۱۷٬۱۹۲
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
== قیام بر ضد عباسیان == | == قیام بر ضد عباسیان == | ||
محمد در [[سال ۱۹۹ هجری قمری|سال ۱۹۹ق]] و بنا بر روایات در [[سال ۲۰۰ هجری قمری|سال ۲۰۰]] در [[مکه]] بر ضد [[مأمون]] قیام کرد. گفتهاند: او در ابتدا با این کار، موافق نبود و با تشویق گروهی از یاران و خانوادهاش، به این کار دست زد.<ref>ابن الطقطقی، الفخری، ص۲۱۷</ref> دوران قیام او همزمان است با آشوبی که در آغاز خلافت مأمون روی داد و همزمان قیامهای متعددی از سوی علویان و دیگر مخالفان حکومت عباسی در سرزمینهای اسلامی اتفاق افتاد؛ از جمله [[قیام ابن طباطبا]] که موفقیت زیادی در [[عراق]] بهدست آورد در همین دوران بود.{{مدرک}} | محمد در [[سال ۱۹۹ هجری قمری|سال ۱۹۹ق]] و بنا بر روایات در [[سال ۲۰۰ هجری قمری|سال ۲۰۰]] در [[مکه]] بر ضد [[مأمون]] قیام کرد. گفتهاند: او در ابتدا با این کار، موافق نبود و با تشویق گروهی از یاران و خانوادهاش، به این کار دست زد.<ref>ابن الطقطقی، الفخری، ص۲۱۷</ref> دوران قیام او همزمان است با آشوبی که در آغاز خلافت مأمون روی داد و همزمان قیامهای متعددی از سوی علویان و دیگر مخالفان حکومت عباسی در سرزمینهای اسلامی اتفاق افتاد؛ از جمله [[قیام ابن طباطبا]] که موفقیت زیادی در [[عراق]] بهدست آورد در همین دوران بود.{{مدرک}} | ||
علوی دیگری به نام [[حسین بن حسن افطس]] در مکه قدرت را به دست گرفت. بنابر برخی گزارشها حسین بن افطس که با نارضایتی مردم مواجه شده بود و از سویی شکست قیامهای دیگر را میدید، نزد محمد دیباج آمد و به او پیشنهاد خلافت کرد تا از محبوبیت او استفاده کند. محمد در آغاز نپذیرفت تااینکه به اصرار فرزندش و حسین افطس به این کار راضی شد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۵۳۷-۵۳۹؛ ابن خلدون، تاریخ، ج۳، ص۳۰۶.</ref> به گفته مسعودی، محمد دیباج در ابتدا پیرو [[ابن طباطبا]] بود و برای او دعوت میکرد و پس از مرگ ابن طباطبا ادعای خلافت کرد و امیرالمؤمنین خوانده شد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۴۳۹</ref> | علوی دیگری به نام [[حسین بن حسن افطس]] در مکه قدرت را به دست گرفت. بنابر برخی گزارشها حسین بن افطس که با نارضایتی مردم مواجه شده بود و از سویی شکست قیامهای دیگر را میدید، نزد محمد دیباج آمد و به او پیشنهاد خلافت کرد تا از محبوبیت او استفاده کند. محمد در آغاز نپذیرفت تااینکه به اصرار فرزندش و حسین افطس به این کار راضی شد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۵۳۷-۵۳۹؛ ابن خلدون، تاریخ، ج۳، ص۳۰۶.</ref> به گفته مسعودی، محمد دیباج در ابتدا پیرو [[ابن طباطبا]] بود و برای او دعوت میکرد و پس از مرگ ابن طباطبا ادعای خلافت کرد و امیرالمؤمنین خوانده شد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۴۳۹</ref> | ||
{{تبارنامه امام صادق}} | |||
==حضور محمد نزد مامون== | ==حضور محمد نزد مامون== |
ویرایش