confirmed، templateeditor
۱۱٬۰۷۲
ویرایش
Ma.rezapour (بحث | مشارکتها) (←درگذشت) |
(ویکی سازی) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| توضیح تصویر = | | توضیح تصویر = | ||
| اندازه تصویر = | | اندازه تصویر = | ||
| سرشناسی =استاد فلسفه و عرفان اسلامی | | سرشناسی =استاد [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] و [[عرفان نظری|عرفان اسلامی]] | ||
| نام کامل = | | نام کامل = | ||
| لقب = | | لقب = | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
| تاریخ تولد =[[۱۳۰۴ش]] | | تاریخ تولد =[[۱۳۰۴ش]] | ||
| زادگاه =آشتیان، اراک | | زادگاه =آشتیان، اراک | ||
| تاریخ وفات =[[۳ فروردین]] [[۱۳۸۴ش]] | | تاریخ وفات =[[۳ فروردین]] سال [[۱۳۸۴ش]] | ||
| شهر وفات = | | شهر وفات = | ||
| تاریخ شهادت = | | تاریخ شهادت = | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
| وبگاه رسمی = | | وبگاه رسمی = | ||
}} | }} | ||
'''سید جلالالدین میری آشتیانی''' ([[۱۳۰۴ش]] - [[۱۳۸۴ش]]) استاد [[فلسفه]] و [[عرفان]] | '''سید جلالالدین میری آشتیانی''' ([[۱۳۰۴ش]] - [[۱۳۸۴ش]]) استاد [[فلسفه]] و [[عرفان نظری]]؛ وی فلسفه و عرفان را از [[علامه طباطبایی]]، [[رفیعی قزوینی]]، [[امیرکلاهی مازندرانی]] آموخت و پس از پایان تحصیل به [[مشهد]] رفت و در [[حوزه علمیه مشهد]] و دانشگاه به تدریس و تألیف در زمینه فلسفه و عرفان مشغول شد و از فلسفه مقابل جریانهای مخالف آن مانند [[مکتب تفکیک]] دفاع کرد. | ||
آشتیانی آثارش را به زبان فارسی مینگاشت. او بر چندین اثر مهم فلسفی شرح نوشت و با نگارش مقدمه و تصحیح دهها اثر فلسفی و عرفانی آنها را احیا کرد. مجموعه اقدامات فرهنگی وی موجب شد که در سال ۱۳۷۶ش، دانشمند برجسته کشور انتخاب شود و در سال ۱۳۸۱ نشان درجه یک دانش جمهوری اسلامی را دریافت کند. | آشتیانی آثارش را به زبان فارسی مینگاشت. او بر چندین اثر مهم فلسفی شرح نوشت و با نگارش مقدمه و تصحیح دهها اثر فلسفی و عرفانی آنها را احیا کرد. مجموعه اقدامات فرهنگی وی موجب شد که در سال ۱۳۷۶ش، دانشمند برجسته کشور انتخاب شود و در سال ۱۳۸۱ نشان درجه یک دانش جمهوری اسلامی ایران را دریافت کند. | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
سید جلال الدین میری آشتیانی در [[۱۳۰۴ش]] در [[آشتیان]] از توابع سلطان آباد [[اراک]] متولد شد.<ref>زندگینامه خودنوشت، شرح مقدمه قیصری، ص۹۲</ref> وی فرزند اول خانواده بود.<ref>گفتگو با حسین آشتیانی برادر سید جلال، به نقل از گنج پنهان فلسفه و عرفان ص ۵۹</ref> پدرش کاسب و جد مادریاش از روحانیون آشتیان بودند.<ref>گفتگو با حسین آشتیانی برادر سید جلال، به نقل از گنج پنهان فلسفه و عرفان ص ۵۹</ref> | سید جلال الدین میری آشتیانی در سال [[۱۳۰۴ش]] در [[آشتیان]] از توابع سلطان آباد [[اراک]] متولد شد.<ref>زندگینامه خودنوشت، شرح مقدمه قیصری، ص۹۲</ref> وی فرزند اول خانواده بود.<ref>گفتگو با حسین آشتیانی برادر سید جلال، به نقل از گنج پنهان فلسفه و عرفان ص ۵۹</ref> پدرش کاسب و جد مادریاش از روحانیون آشتیان بودند.<ref>گفتگو با حسین آشتیانی برادر سید جلال، به نقل از گنج پنهان فلسفه و عرفان ص ۵۹</ref> | ||
سید جلال در پنج سالگی تحصیل را از مکتبخانه آغاز کرد.<ref>حسن جمشیدی، گنج پنهان فلسفه و عرفان، ص ۵۹.</ref> او همزمان مدرک دوره ابتدایی دبستان را نیز گرفت.<ref>زندگینامه خودنوشت، شرح مقدمه قیصری، ص ۹۱</ref> آشتیانی پس از اخذ مدرک مقطع ابتدایی، علیرغم اینکه به او پیشنهاد ریاست اداره مالیات آشتیان شد، آن را نپذیرفت و با کمک مادر و به تشویق و راهنمایی [[ابوالقاسم دانش آشتیانی|میرزا ابوالقاسم دانش آشتیانی]] در ۱۳۲۳ ش راهی [[قم]] شد.<ref>زندگینامه خودنوشت، شرح مقدمه قیصری، ص ۹۱؛گفتگو با حسین آشتیانی برادر سید جلال، به نقل از گنج پنهان فلسفه و عرفان ص ۶۲</ref> | سید جلال در پنج سالگی تحصیل را از مکتبخانه آغاز کرد.<ref>حسن جمشیدی، گنج پنهان فلسفه و عرفان، ص ۵۹.</ref> او همزمان مدرک دوره ابتدایی دبستان را نیز گرفت.<ref>زندگینامه خودنوشت، شرح مقدمه قیصری، ص ۹۱</ref> آشتیانی پس از اخذ مدرک مقطع ابتدایی، علیرغم اینکه به او پیشنهاد ریاست اداره مالیات آشتیان شد، آن را نپذیرفت و با کمک مادر و به تشویق و راهنمایی [[ابوالقاسم دانش آشتیانی|میرزا ابوالقاسم دانش آشتیانی]] در ۱۳۲۳ ش راهی [[قم]] شد.<ref>زندگینامه خودنوشت، شرح مقدمه قیصری، ص ۹۱؛گفتگو با حسین آشتیانی برادر سید جلال، به نقل از گنج پنهان فلسفه و عرفان ص ۶۲</ref> | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
===مهاجرت به قم=== | ===مهاجرت به قم=== | ||
{{الگو:گاهشمار زندگی سید جلال الدین آشتیانی}} | {{الگو:گاهشمار زندگی سید جلال الدین آشتیانی}} | ||
آشتیانی چگونگی فراگیری فلسفه و عرفان را اینگونه بیان میکند: | آشتیانی چگونگی فراگیری [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] و [[عرفان نظری|عرفان]] را اینگونه بیان میکند: | ||
::«شرح تجرید علامه را از اول میخواندیم...خیلی مهم است. آن وقت این را میخواندیم بعد به سراغ [[منظومه]] میرفتیم. چون کتاب فنی و منظمی است. بعد وقتی منظومه خوانده میشد ما آن زمان [[شوارق الالهام (کتاب)|شوارق]] میخواندیم. یک شخص بزرگی در قم بود به اسم آقا شیخ مهدی مازندرانی امیرکلاهی که همدوره آقامیرزا احمد و آقا [[محمد علی شاه آبادی|شاه آبادی]] بود. ایشان شوارق الالهام و منظومه برای ما میگفت و ما قسمتی از [[الاسفار الاربعة|اسفار]] را هم پیش ایشان میخواندیم. ولی ایشان در اثنای درس میپرداخت به مسائلی خارج از درس؛ قضایای [[مشروطه]] و امثال آن. از عهده آثار فلسفی به خوبی برمیآمد. استاد دیده بود. در [[فقه]] و [[اصول]] هم تسلط کامل داشت. ..تا [[رسائل شیخ انصاری|رسایل]] و [[مکاسب]] خواندم و میخواستم به درس امام بروم که ایشان گفتند طبیعیات منظومه را که شروع میکنیم شما بیایید. بعد من رفتم تهران و به آقا [[میرزا مهدی آشتیانی]] گفتم. ایشان گفتند: من دوستی دارم که همدوره ما بود و منزوی است. نامهای نوشت و پیش ایشان رفتم.»<ref>کیهان فرهنگی، شهریور ۶۴، ص ۷</ref> | ::«شرح تجرید علامه را از اول میخواندیم...خیلی مهم است. آن وقت این را میخواندیم بعد به سراغ [[منظومه]] میرفتیم. چون کتاب فنی و منظمی است. بعد وقتی منظومه خوانده میشد ما آن زمان [[شوارق الالهام (کتاب)|شوارق]] میخواندیم. یک شخص بزرگی در قم بود به اسم آقا شیخ مهدی مازندرانی امیرکلاهی که همدوره آقامیرزا احمد و آقا [[محمد علی شاه آبادی|شاه آبادی]] بود. ایشان شوارق الالهام و منظومه برای ما میگفت و ما قسمتی از [[الاسفار الاربعة|اسفار]] را هم پیش ایشان میخواندیم. ولی ایشان در اثنای درس میپرداخت به مسائلی خارج از درس؛ قضایای [[مشروطه]] و امثال آن. از عهده آثار فلسفی به خوبی برمیآمد. استاد دیده بود. در [[فقه]] و [[اصول]] هم تسلط کامل داشت. ..تا [[رسائل شیخ انصاری|رسایل]] و [[مکاسب]] خواندم و میخواستم به درس امام بروم که ایشان گفتند طبیعیات منظومه را که شروع میکنیم شما بیایید. بعد من رفتم تهران و به آقا [[میرزا مهدی آشتیانی]] گفتم. ایشان گفتند: من دوستی دارم که همدوره ما بود و منزوی است. نامهای نوشت و پیش ایشان رفتم.»<ref>کیهان فرهنگی، شهریور ۶۴، ص ۷</ref> | ||
با معرفی [[میرزا مهدی آشتیانی]]، خدمت شیخ مهدی مازندرانی امیرکلاهی میرسد که در معقول از تلامید [[میرزاحسن کرمانشاهی]] و [[میر شهاب الدین تبریزی]] و در منقول از شاگردان [[سید محمدکاظم یزدی]] و [[شیخ الشریعه اصفهانی]] بود. [[شرح منظومه]] [[ملاهادی سبزواری|سبزواری]] و مکاسب [[شیخ انصاری]]، قسمت زیادی از شوارق و بخشی از امور عامه اسفار را نزد وی فراگرفت. سید جلال آشتیانی در زندگینامه خود نوشت خود میگوید که در درس میرزا مهدی آشتیانی شرکت نکرده است؛ اگر چه برخی مشکلات فلسفی و عرفانی را با او مطرح میکرده است.<ref>سید جلال الدین آشتیانی، زندگینامه خودنوشت</ref> | با معرفی [[میرزا مهدی آشتیانی]]، خدمت شیخ مهدی مازندرانی امیرکلاهی میرسد که در معقول از تلامید [[میرزاحسن کرمانشاهی]] و [[میر شهاب الدین تبریزی]] و در منقول از شاگردان [[سید محمدکاظم یزدی]] و [[شیخ الشریعه اصفهانی]] بود. [[شرح منظومه]] [[ملاهادی سبزواری|سبزواری]] و مکاسب [[شیخ انصاری]]، قسمت زیادی از شوارق و بخشی از امور عامه اسفار را نزد وی فراگرفت. سید جلال آشتیانی در زندگینامه خود نوشت خود میگوید که در درس میرزا مهدی آشتیانی شرکت نکرده است؛ اگر چه برخی مشکلات فلسفی و عرفانی را با او مطرح میکرده است.<ref>سید جلال الدین آشتیانی، زندگینامه خودنوشت</ref> | ||
هشت سال در [[درس خارج]] فقه [[سید حسین طباطبایی بروجردی]] شرکت کرد. یک سال نیز در درس [[سید محمد تقی | هشت سال در [[درس خارج]] فقه [[سید حسین طباطبایی بروجردی]] شرکت کرد. یک سال نیز در درس [[سید محمد تقی خوانساری]] حاضر شد.<ref>زندگینامه خودنوشت، شرح مقدمه قیصری، ص ۹۲</ref> آشتیانی نقل میکند که [[آیتالله بروجردی]] درکمال لطف و مهربانی، ۹ سال تمام کلیه مخارج تحصیلیاش را متکفل بوده و بهدلیل حمایتهای او، در آرامش به تحصیل اشتغال داشت.<ref>زندگینامه خودنوشت، شرح مقدمه قیصری، ص ۹۲</ref> | ||
'''عزیمت به نجف'''{{سخ}} | '''عزیمت به نجف'''{{سخ}} | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
'''بازگشت به قم'''{{سخ}} | '''بازگشت به قم'''{{سخ}} | ||
پس از دو سال اقامت در نجف، به قم بازگشت. ۸ سال در دروس [[علامه طباطبایی]] حاضر شد. الهیات شفاء، الهیات بالمعنی الاخص و امور عامه [[اسفار اربعه|اسفار]]، یک دوره [[اصول فقه]] و بخشی از [[تفسیر]] قرآن را از [[علامه طباطبایی]] آموخت. علامه طباطبایی [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایه]] را با حواشی [[محمدحسین غروی اصفهانی]] تدریس میکرد.<ref>سید جلال آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، ص ۹۲</ref> آشتیانی از جهت اخلاقی از علامه طباطبایی تأثیر پذیرفته است. او برای [[سید حسین نصر]] اینگونه مینویسد: | پس از دو سال اقامت در نجف، به قم بازگشت. ۸ سال در دروس [[علامه طباطبایی]] حاضر شد. الهیات شفاء، الهیات بالمعنی الاخص و امور عامه [[اسفار اربعه|اسفار]]، یک دوره [[اصول فقه]] و بخشی از [[تفسیر]] قرآن را از [[علامه طباطبایی]] آموخت. علامه طباطبایی [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایه]] را با حواشی [[محمدحسین غروی اصفهانی]] تدریس میکرد.<ref>سید جلال آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، ص ۹۲</ref> آشتیانی از جهت اخلاقی از علامه طباطبایی تأثیر پذیرفته است. او برای [[سید حسین نصر]] اینگونه مینویسد: | ||
::«قبل از آمدن حاجی آقا (علامه طباطبایی) به قم ما فقط دروس فقه و فلسفه میخواندیم و توجهی به جنبه اخلاقی تعلیم و تربیت اسلامی نداشتیم. ایشان بودند که ما را متوجه ساختند که همراه با فراگیری متون باید به تصفیه نفس و کسب صفات اخلاقی پرداخت.»<ref>خرد جاویدان، به کوشش علی اصغر محمد خانی و حسین سید عرب، </ref> | ::«قبل از آمدن حاجی آقا (علامه طباطبایی) به قم ما فقط دروس [[فقه]] و [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] میخواندیم و توجهی به جنبه اخلاقی تعلیم و تربیت اسلامی نداشتیم. ایشان بودند که ما را متوجه ساختند که همراه با فراگیری متون باید به تصفیه نفس و کسب صفات اخلاقی پرداخت.»<ref>خرد جاویدان، به کوشش علی اصغر محمد خانی و حسین سید عرب، </ref> | ||
یک سال نیز در درس اسفار [[میرزا احمد آشتیانی]] شرکت میکند.<ref>سید جلال الدین آشتیانی، زندگینامه خودنوشت</ref> آشتیانی یک سال را در [[قزوین]] اقامت کرد و مباحث نفس اسفار را از [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی]] درس گرفت.<ref>سید جلال الدین آشتیانی، زندگی نامه خودنوشت</ref> رفیعی قزوینی به خواهش سید جلال ایام [[نوروز]] را به قم آمد. [[سید مصطفی خمینی]] و چند تن دیگر سفر نفس اسفار را نزد وی شروع کردند. برای او درس خارج اصولی نیز فراهم آوردند؛ اما وی پس از یک ماه مصمم شد به [[قزوین]] بازگردد. سید جلال نیز به قزوین بازگشت. [[امام خمینی]] گفته بود دو سال هم بتوانید حاج سید ابوالحسن را در قم نگه دارید، غنیمت است.<ref>سید جلال آشتیانی، زندگینامه خودنوشت</ref> پس از یکسال اقامت در قزوین به قم بازگشت و تابستانها برای ادامه درس به قزوین سفر میکرد.<ref>حسن جمشیدی، گنج پنهان فلسفه و عرفان، ص ۸۱</ref> | یک سال نیز در درس اسفار [[میرزا احمد آشتیانی]] شرکت میکند.<ref>سید جلال الدین آشتیانی، زندگینامه خودنوشت</ref> آشتیانی یک سال را در [[قزوین]] اقامت کرد و مباحث نفس اسفار را از [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی]] درس گرفت.<ref>سید جلال الدین آشتیانی، زندگی نامه خودنوشت</ref> رفیعی قزوینی به خواهش سید جلال ایام [[نوروز]] را به قم آمد. [[سید مصطفی خمینی]] و چند تن دیگر سفر نفس اسفار را نزد وی شروع کردند. برای او درس خارج اصولی نیز فراهم آوردند؛ اما وی پس از یک ماه مصمم شد به [[قزوین]] بازگردد. سید جلال نیز به قزوین بازگشت. [[امام خمینی]] گفته بود دو سال هم بتوانید حاج سید ابوالحسن را در قم نگه دارید، غنیمت است.<ref>سید جلال آشتیانی، زندگینامه خودنوشت</ref> پس از یکسال اقامت در قزوین به قم بازگشت و تابستانها برای ادامه درس به قزوین سفر میکرد.<ref>حسن جمشیدی، گنج پنهان فلسفه و عرفان، ص ۸۱</ref> | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
===درگذشت=== | ===درگذشت=== | ||
آشتیانی در [[۳ فروردین]] [[۱۳۸۴ش]] پس از یک دوره بیماری درگذشت. پس از سه روز [[سید عزالدین زنجانی]] بر او [[نماز میت|نماز]] گزارد و در [[حرم امام رضا(ع)]] [[دفن]] شد. [[سید علی حسینی خامنهای|آیت الله خامنهای]] او را یکی از پرورشیافتگان حوزه درسی [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] و [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] و در شمار برجستهترین اساتید فلسفه و عرفان برشمرده است.<ref>https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=162</ref> | آشتیانی در [[۳ فروردین]] سال [[۱۳۸۴ش]] پس از یک دوره بیماری درگذشت. پس از سه روز [[سید عزالدین زنجانی]] بر او [[نماز میت|نماز]] گزارد و در [[حرم امام رضا(ع)]] [[دفن]] شد. [[سید علی حسینی خامنهای|آیت الله خامنهای]] او را یکی از پرورشیافتگان حوزه درسی [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] و [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] و در شمار برجستهترین اساتید فلسفه و عرفان برشمرده است.<ref>https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=162</ref> | ||
==اساتید== | ==اساتید== |