پرش به محتوا

تناسخ: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۳
خط ۴۲: خط ۴۲:
در منابع، از دیگر معتقدان به تناسخ به افراد و گروه‌های دیگری نیز اشاره شده است؛ از جمله [[ابن‌ ابی‌العوجاء|ابن ابی‌العوجاء]]،<ref>اسفراینی، التبصیر فی الدین، قاهره، ص۱۱۵.</ref> برخی عالمان [[معتزله|معتزلی]]،<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۰۸ق، ص۲۶۱-۲۶۲؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج ۱، ص۶۰-۶۲</ref> [[علویان (سوریه)|نُصَیریه]]<ref>اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۲۴۶-۲۴۷.</ref>، [[دروزیه]]،<ref>نویسنده ناشناس، کتاب النقط و الدوایر، ۱۹۰۲ق، ص۳۰-۳۲.</ref> [[اهل حق]]،<ref>خواجه‌الدین، سرسپردگان، ۱۳۴۹ش، ص۱۴.</ref>، [[راوندیه]]،<ref>ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۸۱.</ref> سپیدجامگان،<ref>ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۱۵۴-۱۵۵.</ref> خرمدینیّه،<ref>ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۲۷۰.</ref> و برخی فرقه‌های التقاطی مانند، یزیدیان، آذرکیوانیان، [[نقطویان]] و [[پسیخانیان]].<ref>ذکاوتی قراگوزلو، «تناسخ و نحله‌های شعوبی متأخر»، ص۶۲-۷۳.</ref>
در منابع، از دیگر معتقدان به تناسخ به افراد و گروه‌های دیگری نیز اشاره شده است؛ از جمله [[ابن‌ ابی‌العوجاء|ابن ابی‌العوجاء]]،<ref>اسفراینی، التبصیر فی الدین، قاهره، ص۱۱۵.</ref> برخی عالمان [[معتزله|معتزلی]]،<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۰۸ق، ص۲۶۱-۲۶۲؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج ۱، ص۶۰-۶۲</ref> [[علویان (سوریه)|نُصَیریه]]<ref>اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۲۴۶-۲۴۷.</ref>، [[دروزیه]]،<ref>نویسنده ناشناس، کتاب النقط و الدوایر، ۱۹۰۲ق، ص۳۰-۳۲.</ref> [[اهل حق]]،<ref>خواجه‌الدین، سرسپردگان، ۱۳۴۹ش، ص۱۴.</ref>، [[راوندیه]]،<ref>ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۸۱.</ref> سپیدجامگان،<ref>ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۱۵۴-۱۵۵.</ref> خرمدینیّه،<ref>ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۲۷۰.</ref> و برخی فرقه‌های التقاطی مانند، یزیدیان، آذرکیوانیان، [[نقطویان]] و [[پسیخانیان]].<ref>ذکاوتی قراگوزلو، «تناسخ و نحله‌های شعوبی متأخر»، ص۶۲-۷۳.</ref>
==تناسخ در فلسفه اسلامی==
==تناسخ در فلسفه اسلامی==
{{اصلی|تناسخ در فلسفه و عرفان}}برخی محققان معتقدند که در تاریخ [[فلسفه اسلامی]] وجود فیلسوفان معتقد یا متمایل به تناسخ موجب عمیق‌تر شدن ادله موافقان تناسخ و به تبع آن ادله مخالفان آن شده است.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref> محمد بن زکریای رازی (۲۵۱ـ۳۱۳ق)<ref>ابن‌حزم اندلسی، الفصل، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۰۹.</ref> را برجسته‌ترین فیلسوف اسلامی معتقد به تناسخ دانسته‌اند.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۴.</ref> در میان دیگر فیلسوفان اسلامی، اخوان الصفاء و [[فارابی]] را نیز دارای گرایش به تناسخ، با تفسیری خاص، به‌شمار برده‌اند.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص</ref>  
{{اصلی|تناسخ در فلسفه و عرفان}}برخی محققان معتقدند که در تاریخ [[فلسفه اسلامی]] وجود فیلسوفان معتقد یا متمایل به تناسخ موجب عمیق‌تر شدن ادله موافقان تناسخ و به تبع آن ادله مخالفان آن شده است.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref> محمد بن زکریای رازی (۲۵۱ـ۳۱۳ق)<ref>ابن‌حزم اندلسی، الفصل، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۰۹.</ref> را برجسته‌ترین فیلسوف اسلامی معتقد به تناسخ دانسته‌اند.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۴.</ref> در میان دیگر فیلسوفان اسلامی، اخوان الصفاء و [[فارابی]] را نیز دارای گرایش به تناسخ، با تفسیری خاص، به‌شمار برده‌اند.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۲۳۴.</ref>  


[[ابن‌سینا]] نخستین فیلسوف اسلامی دانسته شده که به تفصیل به تناسخ پرداخته است.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص</ref> گفته شده که در میان فیلسوفان اسلامی، ابن‌سینا و پیروان او، با فرض اینکه اساس تناسخ اعتقاد به قدیم‌بودن [[نفس|نفس انسانی]] است، برای رد تناسخ تلاش کردند؛ تلاشی که معطوف به نفى قدیم‌بودن و اثبات حادث‌بودن نفس انسانی بوده است.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۳.</ref> ابن‌سینا طی استدلالی تلاش می‌کند تا نشان دهد که لازمه تناسخ تعلق دو نفس به یک بدن خواهد بود و از محال‌بودن آن بطلان تناسخ را اثبات کند.<ref>ابن‌سینا، المبدأ و المعاد، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref> به گزارش برخی محققان، این استدلال ابن‌سینا از سوی سایر فیلسوفان مشائی مورد استقبال قرار گرفت و در آثارشان تکرار شد.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۳.</ref>
[[ابن‌سینا]] نخستین فیلسوف اسلامی دانسته شده که به تفصیل به تناسخ پرداخته است.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۴-۱۸۵.</ref> گفته شده که در میان فیلسوفان اسلامی، ابن‌سینا و پیروان او، با فرض اینکه اساس تناسخ اعتقاد به قدیم‌بودن [[نفس|نفس انسانی]] است، برای رد تناسخ تلاش کردند؛ تلاشی که معطوف به نفى قدیم‌بودن و اثبات حادث‌بودن نفس انسانی بوده است.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۳.</ref> ابن‌سینا طی استدلالی تلاش می‌کند تا نشان دهد که لازمه تناسخ تعلق دو نفس به یک بدن خواهد بود و از محال‌بودن آن بطلان تناسخ را اثبات کند.<ref>ابن‌سینا، المبدأ و المعاد، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref> به گزارش برخی محققان، این استدلال ابن‌سینا از سوی سایر فیلسوفان مشائی مورد استقبال قرار گرفت و در آثارشان تکرار شد.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۳.</ref>


وضعیت [[شهاب‌الدین سهروردی|شیخ اشراق]] در قبال تناسخ را وضعیتی ناروشن قلمداد کرده‌اند:<ref>یوسفی، «تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق»، ص۱۱۸؛ مینایی، «تناسخ»، ص</ref> محققان معتقدند که او با پیروی از فیلسوفان مشائی در بسیاری از آثارش، چون پرتونامه، المطارحات و الواح عمادیه، تناسخ را باطل دانسته است.<ref>یوسفی، «تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق»، ص۱۱۸؛ مینایی، «تناسخ»، ص</ref> آنان معتقدند که او در مهم‌ترین اثرش، [[حکمة الاشراق (کتاب)|حکمة الاشراق]]، با تردید در برخی از دلایل امتناع تناسخ و ناکافی‌دانستن دلایل اثبات تناسخ به برخی از وجوه تناسخ متمایل شده و نهایتاً از اظهارنظر نهایی درباره تناسخ ناتوان مانده است.<ref>یوسفی، «تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق»، ص۱۱۸.</ref>
وضعیت [[شهاب‌الدین سهروردی|شیخ اشراق]] در قبال تناسخ را وضعیتی ناروشن قلمداد کرده‌اند:<ref>یوسفی، «تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق»، ص۱۱۸؛ مینایی، «تناسخ»، ص۲۳۶.</ref> محققان معتقدند که او با پیروی از فیلسوفان مشائی در بسیاری از آثارش، چون پرتونامه، المطارحات و الواح عمادیه، تناسخ را باطل دانسته است.<ref>یوسفی، «تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق»، ص۱۱۸؛ مینایی، «تناسخ»، ص۲۳۶.</ref> آنان معتقدند که او در مهم‌ترین اثرش، [[حکمة الاشراق (کتاب)|حکمة الاشراق]]، با تردید در برخی از دلایل امتناع تناسخ و ناکافی‌دانستن دلایل اثبات تناسخ به برخی از وجوه تناسخ متمایل شده و نهایتاً از اظهارنظر نهایی درباره تناسخ ناتوان مانده است.<ref>یوسفی، «تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق»، ص۱۱۸.</ref>


از نظر برخی محققان، [[ملاصدرا]]، بر مبناى [[نظریه حرکت جوهرى]]، نحوه ایجاد و بقاى نفس را به‌گونه‌اى تعریف می‌کند که اثبات تناسخ ناممکن می‌شود.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۴.</ref> به گزارش منابع، طبق این نظریه نفس و بدن در ابتداى پیدایش خود امورى بالقوه و داراى حرکت جوهرى ذاتى هستند.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۴.</ref> آنها با گذراندن حیات طبیعی از قوه خارج می‌شوند و در جهت سعادت یا شقاوت به فعلیت می‌رسند.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۴.</ref> از نظر ملاصدرا، تناسخ مانند بازگشت موجودی از حالت فعلیت به قوه است که امری محال است؛ چنان که محال است که مثلاً حیوان پس از بلوغ به مرحله نطفه باز گردد.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۴.</ref>
از نظر برخی محققان، [[ملاصدرا]]، بر مبناى [[نظریه حرکت جوهرى]]، نحوه ایجاد و بقاى نفس را به‌گونه‌اى تعریف می‌کند که اثبات تناسخ ناممکن می‌شود.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۴.</ref> به گزارش منابع، طبق این نظریه نفس و بدن در ابتداى پیدایش خود امورى بالقوه و داراى حرکت جوهرى ذاتى هستند.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۴.</ref> آنها با گذراندن حیات طبیعی از قوه خارج می‌شوند و در جهت سعادت یا شقاوت به فعلیت می‌رسند.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۴.</ref> از نظر ملاصدرا، تناسخ مانند بازگشت موجودی از حالت فعلیت به قوه است که امری محال است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۲۱-۲۲.</ref>


== تناسخ در عرفان اسلامی ==
== تناسخ در عرفان اسلامی ==
confirmed، protected، templateeditor
۶٬۱۳۹

ویرایش