Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۹۹
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
به نظر بیشتر مفسران در این آیه، آن که پروردگار را از یاد برده یوسف بوده است، و به همین دلیل [[خدا|خداوند]] چند سال دیگر او را در زندان نگاه داشت. این نظر از برخی [[حدیث|روایات]] نیز استفاده شده است. [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] این کار حضرت یوسف را [[ترک اولی]] دانسته است. ولی [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] این روایات را مخالف با نص قرآن ذکر کرده است و معتقد است کسی که دچار فراموشی شده آن وسطه است. | به نظر بیشتر مفسران در این آیه، آن که پروردگار را از یاد برده یوسف بوده است، و به همین دلیل [[خدا|خداوند]] چند سال دیگر او را در زندان نگاه داشت. این نظر از برخی [[حدیث|روایات]] نیز استفاده شده است. [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] این کار حضرت یوسف را [[ترک اولی]] دانسته است. ولی [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] این روایات را مخالف با نص قرآن ذکر کرده است و معتقد است کسی که دچار فراموشی شده آن وسطه است. | ||
== | ==مضمون کلی آیه== | ||
آیه ۴۲ سوره یوسف، | آیه ۴۲ سوره یوسف، بخشی از داستان یوسف در قرآن را بیان میکند. این آیه ادامه داستانِ [[تعبیر خواب]] دو زندانی توسط حضرت یوسف(ع)<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۹، ص۴۱۱.</ref> است. بر اساس [[آیه ۴۱ سوره یوسف|آیه ۴۱]] یوسف تعبیر کرده بود که یکی از دو زندانی آزاد شده و به مقام ساقیگری عزیز مصر میرسد. بر اساس آیه ۴۲ یوسف از او تقاضا کرد که مرا به «رَبّ» خودت (مالک، شاه) یادآوری کن.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۹، ص۴۱۳.</ref> ولی شیطان کاری کرد که او «یاد رَبّ» را فراموش کند و یوسف چند سالی در زندان باقی ماند. | ||
بنابه روایت [[علی بن ابراهیم قمی]] و [[محمد بن مسعود عیاشی|عیاشی]] از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]]، بعد از اینکه حضرت یوسف از رفیق زندانیش خواست که جهت آزادی او، نزد | '''«وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ»'''؛ و [یوسف] به آن کس از آن دو که گمان میکرد خلاص میشود گفت مرا نزد آقای خود به یادآور و[لی] شیطان یادآوری به آقایش را از یاد او برد در نتیجه چند سالی در زندان ماند. | ||
===فراموشی یوسف یا ساقی؟=== | |||
بنابه روایت [[علی بن ابراهیم قمی]] و [[محمد بن مسعود عیاشی|عیاشی]] از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]]، بعد از اینکه حضرت یوسف از رفیق زندانیش خواست که جهت آزادی او، نزد پروردگارش از او یاد کند، خداوند به یوسف(ع) [[وحی]] کرد و بعد از برشمردن مواردی از لطفها و نعمتهای خداوند به حضرت یوسف در طول زندگیش، به جهت این اشتباه به او گفت که چند سال دیگر باید در زندان بماند و [[ثواب و عقاب|عقاب]] شود.<ref>عیاشی، تفسير العيّاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۱۷۶؛ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۴۵.</ref> روایتهای دیگری هم مبنی بر اشتباه حضرت یوسف(ع) از عیاشی در تفسیرش نقل شده است.<ref>عیاشی، تفسير العيّاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۱۷۷-۱۷۸.</ref> | |||
طبرسی در [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|مجمع البیان]]، روایتی نقل کرده است که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] از پناه بردن و طلب کمک کردن برادرش یوسف(ع) از غیر خدا تعجب کرده است و در روایت دیگری ذکر کرده که اگر یوسف(ع)، آن تقاضا را مطرح نمیکرد، زندانش اینقدر طول نمیکشید.<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۵، ص۳۵۹.</ref> سیوطی نیز در الدر المنثور به نقل از [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] این روایت را از پیامبر اسلام(ص) نقل کرده است.<ref>سیوطی، تفسیر الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۰.</ref> | طبرسی در [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|مجمع البیان]]، روایتی نقل کرده است که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] از پناه بردن و طلب کمک کردن برادرش یوسف(ع) از غیر خدا تعجب کرده است و در روایت دیگری ذکر کرده که اگر یوسف(ع)، آن تقاضا را مطرح نمیکرد، زندانش اینقدر طول نمیکشید.<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۵، ص۳۵۹.</ref> سیوطی نیز در الدر المنثور به نقل از [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] این روایت را از پیامبر اسلام(ص) نقل کرده است.<ref>سیوطی، تفسیر الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۰.</ref> |