پرش به محتوا

شبهه آکل و مأکول: تفاوت میان نسخه‌ها

(اصلاح نویسه‌های عربی)
خط ۲۳: خط ۲۳:


==پاسخ==
==پاسخ==
[[کلام اسلامی|متکلمان اسلامی]] از راه‌های گوناگون به این شبهه پاسخ گفته‌اند. در میان پاسخ‌هایی که داده شده، یکی از همه معروف‌تر است.<ref>قانعی خوزانی، «شبهه آکل و ماکول»، ص ۶۲۲.</ref> آنان گفته‌اند انسان از دو گونه اجزا ترکیب یافته که عبارت است از
پاسخ‌های گوناگونی به این شبهه داده شده است. یکی از پاسخ‌های معروف در میان متکلمان<ref>قانعی خوزانی، «شبهه آکل و ماکول»، ص ۶۲۲.</ref> این است که گفته‌اند انسان از دو گونه اجزا ترکیب یافته است: اجزای اصلی و اجزای فرعی و زاید. واقعیت و حقیقت انسان به اجزای اصلی بستگی دارد. اجزای اصلی بدن هر شخص از اول تا آخر عمر باقی می‌ماند و به جزء اصلیِ بدنِ فرد دیگر تبدیل نمی‌شود. همین اجزای اصلی نیز در معاد بازگردانده می‌شوند.<ref> نگاه کنید به: علامه حلی،‌ کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ۴۰۶ و ۴۰۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۹۵.</ref> بنابراین اگر بدن انسانی غذای شخصی دیگر شود، آنچه از اجزای مأکول به‌تدریج جزو بدن آکل می‌شود، جزو اجزای زاید یا غیراصلی است؛ اما اجزای اصلی ثابت بوده و تغییر و تحول نمی‌پذیرند.<ref>قانعی خوزانی، «شبهه آکل و ماکول»، ص ۶۲۲.</ref>
#اجزای اصلی
#اجزای فرعی و زاید


اجزای اصلی چیزهایی‌اند که واقعیت و حقیقت انسان به آنها بستگی دارد. این اجزا به گونه‌ای هستند که اگر هم احیاناً خوراک انسان دیگر شوند، هرگز جزو بدن او نمی‌شوند یا به صورت اجزای اصلی او در نمی‌آید.<ref>قانعی خوزانی، «شبهه آکل و ماکول»، ص ۶۲۲.</ref>
[[ملاصدرا|صدرالمتألهین]] در [[الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة (کتاب)|اسفار]] پاسخ متکلمان را نقل کرده، ولی آن را ناکافی و مبهم دانسته است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۱۶۷.</ref>
 
[[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] نیز پاسخ متکلمان را سخیف و واضح البطلان و خنده‌آور دانسته و معتقد است با این نظریه، نمی‌توان شبهه را پاسخ داد.<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳،‌ ص۲۴۱و۵۲۸.</ref>
اجزای زاید یا غیراصلی آنهایی هستند که حقیقت انسان به آنها بستگی ندارد و همواره تغییر و تحول می‌پذیرند.<ref>قانعی خوزانی، «شبهه آکل و ماکول»، ص ۶۲۲.</ref>
 
بدین‌سان اگر شخص انسان غذای شخصی دیگر گردد، آنچه از اجزای مأکول به‌تدریج جزو بدن آکل  می‌شود، جز اجزای زاید یا غیراصلی نیست؛ زیرا چنان‌که گفته شد، اجزای اصلی تغییر و تحول نمی‌پذیرد.<ref>قانعی خوزانی، «شبهه آکل و ماکول»، ص ۶۲۲.</ref>
 
بنابراین در [[قیامت|روز رستاخیز]] آنچه [[نشور|محشور]] می‌شود، انسانی است که از اجزای اصلی تشکیل یافته است. بنابراین شبهه آکل و ماکول نمی‌تواند [[معاد جسمانی]] را انکار کند.<ref>قانعی خوزانی، «شبهه آکل و ماکول»، ص ۶۲۲.</ref> [[ملاصدرا|صدرالمتألهین]] پاسخ متکلمان را در [[الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة (کتاب)|اسفار]] نقل کرده ولی آن را ناکافی و مبهم دانسته است. <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۱۶۷.</ref>  
===پاسخ صدرالمتالهین===
===پاسخ صدرالمتالهین===
به عقیده [[ملاصدرا|صدرالمتألهین]]، آنچه در روز [[معاد|رستاخیز]] از انسان محشور می‌شود، نه یک [[بدن برزخی|بدن مثالی]] و نه یک بدن عنصری دیگر، بلکه [[نفس]] و بدن انسان بعینه است، به گونه‌ای که این فرد در جهان دیگر برای دیگران به روشنی قابل شناسایی است، و هر کس او را ببیند، به آسانی می‌تواند بگوید این همان کسی است که در دنیا او را می‌شناخته است.
به عقیده [[ملاصدرا|صدرالمتألهین]]، آنچه در روز [[معاد|رستاخیز]] از انسان محشور می‌شود، نه یک [[بدن برزخی|بدن مثالی]] و نه یک بدن عنصری دیگر، بلکه [[نفس]] و بدن انسان بعینه است، به گونه‌ای که این فرد در جهان دیگر برای دیگران به روشنی قابل شناسایی است، و هر کس او را ببیند، به آسانی می‌تواند بگوید این همان کسی است که در دنیا او را می‌شناخته است.
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۲۶

ویرایش