پرش به محتوا

بقا بر تقلید از میت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۸: خط ۱۸:
#نظریه اول: بقا، مشروط به عمل است: به عقیده [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] شرط است که تقلید در زمان حیات مجتهد فوت شده محقق شده باشد و تحقق تقلید هم به این است که به بعضی از مسائل (هر چند به یک مسأله) عمل کرده باشد.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۹.</ref> [[سید علی حسینی خامنه‌ای|آیت‌الله خامنه‌ای]] (زاده: [[سال ۱۳۱۸ هجری شمسی|۱۳۱۸ش]])<ref>خامنه‌ای، اجوبة الاستفتائات، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۶.</ref> و [[حسین نوری همدانی|نوری همدانی]] (زاده: [[سال ۱۳۰۴ هجری شمسی|۱۳۰۴ش]])،<ref>نوری همدانی، توضیح المسائل، ۱۳۷۳ش، ص۱۴.</ref> بر همین نظر می‌باشند.
#نظریه اول: بقا، مشروط به عمل است: به عقیده [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] شرط است که تقلید در زمان حیات مجتهد فوت شده محقق شده باشد و تحقق تقلید هم به این است که به بعضی از مسائل (هر چند به یک مسأله) عمل کرده باشد.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۹.</ref> [[سید علی حسینی خامنه‌ای|آیت‌الله خامنه‌ای]] (زاده: [[سال ۱۳۱۸ هجری شمسی|۱۳۱۸ش]])<ref>خامنه‌ای، اجوبة الاستفتائات، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۶.</ref> و [[حسین نوری همدانی|نوری همدانی]] (زاده: [[سال ۱۳۰۴ هجری شمسی|۱۳۰۴ش]])،<ref>نوری همدانی، توضیح المسائل، ۱۳۷۳ش، ص۱۴.</ref> بر همین نظر می‌باشند.
#نظریه دوم: بقا، فقط در مسائلی جایز است که مقلد به آن‌ها عمل کرده باشد: این نظریه از [[جعفر کاشف‌الغطاء|کاشف الغطاء]] و [[سید حسین طباطبایی بروجردی|سید بروجردی]] بیان شده است. با این بیان که اگر مقلد، در طول حیات مرجع تقلیدش، فقط فرصت پیدا کرده به یک فتوا عمل کند، بعد از مرگ همان مرجع، فقط در همان مسأله می‌تواند بر تقلید از او باقی بماند و در سایر مسائل باید به مجتهد زنده رجوع کند.<ref>طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (المحشّی)، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸.</ref> [[محمدتقی بهجت]] (درگذشت: [[سال ۱۳۸۸ هجری شمسی|۱۳۸۸ش]])<ref>بهجت، توضیح لمسائل، ۱۳۷۸ش، ص۱۱.</ref> و [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] (زاده: [[سال ۱۳۰۵ هجری شمسی|۱۳۰۵ش]])<ref>مکارم شیرازی، رسالة توضیح المسائل، ۱۴۲۴ق، ص۹.</ref>  نیز از قائلین به این نظریه است.
#نظریه دوم: بقا، فقط در مسائلی جایز است که مقلد به آن‌ها عمل کرده باشد: این نظریه از [[جعفر کاشف‌الغطاء|کاشف الغطاء]] و [[سید حسین طباطبایی بروجردی|سید بروجردی]] بیان شده است. با این بیان که اگر مقلد، در طول حیات مرجع تقلیدش، فقط فرصت پیدا کرده به یک فتوا عمل کند، بعد از مرگ همان مرجع، فقط در همان مسأله می‌تواند بر تقلید از او باقی بماند و در سایر مسائل باید به مجتهد زنده رجوع کند.<ref>طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (المحشّی)، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸.</ref> [[محمدتقی بهجت]] (درگذشت: [[سال ۱۳۸۸ هجری شمسی|۱۳۸۸ش]])<ref>بهجت، توضیح لمسائل، ۱۳۷۸ش، ص۱۱.</ref> و [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] (زاده: [[سال ۱۳۰۵ هجری شمسی|۱۳۰۵ش]])<ref>مکارم شیرازی، رسالة توضیح المسائل، ۱۴۲۴ق، ص۹.</ref>  نیز از قائلین به این نظریه است.
#نظریه سوم: [[سید محمدکاظم طباطبایی یزدی|صاحب عروه|طباطبایی یزدی]] بقای بر میت را مشروط به هیچ شرطی نکرده است<ref>طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (المحشّی)، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۷.</ref> و خویی در کتاب التنقیح فی شرح العروة الوثقی، بر این باور است که عملِ مکلف، در جواز بقای بر تقلید از میت، شرط نیست.<ref>خویی، التنقیح، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۸۷-۸۸</ref> [[حسین وحید خراسانی|وحید خراسانی]] (زاده: [[سال ۱۳۰۰ هجری شمسی|۱۳۰۰ش]])<ref>وحید خراسانی، توضیح المسائل، ۱۴۲۱ق، ص۱۹۴.</ref>  و [[سید علی حسینی سیستانی|سیستانی]] (زاده: [[سال ۱۳۰۹ هجری شمسی|۱۳۰۹ش]])،<ref>سیستانی، توضیح المسائل، ۱۴۱۵ق، ص۸.</ref> نیز از قائلین به این نظریه‌اند.
#نظریه سوم: [[سید محمدکاظم طباطبایی یزدی|طباطبایی یزدی]] بقای بر میت را مشروط به هیچ شرطی نکرده است<ref>طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (المحشّی)، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۷.</ref> و خویی در کتاب التنقیح فی شرح العروة الوثقی، بر این باور است که عملِ مکلف، در جواز بقای بر تقلید از میت، شرط نیست.<ref>خویی، التنقیح، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۸۷-۸۸</ref> [[حسین وحید خراسانی|وحید خراسانی]] (زاده: [[سال ۱۳۰۰ هجری شمسی|۱۳۰۰ش]])<ref>وحید خراسانی، توضیح المسائل، ۱۴۲۱ق، ص۱۹۴.</ref>  و [[سید علی حسینی سیستانی|سیستانی]] (زاده: [[سال ۱۳۰۹ هجری شمسی|۱۳۰۹ش]])،<ref>سیستانی، توضیح المسائل، ۱۴۱۵ق، ص۸.</ref> نیز از قائلین به این نظریه‌اند.
*اجازه از مرجع تقلید زنده: به باور فقها، مقلد برای بقای بر میت، به استناد بر فتوای یک مجتهد زنده نیازمند است که قائل به جواز بقای بر تقلید بر میت باشد.<ref>طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (المحشّی)، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۴۲؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۹.</ref>
*اجازه از مرجع تقلید زنده: به باور فقها، مقلد برای بقای بر میت، به استناد بر فتوای یک مجتهد زنده نیازمند است که قائل به جواز بقای بر تقلید بر میت باشد.<ref>طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (المحشّی)، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۴۲؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۹.</ref>
*اعلمیت مجتهد فوت شده: به عقیده فقها اگر مجتهدِ فوت‌شده از مجتهد زنده عالم‌تر باشد، وظیفه مقلد، بقای بر تقلید از مجتهد فوت‌شده است و تقلید از مجتهد زندۀ غیر اعلم صحیح نیست.<ref>طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (المحشّی)، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۷.</ref> از نظر امام خمینی احتیاط واجب آن است که اگر مجتهد زنده اعلم باشد، دیگر بقا بر مجتهد میت جایز نیست و باید به مجتهد زندۀ اعلم رجوع کند.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۹.</ref>
*اعلمیت مجتهد فوت شده: به عقیده فقها اگر مجتهدِ فوت‌شده از مجتهد زنده عالم‌تر باشد، وظیفه مقلد، بقای بر تقلید از مجتهد فوت‌شده است و تقلید از مجتهد زندۀ غیر اعلم صحیح نیست.<ref>طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (المحشّی)، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۷.</ref> از نظر امام خمینی احتیاط واجب آن است که اگر مجتهد زنده اعلم باشد، دیگر بقا بر مجتهد میت جایز نیست و باید به مجتهد زندۀ اعلم رجوع کند.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۹.</ref>
۱۶٬۹۰۴

ویرایش