معروف، نهی از منکر و قانون اساس ج.ا.ا] | ||
* [http://www.bou.ac.ir/Portal/File/ShowFile.aspx?ID=fe580210-0b36-43e9-ae3b-619672e4eba2 امر به معروف و نهی از منکر در فقه سیاسی شیعه] | * [http://www.bou.ac.ir/Portal/File/ShowFile.aspx?ID=fe580210-0b36-43e9-ae3b-619672e4eba2 امر به معروف و نهی از منکر در فقه سیاسی شیعه] |