Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۲۷۶
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
در کتابهای تفسیری مسلمانان برداشتهای متفاوتی از واژهٔ «امانت» شده است. در تفسیرهای روایی شیعه، با توجه به روایاتی از پیامبر و امامان شیعه، مراد از آن، ولایت و امامت اهلبیت و اطاعت از آنها و محبت به آنها بیان شده است.<ref>نگاه کنید به بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۵ق، ج۱ص۱۸۳-۱۸۴؛ قمی مشهدی، کنزالدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۱۰، ص۴۵۰-۴۵۱؛ کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۱۴۱۰ق، ص۳۴۲-۳۴۳؛ قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۱۹۸.</ref> براساس روایتی که این تفسیرها به آنها استناد کردهاند، خدا به آسمانها و زمین و کوهها گفت محمد و اهلبیت دوستان و اولیا و حجتهای من برمردماند و هیچ مخلوقی نزد من محبوبتر از آنها نیست و ولایت آنها امانت من نزد مخلوقاتم است. کدامتان میخواهد این ولایت برای خودش باشد، نه انان که من برگزیدهام؟ آسمانها و زمین و کوهها ترسیدند که چنین جایگاه بزرگی را بخواهند.<ref>نگاه کنید به بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۵ق، ج۱ص۱۸۳-۱۸۴؛ قمی مشهدی، کنزالدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۱۰، ص۴۵۰-۴۵۱؛ کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۱۴۱۰ق، ص۳۴۲-۳۴۳.</ref> | در کتابهای تفسیری مسلمانان برداشتهای متفاوتی از واژهٔ «امانت» شده است. در تفسیرهای روایی شیعه، با توجه به روایاتی از پیامبر و امامان شیعه، مراد از آن، ولایت و امامت اهلبیت و اطاعت از آنها و محبت به آنها بیان شده است.<ref>نگاه کنید به بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۵ق، ج۱ص۱۸۳-۱۸۴؛ قمی مشهدی، کنزالدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۱۰، ص۴۵۰-۴۵۱؛ کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۱۴۱۰ق، ص۳۴۲-۳۴۳؛ قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۱۹۸.</ref> براساس روایتی که این تفسیرها به آنها استناد کردهاند، خدا به آسمانها و زمین و کوهها گفت محمد و اهلبیت دوستان و اولیا و حجتهای من برمردماند و هیچ مخلوقی نزد من محبوبتر از آنها نیست و ولایت آنها امانت من نزد مخلوقاتم است. کدامتان میخواهد این ولایت برای خودش باشد، نه انان که من برگزیدهام؟ آسمانها و زمین و کوهها ترسیدند که چنین جایگاه بزرگی را بخواهند.<ref>نگاه کنید به بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۵ق، ج۱ص۱۸۳-۱۸۴؛ قمی مشهدی، کنزالدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۱۰، ص۴۵۰-۴۵۱؛ کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۱۴۱۰ق، ص۳۴۲-۳۴۳.</ref> | ||
به باور سید محمدحسین طباطبایی، نویسند تفسیر المیزان، منظور از امانت ولایت الهی است که از بین موجودات تنها انسان ظرفیت ان را داشته بر دوش او قرار داده شده است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۸ق، ج۱۶، ص۳۴۹.</ref> و | به باور سید محمدحسین طباطبایی، نویسند تفسیر المیزان، منظور از امانت ولایت الهی است که از بین موجودات تنها انسان ظرفیت ان را داشته بر دوش او قرار داده شده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۸ق، ج۱۶، ص۳۴۹.</ref> طبق برداشت او، آسمانها و زمین و کوهها، با وجود عظمتشان، قابلیت ولایت الهی را نداشتند. وی با ذکر حدیثی از امام صادق که در آن منظور از امانت ولایت امام علی(ع) بیان شده، ولایت اهلبیت را یکی از مصادیق ولایت الهی انسان شمرده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۸ق، ج۱۶، ص۳۵۴.</ref> | ||
===تفسیر تاریخی=== | ===تفسیر تاریخی=== | ||
خط ۵۵: | خط ۵۰: | ||
=== تفسیر اهل سنت === | === تفسیر اهل سنت === | ||
مفسران [[اهل سنت]] امانت را به دین و حدود و تکالیف و فرایض آن و اوامر و نواهی خداوند تفسیر کردهاند؛ زیرا همانگونه که ادای امانت لازم است، ادای تکالیف و فرایض دینی و اوامر و نواهی الهی هم واجب است و به این اعتبار همه در زمره امانت الهی محسوب میشوند.<ref>ابن عربی، احکام القرآن، ج۳، ص۱۵۸۸-۱۵۸۹؛ احمد میبدی، کشف الاسرار، ج۸، ص۹۴؛ آلوسی، روح المعانی، ج۲۲، ص۹۶؛ فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۲۳۵</ref> | مفسران [[اهل سنت]] امانت را به دین و حدود و تکالیف و فرایض آن و اوامر و نواهی خداوند تفسیر کردهاند؛ زیرا همانگونه که ادای امانت لازم است، ادای تکالیف و فرایض دینی و اوامر و نواهی الهی هم واجب است و به این اعتبار همه در زمره امانت الهی محسوب میشوند.<ref>ابن عربی، احکام القرآن، ج۳، ص۱۵۸۸-۱۵۸۹؛ احمد میبدی، کشف الاسرار، ج۸، ص۹۴؛ آلوسی، روح المعانی، ج۲۲، ص۹۶؛ فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۲۳۵</ref> از علمای شیعه، [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] نیز همین نظر را در [[مجمع البیان]] دارد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۹۸</ref> | ||
از علمای شیعه، [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] نیز همین نظر را در [[مجمع البیان]] دارد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۹۸</ref> | بر اساس این تفسیر، خداوند امانت دین را بر آسمان و زمین عرضه داشت و آنها چون طاقت نداشتند، برنتافتند. خداوند آن را به انسان عرضه کرد و انسان از چگونگی امانت و فوایدِ مترتب بر آن پرسید و چون پاسخ شنید که به ادای آن پاداش میبیند و به ردّ آن عقاب، آن را پذیرفت؛ اما سرانجام، در ادای آن خیانت کرد و معلوم شد که او ظلوم و جهول است: ظالم بر نفس خود و جاهل به امر الهی.<ref>طبری، تفسیر، ج۲۲، ص۳۸-۳۹؛ احمد میبدی، کشف الاسرار، ج۸، ص۹۴</ref> برخی نیز امانت را به [[نماز]]،<ref> نک: حویزی، ج۴، ص۳۱۳</ref> [[زکات]]، [[روزه]] و [[حج]]، تفسیر کردهاند؛ چراکه [[ادا]] نکردن واجب و به جا نیاوردن آنها خیانت است.<ref>ابوالفتوح، ج۱، ص۷۸۴</ref> برخی دیگر امانت را ریزهکاریهای بندگی و احکام شرع میدانند؛ چون عوام مردم بر امانت بودن آنها آگاهی ندارند.<ref>غزالی، محمد، ص۵۷؛ میبدی، ج۸، ص۹۳</ref> همه این تفاسیر در واقع ذیل تفسیر پیشین، یعنی تفسیر امانت به دین و حدود و تکالیف آن است. | ||
بر اساس این تفسیر، خداوند امانت دین را بر آسمان و زمین عرضه داشت و آنها چون طاقت نداشتند، برنتافتند. خداوند آن را به انسان عرضه کرد و انسان از چگونگی امانت و فوایدِ مترتب بر آن پرسید و چون پاسخ شنید که به ادای آن پاداش میبیند و به ردّ آن عقاب، آن را پذیرفت؛ اما سرانجام، در ادای آن خیانت کرد و معلوم شد که او ظلوم و جهول است: ظالم بر نفس خود و جاهل به امر الهی.<ref>طبری، تفسیر، ج۲۲، ص۳۸-۳۹؛ احمد میبدی، کشف الاسرار، ج۸، ص۹۴</ref> | |||
برخی نیز امانت را به [[نماز]]،<ref> نک: حویزی، ج۴، ص۳۱۳</ref> [[زکات]]، [[روزه]] و [[حج]]، تفسیر کردهاند؛ چراکه [[ادا]] نکردن واجب و به جا نیاوردن آنها خیانت است.<ref>ابوالفتوح، ج۱، ص۷۸۴</ref> برخی دیگر امانت را ریزهکاریهای بندگی و احکام شرع میدانند؛ چون عوام مردم بر امانت بودن آنها آگاهی ندارند.<ref>غزالی، محمد، ص۵۷؛ میبدی، ج۸، ص۹۳</ref> همه این تفاسیر در واقع ذیل تفسیر پیشین، یعنی تفسیر امانت به دین و حدود و تکالیف آن است. | |||
=== تفسیر عرفانی === | === تفسیر عرفانی === |