۱۷٬۸۲۳
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
'''بُقعه'''، غالباً به معنای بارگاه [[امامزادگان]] و بزرگان دینی به کار میرود. کلمه بقعه در دورهها و سرزمینهای مختلف اسلامی چندین بار تحول معنایی پیدا کرده و بعدها به معنای مکان مقدس به کار رفتهاست. در [[ایران]]، پس از [[مسجد|مساجد]]، بقعهها رایجترین بناهای [[دین اسلام|دینی]] هستند و کمتر شهری است که بقعهای در آن نباشد. | '''بُقعه'''، غالباً به معنای بارگاه [[امامزادگان]] و بزرگان دینی به کار میرود. کلمه بقعه در دورهها و سرزمینهای مختلف اسلامی چندین بار تحول معنایی پیدا کرده و بعدها به معنای مکان مقدس به کار رفتهاست. در [[ایران]]، پس از [[مسجد|مساجد]]، بقعهها رایجترین بناهای [[دین اسلام|دینی]] هستند و کمتر شهری است که بقعهای در آن نباشد. | ||
== معنای لغوی و اصطلاحی == | ==معنای لغوی و اصطلاحی== | ||
بُقعه در لغت به معنای قطعه زمینی است که به سبب اختلاف رنگ، یا وجه مشخصه دیگری مانند آن، از محیط اطراف متمایز است؛ یا ناحیه پستی با آب راکد،<ref>رجوع کنید به لین، ذیل واژه</ref> تعبیر اخیر قطعاً در ریشه واژه بِقاع که در اصل به دره باتلاقی میان رشته کوههای [[لبنان]] و جبل الشرقی در [[سوریه]] اطلاق میشده، و نیز در ریشه «بُقَیعه» نهفتهاست. [[بقیعه]] نام محلی در نزدیکی دریاچه [[حمص|حِمص]] است.<ref>رجوع کنید به لسترنج، ص۳۵۲</ref> | بُقعه در لغت به معنای قطعه زمینی است که به سبب اختلاف رنگ، یا وجه مشخصه دیگری مانند آن، از محیط اطراف متمایز است؛ یا ناحیه پستی با آب راکد،<ref>رجوع کنید به لین، ذیل واژه</ref> تعبیر اخیر قطعاً در ریشه واژه بِقاع که در اصل به دره باتلاقی میان رشته کوههای [[لبنان]] و جبل الشرقی در [[سوریه]] اطلاق میشده، و نیز در ریشه «بُقَیعه» نهفتهاست. [[بقیعه]] نام محلی در نزدیکی دریاچه [[حمص|حِمص]] است.<ref>رجوع کنید به لسترنج، ص۳۵۲</ref> | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
هم اینک، «بقعه» در اصطلاح به معنای بارگاه [[امامزادگان]]، بزرگان دینی و نیز بناهای خاص مذهبی است. در سرزمینهای اسلامی، بناهایی از نوع [[مقبره]]های کوچک و ساده تا مقبرههای بزرگ و مجلل که مصداق بقعهاند، به تناسب شکل و عملکرد، نامهایی گوناگون دارند که مهمترین آنها عبارت است از: [[قبه|قبّه]]، [[ضریح]]، [[تربت]] (تربه)، مدفن، قبر، گور، مزار، مرقد، روضه،<ref>روضه در لغت به معنای «باغ و بستان» است، ولی اشاره به بهشت هم دارد، از این رو به بسیاری از قبور مقدّسان اطلاق میشود، از جمله محوطه متصل به مرقد نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم. همچنین به مدفنی که باغی آن را احاطه کرده باشد روضه گویند که از این نوع عمارت در هند بسیار است. همان، ص۲۸۰؛ هیلن برند، همان، ص۲۵۸؛ غالب، ذیل «روضه»</ref> مشهد،<ref>به معنای مکانی که فردی برجسته از بزرگان دین در آنجا به شهادت رسیده باشد. گرابر، همانجا.</ref> مقام و مقبره. | هم اینک، «بقعه» در اصطلاح به معنای بارگاه [[امامزادگان]]، بزرگان دینی و نیز بناهای خاص مذهبی است. در سرزمینهای اسلامی، بناهایی از نوع [[مقبره]]های کوچک و ساده تا مقبرههای بزرگ و مجلل که مصداق بقعهاند، به تناسب شکل و عملکرد، نامهایی گوناگون دارند که مهمترین آنها عبارت است از: [[قبه|قبّه]]، [[ضریح]]، [[تربت]] (تربه)، مدفن، قبر، گور، مزار، مرقد، روضه،<ref>روضه در لغت به معنای «باغ و بستان» است، ولی اشاره به بهشت هم دارد، از این رو به بسیاری از قبور مقدّسان اطلاق میشود، از جمله محوطه متصل به مرقد نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم. همچنین به مدفنی که باغی آن را احاطه کرده باشد روضه گویند که از این نوع عمارت در هند بسیار است. همان، ص۲۸۰؛ هیلن برند، همان، ص۲۵۸؛ غالب، ذیل «روضه»</ref> مشهد،<ref>به معنای مکانی که فردی برجسته از بزرگان دین در آنجا به شهادت رسیده باشد. گرابر، همانجا.</ref> مقام و مقبره. | ||
== در جهان اسلام == | ==در جهان اسلام== | ||
در | در بخشهای شرقی و مرکزی [[جهان اسلام]] و ظاهراً در دوره [[سلجوقیان]]، کلمه بقعه معانی [[خانقاه]]، مقبره و بهطور کلی «بنایی برای مقاصد عبادی، تحصیلی یا خیریه» را پیدا کرد. این تغییر برگرفته از عبارت [[بقعه مبارکه|اَلبُقْعَةِ المُبارَکَة]] است<ref>[[سوره قصص|قصص]]، آیه۳۰</ref> که تفسیر آن بنابر احادیث، دَرّه مقدس است؛ جایی که در آن، خداوند با موسی(ع) سخن گفت. در متون دینی و زیارتنامههای نقل شده از [[امامان شیعه|امامان]] کلمه بقعه و مانند آن فراوان بهکار رفته است <ref>برای نمونه نگاه کنید به ابنقولویه، کامل الزیارات، مكتبة الصدوق، ج۱، ص۶۶، ۲۷۶،۲۸۱،۲۳۴،۴۶،۲۶.</ref> گسترش اسلام ارتباط مستقیمی با [[جهاد]] و [[شهادت]] دارد و بزرگداشت [[شهید|شهدا]] از صدر اسلام مستلزم تداوم خاطره آنان و ساخت مشهدها، بقعهها و روضهها بر مدفن آنها بودهاست. از این رو در بسیاری از سرزمینهای اسلامی مجاور با [[دارالحرب]]، این گونه بناها برپاگشته است؛ مثلاً آسوان در [[نوبه]]، یکی از نواحی درگیریهای [[مسلمانان]] با دشمنان، دارای آرامگاههایی از قرن چهارم و پنجم است؛<ref>مقریزی، ج ۱، ص۱۹۷۱۹۹</ref> در حالی که در اسپانیا و سیسیل که آنجاها نیز نزدیک نبردگاه بودهاند، چنین آرامگاههایی دیده نمیشود.<ref>هیلن برند، ۱۳۶۶ ش، ص۲۶</ref> | ||
در متون دینی و | |||
گسترش اسلام ارتباط مستقیمی با [[جهاد]] و [[شهادت]] دارد و بزرگداشت [[شهید|شهدا]] از صدر اسلام مستلزم تداوم خاطره آنان و ساخت مشهدها، بقعهها و روضهها بر مدفن آنها بودهاست. از این رو در بسیاری از سرزمینهای اسلامی مجاور با [[دارالحرب]]، این گونه بناها برپاگشته است؛ مثلاً | |||
== در کتیبهنویسیها == | ==در کتیبهنویسیها== | ||
از زمان سلجوقیان به بعد، کلمه بقعه در کتیبه نویسی به کار رفت، و از آن جمله کتیبهای است از یاغی بَسان بن غازی بن دانشمند(۵۳۷–۵۶۰) در نیکسار قیصریه نو به تاریخ ۵۵۲، که ساختمان بقعه مبارکهای را شرح میدهد و منظور آن احتمالاً خانقاه درویشان بودهاست.<ref>رجوع کنید به بِرخِم، ص۸۷</ref> از زمان [[ایوبیان]] به بعد، این کلمه به همین ترتیب در منطقه سوری [[فلسطین|فلسطینی]] به کار رفت، برای مثال در ۵۹۵ برای معرفی مکتبی در [[اورشلیم]] که [[صلاح الدین ایوبی]] وقف کرده بود. به گفته بِرخِم، در همین شهر در جوار حرم، جامع النسائی بود که البُقعَة البَیضاء (بقعه سفید) شاید به سبب دیوارهای سفید و خشن گچ کاری شده آن نامیده میشد. حدود سه قرن و نیم بعد، بر قلعه مرمت شدهای در اورشلیم، نام سلطان سلیم اول به عنوان خادم الحَرَمَین و البُقعَةِ الاقدسیة دیده میشود. | از زمان سلجوقیان به بعد، کلمه بقعه در کتیبه نویسی به کار رفت، و از آن جمله کتیبهای است از یاغی بَسان بن غازی بن دانشمند(۵۳۷–۵۶۰) در نیکسار قیصریه نو به تاریخ ۵۵۲، که ساختمان بقعه مبارکهای را شرح میدهد و منظور آن احتمالاً خانقاه درویشان بودهاست.<ref>رجوع کنید به بِرخِم، ص۸۷</ref> از زمان [[ایوبیان]] به بعد، این کلمه به همین ترتیب در منطقه سوری [[فلسطین|فلسطینی]] به کار رفت، برای مثال در ۵۹۵ برای معرفی مکتبی در [[اورشلیم]] که [[صلاح الدین ایوبی]] وقف کرده بود. به گفته بِرخِم، در همین شهر در جوار حرم، جامع النسائی بود که البُقعَة البَیضاء (بقعه سفید) شاید به سبب دیوارهای سفید و خشن گچ کاری شده آن نامیده میشد. حدود سه قرن و نیم بعد، بر قلعه مرمت شدهای در اورشلیم، نام سلطان سلیم اول به عنوان خادم الحَرَمَین و البُقعَةِ الاقدسیة دیده میشود. | ||
== در فرهنگ ترکی و ایرانی == | ==در فرهنگ ترکی و ایرانی== | ||
در فرهنگ ترکی ایرانی، ارتباط لفظ بقعه با خانقاه درویشان و مقابر، بخصوص آرامگاههای مشایخ صوفیه، قطعی به نظر میرسد. این بناها صرف نظر از نقشه و طرح دقیق معماری آنها، در معنای قرآنی همواره «اماکن [[تبرک|متبرّک]]» را تداعی میکنند. در [[اسرار التوحید (کتاب)|اسرار التوحید]]،<ref>نوشته محمدبن منوّر در ربع آخر قرن ششم</ref> که شرح حال [[ابوسعید ابی الخیر]] است، لفظ «بقعه»، و در یک مورد «بقعهای از خیر»، مترادف خانقاه است.<ref>اسرار التوحید، ص۴۴، ۱۴۶، ۳۳۱؛ قس مایر، ص۳۰۵، ش ۷۵، ص۳۱۰، ش ۱۱۵</ref> اُوکین برای ابنیهای که در کتیبههایشان معمولاً به عنوان بقعه معرفی شدهاند از منطقه آناطولی<ref>برای نمونه پس از دانشمندیه و دورههای سلاجقه روم و «بیلیک»: امیرنشینها</ref> و از ایران (که در قرون هشتم و نهم از مشرق تا مجموعه تیموری شاه زنده در [[سمرقند]] وسعت داشته) نمونههایی گرد آورده و متذکر شدهاست که لفظ بقعه در این نواحی مقبولتر از مناطق عربنشین بودهاست.<ref>اسرار التوحید، ص۹۴۹۶</ref> | در فرهنگ ترکی ایرانی، ارتباط لفظ بقعه با خانقاه درویشان و مقابر، بخصوص آرامگاههای مشایخ صوفیه، قطعی به نظر میرسد. این بناها صرف نظر از نقشه و طرح دقیق معماری آنها، در معنای قرآنی همواره «اماکن [[تبرک|متبرّک]]» را تداعی میکنند. در [[اسرار التوحید (کتاب)|اسرار التوحید]]،<ref>نوشته محمدبن منوّر در ربع آخر قرن ششم</ref> که شرح حال [[ابوسعید ابی الخیر]] است، لفظ «بقعه»، و در یک مورد «بقعهای از خیر»، مترادف خانقاه است.<ref>اسرار التوحید، ص۴۴، ۱۴۶، ۳۳۱؛ قس مایر، ص۳۰۵، ش ۷۵، ص۳۱۰، ش ۱۱۵</ref> اُوکین برای ابنیهای که در کتیبههایشان معمولاً به عنوان بقعه معرفی شدهاند از منطقه آناطولی<ref>برای نمونه پس از دانشمندیه و دورههای سلاجقه روم و «بیلیک»: امیرنشینها</ref> و از ایران (که در قرون هشتم و نهم از مشرق تا مجموعه تیموری شاه زنده در [[سمرقند]] وسعت داشته) نمونههایی گرد آورده و متذکر شدهاست که لفظ بقعه در این نواحی مقبولتر از مناطق عربنشین بودهاست.<ref>اسرار التوحید، ص۹۴۹۶</ref> | ||
در [[ایران]]، پس از [[مسجد|مساجد]]، بقعهها و [[امامزاده]]ها رایجترین بناهای دینیاند و کمتر شهری است که در آن مقبرهای نباشد.<ref>هیلن برند، ۱۹۹۴، ص۲۷۳</ref> گفتنی است که جز آرامگاه کوروش در پاسارگاد، تقریباً آرامگاه مهم و مجزایی از دوران پیش از [[اسلام]] ایران وجود ندارد. بدین ترتیب، وقتی اسلام به ایران آمد، هیچ سنت آرامگاهسازی وجود نداشت تا الهامبخش [[مسلمانان]] باشد. شاید پس از اسلام، ایرانیان این روش را از همکیشان خود در [[مصر]]، [[سوریه]] و [[عراق]] گرفته باشند.<ref>هیلن برند، ۱۳۶۶ ش، ص۲۷</ref> | در [[ایران]]، پس از [[مسجد|مساجد]]، بقعهها و [[امامزاده]]ها رایجترین بناهای دینیاند و کمتر شهری است که در آن مقبرهای نباشد.<ref>هیلن برند، ۱۹۹۴، ص۲۷۳</ref> گفتنی است که جز آرامگاه کوروش در پاسارگاد، تقریباً آرامگاه مهم و مجزایی از دوران پیش از [[اسلام]] ایران وجود ندارد. بدین ترتیب، وقتی اسلام به ایران آمد، هیچ سنت آرامگاهسازی وجود نداشت تا الهامبخش [[مسلمانان]] باشد. شاید پس از اسلام، ایرانیان این روش را از همکیشان خود در [[مصر]]، [[سوریه]] و [[عراق]] گرفته باشند.<ref>هیلن برند، ۱۳۶۶ ش، ص۲۷</ref> | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== یادداشت == | ==یادداشت== | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
* [[قرآن]] | *[[قرآن]] | ||
* | *قمی، ابن قولویه، کامل الزیارات، الناشر مكتبة الصدوق، بی تا، بی جا. | ||
* رابرت هیلن برند، «مقابر»، ترجمه کرامت الله افسر، در معماری ایران: دوره اسلامی، ج۱، چاپ محمد یوسف کیانی، تهران ۱۳۶۶ش. | *رابرت هیلن برند، «مقابر»، ترجمه کرامت الله افسر، در معماری ایران: دوره اسلامی، ج۱، چاپ محمد یوسف کیانی، تهران ۱۳۶۶ش. | ||
* محمدبن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۷م. | *محمدبن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۷م. | ||
* محمدبن منور، اسرارالتوحید، چاپ ذبیحالله صفا، تهران ۱۳۳۲ ش. | *محمدبن منور، اسرارالتوحید، چاپ ذبیحالله صفا، تهران ۱۳۳۲ ش. | ||
== پیوند به بیرون == | ==پیوند به بیرون== | ||
* منبع مقاله: [http://rch.ac.ir/article/Details?id=7027 دانشنامه جهان اسلام] | *منبع مقاله: [http://rch.ac.ir/article/Details?id=7027 دانشنامه جهان اسلام] | ||
{{مکانهای مقدس}} | {{مکانهای مقدس}} | ||
ویرایش