پرش به محتوا

محمد بن علی شلمغانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:
{{جعبه نقل قول
{{جعبه نقل قول
  |عنوان=
  |عنوان=
  |نقل‌قول= '''...شلمغانی، از کسانی است که خداوند کیفر او را تعجیل کند و مهلتی به او عطا نفرماید. او از اسلام منحرف شده و خود را از آن جدا ساخته و از دین خدا [[مرتد]] شده است...به او لعن می‌فرستیم و لعنت دائم خداوند بر او باد، در آشکار و نهان، در هر زمان و مکان. و لعنت بر موافقان و پیروان او باد و نیز بر آنان که با شنیدن این اعلام، پیوند خود را با او ادامه دهند...
  |نقل‌قول= ...شلمغانی، از کسانی است که خداوند کیفر او را تعجیل کند و مهلتی به او عطا نفرماید. او از اسلام منحرف شده و خود را از آن جدا ساخته و از دین خدا [[مرتد]] شده است... به او لعن می‌فرستیم و لعنت دائم خداوند بر او باد، در آشکار و نهان، در هر زمان و مکان. و لعنت بر موافقان و پیروان او باد و نیز بر آنان که با شنیدن این اعلام، پیوند خود را با او ادامه دهند...
  |منبع= <small>شیخ طوسی، [[کتاب الغیبة (شیخ طوسی)|کتاب الغیبة]]، ۱۴۱۱ق، ص۴۱۱.</small>
  |منبع= <small>شیخ طوسی، [[کتاب الغیبة (شیخ طوسی)|کتاب الغیبة]]، ۱۴۱۱ق، ص۴۱۱.</small>
  |تراز= چپ
  |تراز= چپ
خط ۳۷: خط ۳۷:
  |حاشیه= 1px
  |حاشیه= 1px
  |اندازه خط=
  |اندازه خط=
  |رنگ پس‌زمینه =#cbcc9e
  |رنگ پس‌زمینه =
  |شکل‌بندی =
  |شکل‌بندی =
  |پس‌زمینه عنوان =
  |پس‌زمینه عنوان =
خط ۵۲: خط ۵۲:
گفته می‌شود شلمغانی انتظار داشت تا نیابت حضرت مهدی(ع) به او واگذار شود<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۶.</ref> از همین رو پس از آنکه به حسین بن روح واگذار شد به مخالفت با او پرداخت و دروغ‌هایی را به وی نسبت داد.<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، مؤسسة الخوئی الإسلامیة، ج۱۸، ص۵۲.</ref>  
گفته می‌شود شلمغانی انتظار داشت تا نیابت حضرت مهدی(ع) به او واگذار شود<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۶.</ref> از همین رو پس از آنکه به حسین بن روح واگذار شد به مخالفت با او پرداخت و دروغ‌هایی را به وی نسبت داد.<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، مؤسسة الخوئی الإسلامیة، ج۱۸، ص۵۲.</ref>  


بنا به گزارش مورخان، انحرافاتی در عقاید شلمغانی پدید آمد و به [[غلو]] گرایش پیدا کرد.<ref>برای نمونه نگاه کنید به ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۲۹۰.</ref> او معتقد بود که روح خداوند در [[آدم (پیامبر)|حضرت آدم]] حلول کرد و پس از او در سایر [[پیامبران|انبیاء]] و اوصیا حلول کرد تا به [[امام حسن عسکری علیه‌السلام|امام حسن عسکری(ع)]] رسید و پس از وی در بدن خودش حلول کرده است.<ref>اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، ۱۳۴۵ق، ص۲۲۴-۲۲۷.</ref> شلمغانی همچنین مدعی شد که نایب امام مهدی(ع) است و خود را مأمور به اظهار این مقام دانست<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۲۵۸.</ref> و پیروانی پیدا کرد که به [[شلمغانیه]] معروف شدند.<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۲۵۹.</ref> پس از آنکه حسین بن روح از عقاید وی مُطلع گشت، از او بیزاری جست و وی را [[لعن]] نمود و شیعیان را به دوری کردن از او دستور داد.<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۴۰۶.</ref> همچنین [[توقیع|توقیعی]] از سوی حضرت مهدی(ع) در ردّ شلمغانی به دست حسین بن روح رسید که در آن از شلمغانی بیزاری جسته و او را دروغگو، منحرف از اسلام و [[ارتداد|مرتد]] معرفی نموده و شیعیان را به دوری جستن از او دستور داده بود.<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۴۱۰-۴۱۱.</ref>
به گزارش ابن‌اثیر تاریخ‌نگار اهل‌سنت، انحرافاتی در عقاید شلمغانی پدید آمد و به [[غلو]] گرایش پیدا کرد.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۲۹۰.</ref> او معتقد بود که روح خداوند در [[آدم (پیامبر)|حضرت آدم]] حلول کرد و پس از او در سایر [[پیامبران|انبیاء]] و اوصیا حلول کرد تا به [[امام حسن عسکری علیه‌السلام|امام حسن عسکری(ع)]] رسید و پس از وی در بدن خودش حلول کرده است.<ref>اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، ۱۳۴۵ق، ص۲۲۴-۲۲۷.</ref> شلمغانی همچنین مدعی شد که نایب امام مهدی(ع) است و خود را مأمور به اظهار این مقام دانست<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۲۵۸.</ref> و پیروانی پیدا کرد که به [[شلمغانیه]] معروف شدند.<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۲۵۹.</ref> پس از آنکه حسین بن روح از عقاید وی مُطلع گشت، از او بیزاری جست و وی را [[لعن]] نمود و شیعیان را به دوری کردن از او دستور داد.<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۴۰۶.</ref> همچنین [[توقیع|توقیعی]] از سوی حضرت مهدی(ع) در ردّ شلمغانی به دست حسین بن روح رسید که در آن از شلمغانی بیزاری جسته و او را دروغگو، منحرف از اسلام و [[ارتداد|مرتد]] معرفی نموده و شیعیان را به دوری جستن از او دستور داده بود.<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۴۱۰-۴۱۱.</ref>


[[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] در کتابش با عنوان [[فهرست اسماء مصنفی الشیعة (کتاب)|فهرست اسماء مصنفی الشیعة]]، ۱۷ اثر برای شلمغانی ذکر کرده است.<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۳۷۸-۳۷۹.</ref> کتاب «التکلیف» یکی از این آثار است<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۳۷۸.</ref> که حاوی روایات [[امامان شیعه]] بود و او پیش از غلوش آن را گردآوری کرده و مورد عمل شیعیان بود.<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۷.</ref> به گزارش [[شیخ طوسی]] در کتاب [[کتاب الغیبة (شیخ طوسی)|الغیبة]]، گروهی از شیعیان این کتاب را نزد حسین بن روح بردند و او آن را کامل مطالعه نمود و تأیید کرد که غیر از دو یا سه مورد، بقیه مطالب کتاب را از ائمه(ع) روایت کرده و مطلبی خلاف شرع در آن نیست.<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۴۰۹.</ref> به‌گفته عباس اقبال آشتیانی در کتاب «خاندان نوبختی»، آثار شلمغانی به جهت مقام علمی او و نزدیکی‌اش به حسین بن روح، پیش از انحراف و غلوش، نزد شیعیان معتبر بود و به آن‌ها مراجعه می‌کردند، پس از انحرافش شیعیان از حسین بن روح درباره کتاب‌های وی سؤال کردند که حسین بن روح در جواب گفته بود آنچه را وی از ائمه(ع) نقل کرده بگیرید و آنچه را که به رأی خودش آورده، رها کنید.<ref>اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، ۱۳۴۵ش، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref>
[[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] در کتابش با عنوان [[فهرست اسماء مصنفی الشیعة (کتاب)|فهرست اسماء مصنفی الشیعة]]، ۱۷ اثر برای شلمغانی ذکر کرده است.<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۳۷۸-۳۷۹.</ref> کتاب «التکلیف» یکی از این آثار است<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۳۷۸.</ref> که حاوی روایات [[امامان شیعه]] بود و او پیش از غلوش آن را گردآوری کرده و مورد عمل شیعیان بود.<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۷.</ref> به گزارش [[شیخ طوسی]] در کتاب [[کتاب الغیبة (شیخ طوسی)|الغیبة]]، گروهی از شیعیان این کتاب را نزد حسین بن روح بردند و او آن را کامل مطالعه نمود و تأیید کرد که غیر از دو یا سه مورد، بقیه مطالب کتاب را از ائمه(ع) روایت کرده و مطلبی خلاف شرع در آن نیست.<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۴۰۹.</ref> به‌گفته عباس اقبال آشتیانی در کتاب «خاندان نوبختی»، آثار شلمغانی به جهت مقام علمی او و نزدیکی‌اش به حسین بن روح، پیش از انحراف و غلوش، نزد شیعیان معتبر بود و به آن‌ها مراجعه می‌کردند، پس از انحرافش شیعیان از حسین بن روح درباره کتاب‌های وی سؤال کردند که حسین بن روح در جواب گفته بود آنچه را وی از ائمه(ع) نقل کرده بگیرید و آنچه را که به رأی خودش آورده، رها کنید.<ref>اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، ۱۳۴۵ش، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref>