پرش به محتوا

الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:
این کتاب از جهت جامعیت و دامنۀ تأثیر بر حوزه حکمت اسلامی در سده‌های اخیر - به ویژه جریان «‌حکمت شیعی‌» -  جایگاه ممتازی دارد. طرح نظریاتی نو همچون اصالت وجود و حرکت جوهری از عوامل پررنگ شدن تاثیرگذاری این اثر هستند. بسیاری از آثار حکمای نسل‌های بعد با اقتباس یا الهام گرفتن از این اثر پدید آمده‌اند. شروح و حواشی زیادی بر این اثر نوشته شده است که از جمله آن‌ها می‌توان به حواشی ملاهادی سبزواری و سید محمدحسین طباطبایی اشاره کرد.
این کتاب از جهت جامعیت و دامنۀ تأثیر بر حوزه حکمت اسلامی در سده‌های اخیر - به ویژه جریان «‌حکمت شیعی‌» -  جایگاه ممتازی دارد. طرح نظریاتی نو همچون اصالت وجود و حرکت جوهری از عوامل پررنگ شدن تاثیرگذاری این اثر هستند. بسیاری از آثار حکمای نسل‌های بعد با اقتباس یا الهام گرفتن از این اثر پدید آمده‌اند. شروح و حواشی زیادی بر این اثر نوشته شده است که از جمله آن‌ها می‌توان به حواشی ملاهادی سبزواری و سید محمدحسین طباطبایی اشاره کرد.


مؤلف نام کتاب را از چهار سفر یک حکیم متأله بهره اقتباس کرده است. سفرهای چهارگانه عبارتند از: من الخلق الی الحق؛ فی الحق بالحق؛ من الحق الی الخلق بالحق؛ فی الخلق بالحق. مباحث کتاب نیز بر اساس همین سفرهای چهارگانه ترتیب داده شده است.  
مؤلف نام کتاب را از چهار سفر یک حکیمِ مُتَألِّه اقتباس کرده است. سفرهای چهارگانه عبارتند از: من الخلق الی الحق؛ فی الحق بالحق؛ من الحق الی الخلق بالحق؛ فی الخلق بالحق. مباحث کتاب نیز بر اساس همین سفرهای چهارگانه ترتیب داده شده است.  


نویسنده این کتاب، برای اثبات ادعاهای فلسفی خویش از براهین عقلی، آیات، روایات و کشف و شهود عرفانی استفاده کرده است. همچنین برای تدوین این اثر از آثار پیشینیان بهره برده شده است.
نویسنده این کتاب، برای اثبات ادعاهای فلسفی خویش از براهین عقلی، آیات، روایات و کشف و شهود عرفانی استفاده کرده است. همچنین برای تدوین این اثر از آثار پیشینیان بهره برده شده است.
خط ۴۶: خط ۴۶:
=== وجه نامگذاری ===
=== وجه نامگذاری ===
صدرالدین شیرازی طرح کتاب خویش را منطبق بر سَفَرهای چهارگانه عارفان دانسته است.<ref>صدرالدین شیرازی، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۱۳.</ref> و بر همین اساس نام کتابش را «الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية» گذاشته است.<ref>صدرالدین شیرازی، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۱۳.</ref>{{یاد|فرتبت كتابي هذا طبق حركاتهم في الأنوار و الآثار على أربعه أسفار و سميته بالحكمة المتعالية في الأسفار العقلية}}این سفرها به بیان او در مقدمه اسفار عبارتند از:
صدرالدین شیرازی طرح کتاب خویش را منطبق بر سَفَرهای چهارگانه عارفان دانسته است.<ref>صدرالدین شیرازی، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۱۳.</ref> و بر همین اساس نام کتابش را «الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية» گذاشته است.<ref>صدرالدین شیرازی، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۱۳.</ref>{{یاد|فرتبت كتابي هذا طبق حركاتهم في الأنوار و الآثار على أربعه أسفار و سميته بالحكمة المتعالية في الأسفار العقلية}}این سفرها به بیان او در مقدمه اسفار عبارتند از:
# سفر از خلق به سوی حق، (السیر من الخلق الی الحق)
# سفر از خلق به سوی حق، (السیر من الخلْق الی الحقّ)
# سفر در حق با حق (السیر فی الحق مع الحق)،
# سفر در حق با حق (السیر فی الحق مع الحق)،
# سفر از حق به سوی خلق با حق (السیر من الحق الی الخلق مع الحق)،
# سفر از حق به سوی خلق با حق (السیر مِن الحق الی الخلق مع الحق)،
# سفر در خلق با حق(السیر فی الخلق مع الحق).<ref>صدرالدین شیرازی، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۱۳؛ برای تعبیرهای مختلف از سفرهای چهارگانه، نک: ابن عربی، الفتوحات المکیة، ۱۹۷۲م، ج۷، صص۱۱۷، ۱۲۵؛ آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۳۵۲ش، ص۲۶۸؛ کاشانی، اصطلاحات الصوفیة،  ۱۹۸۱م، ص۸۷؛ نیز نک: مرکزی، ج۹، ص۱۰۱۳: رساله‌ای با عنوان الاسفار الاربعة از شمس الدین محمد خفری. </ref>
# سفر در خلق با حق(السیر فی الخلق مع الحق).<ref>صدرالدین شیرازی، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۱۳؛ برای تعبیرهای مختلف از سفرهای چهارگانه، نک: ابن عربی، الفتوحات المکیة، ۱۹۷۲م، ج۷، صص۱۱۷، ۱۲۵؛ آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۳۵۲ش، ص۲۶۸؛ کاشانی، اصطلاحات الصوفیة،  ۱۹۸۱م، ص۸۷؛ نیز نک: مرکزی، ج۹، ص۱۰۱۳: رساله‌ای با عنوان الاسفار الاربعة از شمس الدین محمد خفری. </ref>


خط ۵۶: خط ۵۶:
=== فصل‌بندی اسفار ===
=== فصل‌بندی اسفار ===
فصل‌بندی اسفار با آثار جامع پیش از آن در [[فلسفه]] اسلامی متفاوت است و مباحث [[منطق]] و [[طبیعیات]] و ریاضیات در اسفار جایی ندارند. کتاب صدرالدین شیرازی نیز در ۴ سفر تنظیم شده است:
فصل‌بندی اسفار با آثار جامع پیش از آن در [[فلسفه]] اسلامی متفاوت است و مباحث [[منطق]] و [[طبیعیات]] و ریاضیات در اسفار جایی ندارند. کتاب صدرالدین شیرازی نیز در ۴ سفر تنظیم شده است:
# در امور عامه (وجود و مظاهر آن)؛
# در امور عامّه (وجود و مَظاهر آن)؛
# در حکمت طبیعی (جواهر و اعراض)؛
# در حکمت طبیعی (جواهر و اعراض)؛
# در [[الهیات خاص|الهیات به معنای اَخَص]]؛
# در [[الهیات خاص|الهیات به معنای اَخَص]]؛
خط ۶۴: خط ۶۴:
ملاصدرا کتابش را با سفر اول از سفرهای چهارگانه آغاز کرده که همان سفر از خلق به سوی حق است. وی در مقدمه این بخش سه تعریف برای فلسفه ذکر کرده است تعریف نخست: کامل شدن نفس انسانی با معرفت و شناخت حقایق موجودات (همان‌گونه که هستند) به اندازه‌ای که در توان انسان است  وحکم کردن به ثبوت آنها از راه برهان نه از راه گمان و تقلید.
ملاصدرا کتابش را با سفر اول از سفرهای چهارگانه آغاز کرده که همان سفر از خلق به سوی حق است. وی در مقدمه این بخش سه تعریف برای فلسفه ذکر کرده است تعریف نخست: کامل شدن نفس انسانی با معرفت و شناخت حقایق موجودات (همان‌گونه که هستند) به اندازه‌ای که در توان انسان است  وحکم کردن به ثبوت آنها از راه برهان نه از راه گمان و تقلید.


تعریف دوم: نظم یافتن جهان بر محور نظمی عقلی به اندازه توان بشری تا جهان شباهت به [[خدا|خداوند]] پیدا کند.
تعریف دوم: نظم دادن جهان بر محور نظمی عقلی به اندازه توان بشری تا شباهت به [[خدا|خداوند]] پیدا کند.{{یاد|[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] حکیم و فیلسوف شیعی براساس تعریف ملاصدرا فيلسوف را كسی می‌داند که نظم خارجی جهان را در ظرف فهم خود ادراک نمايد به این معنا که خطوط کلی هستی عینی در جانش ترسيم شده باشد. وی هم‌چنین فلسفه را همان استكمال نفس به نظم عقلی جهان هستی برشمرده است ، نه به معرفت نظمِ عقلی عالَم و تقيّدِ تعریفِ فلسفه به طاقت بشری در اين تعريف را لازمه انسانی بودن فلسفه قلمداد کرده است  و تحصيل تشبّه به باری تعالی را که علت غائی فلسفه است از باب حرمت بخشيدن به فلسفه می‌داند و در نهایت منظور از تشبّه فیلسوف به خدا را همان مظهر تام  و آیت كبری شدن برای خداونددانسته كه از آن به عنوان تخلّق به اخلاق الهی نیز یاد می‌شود. <ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ج۱.</ref>}}


تعریف سوم: انسان مرکب از ماده و معنی و مرتبط با دو عالم خلق و امر است و در نفس او نیز دو جهت تعلق و تجرد وجود دارد؛ و حکمت(فلسفه) هم که کارش اصلاح هر دو جنبه(مادی و مجرد) انسان است تقسیم به حکمت نظری و عملی می شود و غایت حکمت نظری نقش‌پذیری نفس انسان به صورت وجود است بدان گونه که نفس عالمَی عقلی شبیه عالم عینی و خارجی بشود (در کمالات و صورت‌های وجودی‌اش نه در ماده) ،  
تعریف سوم: انسان مرکب از ماده و معنی و مرتبط با دو عالم خلق و امر است و در نفس او نیز دو جهت تعلق و تجرد وجود دارد؛ و حکمت(فلسفه) هم که کارش اصلاح هر دو جنبه(مادی و مجرد) انسان است تقسیم به حکمت نظری و عملی می شود و غایت حکمت نظری نقش‌پذیری نفس انسان به صورت وجود است بدان گونه که نفس عالمَی عقلی شبیه عالم عینی و خارجی بشود (در کمالات و صورت‌های وجودی‌اش نه در ماده) ،  
۱۸٬۴۲۹

ویرایش