پرش به محتوا

آیه ۱۰۸ سوره انعام: تفاوت میان نسخه‌ها

اصلاح متن
(اصلاح متن)
خط ۱۵: خط ۱۵:
|آیات مرتبط=
|آیات مرتبط=
}}
}}
'''آیه ۱۰۸ سوره انعام''' [[مسلمان|مسلمانان]] را از [[فحاشی|فحش‌دادن]] به بت‌های [[شرک|مشرکان]]، پرهیز داده و دلیل آن را جلوگیری از اقدام متقابل مشرکان در اهانت به خداوند معرفی کرده است. مفسران این‌گونه تفسیر کرده‌اند که اگر [[امر به معروف و نهی از منکر]] باعث ایجاد منکر شود، باید از آن اجتناب کرد. همچنین بعضی فقهای شیعه این آیه را دلیلی بر وجوب [[تقیه]] دانسته‌اند. در آیه ۱۰۸ سوره انعام، خدا زینت‌دهنده اعمال انسان است که در [[قیامت]]، حقیقت آنها را برای او آشکار می‌کند.
'''آیه ۱۰۸ سوره انعام''' [[مسلمان|مسلمانان]] را از [[فحاشی|فحش‌دادن]] به بت‌های [[شرک|مشرکان]] پرهیز داده است؛ چرا که موجب اهانت متقابل مشرکان به خداوند می‌شود. بر اساس این آیه، خداوند زینت‌دهنده اعمال انسان است و حقیقت اعمال انسان را در [[قیامت]] برایش آشکار می‌کند.
 
مفسران با تکیه بر این آیه بر آن شده‌اند که اگر [[امر به معروف و نهی از منکر]] باعث ایجاد منکر شود، باید از آن اجتناب کرد. همچنین بعضی فقهای شیعه این آیه را دلیلی بر وجوب [[تقیه]] دانسته‌اند.


==توضیح آیه==
==توضیح آیه==
آیه ۱۰۸ سوره انعام بنابر توضیح [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] به دنبال چند آیه پیش که دعوت به اسلام را از راه تبیین و استدلال می‌داند نه از راه اجبار، تأکید می‌کند که بت‌های مشرکان را دشنام ندهید تا آن‌ها نیز در مقابل به خداوند دشنام ندهند، زیرا هر گروه وملتی نسبت به عقاید خود تعصب دارد و خداوند اعمال افراد را برایشان زیبا جلوه داده است ولی بدانید که بازگشت همه به سوی خداست و خداوند رفتار همه را به آنان یادآوری خواهد کرد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۹۴.</ref>
آیه ۱۰۸ سوره انعام، بنابر توضیح [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]]، به‌دنبال چند آیه پیش که دعوت به اسلام را از راه تبیین و استدلال می‌داند نه از راه اجبار، تأکید می‌کند که بت‌های مشرکان را دشنام ندهید تا آنها نیز در مقابل به خداوند دشنام ندهند، زیرا هر گروه و ملتی نسبت به عقاید خود تعصب دارد و خداوند اعمال افراد را برای‌شان زیبا جلوه داده است، ولی بدانید که بازگشت همه به سوی خداست و خداوند رفتار همه را به آنان یادآوری خواهد کرد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۹۴.</ref>


{{عربی|اندازه=۱۰۰%|<big>«وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیرِ عِلْمٍ کذلِک زَینَّا لِکلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلی رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَینَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یعْمَلُونَ»؛</big>}} (معبود) کسانی را که غیر خدا را می‌خوانند دشنام ندهید مبادا آنها (نیز) از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، این چنین برای هر امتی عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت آنها به سوی پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل می‌کردند آگاه می‌سازد (و پاداش و کیفر می‌دهد).
{{عربی|اندازه=۱۰۰%|<big>«وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیرِ عِلْمٍ کذلِک زَینَّا لِکلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلی رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَینَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یعْمَلُونَ»؛</big>}} (معبود) کسانی را که غیر خدا را می‌خوانند دشنام ندهید مبادا آنها (نیز) از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، این چنین برای هر امتی عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت آنها به سوی پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل می‌کردند آگاه می‌سازد (و پاداش و کیفر می‌دهد).


به گفته [[سید محمدحسین فضل‌الله|فضل‌الله]] در تفسیر [[من وحی القرآن (کتاب)|من وحی القرآن]] این آیه بیانگر یک قاعده قرآنی و اسلامی است که تلاش می‌کند فضای دعوت اسلامی را از بدگویی و دشنام دور کند.<ref>فضل‌الله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۲۶۶.</ref> او هم‌چنین از این آیه نتیجه می‌گیرد که در اختلافات فکری و فرهنگی باید از هر گونه روشی سلبی پرهیز شود.<ref>فضل‌الله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۲۶۸.</ref> تفسیر نمونه این توصیه را نشان از منطقی‌بودن تعالیم اسلامی می‌داند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۹۳.</ref>
به گفته [[سید محمدحسین فضل‌الله]] در تفسیر [[من وحی القرآن (کتاب)|من وحی القرآن]] این آیه بیانگر قاعده‌ای قرآنی و اسلامی است که تلاش می‌کند فضای دعوت اسلامی را از بدگویی و دشنام دور کند.<ref>فضل‌الله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۲۶۶.</ref> او همچنین از این آیه نتیجه می‌گیرد که در اختلافات فکری و فرهنگی باید از هر گونه روش سلبی پرهیز شود.<ref>فضل‌الله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۲۶۸.</ref> به‌گفته تفسیر نمونه، این توصیه نشان از منطقی‌بودن تعالیم اسلامی است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۹۳.</ref>


===شأن نزول===
===شأن نزول===
واحدی در کتاب اسباب النزول چند روایت در [[اسباب نزول|شأن نزول]] آیه ۱۰۸ سوره انعام آوررتفه است.<ref>واحدی، اسباب النزول، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۴.</ref> از ابن‌عباس نقل شده، مشرکان پیش پیامبر آمدند و گفتند از دشنام بت‌های ما دست بردار وگرنه خدای تو را دشنام می‌دهیم که این آیه بر پیامبر نازل گردید.<ref>واحدی، اسباب النزول، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۴.</ref> از قتاده نیز نقل شده، هنگامی که [[آیه ۹۸ سوره انبیاء]] نازل گردید که بت‌ها را هیزم جهنم توصیف کرده بود، مشرکان پیش پیامبر آمده و به پیامبر گفتند که اگر از سب بت‌های ما دست برندارید خدای شما را دشنام می‌دهیم و پس از آن بود که این آیه نازل گردید.<ref>ابوالفتوح رازی، تفسیر روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۴۰۹.</ref>
واحدی در کتاب اسباب النزول، چند روایت در [[اسباب نزول|شأن نزول]] آیه ۱۰۸ سوره انعام آورده است.<ref>واحدی، اسباب النزول، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۴.</ref> از ابن‌عباس نقل شده که مشرکان به نزد پیامبر رفتند و گفتند از دشنام بت‌های ما دست بردار وگرنه خدای تو را دشنام می‌دهیم که این آیه بر پیامبر نازل شد.<ref>واحدی، اسباب النزول، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۴.</ref> از قتاده نیز نقل شده که [[آیه ۹۸ سوره انبیاء]] بت‌ها را هیزم جهنم توصیف کرده بود و مشرکان پیش پیامبر رفته و به او گفتند که اگر از بدگویی بت‌های ما دست برندارید خدای شما را دشنام می‌دهیم و پس از آن بود که این آیه نازل شد.<ref>ابوالفتوح رازی، تفسیر روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۴۰۹.</ref>


علامه طباطبایی برخی از این روایت‌ها را به دلیل اختلاف در صدر و ذیل آن‌ها و همچنین منزه بودن پیامبر از این رفتار رد می‌کند و نتیجه می‌گیرد که مخاطب نهی در آیه ۱۰۸ انعام پیامبر نیست و  آیه مسلمانان را مخاطب قرار داده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۲۳.</ref>
علامه طباطبایی برخی از این روایت‌ها را به‌دلیل اختلاف در صدر و ذیل آنها و همچنین منزه بودن پیامبر از این رفتار رد می‌کند و نتیجه می‌گیرد که مخاطب نهی در آیه ۱۰۸ انعام پیامبر نیست، بلکه آیه مسلمانان را مخاطب قرار داده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۲۳.</ref>


==حرمت سبّ مقدسات==
==حرمت سبّ مقدسات==
[[سید محمدحسین طباطبایی]]، مفسر شیعه، معتقد است آیه ۱۰۸ سوره انعام، به پرهیز از اهانت و ناسزاگویی<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۲۰.</ref> به مقدسات توصیه می‌کند. از نظر وی، چون توهین مؤمنان به بت‌ها باعث عکس‌العمل مشرکان و توهین آنها به خدا می‌شود در حقیقت عمل مؤمنان باعث توهین به مقام الهی خواهد شد.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۱۵.</ref> به گفته [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]]، وظیفه مسلمانان دعوت [[کفر|کفار]] به اسلام با منطق و دلیل است.<ref>طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۵۳۷؛طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۰۳.</ref> وی معتقد است در دعوت کفار به اسلام، هر عملی که انجام آن منجر به رخ‌دادن فعل حرامی شود، باید ترک شود.<ref>طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۵۳۷؛طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ۱۴۱۲، ج۱، ص۴۰۳.</ref> [[ابوالفتوح رازی]]، این آیه را دلیل بر وجوب [[تقیه]] به دلیل وجوب دفع خطر که مقتضای عقل و شرع است دانسته است.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۴۱۰.</ref> به باور مکارم شیرازی، قرآن صریحاً رعایت اصول ادب در بیان را، حتی در برابر معتقدان به خرافی‌ترین و بدترین ادیان، لازم می‌شمارد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۹۴.</ref> به گفته [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]، مفسر شیعه، هر قومی مدعای خود را محترم می‌داند، بنابراین برای اثبات مدعای خود نباید به توهین متوسل شد.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۶، ص۵۲۳.</ref> وی عداوت و جهالت را سبب هتک حرمت [[شرک|مشرکان]] به خدا برمی‌شمارد.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۶، ص۵۲۹.</ref>
[[سید محمدحسین طباطبایی]]، مفسر شیعه، معتقد است آیه ۱۰۸ سوره انعام، به پرهیز از اهانت و ناسزاگویی<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۲۰.</ref> به مقدسات توصیه می‌کند. از نظر وی، چون توهین مؤمنان به بت‌ها باعث عکس‌العمل مشرکان و توهین آنها به خدا می‌شود در حقیقت عمل مؤمنان باعث توهین به مقام الهی خواهد شد.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۱۵.</ref>  
 
به‌گفته [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]]، وظیفه مسلمانان دعوت [[کفر|کفار]] به اسلام با منطق و دلیل است.<ref>طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۵۳۷؛ طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۰۳.</ref> وی معتقد است در دعوت کفار به اسلام، هر عملی که انجام آن منجر به رخ‌دادن فعل حرامی شود، باید ترک شود.<ref>طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۵۳۷؛ طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ۱۴۱۲، ج۱، ص۴۰۳.</ref> [[ابوالفتوح رازی]]، این آیه را دلیل بر وجوب [[تقیه]] دانسته است؛ به دلیل وجوب دفع خطر که مقتضای عقل و شرع است.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۴۱۰.</ref>  
 
به باور مکارم شیرازی، قرآن صریحاً رعایت اصول ادب در بیان را، حتی در برابر معتقدان به خرافی‌ترین و بدترین ادیان، لازم می‌شمارد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۹۴.</ref> به‌گفته [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]، مفسر شیعه، هر قومی مدعای خود را محترم می‌داند، بنابراین برای اثبات مدعای خود نباید به توهین متوسل شد.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۶، ص۵۲۳.</ref> وی عداوت و جهالت را سبب هتک حرمت [[شرک|مشرکان]] به خدا برمی‌شمارد.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۶، ص۵۲۹.</ref>


==زینت‌دادن اعمال در نظر انسان==
==زینت‌دادن اعمال در نظر انسان==
براساس بخش دوم آیه ۱۰۸ سوره انعام خداوند اعمال انسان‌ها را در چشم ایشان زیبا جلوه می‌دهد. و چنان‌که [[سید محمدحسین طباطبائی|طباطبایی]] و شاگردش [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] تصریح می‌کنند این بخش در واقع علتی است برای بخش اول آیه.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۱۴؛ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۶، ص۵۳۳.<</ref> جوادی آملی بخش دوم آیه را گویای این مطلب می‌داند مقدسات هر گروه و ملتی نزد آنها محبوب و مزین است.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۶، ص۵۲۹.</ref> و از این مقدمه نتیجه می‌گیرد که حرمت توهین به مقدسات دیگران، اختصاصی به موحدان و مشرکان ندارد و شامل مقدسات سایر ادیان و ملل نیز می‌شود.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۶، ص۵۳۳.</ref> پیش از او طباطبائی نیز در المیزان همین استدلال را مطرح کرده است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۱۴-۳۱۵.</ref>
بر اساس بخش دوم آیه ۱۰۸ سوره انعام، خداوند اعمال انسان‌ها را در چشم آنان زیبا جلوه می‌دهد، و [[سید محمدحسین طباطبائی|طباطبایی]] و شاگردش [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] تصریح می‌کنند که این بخش در واقع علتی است برای بخش اول آیه.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۱۴؛ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۶، ص۵۳۳.<</ref> به‌گفتهٔ جوادی آملی، بخش دوم آیه گویای این مطلب است که مقدسات هر گروه و ملتی نزد آنها محبوب است<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۶، ص۵۲۹.</ref> و از این مقدمه نتیجه می‌گیرد که حرمت توهین به مقدسات دیگران، اختصاصی به موحدان و مشرکان ندارد و شامل مقدسات سایر ادیان و ملل نیز می‌شود.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۶، ص۵۳۳.</ref> پیش از او طباطبائی نیز در المیزان همین استدلال را مطرح کرده است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۱۴-۳۱۵.</ref>
 
===نسبت دادن تزیین گناهان به خدا===
===نسبت دادن تزیین گناهان به خدا===
بر اساس متن آیه ۱۰۸ انعام خدا تزئین عمل را به خود نسبت داده است.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۶، ص۵۲۹.</ref> به بیان جوادی آملی تزیین اعمال هم می‌تواند کار خدا باشد هم کار شیطان. با این توضیح که شیطان در پی رفتارهای ناپسند افراد بر نفس آنها مسلط شده  کارهای زشت را برای آن‌ها زیبا جلوه می‌دهد.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۶، ص۵۳۱.</ref> در این موارد تزیین اعمال به نوعی کیفر اعمال شخص است.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۶، ص۵۳۲.</ref>  
بر اساس متن آیه ۱۰۸ انعام، خدا تزئین عمل را به خود نسبت داده است.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۶، ص۵۲۹.</ref> به‌گفته جوادی آملی تزیین اعمال، هم می‌تواند کار خدا باشد هم کار شیطان؛ با این توضیح که شیطان در پی رفتارهای ناپسند افراد بر نفس آنها مسلط شده  و کارهای زشت را برای آنها زیبا جلوه می‌دهد.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۶، ص۵۳۱.</ref> در این موارد تزیین اعمال به نوعی کیفر اعمال شخص است.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۴ش، ج۲۶، ص۵۳۲.</ref>  


[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] نیز زینت‌دادن اعمال را اشاره به خاصیت و اثر عمل تفسیر کرده است، ولی چون همه تأثیرات به خدا نسبت داده می‌شود، این گونه آثار نیز به خدا نسبت داده می‌شود.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۹۳.</ref> و از همین جا نتیجه گرفته است که نسبت‌دادن اعمال به خدا با نسبت‌دادن آنها به شیطان منافاتی ندارد.، زیرا شیطان انسان را به این قبیل کارهای زشت وسوسه می‌کند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۹۳.</ref> طباطبائی نیز در تفسیر المیزان با توضیحاتی مفصل تشریح می‌کند که زینت‌دادن اعمال انسان در نظر او هم نسبتی با خدا دارد هم با نفس انسان، ولی این نسبت دادن به خدا گاه با واسطه است و گاهی بدون واسطه.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۱۷.</ref>
[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] نیز زینت‌دادن اعمال را اشاره به خاصیت و اثر عمل تفسیر کرده است، ولی گفته است که چون همه تأثیرات به خدا نسبت داده می‌شود، اینگونه آثار نیز به خدا نسبت داده می‌شود.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۹۳.</ref> وی از همین جا نتیجه گرفته که نسبت‌دادن اعمال به خدا با نسبت‌دادن آنها به شیطان منافاتی ندارد؛ زیرا شیطان انسان را به این قبیل کارهای زشت وسوسه می‌کند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۹۳.</ref> طباطبائی نیز در تفسیر المیزان با توضیحاتی مفصل تشریح می‌کند که زینت‌دادن اعمال انسان در نظر او، هم نسبتی با خدا دارد هم با نفس انسان، ولی این نسبت دادن به خدا گاه با واسطه است و گاهی بدون واسطه.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۱۷.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
۳۸۶

ویرایش