Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۰۹۹
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
==منظور از «امانت» چیست؟== | ==منظور از «امانت» چیست؟== | ||
در کتابهای تفسیری | در کتابهای تفسیری مسلمانان، برداشتهای متفاوتی از واژهٔ «امانت» شده است. در تفسیرهای روایی شیعه، با توجه به روایاتی از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] و [[امامان شیعه]]، مراد از آن، ولایت و امامت اهلبیت و اطاعت از آنها و محبت به آنها بیان شده است.<ref>نگاه کنید به بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۵ق، ج۱ص۱۸۳-۱۸۴؛ قمی مشهدی، کنزالدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۱۰، ص۴۵۰-۴۵۱؛ کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۱۴۱۰ق، ص۳۴۲-۳۴۳؛ قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۱۹۸.</ref> | ||
به باور سید محمدحسین | به باور [[سید محمدحسین طباطبائی|سید محمدحسین طباطبایی]]، نویسند تفسیر [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]]، منظور از امانت ولایت الهی است که بر دوش انسان قرار داده شده است و این به جهت آن است که از بین موجودات، او می تواند با اعتقادات درست و عمل صالح، راه کمال را طی کند و به بالاترین رتبهای برسد که هیچ موجودی نمیتواند به آن دست یابد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۸ق، ج۱۶، ص۳۴۹.</ref> | ||
وی با ذکر حدیثی از امام صادق که در آن منظور از امانت ولایت امام علی(ع) بیان شده،<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۱۳.</ref> ولایت اهلبیت را یکی از مصادیق ولایت الهی انسان شمرده است.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص</ref> | وی با ذکر حدیثی از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] که در آن منظور از امانت ولایت امام علی(ع) بیان شده،<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۱۳.</ref> ولایت [[اهلبیت(ع)|اهلبیت]] را یکی از مصادیق ولایت الهی انسان شمرده است.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص</ref> | ||
در تفاسیر | در تفاسیر اهلسنت، منظور از امانت تکالیف شرعی دانسته شده که خدا بر دوش انسان گذاشته است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۱۸۷؛ آلوسی، روحالمعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۱، ص۲۷۰؛ میبدی، کشفالاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۹۲-۹۳. </ref> [[فضل بن حسن طبرسی|طَبْرسی]]، مفسر شیعه هم همین نظر را پذیرفته است.<ref>طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۵۸۵.</ref> | ||
== عرضه بر آسمانها و زمین و کوهها == | == عرضه بر آسمانها و زمین و کوهها == | ||
یکی از پرسشهای مفسران دربارهٔ آیه امانت این است که منظور از «عرضهٔ» امانت به آسمانها و زمین و کوهها چیست. در این | یکی از پرسشهای مفسران دربارهٔ آیه امانت این است که منظور از «عرضهٔ» امانت به آسمانها و زمین و کوهها چیست. در این زمینه، دیدگاهها متفاوت است: برخی از مفسران معنای حقیقی برداشت کردهاند و جمعی گفتهاند عرضه معنایی مجازی دارد: | ||
=== معنای حقیقی === | === معنای حقیقی === | ||
براساس روایتی که در تفسیرهای روایی شیعه به آن استناد شده، خدا به آسمانها و زمین و کوهها گفت محمد و اهلبیت دوستان و اولیا و حجتهای من | براساس روایتی که در تفسیرهای روایی شیعه به آن استناد شده، خدا به آسمانها و زمین و کوهها گفت محمد و اهلبیت دوستان و اولیا و حجتهای من بر مردماند و هیچ مخلوقی نزد من محبوبتر از آنها نیست و ولایت آنها امانت من نزد مخلوقاتم است. کدامتان میخواهد این ولایت برای خودش باشد، نه آنان که من برگزیدهام؟ آنها ترسیدند که چنین جایگاه بزرگی را بخواهند.<ref>نگاه کنید به بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۵ق، ج۱ص۱۸۳-۱۸۴؛ قمی مشهدی، کنزالدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۱۰، ص۴۵۰-۴۵۱؛ کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۱۴۱۰ق، ص۳۴۲-۳۴۳.</ref> | ||
در برخی تفاسیر اهلسنت هم آمده خدا به آسمانها و زمین و کوهها گفت میتوانید به این امانت (تکالیف شرعی) وفا کنید؟ آنها گفتند از این امانتداری چه نصیبمان میشود؟ خدا گفت اگر راه درست | در برخی تفاسیر اهلسنت هم آمده خدا به آسمانها و زمین و کوهها گفت آیا میتوانید به این امانت (تکالیف شرعی) وفا کنید؟ آنها گفتند از این امانتداری چه نصیبمان میشود؟ خدا گفت اگر راه درست بروید، پاداش داده میشوید و اگر نادرست بروید، عذاب میبینید. آنها از ترس اینکه نتوانند به تکالیف شرعی عمل کنند نپذیرفتند، اما انسان پذیرفت.<ref>برای نمونه نگاه کنید به فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۱۸۷؛ میبدی، کشفالاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۹۲-۹۳.</ref> | ||
=== معنای مجازی === | === معنای مجازی === | ||
علامه طباطبایی میگوید عبارت «ما این امانت را به آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم» در مقام مقایسهٔ استعداد انسان با قابلیت آسمانها و زمین و کوههاست و منظور آن است که اینها، با وجود عظمتشان، ظرفیت پذیرش امانت خدا یعنی ولایت او را نداشتند و تنها انسان چنین استعدادی دارد که ولایت الهی را برعهده بگیرد و به بالاترین مرتبهٔ کمال برسد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۸ق، ج۱۶، ص۳۴۹.</ref> به باور آلوسی از مفسران اهلسنت هم، خدا در اینجا از تمثیل استفاده کرده تا هم اهمیت امانت الهی، یعنی تکالیف دینی و دشواری آنها را نشان دهد و هم بیان کند که انسان به اختیار خود، آن را پذیرفته | [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] میگوید عبارت «ما این امانت را به آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم» در مقام مقایسهٔ استعداد انسان با قابلیت آسمانها و زمین و کوههاست و منظور آن است که اینها، با وجود عظمتشان، ظرفیت پذیرش امانت خدا یعنی ولایت او را نداشتند و تنها انسان چنین استعدادی دارد که ولایت الهی را برعهده بگیرد و به بالاترین مرتبهٔ کمال برسد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۸ق، ج۱۶، ص۳۴۹.</ref> | ||
به باور آلوسی از مفسران اهلسنت هم، خدا در اینجا از تمثیل استفاده کرده تا هم اهمیت امانت الهی، یعنی تکالیف دینی و دشواری آنها را نشان دهد و هم بیان کند که انسان به اختیار خود، آن را پذیرفته است؛ زیرا همانطور که آسمانها و زمین و کوهها نپذیرفتند، او نیز میتوانست قبول نکند. طبق برداشت او، خدا با این تمثیل اهمیت امانت الهی را بیان کرده و گفته است انجام تکالیف شرعی چنان اهمیت دارد که اگر آسمانها و زمین و کوهها که مَثَل قدرتاند دارای درک و شعور بودند و به این کار امر میشدند، قبول نمیکردند.<ref>آلوسی، روحالمعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۱، ص۲۷۰.</ref> | |||
==چرا انسان «ظالم» و «نادان» توصیف شده است؟== | ==چرا انسان «ظالم» و «نادان» توصیف شده است؟== | ||
علامه | بهگفتهٔ علامه طباطبایی، خدا برای این از انسان با صفت ظلم و جهل یاد کرده که انسان میتواند بدون توجه به اهمیت این امانت، به خود ظلم کند و نمیداند در این صورت، چه عذاب بزرگی در انتظار اوست. اما معنای این سخن آن نیست که همهٔ انسانها اینگونهاند؛ بلکه این است که انسان، هم قابلیت علم و عدل را دارد و هم قابلیت ظلم و جهل را.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۸ق، ج۱۶، ص۳۵۰-۳۵۱.</ref> یکی از احتمالاتی که فخرالدین رازی از مفسران اهلسنت مطرح کرده همین است<ref>فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۵، ص۱۸۸.</ref> | ||
طبق برداشت | طبق برداشت آلوسی مفسر اهلسنت، اتصاف انسان به ظالم و جاهل بودن اشاره به این است که بسیاری از انسانها نمیتوانند به این امانت وفا و به تکالیف شرعی عمل کنند. ازاینرو در آیه بعد آمده که خدا منافقان و مشرکان را عذاب میکند و توبه مؤمنان را میپذیرد.<ref>آلوسی، روحالمعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۱، ص۲۷۱.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} |