confirmed، templateeditor
۱۱٬۰۹۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ویکی سازی) |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
| شهر وفات/شهادت =[[کربلا]] | | شهر وفات/شهادت =[[کربلا]] | ||
| نحوه وفات/شهادت = [[شهادت]] | | نحوه وفات/شهادت = [[شهادت]] | ||
| مدفن =[[حرم امام حسین]] | | مدفن =[[حرم امام حسین(ع)]] | ||
| از یاران = | | از یاران = | ||
| فعالیتهای اجتماعی = | | فعالیتهای اجتماعی = | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| آثار = | | آثار = | ||
}} | }} | ||
'''عبدالله بن عُمَیر کَلبی'''(شهادت [[سال ۶۱ هجری قمری|۶۱ق]]) از [[شهدای کربلا]] است. او به همراه همسرش [[ام وهب]]، شبانه خود را از [[کوفه]] به سپاه [[امام حسین(ع)]] رساند. بنا بر گزارش طبری، عبدالله بن عمیر، دومین شهید کربلا [[روز عاشورا]] بود. همسرش اموهب نیز نخستین زنی بود که در [[واقعه کربلا]] به شهادت رسید. | '''عبدالله بن عُمَیر کَلبی'''(شهادت [[سال ۶۱ هجری قمری|۶۱ق]]) از [[شهدای کربلا]] است. او به همراه همسرش [[ام وهب]]، شبانه خود را از [[کوفه]] به سپاه [[امام حسین(ع)]] رساند. بنا بر گزارش طبری، عبدالله بن عمیر، دومین [[شهادت|شهید]] کربلا [[روز عاشورا]] بود. همسرش اموهب نیز نخستین زنی بود که در [[واقعه کربلا]] به شهادت رسید. | ||
==نام و نسب== | ==نام و نسب== | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==پیوستن به امام حسین(ع)== | ==پیوستن به امام حسین(ع)== | ||
به گزارش [[ محمد بن جریر بن یزید طبری|طبری]] از [[ابومخنف]] هنگامیکه [[سپاه کوفه]] در [[نخیله]] آماده جنگ با [[امام حسین(ع)]] میشد. عبدالله با آنها برخورد کرد و از آنها ماجرا را پرسید. آنها گفتند: به جنگ [[حسین بن علی]] میرویم. او گفت: به خدا سوگند من مشتاق جنگ با مشرکان بودم، و امیدوارم ثواب پیکار با اینان که قصد جنگ با پسر دختر پیامبرشان را دارند، از ثواب جنگ با مشرکان کمتر نباشد. وی نزد همسرش رفت و او را از قصد خویش آگاه کرد. ام وهب گفت: خداوند تو را به راهی نیکو هدایت کرده، چنین کن و مرا نیز با خود ببر. پس شبانه همراه همسرش بیرون رفت و به امام حسین(ع) پیوست.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۲۹.</ref> | به گزارش [[ محمد بن جریر بن یزید طبری|طبری]] از [[ابومخنف]] هنگامیکه [[سپاه کوفه]] در [[نخیله]] آماده جنگ با [[امام حسین(ع)]] میشد. عبدالله با آنها برخورد کرد و از آنها ماجرا را پرسید. آنها گفتند: به جنگ [[حسین بن علی]] میرویم. او گفت: به خدا سوگند من مشتاق جنگ با مشرکان بودم، و امیدوارم ثواب پیکار با اینان که قصد جنگ با پسر دختر پیامبرشان را دارند، از ثواب جنگ با مشرکان کمتر نباشد. وی نزد همسرش رفت و او را از قصد خویش آگاه کرد. ام وهب گفت: [[خدا|خداوند]] تو را به راهی نیکو هدایت کرده، چنین کن و مرا نیز با خود ببر. پس شبانه همراه همسرش بیرون رفت و به امام حسین(ع) پیوست.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۲۹.</ref> | ||
==روز عاشورا== | ==روز عاشورا== | ||
در [[روز عاشورا]] که [[عمر سعد]] با پرتاب تیری به سوی اردوگاه امام حسین(ع) جنگ را آغاز کرد؛ «یسار» غلام آزاد شده زیاد بن ابیسفیان و «سالم» غلام آزاد شده [[عبیدالله بن زیاد]] به میدان آمدند و هماورد طلبیدند. [[حبیب بن مظاهر]] و [[بریر بن خضیر]] از جا برخاستند؛ اما امام حسین(ع) به آن دو اجازه میدان نداد. عبدالله بن عمیر با اجازه امام به میدان رفت، از او پرسیدند: کیستی. او خود را معرفی کرد. گفتند: ما تو را نمیشناسیم. زهیر یا حبیب یا بریر به مبارزه ما بیایند. او به یسار که جلوتر ایستاده بود گفت: هیچ یک از اینان به جنگ تو نمیآید مگر اینکه از تو بهتر است. سپس به او حمله کرد و او را از پا درآورد. در همین حال، «سالم» به سوی او حمله کرد. یاران امام حسین(ع) فریاد زدند تا عبدالله از حمله او آگاه شود ولی عبدالله متوجه نشد، سالم به او ضربهای زد. عبدالله با دست چپ جلو ضربه را گرفت و انگشتانش قطع شد. سپس عبدالله بر او حمله برد و با ضربهای او را به قتل رساند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۲۹-۴۳۰؛ قمی، نفس المهموم، ۱۳۷۹ش، ص۲۳۲-۲۳۳.</ref> | در [[روز عاشورا]] که [[عمر سعد]] با پرتاب تیری به سوی اردوگاه امام حسین(ع) جنگ را آغاز کرد؛ «یسار» غلام آزاد شده [[زیاد بن ابیه|زیاد بن ابیسفیان]] و «سالم» غلام آزاد شده [[عبیدالله بن زیاد]] به میدان آمدند و هماورد طلبیدند. [[حبیب بن مظاهر]] و [[بریر بن خضیر]] از جا برخاستند؛ اما امام حسین(ع) به آن دو اجازه میدان نداد. عبدالله بن عمیر با اجازه امام به میدان رفت، از او پرسیدند: کیستی. او خود را معرفی کرد. گفتند: ما تو را نمیشناسیم. زهیر یا حبیب یا [[بریر بن خضیر همدانی|بریر]] به مبارزه ما بیایند. او به یسار که جلوتر ایستاده بود گفت: هیچ یک از اینان به جنگ تو نمیآید مگر اینکه از تو بهتر است. سپس به او حمله کرد و او را از پا درآورد. در همین حال، «سالم» به سوی او حمله کرد. [[فهرست اصحاب امام حسین(ع)|یاران امام حسین(ع)]] فریاد زدند تا عبدالله از حمله او آگاه شود ولی عبدالله متوجه نشد، سالم به او ضربهای زد. عبدالله با دست چپ جلو ضربه را گرفت و انگشتانش قطع شد. سپس عبدالله بر او حمله برد و با ضربهای او را به قتل رساند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۲۹-۴۳۰؛ قمی، نفس المهموم، ۱۳۷۹ش، ص۲۳۲-۲۳۳.</ref> | ||
=== واکنش همسر === | === واکنش همسر === | ||
همسرش | همسرش [[ام وهب دختر عبد|ام وهب]] عمودی برداشت و به سوی او رفت. عبدالله میخواست او را به سوی خیمه برگرداند ولی او لباس شوهرش را گرفته بود و میگفت: تو را رها نمیکنم تا همراه تو به شهادت برسم. در این هنگام [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] او را صدا زد و فرمود: '''«خدا از جانب اهل بیت به شما جزای خیر دهد. برگرد (خدا تو را رحمت کند) و نزد زنان بنشین که جنگیدن بر زنان [[واجب]] نیست.»''' | ||
پس او نزد زنان بازگشت.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۲۹-۴۳۰؛ قمی، نفس المهموم، ۱۳۷۹ش، ص۲۳۲-۲۳۳.</ref> | پس او نزد زنان بازگشت.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۲۹-۴۳۰؛ قمی، نفس المهموم، ۱۳۷۹ش، ص۲۳۲-۲۳۳.</ref> | ||
===شهادت=== | ===شهادت=== | ||
پیش از ظهر | پیش از [[روز عاشورا|ظهر عاشورا]]، [[شمر بن ذیالجوشن]] که فرمانده جناح چپ سپاه [[کوفه]] بود، با افراد تحت فرمان خود به سپاه امام هجوم بردند. در این حمله [[هانی بن ثبیت]] و [[بکیر بن حی تیمی]] عبدالله بن عمیر را به شهادت رساندند. بنا بر گفته طبری، او دومین شهید [[کربلا]] بود.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۳۶.</ref> | ||
== رجز == | == رجز == | ||
{{شعر۲ | {{شعر۲ | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
* طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، دار التراث، دوم، ۱۳۸۷ق. | * طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، دار التراث، دوم، ۱۳۸۷ق. | ||
* ریشهری، محمد، [[دانشنامه امام حسین(ع)]]، قم، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، ۱۳۸۸ش. | * ریشهری، محمد، [[دانشنامه امام حسین(ع)]]، قم، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، ۱۳۸۸ش. | ||
*السماوي، الشيخ محمد، إبصار العين في أنصار الحسين عليه السلام، بی جا، مركز الدراسات الإسلامية لحرس الثورة، چاپ۱، ۱۴۱۹ق. | * السماوي، الشيخ محمد، إبصار العين في أنصار الحسين عليه السلام، بی جا، مركز الدراسات الإسلامية لحرس الثورة، چاپ۱، ۱۴۱۹ق. | ||
* قمی، شیخ عباس، [[نفس المهموم]] في مصيبة سيدنا الحسين المظلوم و يليه نفثة المصدور، بیجا، انتشارات المکتبة الحیدریة، ۱۳۷۹ش. | * قمی، شیخ عباس، [[نفس المهموم]] في مصيبة سيدنا الحسين المظلوم و يليه نفثة المصدور، بیجا، انتشارات المکتبة الحیدریة، ۱۳۷۹ش. | ||
* نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایة الأرب فی فنون الأدب، قاهره، دار الکتب و الوثائق القومیة، چاپ اول، ۱۴۲۳ق. | * نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایة الأرب فی فنون الأدب، قاهره، دار الکتب و الوثائق القومیة، چاپ اول، ۱۴۲۳ق. |