Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۲۷۶
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
علامه طباطبایی میگوید عبارت «ما این امانت را به آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم» در مقام مقایسهٔ استعداد انسان با قابلیت آسمانها و زمین و کوههاست و منظور آن است که اینها، با وجود عظمتشان، ظرفیت پذیرش امانت خدا یعنی ولایت او را نداشتند و تنها انسان چنین استعدادی دارد که ولایت الهی را برعهده بگیرد و به بالاترین مرتبهٔ کمال برسد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۸ق، ج۱۶، ص۳۴۹.</ref> به باور آلوسی از مفسران اهلسنت هم، خدا در اینجا از تمثیل استفاده کرده تا هم اهمیت امانت الهی، یعنی تکالیف دینی و دشواری آنها را نشان دهد و هم بیان کند که انسان به اختیار خود، آن را پذیرفته است. طبق برداشت او، خداوند با این بیان توجه داده است که انجام تکالیف الهی چنان اهمیت دارد که اگر آسمانها و زمین و کوهها که مَثَل قدرت هستند دارای درک و شعور بودند و به این کار امر میشدند، میترسیدند که قبول کنند و اینکه انسان پذیرفته نشان میدهد با اختیار این کار را انجام داده است.<ref>آلوسی، روحالمعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۱، ص۲۷۰.</ref> | علامه طباطبایی میگوید عبارت «ما این امانت را به آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم» در مقام مقایسهٔ استعداد انسان با قابلیت آسمانها و زمین و کوههاست و منظور آن است که اینها، با وجود عظمتشان، ظرفیت پذیرش امانت خدا یعنی ولایت او را نداشتند و تنها انسان چنین استعدادی دارد که ولایت الهی را برعهده بگیرد و به بالاترین مرتبهٔ کمال برسد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۸ق، ج۱۶، ص۳۴۹.</ref> به باور آلوسی از مفسران اهلسنت هم، خدا در اینجا از تمثیل استفاده کرده تا هم اهمیت امانت الهی، یعنی تکالیف دینی و دشواری آنها را نشان دهد و هم بیان کند که انسان به اختیار خود، آن را پذیرفته است. طبق برداشت او، خداوند با این بیان توجه داده است که انجام تکالیف الهی چنان اهمیت دارد که اگر آسمانها و زمین و کوهها که مَثَل قدرت هستند دارای درک و شعور بودند و به این کار امر میشدند، میترسیدند که قبول کنند و اینکه انسان پذیرفته نشان میدهد با اختیار این کار را انجام داده است.<ref>آلوسی، روحالمعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۱، ص۲۷۰.</ref> | ||
==چرا انسان «ظالم» و «نادان» توصیف شده است؟== | ==چرا انسان «ظالم» و «نادان» توصیف شده است؟== | ||
علامه طباطبایی میگوید خدا برا این از انسان با صفت ظلم و جهل یاد کرده که انسان میتواند بدون توجه به اهمیت این امانت، به خود ظلم کند و نمیداند در این صورت، چه عذاب بزرگی در انتظار اوست. اما این به این معنا نیست که همهٔ انسانها اینگونهاند؛ بلکه به این معناست که انسان هم قابلیت علم و عدل را دارد و هم قابلیت ظلم و جهل را.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۸ق، ج۱۶، ص۳۵۰-۳۵۱.</ref> | علامه طباطبایی میگوید خدا برا این از انسان با صفت ظلم و جهل یاد کرده که انسان میتواند بدون توجه به اهمیت این امانت، به خود ظلم کند و نمیداند در این صورت، چه عذاب بزرگی در انتظار اوست. اما این به این معنا نیست که همهٔ انسانها اینگونهاند؛ بلکه به این معناست که انسان هم قابلیت علم و عدل را دارد و هم قابلیت ظلم و جهل را.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۸ق، ج۱۶، ص۳۵۰-۳۵۱.</ref> یکی از احتمالاتی که فخرالدین رازی مطرح کرده هم همین است<ref>فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۵، ص۱۸۸.</ref> | ||
طبق برداشت آلوسی، اتصاف انسان به ظالم و جاهل بودن اشاره به این است که بسیاری از انسانها نمیتوانند به این امانت وفا و به تکالیف شرعی عمل کنند. ازاینرو در آیه بعدگفته خدا منافقان و مشرکان را عذاب میکند و توبه مشمنان را می پذیرد.<ref>آلوسی، روحالمعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۱، ص۲۷۱.</ref> | طبق برداشت آلوسی، اتصاف انسان به ظالم و جاهل بودن اشاره به این است که بسیاری از انسانها نمیتوانند به این امانت وفا و به تکالیف شرعی عمل کنند. ازاینرو در آیه بعدگفته خدا منافقان و مشرکان را عذاب میکند و توبه مشمنان را می پذیرد.<ref>آلوسی، روحالمعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۱، ص۲۷۱.</ref> | ||
# در دیدگاه برخی مفسّران آیه درصدد مدح انسان و بیان عظمت و کرامت اوست و به ویژگی ممتاز وی بر سایر موجودات اشاره میکند. در این دیدگاه، حتی ظلوم و جهول هم مدح انسان است. انسان ظلوم است، چرا که همه حدود و تقیدات را پاره میکند و به مقام اطلاق میرسد، و جهول است، چرا که از هرچه غیر خداست غافل میباشد و به مقام فنا رسیدهاست.<ref>سلطان علیشاه، بیان السعادة فی مقامات العبادة، چ دوم، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۴، ج۳، ص۲۵۷</ref> | # در دیدگاه برخی مفسّران آیه درصدد مدح انسان و بیان عظمت و کرامت اوست و به ویژگی ممتاز وی بر سایر موجودات اشاره میکند. در این دیدگاه، حتی ظلوم و جهول هم مدح انسان است. انسان ظلوم است، چرا که همه حدود و تقیدات را پاره میکند و به مقام اطلاق میرسد، و جهول است، چرا که از هرچه غیر خداست غافل میباشد و به مقام فنا رسیدهاست.<ref>سلطان علیشاه، بیان السعادة فی مقامات العبادة، چ دوم، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۴، ج۳، ص۲۵۷</ref> | ||
# برخی از مفسّران نیز آیه را به طور کلی در ذمّ انسان میدانند و هدف آن را بیان جرأت او بر گناه و نفاق و شرک به عنوان خصوصیت منحصر به فرد او میشمارند. این مفسّران حمل امانت را به معنای خیانت و تضییع میدانند.<ref>امین الدین ابوعلی طبرسی، جوامع الجامع، ج۳، ص۳۳۶</ref> | # برخی از مفسّران نیز آیه را به طور کلی در ذمّ انسان میدانند و هدف آن را بیان جرأت او بر گناه و نفاق و شرک به عنوان خصوصیت منحصر به فرد او میشمارند. این مفسّران حمل امانت را به معنای خیانت و تضییع میدانند.<ref>امین الدین ابوعلی طبرسی، جوامع الجامع، ج۳، ص۳۳۶</ref> |