Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۰۴۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←لید) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حَضرَت''' بهمعنای «حضور» و «نزد» است و در ادبیات دینی جهت احترام و نشان دادن جایگاه ممتاز شخص، پیش از [[اسما و صفات|نام خداوند]]، [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، [[امامان شیعه|امامان(ع)]] و [[امامزاده|امامزادگان]] و علمای بزرگ دینی بهکار برده میشود.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۱۹۷؛ دهخدا، لغتنامه، ۱۳۷۷ش، ج۶، ص۹۱۲۲–۹۱۲۴؛ دهخدا، لغتنامه: فرهنگ متوسط دهخدا، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۱۰۳۳.</ref> این تعبیر برای خداوند بهصورت حضرت باری یا حضرت باریتعالی و…، برای پیامبر(ص) بهصورت حضرت رسول و …، حضرت امیر برای اشاره به | '''حَضرَت''' بهمعنای «حضور» و «نزد» است و در ادبیات دینی جهت احترام و نشان دادن جایگاه ممتاز شخص، پیش از [[اسما و صفات|نام خداوند]]، [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، [[امامان شیعه|امامان(ع)]] و [[امامزاده|امامزادگان]] و علمای بزرگ دینی بهکار برده میشود.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۱۹۷؛ دهخدا، لغتنامه، ۱۳۷۷ش، ج۶، ص۹۱۲۲–۹۱۲۴؛ دهخدا، لغتنامه: فرهنگ متوسط دهخدا، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۱۰۳۳.</ref> این تعبیر برای خداوند بهصورت حضرت باری یا حضرت باریتعالی و…، برای پیامبر(ص) بهصورت حضرت رسول و …، حضرت امیر برای اشاره به [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]]، حضرت صدیقه برای اشاره به [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه زهرا(س)]] و حضرت مُستَطاب برای اشاره به عالمان دین کاربرد دارد.<ref>دهخدا، لغتنامه، ۱۳۷۷ش، ج۶، ص۹۱۲۴.</ref> «حضرت» در [[حدیث|روایات]]<ref>برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۴۹ و ص۳۷۸ و ص۴۷۱ و ص۵۰۳ و ج۲، ص۲۷۲ و ج۳، ص۴۹۱؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۲۵۰؛ شیخ طوسی، الإستبصار، ۱۳۹۰ق، ج۳، ص۲۰؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۵۱۶.</ref> بهمعنای لغوی خودش استعمال شده است.<ref>[https://www.islamquest.net/fa/archive/fa57313 «آیا کلمه «حضرت» در روایات نیز به کار برده شده است؟»]، سایت اسلام کوئیست.</ref> | ||
در [[عرفان نظری]]، «حضرت» بهمعنای «موطن کلی هستی» و «تَعَیُّناتِ هستیِ مطلق و مراتبِ» آن مطرح میشود.<ref>ابنترکه، شرح فصوص، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۳۶۶؛ فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، ۱۳۷۴ش، ص۲۶۲؛ قونوی، النفحات، ۱۳۷۵ش، ص۶۴؛ قونوی، شرح الاربعین، ۱۳۷۲ش، ص۹۴.</ref> تعیّنات هستی در پنج موطن کلّی بهعنوان «[[حضرات خمس]]» (حضرتهای پنجگانه) معرفی میشوند.<ref>جامی، نقد النصوص، ۱۳۷۰ش، ص۳۳.</ref> [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] دلیل این نامگذاری را حضور همه عوالم نزد حق میداند.<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۴۱۰ق، ص۳۱.</ref> | در [[عرفان نظری]]، «حضرت» بهمعنای «موطن کلی هستی» و «تَعَیُّناتِ هستیِ مطلق و مراتبِ» آن مطرح میشود.<ref>ابنترکه، شرح فصوص، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۳۶۶؛ فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، ۱۳۷۴ش، ص۲۶۲؛ قونوی، النفحات، ۱۳۷۵ش، ص۶۴؛ قونوی، شرح الاربعین، ۱۳۷۲ش، ص۹۴.</ref> تعیّنات هستی در پنج موطن کلّی بهعنوان «[[حضرات خمس]]» (حضرتهای پنجگانه) معرفی میشوند.<ref>جامی، نقد النصوص، ۱۳۷۰ش، ص۳۳.</ref> [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] دلیل این نامگذاری را حضور همه عوالم نزد حق میداند.<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۴۱۰ق، ص۳۱.</ref> |