پرش به محتوا

منشور روحانیت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
'''منشور روحانیت'''، پیامی از سوی [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] خطاب به [[آخوند|روحانیان]]، [[مرجع تقلید|مراجع تقلید]]، مدرسّین حوزه‌های علمیه، طلّاب، [[امام جمعه|ائمه جمعه]]، و [[امام جماعت|جماعات]] است.<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n14672/سرویس_های_اطلاع_رسانی/نگاه_روز/سالروز_صدور_پیام_منشور_روحانیت «سالروز صدور پیام منشور روحانیت»]، پرتال امام خمینی.</ref> این پیام در [[۳ اسفند|۳ اسفند‌]] ۱۳۶۷ش، در جواب به شبهاتی در مورد [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام اسلامی]] و.. صادر شد؛<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n14672/سرویس_های_اطلاع_رسانی/نگاه_روز/سالروز_صدور_پیام_منشور_روحانیت «سالروز صدور پیام منشور روحانیت»]، پرتال امام خمینی.</ref> به‌نظر برخی امام خمینی با این پیام، راهبرد [[نظام جمهوری اسلامی ایران]] و رسالت [[حوزه علمیه|حوزه‌های علمیه]] را تعیین کرد؛<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n14672/سرویس_های_اطلاع_رسانی/نگاه_روز/سالروز_صدور_پیام_منشور_روحانیت «سالروز صدور پیام منشور روحانیت»]، پرتال امام خمینی.</ref> و از دغدغه‌ها و نگرانی‌های خود دربارهٔ این نهاد سخن گفت.<ref>ذوعلم، [https://iec-md.org/maaref/manshoor_rohaniyat_tahlil_zooelm.html «تحليلی بر منشور روحانيت»]، وبگاه مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن.</ref> منشور روحانیت را یکی از مهمترین اسناد برجای‌مانده از امام خمینی دانسته‌اند.<ref>[https://www.farsnews.ir/news/14001202000236/پاسخ-امام-به-شبهات-آیت‌الله-منتظری-در-منشور-روحانیت-دفتر-انجمن-حجتیه «پاسخ امام به شبهات آیت‌الله منتظری در منشور روحانیت»]، خبرگزاری فارس.</ref>   
'''منشور روحانیت'''، پیامی از سوی [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] خطاب به [[آخوند|روحانیان]]، [[مرجع تقلید|مراجع تقلید]]، مدرسّین حوزه‌های علمیه، طلّاب، [[امام جمعه|ائمه جمعه]]، و [[امام جماعت|جماعات]] است.<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n14672/سرویس_های_اطلاع_رسانی/نگاه_روز/سالروز_صدور_پیام_منشور_روحانیت «سالروز صدور پیام منشور روحانیت»]، پرتال امام خمینی.</ref> این پیام در [[۳ اسفند|۳ اسفند‌]] ۱۳۶۷ش، در جواب به شبهاتی در مورد [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام اسلامی]] و.. صادر شد؛<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n14672/سرویس_های_اطلاع_رسانی/نگاه_روز/سالروز_صدور_پیام_منشور_روحانیت «سالروز صدور پیام منشور روحانیت»]، پرتال امام خمینی.</ref> به‌نظر برخی امام خمینی با این پیام، راهبرد [[نظام جمهوری اسلامی ایران]] و رسالت [[حوزه علمیه|حوزه‌های علمیه]] را تعیین کرد؛<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n14672/سرویس_های_اطلاع_رسانی/نگاه_روز/سالروز_صدور_پیام_منشور_روحانیت «سالروز صدور پیام منشور روحانیت»]، پرتال امام خمینی.</ref> و از دغدغه‌ها و نگرانی‌های خود دربارهٔ این نهاد سخن گفت.<ref>ذوعلم، [https://iec-md.org/maaref/manshoor_rohaniyat_tahlil_zooelm.html «تحليلی بر منشور روحانيت»]، وبگاه مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن.</ref> منشور روحانیت را یکی از مهمترین اسناد برجای‌مانده از امام خمینی دانسته‌اند.<ref>[https://www.farsnews.ir/news/14001202000236/پاسخ-امام-به-شبهات-آیت‌الله-منتظری-در-منشور-روحانیت-دفتر-انجمن-حجتیه «پاسخ امام به شبهات آیت‌الله منتظری در منشور روحانیت»]، خبرگزاری فارس.</ref>   


به عقیده [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] فیلسوف و مفسّر قرن ۱۴ هجری قمری منشور روحانیت وصیت‌نامهٔ خاص امام خمینی به جامعه‌ٔ روحانیت است.<ref>[https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=10276 «گفتاری منتشرنشده‌ای از آیت‌الله‌العظمی جوادی آملی»]، وبگاه دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه‌ای.
به عقیده [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] فیلسوف و مفسّر قرن ۱۴ هجری قمری منشور روحانیت وصیت‌نامهٔ خاص امام خمینی به جامعه‌ٔ روحانیت و توصیه‌ای برگرفته از ادب قرآنی است.<ref>[https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=10276 «گفتاری منتشرنشده‌ای از آیت‌الله‌العظمی جوادی آملی»]، وبگاه دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه‌ای.
</ref> با این حال [[سید علی حسینی خامنه‌ای|سید علی خامنه‌ای]] دومین رهبر [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی ایران]]، توصیه کرده این نامه را همهٔ مردم بخوانند و به آن عمل کنند.<ref>[https://www.hawzahnews.com/news/1072147/سخنان-کمتر-شنیده-شده-آیت-الله-العظمی-خامنه-ای-در-تشریح-منشور «سخنان کمتر  شنیده  شده آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در تشریح منشور روحانیت»]، خبرگزاری رسمی حوزه؛ [https://farsnews.ir/news/14001202000412/رخوت-و-انفعال-حوزه‌های-علمیه-دلیل-صدور-منشور-روحانیت-توسط-امام-ره- «رخوت و انفعال حوزه‌های علمیه دلیل صدور منشور روحانیت توسط امام (ره) بود»]، خبرگزاری فارس.</ref>
</ref> با این حال [[سید علی حسینی خامنه‌ای|سید علی خامنه‌ای]] دومین رهبر [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی ایران]]، توصیه کرده این نامه را همهٔ مردم بخوانند و به آن عمل کنند.<ref>[https://www.hawzahnews.com/news/1072147/سخنان-کمتر-شنیده-شده-آیت-الله-العظمی-خامنه-ای-در-تشریح-منشور «سخنان کمتر  شنیده  شده آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در تشریح منشور روحانیت»]، خبرگزاری رسمی حوزه؛ [https://farsnews.ir/news/14001202000412/رخوت-و-انفعال-حوزه‌های-علمیه-دلیل-صدور-منشور-روحانیت-توسط-امام-ره- «رخوت و انفعال حوزه‌های علمیه دلیل صدور منشور روحانیت توسط امام (ره) بود»]، خبرگزاری فارس.</ref>


خط ۲۶: خط ۲۶:
سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقه به پیش تاختند و برای قوم و ملت خود مُنذران صادقی شدند که بند بند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره پیکرشان گواهی کرده است و حقاً از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظاری‏ نمی‏‌رود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم، خود اولین قربانی‌ها را بدهد و مُهر ختام دفترش شهادت باشد. آنان که حلقه ذکر عارفان و دعای سحر مناجاتیان حوزه‌ها و روحانیت را درک کرده‏‌اند در خلسه حضورشان آرزویی جز شهادت ندیده‌‏اند و آنان از عطایای حضرت حق در میهمانی خلوص و تقرب جز عطیه شهادت نخواسته‏‌اند. البته همه مشتاقان و طالبان هم به مراد شهادت نرسیده‏‌اند. یکی چون من عمری در ظلمات حصارها و حجاب‌ها مانده است و در خانه عمل و زندگی جز ورق و کتاب منیت نمی‏‌یابد و دیگری در اول شب یلدای زندگی سینه سیاه هوس‌ها را دریده است و با سپیده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است. و حال من غافل که هنوز از کَتم عدم‌ها به وجود نیامده‌ام، چگونه از وصف قافله سالاران وجود وصفی کنم؟ من و امثال من از این قافله فقط بانگ جرسی می‏‌شنویم، بگذارم و بگذرم. تردیدی نیست که حوزه‏‌های علمیه و علمای متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع مهم ترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات و انحرافات و کجروی‌ها بوده‏‌اند. علمای بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نموده‏‌اند تا مسائل حلال و حرام الهی را بدون دخل و تصرف ترویج نمایند.
سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقه به پیش تاختند و برای قوم و ملت خود مُنذران صادقی شدند که بند بند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره پیکرشان گواهی کرده است و حقاً از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظاری‏ نمی‏‌رود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم، خود اولین قربانی‌ها را بدهد و مُهر ختام دفترش شهادت باشد. آنان که حلقه ذکر عارفان و دعای سحر مناجاتیان حوزه‌ها و روحانیت را درک کرده‏‌اند در خلسه حضورشان آرزویی جز شهادت ندیده‌‏اند و آنان از عطایای حضرت حق در میهمانی خلوص و تقرب جز عطیه شهادت نخواسته‏‌اند. البته همه مشتاقان و طالبان هم به مراد شهادت نرسیده‏‌اند. یکی چون من عمری در ظلمات حصارها و حجاب‌ها مانده است و در خانه عمل و زندگی جز ورق و کتاب منیت نمی‏‌یابد و دیگری در اول شب یلدای زندگی سینه سیاه هوس‌ها را دریده است و با سپیده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است. و حال من غافل که هنوز از کَتم عدم‌ها به وجود نیامده‌ام، چگونه از وصف قافله سالاران وجود وصفی کنم؟ من و امثال من از این قافله فقط بانگ جرسی می‏‌شنویم، بگذارم و بگذرم. تردیدی نیست که حوزه‏‌های علمیه و علمای متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع مهم ترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات و انحرافات و کجروی‌ها بوده‏‌اند. علمای بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نموده‏‌اند تا مسائل حلال و حرام الهی را بدون دخل و تصرف ترویج نمایند.


اگر فقهای عزیز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومی به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بیت‌(ع) به خورد توده‌‏ها داده بودند. جمع ‏آوری و نگهداری علوم قرآن و اسلام و آثار و احادیث پیامبر بزرگوار و سنت و سیره معصومین(ع) و ثبت و تبویب و تنقیح آنان در شرایطی که امکانات بسیار کم بوده است و سلاطین و ستمگران در محو آثار رسالت همه امکانات خود را به کار می‏گرفتند، کار آسانی نبوده است که بحمداللَّه امروز نتیجه آن زحمات را در آثار و کتب با برکتی همچون «کتب اربعه» و کتاب های دیگر متقدمین و متأخرین از فقه و فلسفه، ریاضیات و نجوم و اصول و کلام و حدیث و رجال، تفسیر و ادب و عرفان و لغت و تمامی رشته‏ های متنوع علوم مشاهده می‏ کنیم. اگر ما نام این همه زحمت و مرارت را جهاد فی سبیل اللَّه نگذاریم، چه باید بگذاریم؟
اگر فقهای عزیز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومی به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بیت‌(ع) به خورد توده‌‏ها داده بودند. جمع ‏آوری و نگهداری علوم قرآن و اسلام و آثار و احادیث پیامبر بزرگوار و سنت و سیره معصومین(ع) و ثبت و تبویب و تنقیح آنان در شرایطی که امکانات بسیار کم بوده است و سلاطین و ستمگران در محو آثار رسالت همه امکانات خود را به کار می‏گرفتند، کار آسانی نبوده است که بحمداللَّه امروز نتیجه آن زحمات را در آثار و کتب با برکتی همچون «[[کتب اربعه]]» و کتاب های دیگر متقدمین و متأخرین از فقه و فلسفه، ریاضیات و نجوم و اصول و کلام و حدیث و رجال، تفسیر و ادب و عرفان و لغت و تمامی رشته‏ های متنوع علوم مشاهده می‏ کنیم. اگر ما نام این همه زحمت و مرارت را جهاد فی سبیل اللَّه نگذاریم، چه باید بگذاریم؟


در بُعد خدمات علمی حوزه ‏های علمیه سخن بسیار است که ذکر آن در این مختصر نمی‏‌گنجد. بحمد‌اللَّه حوزه‏ها از نظر منابع و شیوه‌های بحث و اجتهاد، غنی و دارای ابتکار است. تصور نمی‏‌کنم برای بررسی عمیق همه جانبه علوم اسلامی طریقه‌‏ای مناسب‌تر از شیوه علمای سلف یافت شود. تاریخ بیش از هزار ساله تحقیق و تتبع علمای راستین اسلام گواه بر ادعای ما در راه بارور ساختن نهال مقدس اسلام است. صدها سال است که روحانیت اسلام تکیه‌گاه محرومان بوده است، همیشه مستضعفان از کوثر زلال معرفت فقهای بزرگوار سیراب شده‏‌اند. از مجاهدات علمی و فرهنگی آنان که بحق از جهاتی افضل از دماء شهیدان است که بگذریم، آنان در هر عصری از اعصار برای دفاع از مقدسات دینی و میهنی خود مرارت‌ها و تلخی‌هایی متحمل شده‌اند و همراه با تحمل اسارت‌ها و تبعیدها، زندان‌ها و اذیت و آزارها و زخم زبان‌ها، شهدای گرانقدری را به پیشگاه مقدس حق تقدیم نموده‌اند. شهدای روحانیت منحصر به شهدای مبارزه و جنگ در ایران نیستند، یقیناً رقم شهدای گمنام حوزه‌ها و روحانیت که در مسیر نشر معارف و احکام الهی به دست مزدوران و نامردمان، غریبانه جان باخته‌‏اند زیاد است.
در بُعد خدمات علمی حوزه ‏های علمیه سخن بسیار است که ذکر آن در این مختصر نمی‏‌گنجد. بحمد‌اللَّه حوزه‏ها از نظر منابع و شیوه‌های بحث و اجتهاد، غنی و دارای ابتکار است. تصور نمی‏‌کنم برای بررسی عمیق همه جانبه علوم اسلامی طریقه‌‏ای مناسب‌تر از شیوه علمای سلف یافت شود. تاریخ بیش از هزار ساله تحقیق و تتبع علمای راستین اسلام گواه بر ادعای ما در راه بارور ساختن نهال مقدس اسلام است. صدها سال است که روحانیت اسلام تکیه‌گاه محرومان بوده است، همیشه مستضعفان از کوثر زلال معرفت فقهای بزرگوار سیراب شده‏‌اند. از مجاهدات علمی و فرهنگی آنان که بحق از جهاتی افضل از دماء شهیدان است که بگذریم، آنان در هر عصری از اعصار برای دفاع از مقدسات دینی و میهنی خود مرارت‌ها و تلخی‌هایی متحمل شده‌اند و همراه با تحمل اسارت‌ها و تبعیدها، زندان‌ها و اذیت و آزارها و زخم زبان‌ها، شهدای گرانقدری را به پیشگاه مقدس حق تقدیم نموده‌اند. شهدای روحانیت منحصر به شهدای مبارزه و جنگ در ایران نیستند، یقیناً رقم شهدای گمنام حوزه‌ها و روحانیت که در مسیر نشر معارف و احکام الهی به دست مزدوران و نامردمان، غریبانه جان باخته‌‏اند زیاد است.
خط ۳۲: خط ۳۲:
در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌‏اند که بر تارک جبین‏شان خون و شهادت نقش بسته است. کدام انقلاب مردمی- اسلامی را سراغ کنیم که در آن حوزه و روحانیت پیش کسوت شهادت نبوده‌اند و بر بالای دار نرفته ‏اند و اجساد مطهرشان بر سنگفرش‌های حوادث خونین به شهادت نایستاده است؟ در ۱۵ خرداد و در حوادث قبل و بعد از پیروزی، شهدای اولین، از کدام قشر بوده‌اند؟ خدا را سپاس می‌گزاریم که از دیوارهای فیضیه گرفته تا سلول های مخوف و انفرادی رژیم شاه‏ و از کوچه و خیابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر کار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبهه‏ ها و میادین مین، خون پاک شهدای حوزه و روحانیت افق فقاهت را گلگون کرده است و در پایان افتخارآمیز جنگ تحمیلی نیز رقم شهدا و جانبازان و مفقودین حوزه‌ها نسبت به قشرهای دیگر زیادتر است. بیش از دو هزار و پانصد نفر از طلاب علوم دینیه در سراسر ایران در جنگ تحمیلی شهید شده‌‏اند و این رقم نشان می‏ دهد که روحانیت برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی ایران تا چه حد مهیا بوده است.
در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌‏اند که بر تارک جبین‏شان خون و شهادت نقش بسته است. کدام انقلاب مردمی- اسلامی را سراغ کنیم که در آن حوزه و روحانیت پیش کسوت شهادت نبوده‌اند و بر بالای دار نرفته ‏اند و اجساد مطهرشان بر سنگفرش‌های حوادث خونین به شهادت نایستاده است؟ در ۱۵ خرداد و در حوادث قبل و بعد از پیروزی، شهدای اولین، از کدام قشر بوده‌اند؟ خدا را سپاس می‌گزاریم که از دیوارهای فیضیه گرفته تا سلول های مخوف و انفرادی رژیم شاه‏ و از کوچه و خیابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر کار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبهه‏ ها و میادین مین، خون پاک شهدای حوزه و روحانیت افق فقاهت را گلگون کرده است و در پایان افتخارآمیز جنگ تحمیلی نیز رقم شهدا و جانبازان و مفقودین حوزه‌ها نسبت به قشرهای دیگر زیادتر است. بیش از دو هزار و پانصد نفر از طلاب علوم دینیه در سراسر ایران در جنگ تحمیلی شهید شده‌‏اند و این رقم نشان می‏ دهد که روحانیت برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی ایران تا چه حد مهیا بوده است.


امروز نیز همچون گذشته شکارچیان استعمار در سرتاسر جهان از مصر و پاکستان و افغانستان و لبنان و عراق و حجاز و ایران و اراضی اشغالی به سراغ شیردلان روحانیت مخالف شرق و غرب و متکی به اصول اسلام ناب محمدی- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- رفته‌‏اند و از این پس نیز جهان اسلام هر از چند گاه شاهد انفجار خشم جهان‌خواران علیه یک روحانی پاکباخته است. علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه داران و پول‏ پرستان و خوانین نرفته‌اند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده‌اند و این ظلم فاحشی است که کسی بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی با سرمایه‌داران در یک کاسه است. و خداوند کسانی را که این گونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر می‌‏کنند، نمی‌بخشد. روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت. آن‌ها با زهد و تقوا و ریاضت درس خوانده‌‏اند و پس از کسب مقامات علمی و معنوی نیز به همان شیوه زاهدانه و با فقر و تهیدستی و عدم تعلق به تجملات دنیا زندگی کرده‏ اند و هرگز زیر بار منت و ذلت نرفته‌اند. دقت و مطالعه در زندگی علمای سلف، حکایت از فقر و نهایتاً روح پر فتوت آنان برای کسب معارف می‏‌کند که چگونه در پرتو نور شمع و شعاع قمر تحصیل کرده‌‏اند و با قناعت و بزرگواری زیستند.
امروز نیز همچون گذشته شکارچیان استعمار در سرتاسر جهان از مصر و پاکستان و افغانستان و لبنان و عراق و حجاز و ایران و اراضی اشغالی به سراغ شیردلان روحانیت مخالف شرق و غرب و متکی به اصول اسلام ناب محمدی- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- رفته‌‏اند و از این پس نیز جهان اسلام هر از چند گاه شاهد انفجار خشم جهان‌خواران علیه یک روحانی پاکباخته است. علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه داران و پول‏ پرستان و خوانین نرفته‌اند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده‌اند و این ظلم فاحشی است که کسی بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی با سرمایه‌داران در یک کاسه است. و خداوند کسانی را که این گونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر می‌‏کنند، نمی‌بخشد. روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت. آن‌ها با [[زهد]] و [[تقوا]] و ریاضت درس خوانده‌‏اند و پس از کسب مقامات علمی و معنوی نیز به همان شیوه زاهدانه و با فقر و تهیدستی و عدم تعلق به تجملات دنیا زندگی کرده‏ اند و هرگز زیر بار منت و ذلت نرفته‌اند. دقت و مطالعه در زندگی علمای سَلَف، حکایت از فقر و نهایتاً روح پر فُتُوَّت آنان برای کسب معارف می‏‌کند که چگونه در پرتو نور شمع و شعاع قمر تحصیل کرده‌‏اند و با قناعت و بزرگواری زیستند.


در ترویج روحانیت و فقاهت نه زور سر نیزه بوده است، نه سرمایه پول‏‌پرستان و ثروتمندان، بلکه هنر و صداقت و تعهد خود آنان بوده است که مردم آنان را برگزیده‏‌اند.
در ترویج روحانیت و فقاهت نه زور سر نیزه بوده است، نه سرمایه پول‏‌پرستان و ثروتمندان، بلکه هنر و صداقت و تعهد خود آنان بوده است که مردم آنان را برگزیده‏‌اند.


مخالفت روحانیون با بعضی از مظاهر تمدن در گذشته صرفاً به جهت ترس از نفوذ اجانب بوده است. احساس خطر از گسترش فرهنگ اجنبی، خصوصاً فرهنگ مبتذل غرب موجب شده بود که آنان با اختراعات و پدیده‏ ها برخورد احتیاط‌آمیز کنند. علمای راستین از بس که دروغ و فریب از جهان‌خواران دیده بودند، به هیچ چیزی اطمینان نمی‌کردند و ابزاری از قبیل رادیو و تلویزیون در نزدشان مقدمه ورود استعمار بود، لذا گاهی حکم به منع استفاده از آنها را می‌دادند. آیا رادیو و تلویزیون در کشورهایی چون ایران وسایلی نبودند تا فرهنگ غرب را به ارمغان آورند؟ و آیا رژیم گذشته از رادیو و تلویزیون برای بی‌اعتبار کردن عقاید مذهبی و نادیده گرفتن آداب و رسوم ملی استفاده نمی‌نمود؟ به هر حال خصوصیات بزرگی چون قناعت و شجاعت و صبر و زهد و طلب علم و عدم وابستگی به قدرتها و مهمتر از همه احساس مسئولیت در برابر توده‌ها، روحانیت را زنده و پایدار و محبوب ساخته است و چه عزتی بالاتر از اینکه روحانیت با کمی امکانات، تفکر اسلام ناب را بر سرزمین افکار و اندیشه مسلمانان جاری ساخته است و نهال مقدس فقاهت در گلستان حیات و معنویت هزاران محقق به شکوفه نشسته است. راستی اگر کسی فکر کند که استعمار، روحانیت را با این همه مجد و عظمت و نفوذ تعقیب نکرده و نمی‏ کند، ساده‏ اندیشی نیست؟
مخالفت روحانیون با بعضی از مظاهر تمدن در گذشته صرفاً به جهت ترس از نفوذ اجانب بوده است. احساس خطر از گسترش فرهنگ اجنبی، خصوصاً فرهنگ مبتذل غرب موجب شده بود که آنان با اختراعات و پدیده‏ ها برخورد احتیاط‌آمیز کنند. علمای راستین از بس که [[دروغ]] و فریب از جهان‌خواران دیده بودند، به هیچ چیزی اطمینان نمی‌کردند و ابزاری از قبیل رادیو و تلویزیون در نزدشان مقدمه ورود استعمار بود، لذا گاهی حکم به منع استفاده از آنها را می‌دادند. آیا رادیو و تلویزیون در کشورهایی چون ایران وسایلی نبودند تا فرهنگ غرب را به ارمغان آورند؟ و آیا رژیم گذشته از رادیو و تلویزیون برای بی‌اعتبار کردن عقاید مذهبی و نادیده گرفتن آداب و رسوم ملی استفاده نمی‌نمود؟ به هر حال خصوصیات بزرگی چون قناعت و شجاعت و صبر و زهد و طلب علم و عدم وابستگی به قدرتها و مهمتر از همه احساس مسئولیت در برابر توده‌ها، روحانیت را زنده و پایدار و محبوب ساخته است و چه عزتی بالاتر از اینکه روحانیت با کمی امکانات، تفکر اسلام ناب را بر سرزمین افکار و اندیشه مسلمانان جاری ساخته است و نهال مقدس فقاهت در گلستان حیات و معنویت هزاران محقق به شکوفه نشسته است. راستی اگر کسی فکر کند که استعمار، روحانیت را با این همه مجد و عظمت و نفوذ تعقیب نکرده و نمی‏ کند، ساده‏ اندیشی نیست؟


مسئله کتاب آیات شیطانی کاری حساب شده برای زدن ریشه دین و دینداری و در رأس آن اسلام و روحانیت است. یقیناً اگر جهان‌خواران می‏ توانستند، ریشه و نام روحانیت را می‏‌سوختند ولی خداوند همواره حافظ و نگهبان این مشعل مقدس بوده است و ان‌شاء‌اللَّه از این پس نیز خواهد بود، به شرط آنکه حیله و مکر و فریب جهان‌خواران را بشناسیم. البته بدان معنا نیست که ما از همه روحانیون دفاع کنیم، چرا که‏ روحانیون وابسته و مقدس‌نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزه‏‌های علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند. امروز عده‌‏ای با ژست مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می‌‏زنند که گویی وظیفه‌‏ای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس‌نمایان احمق در حوزه‏ های علمیه کم نیست.
مسئله [[آیات شیطانی (کتاب)|کتاب آیات شیطانی]] کاری حساب شده برای زدن ریشه دین و دینداری و در رأس آن اسلام و روحانیت است. یقیناً اگر جهان‌خواران می‏ توانستند، ریشه و نام روحانیت را می‏‌سوختند ولی خداوند همواره حافظ و نگهبان این مشعل مقدس بوده است و ان‌شاء‌اللَّه از این پس نیز خواهد بود، به شرط آنکه حیله و مکر و فریب جهان‌خواران را بشناسیم. البته بدان معنا نیست که ما از همه روحانیون دفاع کنیم، چرا که‏ روحانیون وابسته و مقدس‌نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزه‏‌های علمیه هستند افرادی که علیه [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند. امروز عده‌‏ای با ژست مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می‌‏زنند که گویی وظیفه‌‏ای غیر از این ندارند. خطر تَحَجُّرگرایان و مقدس‌نمایان احمق در حوزه‏ های علمیه کم نیست.


طلاب عزیز لحظه‌ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروّج اسلام امریکایی‌‏اند و دشمن رسول اللَّه. آیا در مقابل این افعی ها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟
طلاب عزیز لحظه‌ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروّج اسلام امریکایی‌‏اند و دشمن رسول اللَّه. آیا در مقابل این افعی ها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟
خط ۴۶: خط ۴۶:
در شروع مبارزات اسلامی اگر می‌‏خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب می‏‌شنیدی که شاه شیعه است! عده‌ای مقدس نمای واپسگرا همه چیز را حرام می‏ دانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هر‌گز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است. وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت نماید، حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد.
در شروع مبارزات اسلامی اگر می‌‏خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب می‏‌شنیدی که شاه شیعه است! عده‌ای مقدس نمای واپسگرا همه چیز را حرام می‏ دانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هر‌گز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است. وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت نماید، حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد.


به زعم بعض افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای‏ وجودش ببارد و الّا عالم سیّاس و روحانی کاردان و زیرک، کاسه‏‌ای زیر نیم کاسه داشت. و این از مسائل رایج حوزه‌ها بود که هر کس کج راه می‏ رفت متدین‌تر بود. یاد گرفتن زبان خارجی، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک بشمار می‌رفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفی از کوزه‌‏ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه می‏‌گفتم. تردیدی ندارم اگر همین روند ادامه می‌یافت، وضع روحانیت و حوزه‏ ها، وضع کلیساهای قرون وسطی می‌شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعی حوزه‌‏ها را حفظ نمود.
به زعم بعض افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای‏ وجودش ببارد و الّا عالم سَیّاس و روحانی کاردان و زیرک، کاسه‏‌ای زیر نیم کاسه داشت. و این از مسائل رایج حوزه‌ها بود که هر کس کج راه می‏ رفت متدین‌تر بود. یاد گرفتن زبان خارجی، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک بشمار می‌رفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفی از کوزه‌‏ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه می‏‌گفتم. تردیدی ندارم اگر همین روند ادامه می‌یافت، وضع روحانیت و حوزه‏ ها، وضع کلیساهای قرون وسطی می‌شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعی حوزه‌‏ها را حفظ نمود.


علمای دین‌باور در همین حوزه‌ها تربیت شدند و صفوف خویش را از دیگران جدا کردند. قیام بزرگ اسلامی‏‌مان نشأت گرفته از همین بارقه است. البته هنوز حوزه‏‌ها به هر دو تفکر آمیخته‏‌اند و باید مراقب بود که تفکر جدایی دین از سیاست از لایه‌های تفکر اهل جمود به طلاب جوان سرایت نکند و یکی از مسائلی که باید برای طلاب جوان ترسیم شود، همین قضیه است که چگونه در دوران وانفسای نفوذ مقدسین نافهم و ساده‏ لوحان بی‌سواد، عده‏‌ای کمر همت بسته‌اند و برای نجات اسلام و حوزه و روحانیت از جان و آبرو سرمایه گذاشته‏‌اند. اوضاع مثل امروز نبود، هر کس صد در صد معتقد به مبارزه نبود زیر فشارها و تهدیدهای مقدس‏ نماها از میدان به در می ‏رفت؛ ترویج تفکر «شاه سایه خداست» و یا با گوشت و پوست نمی ‌توان در مقابل توپ و تانک ایستاد و اینکه ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم و یا جواب خون مقتولین را چه کسی می ‏دهد و از همه شکننده‌‏تر، شعار گمراه‏ کننده حکومت قبل از ظهور امام زمان(عج) باطل است و هزاران «إن قُلت» دیگر، مشکلات بزرگ و جان‌فرسایی بودند که نمی‏‌شد با نصیحت و مبارزه منفی و تبلیغات جلوی آنها را گرفت؛ تنها راه حل، مبارزه و ایثار خون بود که خداوند وسیله‌اش را آماده نمود. علما و روحانیت متعهد سینه را برای مقابله با هر تیر زهرآگینی که به طرف اسلام شلیک می‏‌شد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند.
علمای دین‌باور در همین حوزه‌ها تربیت شدند و صفوف خویش را از دیگران جدا کردند. قیام بزرگ اسلامی‏‌مان نشأت گرفته از همین بارقه است. البته هنوز حوزه‏‌ها به هر دو تفکر آمیخته‏‌اند و باید مراقب بود که تفکر جدایی دین از سیاست از لایه‌های تفکر اهل جمود به طلاب جوان سرایت نکند و یکی از مسائلی که باید برای طلاب جوان ترسیم شود، همین قضیه است که چگونه در دوران وانفسای نفوذ مقدسین نافهم و ساده‏ لوحان بی‌سواد، عده‏‌ای کمر همت بسته‌اند و برای نجات اسلام و حوزه و روحانیت از جان و آبرو سرمایه گذاشته‏‌اند. اوضاع مثل امروز نبود، هر کس صد در صد معتقد به مبارزه نبود زیر فشارها و تهدیدهای مقدس‏ نماها از میدان به در می ‏رفت؛ ترویج تفکر «شاه سایه خداست» و یا با گوشت و پوست نمی ‌توان در مقابل توپ و تانک ایستاد و اینکه ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم و یا جواب خون مقتولین را چه کسی می ‏دهد و از همه شکننده‌‏تر، شعار گمراه‏ کننده حکومت قبل از ظهور امام زمان(عج) باطل است و هزاران «إن قُلت» دیگر، مشکلات بزرگ و جان‌فرسایی بودند که نمی‏‌شد با نصیحت و مبارزه منفی و تبلیغات جلوی آنها را گرفت؛ تنها راه حل، مبارزه و ایثار خون بود که خداوند وسیله‌اش را آماده نمود. علما و روحانیت متعهد سینه را برای مقابله با هر تیر زهرآگینی که به طرف اسلام شلیک می‏‌شد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند.
خط ۵۲: خط ۵۲:
اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه در عاشورای ۱۵خرداد رقم خورد. در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ش مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان‏ می‌نمود. بلکه علاوه بر آن از داخل جبهه خودی گلوله حیله و مقدس مآبی و تحجر بود؛ گلوله زخم زبان و نفاق و دورویی بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را می‏‌سوخت و می‌‏درید. در آن زمان روزی نبود که حادثه‌‏ای نباشد، ایادی پنهان و آشکار آمریکا و شاه به شایعات و تهمت‌ها متوسل شدند حتی نسبت تارک الصلاة و کمونیست و عامل انگلیس به افرادی که هدایت مبارزه را به عهده داشتند می‏‌دادند. واقعاً روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون می‏‌گریست که چگونه آمریکا و نوکرش پهلوی می‌خواهند ریشه دیانت و اسلام را برکنند و عده‌‏ای روحانی مقدس نمای ناآگاه یا بازی خورده و عده‌ای وابسته که چهره‏‌شان بعد از پیروزی روشن گشت، مسیر این خیانت بزرگ را هموار می‏‌نمودند.
اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه در عاشورای ۱۵خرداد رقم خورد. در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ش مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان‏ می‌نمود. بلکه علاوه بر آن از داخل جبهه خودی گلوله حیله و مقدس مآبی و تحجر بود؛ گلوله زخم زبان و نفاق و دورویی بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را می‏‌سوخت و می‌‏درید. در آن زمان روزی نبود که حادثه‌‏ای نباشد، ایادی پنهان و آشکار آمریکا و شاه به شایعات و تهمت‌ها متوسل شدند حتی نسبت تارک الصلاة و کمونیست و عامل انگلیس به افرادی که هدایت مبارزه را به عهده داشتند می‏‌دادند. واقعاً روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون می‏‌گریست که چگونه آمریکا و نوکرش پهلوی می‌خواهند ریشه دیانت و اسلام را برکنند و عده‌‏ای روحانی مقدس نمای ناآگاه یا بازی خورده و عده‌ای وابسته که چهره‏‌شان بعد از پیروزی روشن گشت، مسیر این خیانت بزرگ را هموار می‏‌نمودند.


آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانی نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیر المؤمنین(ع) که در تاریخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقه‏‌ها را بیش از این تلخ نکنم. ولی طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس‌مآبی و دین‌فروشی عوض شده است. شکست خوردگان دیروز، سیاست بازان امروز شده‌اند. آنها که به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمی‏‌دادند، پشتیبان کسانی شدند که تا براندازی نظام و کودتا جلو رفته بودند. غائله قم و تبریز با هماهنگی چپی‌ها و سلطنت طلبان و تجزیه‌طلبان کردستان تنها یک نمونه است که می‏ توانیم ابراز کنیم که در آن حادثه ناکام شدند ولی دست برنداشتند و از کودتای نوژه سر در آوردند، باز خدا رسوایشان‏ ساخت. دست‌ه‏ای دیگر از روحانی‏ نماهایی که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا می‏‌دانستند و سر به آستانه دربار می‌‏ساییدند، یک مرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفی که برای اسلام آن همه زجر و آوارگی و زندان و تبعید کشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدس ‏نماهای بی‌شعور می‏‌گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز می‏ گویند مسئولین نظام کمونیست شده‏‌اند! تا دیروز مشروب فروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان برای ظهور امام زمان- ارواحنا فداه- را مفید و راهگشا می‏‌دانستند، امروز از اینکه در گوش‌ه‏ای خلاف شرعی که هرگز خواست مسئولین نیست رخ می‏‌دهد، فریاد «وا اسلاما» سر می‏‌دهند! دیروز «حجتی‌ه‏ای» ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی‏‌تر از انقلابیون شده‌‏اند! «ولایتی» های دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته‌‏اند، و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته‌‏اند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می‏‌خورند! راستی اتهام آمریکایی و روسی و التقاطی، اتهام حلال کردن حرامها و حرام کردن حلالها، اتهام کشتن زنان آبستن و حِلیّت قمار و موسیقی از چه کسانی صادر می‌‏شود؟ از آدم‌های لامذهب یا از مقدس‏ نماهای متحجر و بی‌شعور؟! فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعنها و کنایه‏‌ها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست؟ کار عوام یا خواص؟ خواص از چه گروهی؟ از به ظاهر معممین یا غیر آن؟ بگذریم که حرف بسیار است. همه‌‌‌ٔ اینها نتیجه نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزه‌‏هاست، و برخورد واقعی هم با این خطرات بسیار مشکل و پیچیده است.
آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانی نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیر المؤمنین(ع) که در تاریخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقه‏‌ها را بیش از این تلخ نکنم. ولی طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس‌مآبی و دین‌فروشی عوض شده است. شکست خوردگان دیروز، سیاست بازان امروز شده‌اند. آنها که به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمی‏‌دادند، پشتیبان کسانی شدند که تا براندازی نظام و کودتا جلو رفته بودند. غائله قم و تبریز با هماهنگی چپی‌ها و سلطنت طلبان و تجزیه‌طلبان کردستان تنها یک نمونه است که می‏ توانیم ابراز کنیم که در آن حادثه ناکام شدند ولی دست برنداشتند و از کودتای نوژه سر در آوردند، باز خدا رسوایشان‏ ساخت. دست‌ه‏ای دیگر از روحانی‏ نماهایی که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا می‏‌دانستند و سر به آستانه دربار می‌‏ساییدند، یک مرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفی که برای اسلام آن همه زجر و آوارگی و زندان و تبعید کشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدس ‏نماهای بی‌شعور می‏‌گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز می‏ گویند مسئولین نظام کمونیست شده‏‌اند! تا دیروز مشروب فروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان برای ظهور امام زمان- ارواحنا فداه- را مفید و راهگشا می‏‌دانستند، امروز از اینکه در گوش‌ه‏ای خلاف شرعی که هرگز خواست مسئولین نیست رخ می‏‌دهد، فریاد «وا اسلاما» سر می‏‌دهند! دیروز [[انجمن خیریه حجتیه مهدویه| حجتی ها]] مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی [[نیمه شعبان]] را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی‏‌تر از انقلابیون شده‌‏اند! «ولایتی» های دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته‌‏اند، و در عمل پشت پیامبر و [[اهل‌بیت(ع)|اهل بیت]] عصمت و طهارت را شکسته‌‏اند و عنوان ولایت برایشان جز تَکَسُّب و تَعَیُّش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرتِ ولایت دوران شاه را می‏‌خورند! راستی اتهامِ آمریکایی و روسی و التقاطی، اتهام حلال کردن حرامها و حرام کردن حلالها، اتهام کشتن زنان آبستن و حِلیّتِ [[قمار]] و موسیقی از چه کسانی صادر می‌‏شود؟ از آدم‌های لامذهب یا از مقدس‏ نماهای متحجر و بی‌شعور؟! فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعنها و کنایه‏‌ها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست؟ کار عوام یا خواص؟ خواص از چه گروهی؟ از به ظاهر معممین یا غیر آن؟ بگذریم که حرف بسیار است. همه‌‌‌ٔ اینها نتیجه نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزه‌‏هاست، و برخورد واقعی هم با این خطرات بسیار مشکل و پیچیده است.


از یک طرف وظیفه تبیین حقایق و واقعیات و اجرای حق و عدالت در حد توان و از طرف دیگر مراقبت از نیفتادن سوژه ‏ای به دست دشمنان کار آسانی نیست.
از یک طرف وظیفه تبیین حقایق و واقعیات و اجرای حق و عدالت در حد توان و از طرف دیگر مراقبت از نیفتادن سوژه ‏ای به دست دشمنان کار آسانی نیست.
خط ۵۸: خط ۵۸:
با اینکه در کشور ما در اجرای عدالت بین روحانی و غیر آن امتیازی نیست، ولی وقتی با متخلفی از روحانیت خوش سابقه یا بدسابقه برخورد شرعی و قانونی و جدی می‏‌شود، فوراً باندها فریاد می‏‌زنند که چه نشسته‌‏اید، جمهوری اسلامی می‏‌خواهد آبروی روحانیت را ببرد. اگر احیاناً کسی مستحق عفو بوده و بخشیده شود، تبلیغ می‏ کنند که نظام به روحانیت امتیاز بیجا می‏‌دهد.
با اینکه در کشور ما در اجرای عدالت بین روحانی و غیر آن امتیازی نیست، ولی وقتی با متخلفی از روحانیت خوش سابقه یا بدسابقه برخورد شرعی و قانونی و جدی می‏‌شود، فوراً باندها فریاد می‏‌زنند که چه نشسته‌‏اید، جمهوری اسلامی می‏‌خواهد آبروی روحانیت را ببرد. اگر احیاناً کسی مستحق عفو بوده و بخشیده شود، تبلیغ می‏ کنند که نظام به روحانیت امتیاز بیجا می‏‌دهد.


مردم عزیز ایران باید مواظب باشند که دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفین از به اصطلاح روحانیون سوء استفاده نکنند و با موج‏ آفرینی و تبلیغات اذهان را نسبت به روحانیون متعهد بدبین ننمایند و این را دلیل عدالت نظام بدانند که امتیازی برای هیچ کس قائل نیست و خدا می‏‌داند که شخصاً برای خود ذره‏‌ای مصونیت و حق و امتیاز قائل نیستم. اگر تخلفی از من هم سر زند مهیای مؤاخذه‌ام. حال بحث این است که برای جلوگیری از تکرار آن حوادث تلخ و رسیدن به اطمینان از قطع نفوذ بیگانگان در حوزه‏‌ها چه باید کرد؟ گر چه کار مشکل است ولی چاره چیست باید فکری کرد. اولین وظیفه شرعی و الهی آن است که اتحاد و یکپارچگی طلاب و روحانیت انقلابی حفظ شود و گر نه شب تاریک در پیش است و بیم موج و گردابی چنین هایل.
مردم عزیز ایران باید مواظب باشند که دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفین از به اصطلاح روحانیون سوء استفاده نکنند و با موج‏ آفرینی و تبلیغات اذهان را نسبت به روحانیون متعهد بدبین ننمایند و این را دلیل عدالت نظام بدانند که امتیازی برای هیچ کس قائل نیست و خدا می‏‌داند که شخصاً برای خود ذرّه‏‌ای مصونیت و حق و امتیاز قائل نیستم. اگر تخلفی از من هم سر زند مهیای مؤاخذه‌ام. حال بحث این است که برای جلوگیری از تکرار آن حوادث تلخ و رسیدن به اطمینان از قطعِ نفوذِ بیگانگان در حوزه‏‌ها چه باید کرد؟ گر چه کار مشکل است ولی چاره چیست باید فکری کرد. اولین وظیفه شرعی و الهی آن است که اتحاد و یکپارچگی طلاب و روحانیت انقلابی حفظ شود و گر نه شبِ تاریک در پیش است و بیم موج و گردابی چنین هایل.


امروز هیچ دلیل شرعی و عقلی وجود ندارد که اختلاف سلیقه‌ها و برداشت‌ها و حتی ضعف مدیریت‌ها دلیل به هم خوردن الفت و وحدت طلاب و علمای متعهد گردد. ممکن است هر کس در فضای ذهن و ایده‌های خود نسبت به عملکردها و مدیریت‌ها و سلیقه‏‌های دیگران و مسئولین انتقادی داشته باشد، ولی لحن و تعابیر نباید افکار جامعه و آیندگان را از مسیر شناخت دشمنان واقعی و ابرقدرتها که همه مشکلات و نارسایی‌ها از آنان سرچشمه گرفته است، به طرف مسائل فرعی منحرف کند و خدای ناکرده همه ضعف ها و مشکلات به حساب مدیریت و مسئولین گذاشته شود و از آن تفسیر انحصارطلبی گردد که این عمل کاملًا غیر منصفانه است و اعتبار مسئولین نظام را از بین‏ می‏ برد و زمینه را برای ورود بی‏ تفاوتها و بی‏ دردها به صحنه انقلاب آماده می‏‌کند.
امروز هیچ دلیل شرعی و عقلی وجود ندارد که اختلاف سلیقه‌ها و برداشت‌ها و حتی ضعف مدیریت‌ها دلیل به هم خوردن اُلفت و وحدت طلاب و علمای متعهد گردد. ممکن است هر کس در فضای ذهن و ایده‌های خود نسبت به عملکردها و مدیریت‌ها و سلیقه‏‌های دیگران و مسئولین انتقادی داشته باشد، ولی لحن و تعابیر نباید افکار جامعه و آیندگان را از مسیر شناخت دشمنان واقعی و ابرقدرتها که همه مشکلات و نارسایی‌ها از آنان سرچشمه گرفته است، به طرف مسائل فرعی منحرف کند و خدای ناکرده همه ضعف ها و مشکلات به حساب مدیریت و مسئولین گذاشته شود و از آن تفسیر انحصارطلبی گردد که این عمل کاملًا غیر منصفانه است و اعتبار مسئولین نظام را از بین‏ می‏ برد و زمینه را برای ورود بی‏ تفاوتها و بی‏ دردها به صحنه انقلاب آماده می‏‌کند.


من امروز بر این عقیده‌‏ام که مقتدرترین افراد در مصاف با آن همه توطئه‏‌ها و خصومت‌ها و جنگ ‏افروزی‌هایی که در جهان علیه انقلاب اسلامی است، معلوم نبود موفقیت بیشتری از افراد موجود به دست می‏ آوردند. در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب خصوصاً از حوادث ده سال پس از پیروزی باید عرض کنم که انقلاب اسلامی ایران در اکثر اهداف و زمینه‏‌ها موفق بوده است و به یاری خداوند بزرگ در هیچ زمینه‏‌ای مغلوب و شکست خورده نیستیم، حتی در جنگ پیروزی از آن ملت ما گردید و دشمنان در تحمیل آن همه خسارات چیزی به دست نیاوردند.
من امروز بر این عقیده‌‏ام که مقتدرترین افراد در مصاف با آن همه توطئه‏‌ها و خصومت‌ها و جنگ ‏افروزی‌هایی که در جهان علیه انقلاب اسلامی است، معلوم نبود موفقیت بیشتری از افراد موجود به دست می‏ آوردند. در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب خصوصاً از حوادث ده سال پس از پیروزی باید عرض کنم که انقلاب اسلامی ایران در اکثر اهداف و زمینه‏‌ها موفق بوده است و به یاری خداوند بزرگ در هیچ زمینه‏‌ای مغلوب و شکست خورده نیستیم، حتی در جنگ پیروزی از آن ملت ما گردید و دشمنان در تحمیل آن همه خسارات چیزی به دست نیاوردند.
۱۷٬۵۱۵

ویرایش