|
|
خط ۴۲: |
خط ۴۲: |
|
| |
|
| ==منظور از «امانت» چیست؟== | | ==منظور از «امانت» چیست؟== |
| در کتابهای تفسیری مسلمانان برداشتهای متفاوتی از واژهٔ «امانت» شده است. در تفسیرهای روایی شیعه، با توجه به روایاتی از پیامبر و امامان شیعه، مراد از آن، ولایت و امامت اهلبیت و اطاعت از آنها و محبت به آنها بیان شده است.<ref>نگاه کنید به بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۵ق، ج۱ص۱۸۳-۱۸۴؛ قمی مشهدی، کنزالدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۱۰، ص۴۵۰-۴۵۱؛ کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۱۴۱۰ق، ص۳۴۲-۳۴۳؛ قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۱۹۸.</ref> براساس روایتی که این تفسیرها به آنها استناد کردهاند، خدا به آسمانها و زمین و کوهها گفت محمد و اهلبیت دوستان و اولیا و حجتهای من برمردماند و هیچ مخلوقی نزد من محبوبتر از آنها نیست و ولایت آنها امانت من نزد مخلوقاتم است. کدامتان میخواهد این ولایت برای خودش باشد، نه انان که من برگزیدهام؟ آسمانها و زمین و کوهها ترسیدند که چنین جایگاه بزرگی را بخواهند.<ref>نگاه کنید به بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۵ق، ج۱ص۱۸۳-۱۸۴؛ قمی مشهدی، کنزالدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۱۰، ص۴۵۰-۴۵۱؛ کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۱۴۱۰ق، ص۳۴۲-۳۴۳.</ref> | | در کتابهای تفسیری مسلمانان برداشتهای متفاوتی از واژهٔ «امانت» شده است. در تفسیرهای روایی شیعه، با توجه به روایاتی از پیامبر و امامان شیعه، مراد از آن، ولایت و امامت اهلبیت و اطاعت از آنها و محبت به آنها بیان شده است.<ref>نگاه کنید به بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۵ق، ج۱ص۱۸۳-۱۸۴؛ قمی مشهدی، کنزالدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۱۰، ص۴۵۰-۴۵۱؛ کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۱۴۱۰ق، ص۳۴۲-۳۴۳؛ قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۱۹۸.</ref> |
|
| |
|
| به باور سید محمدحسین طباطبایی، نویسند تفسیر المیزان، منظور از امانت ولایت الهی است که بر دوش انسان قرار داده شده است و و این به جهت آن است که او می تواند با اعتقادات درست و عمل صالح، راه کمال را طی کند و به بالاترین رتبهای برسد که هیچ موجودی نمیتواند به آن دست یابد. طبق برداشت او، مراد از اینکه آسمانها و زمین و کوهها ترسیدند از اینکه این امانت بپذیرند این است که با وجود عظمتشان استعدا این کار را نداشت<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۸ق، ج۱۶، ص۳۴۹.</ref> | | به باور سید محمدحسین طباطبایی، نویسند تفسیر المیزان، منظور از امانت ولایت الهی است که بر دوش انسان قرار داده شده است و و این به جهت آن است که او می تواند با اعتقادات درست و عمل صالح، راه کمال را طی کند و به بالاترین رتبهای برسد که هیچ موجودی نمیتواند به آن دست یابد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۸ق، ج۱۶، ص۳۴۹.</ref> |
|
| |
|
| وی با ذکر حدیثی از امام صادق که در آن منظور از امانت ولایت امام علی(ع) بیان شده،<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۱۳.</ref> ولایت اهلبیت را یکی از مصادیق ولایت الهی انسان شمرده است.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص</ref> | | وی با ذکر حدیثی از امام صادق که در آن منظور از امانت ولایت امام علی(ع) بیان شده،<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۱۳.</ref> ولایت اهلبیت را یکی از مصادیق ولایت الهی انسان شمرده است.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص</ref> |
|
| |
|
| در تفاسیر اهل سنت منظور از امانت تکالیف شرعی دانسته شده که خدا بر دوش انسان گذاشته است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۱۸۷؛ آلوسی، روحالمعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۱، ص۲۷۰؛ میبدی، کشفالاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۹۲-۹۳. </ref> براساس این برداشت، خداوند تکالیف شرعی را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کرد و آنها ترسیدند از اینکه نتوانند آنها را انجام دهند و عقاب شوند؛ اما انسان پذیرفت. | | در تفاسیر اهل سنت منظور از امانت تکالیف شرعی دانسته شده که خدا بر دوش انسان گذاشته است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۱۸۷؛ آلوسی، روحالمعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۱، ص۲۷۰؛ میبدی، کشفالاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۹۲-۹۳. </ref> |
|
| |
|
| ===تفسیر تاریخی=== | | == منظور از عرضه بر آسمانها و زمین == |
| بعضی از علما، امانت در آیه یادشده را با بینش تاریخی - اساطیری تفسیر کرده و داستان [[هابیل]] و [[قابیل]] را زمینه تبیین آن قرار دادهاند. به گمان آنان چون [[آدم ابوالبشر]] از جانب خداوند به [[طواف]] [[کعبه]] مأمور شد، خواست که اهل و فرزند خود (هابیل) را به امانت نزد آسمان و زمین بگذارد، اما آنان نپذیرفتند؛ پس ناگزیر آنان را نزد قابیل به امانت گذاشت و رفت. قابیل در امانت خیانت کرد و هابیل را کشت و بدین سبب، ظلوم و جهول خوانده شد.<ref>طبری، تفسیر، ج۲۲، ص۴۰ و ۴۱؛احمد میبدی، کشف الاسرار، ج۸، ص۹۵</ref>
| | براساس روایتی که این تفسیرها به آنها استناد کردهاند، خدا به آسمانها و زمین و کوهها گفت محمد و اهلبیت دوستان و اولیا و حجتهای من برمردماند و هیچ مخلوقی نزد من محبوبتر از آنها نیست و ولایت آنها امانت من نزد مخلوقاتم است. کدامتان میخواهد این ولایت برای خودش باشد، نه انان که من برگزیدهام؟ آسمانها و زمین و کوهها ترسیدند که چنین جایگاه بزرگی را بخواهند.<ref>نگاه کنید به بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۵ق، ج۱ص۱۸۳-۱۸۴؛ قمی مشهدی، کنزالدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۱۰، ص۴۵۰-۴۵۱؛ کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۱۴۱۰ق، ص۳۴۲-۳۴۳.</ref> |
|
| |
|
| === تفسیر اهل سنت ===
| | طبق برداشت او، مراد از اینکه آسمانها و زمین و کوهها ترسیدند از اینکه این امانت بپذیرند این است که با وجود عظمتشان استعدا این کار را نداشت<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۸ق، ج۱۶، ص۳۴۹.</ref> |
| مفسران [[اهل سنت]] امانت را به دین و حدود و تکالیف و فرایض آن و اوامر و نواهی خداوند تفسیر کردهاند؛ زیرا همانگونه که ادای امانت لازم است، ادای تکالیف و فرایض دینی و اوامر و نواهی الهی هم واجب است و به این اعتبار همه در زمره امانت الهی محسوب میشوند.<ref>ابن عربی، احکام القرآن، ج۳، ص۱۵۸۸-۱۵۸۹؛ احمد میبدی، کشف الاسرار، ج۸، ص۹۴؛ آلوسی، روح المعانی، ج۲۲، ص۹۶؛ فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۲۳۵</ref> از علمای شیعه، [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] نیز همین نظر را در [[مجمع البیان]] دارد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۹۸</ref>
| |
| بر اساس این تفسیر، خداوند امانت دین را بر آسمان و زمین عرضه داشت و آنها چون طاقت نداشتند، برنتافتند. خداوند آن را به انسان عرضه کرد و انسان از چگونگی امانت و فوایدِ مترتب بر آن پرسید و چون پاسخ شنید که به ادای آن پاداش میبیند و به ردّ آن عقاب، آن را پذیرفت؛ اما سرانجام، در ادای آن خیانت کرد و معلوم شد که او ظلوم و جهول است: ظالم بر نفس خود و جاهل به امر الهی.<ref>طبری، تفسیر، ج۲۲، ص۳۸-۳۹؛ احمد میبدی، کشف الاسرار، ج۸، ص۹۴</ref> برخی نیز امانت را به [[نماز]]،<ref> نک: حویزی، ج۴، ص۳۱۳</ref> [[زکات]]، [[روزه]] و [[حج]]، تفسیر کردهاند؛ چراکه [[ادا]] نکردن واجب و به جا نیاوردن آنها خیانت است.<ref>ابوالفتوح، ج۱، ص۷۸۴</ref> برخی دیگر امانت را ریزهکاریهای بندگی و احکام شرع میدانند؛ چون عوام مردم بر امانت بودن آنها آگاهی ندارند.<ref>غزالی، محمد، ص۵۷؛ میبدی، ج۸، ص۹۳</ref> همه این تفاسیر در واقع ذیل تفسیر پیشین، یعنی تفسیر امانت به دین و حدود و تکالیف آن است.
| |
|
| |
|
| === تفسیر عرفانی ===
| | براساس این برداشت، خداوند تکالیف شرعی را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کرد و آنها ترسیدند از اینکه نتوانند آنها را انجام دهند و عقاب شوند؛ اما انسان پذیرفت.<ref>برای نمونه نگاه کنید به فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۱۸۷؛ آلوسی، روحالمعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۱، ص۲۷۰؛ میبدی، کشفالاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۹۲-۹۳.</ref> |
| عقل، اختیار و معرفت، تعابیری است که عارفان از امانت ارائه کردهاند<ref>عزیزالدین نسفی، الانسان الکامل، ص۲۵۲؛ مولوی، مثنوی معنوی، ص۱۱۹</ref> برخی از آنان نیز امانت را به «سرّ توحید»، یا «اسرار الهی» و «نور محمدی» تفسیر کردهاند.<ref>علاءالدوله سمنانی، العروة لاهل الخلوة و الجلوه، ج۱، ص۳۵۴؛ حیدر آملی، جامعالاسرار، ج۱، ص۱۹</ref> البته این تفاسیر با تفاسیر غیر عرفانی نیز قابل جمع است.
| |
| | |
| ==منظور از عرضه بر آسمانها و زمین==
| |
| در پاسخ به این که منظور از عرضه بر آسمانها و زمین و کوهها چه بوده، اقوال متفاوتی از سوی مفسّران مطرح شدهاست:<ref>[http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,5166/Pattern,%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AA حمید نوروزی، «تفسیر آیه امانت»]</ref>
| |
| # عرضه به معنای مجازی آن میباشد و آیه تنها یک تمثیل و فرض و به نوعی بیان حال است.<ref>امین الاسلام الطبرسی، مجمع البیان، ترجمه احمد بهشتی و دیگران، تهران، فراهانی، ۱۳۶۰، ج۲۰، ص۱۸۹/ص۱۹۰</ref>
| |
| # عرضه، نوعی مقایسه بین آسمانها و زمین با امانت بوده و منظور آیه این است که در این سنجش و سبک و سنگین کردن، معلوم میشود که امانت، سنگینتر از آسمانها و زمین و کوه هاست و اینها توان حمل آن را ندارند.<ref>ابراهیم عاملی، تفسیرالعاملی، مشهد، ۱۳۶۳، ج۷، ص۱۹۸</ref>
| |
| # عرضه به معنای حقیقی آن میباشد و منظور این است که امانت بر اهل آسمانها و زمین و کوهها عرضه شد و تنها انسان آن را پذیرفت و برداشت.<ref>امین الاسلام الطبرسی، مجمع البیان، ترجمه احمد بهشتی و دیگران، تهران، فراهانی، ۱۳۶۰، ج۲۰، ص۱۸۹</ref>
| |
| # بیشتر مفسّرانی که دارای ذوق و مشرب عرفانی هستند معتقدند عرضه به معنای حقیقی آن مراد است و چون در دیدگاه قرآن همه هستی دارای شعور است، معنای ظاهر آیه که سخن گفتن موجودات عالم با زبانی متناسب با آنها است هیچ بُعدی ندارد.<ref> محی الدین عربی، فتوحات المکیه، بیروت، دارصادر، ج۲، ص۷۷</ref> قرآن کریم همه موجودات را دارای حیات و شعور معرفی میکند. سخن گفتن خداوند با آسمان و زمین و اباء و ترسیدن آنها از حمل امانت در این آیه نیز دلیلی بر شعور موجودات عالم بوده و تأییدی برای قول اخیر است.<ref>[http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,5166/Pattern,%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AA حمید نوروزی، «تفسیر آیه امانت»]</ref>
| |
| | |
| از ظاهر آیه استفاده میشود که آسمان و زمین به خاطر نوعی هراس، از پذیرفتن امانت سرباز زدند. در برخی [[روایات]] آمدهاست هنگامی که امانت بر آنها عرضه شد گفتند: پروردگارا، امانت را بدون [[ثواب]] و عقاب حمل میکنیم، اما در مقابل ثواب و عقاب حمل نمیکنیم. در [[نهج البلاغه]] آمدهاست که آنها امانت را نپذیرفتند و آن چه را موجود ناتوانتری، یعنی انسان به آن جاهل بود درک کردند چون از عقوبت آن ترسیدند(اما انسان پذیرفت) چرا که انسان ظلوم و جهول بود.<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه۱۹۹. مکارم شیرزای، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ج۱، ص۴۹۵.</ref>
| |
|
| |
|
| ==مدح یا ذم؟== | | ==مدح یا ذم؟== |