پرش به محتوا

آیه نفی سبیل: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۱۲۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
| آیات مرتبط= [[آیه حذر]]
| آیات مرتبط= [[آیه حذر]]
}}
}}
'''آیه نفی سَبیل''' ([[سوره نساء|نساء]]: ۱۴۱) هرگونه سلطه و برتری [[کافران]] بر [[مؤمنان]] را نفی کرده و مؤمنان را نیز از پذیرفتن سلطه کافران بازداشته است. از این آیه برای اثبات [[قاعده نفی سبیل]] که در [[فروع دین|فروعات فقهی]] کاربرد دارد، استفاده شده است.  
'''آیه نفی سَبیل''' بخشی از آیه ۱۴۱ سورهء نساء است که هرگونه سلطه [[کافران]] بر مسلمانان را نفی کرده است. این آیه از مستندات [[قاعده نفی سبیل]] است که در [[ابواب فقه|ابواب مختلف فقه]] کاربرد دارد.  


منظور از مؤمنان کسانی است که ملتزم به لوازم [[ایمان]] بوده و با [[وحدت]] و تمسک به [[خداوند]] از تفرقه خودداری کنند. برخی این حکم را در دنیا و عده‌ای در [[آخرت]] دانسته‌اند؛ چنان‌که برخی با تمسک به عموم آیه، نفی تسلط کافران را به صورت مطلق و در دو جهان نافذ می‌دانند؛ همان‌طور که با استناد به عموم آیه، نفی تسلط را در تمامی زمینه‌های نظامی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دانسته‌اند.  
منظور از مؤمنان کسانی است که ملتزم به لوازم [[ایمان]] بوده و با [[وحدت]] و تمسک به [[خداوند]] از تفرقه خودداری می‌کنند. برخی این حکم را در دنیا و عده‌ای در [[آخرت]] دانسته‌اند؛ چنان‌که برخی با تمسک به عموم آیه، نفی تسلط کافران را به صورت مطلق و در دو جهان نافذ می‌دانند؛ همان‌طور که با استناد به عموم آیه، نفی تسلط را در تمامی زمینه‌های نظامی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دانسته‌اند.  


[[میرزای شیرازی]] در [[نهضت تنباکو]] و علمای زمان [[فتحعلی شاه]] در [[جهاد]] علیه روسیه با استناد به این آیه و برداشت قاعده نفی سبیل، حکم تحریم و [[جهاد]] صادر کردند. برای این آیه، تأییداتی از آیات دیگر [[قرآن]] و [[روایات]] و حتی حکم عقلی ذکر شده است.
[[سید محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]] در [[نهضت تنباکو]] و علمای زمان [[فتحعلی شاه]] در [[جهاد]] علیه روسیه با استناد به این آیه و برداشت قاعده نفی سبیل، حکم تحریم و [[جهاد]] صادر کردند.


== متن و ترجمه آیه ==
== متن و ترجمه آیه ==
خط ۳۳: خط ۳۳:


==نامگذاری و شأن نزول==
==نامگذاری و شأن نزول==
در پایان آیه ۱۴۱ [[سوره نساء]] سلطه و برتری [[کافران]] بر [[مسلمانان]] نفی شده است از این رو این بخش از آیه «وَ لَنْ یجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا» آیه نفی سبیل گفته می‌شود.<ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۴۰۷.</ref> سبیل در لغت به معنای «راه» است<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ۱۴۱۲ق، ص۳۹۵؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۳۱۹.</ref> در این آیه به معانی نصر، حجت در دنیا، حجت در [[آخرت]]، سلطه اعتباری و سلطه خارجی به کار رفته است.<ref>بجنوردی، القواعدالفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸۷-۱۹۰؛ ابن عربی، احکام القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۵۰۹-۵۱۰.</ref>
به بخش «وَ لَنْ یجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا» از آیه ۱۴۱ سوره نساء که هر گونه از سلطه کافران بر مسلمانان نهی کرده آیه نفی سبیل گفته می‌شود.<ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۴۰۷.</ref> بر پایه روایتی که در [[تفسیر علی بن ابراهیم قمی (کتاب)|تفسیر قمی]] نقل شده [[اسباب نزول|شأن نزول]] این آیه درباره کناره‌گیری [[عبدالله بن ابی|عبدالله بن اُبی]] و یاران او از سپاه مسلمانان در [[غزوه احد|جنگ اُحُد]] است. هدف وی از این کار این بود که در صورت پیروزی کفار بر [[مسلمان|مسلمانان]] بگوید ما با آن‌ها نبودیم و در صورت غلبه مسلمانان بگوید ما با شما بودیم و [[خداوند]] با نزول این آیه آنها را توبیخ نمود.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۵۶-۱۵۷.</ref>
 
بر پایه روایتی که در [[تفسیر قمی]] نقل شده [[اسباب نزول|شأن نزول]] این آیه درباره کناره‌گیری [[عبدالله بن ابی|عبدالله بن اُبی]] و یاران او از لشکر [[اسلام]] در [[جنگ احد|جنگ اُحد]] است. هدف وی از انجام این کار این بود که در صورت پیروزی کفار بر [[مسلمانان]] بگویند ما با آن‌ها نبودیم و در صورت غلبه مسلمانان بگویند ما با شما بودیم و [[خداوند]] با نزول این آیه آنها را توبیخ نمود.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۵۶-۱۵۷.</ref>
 
== محتوای آیه ==
== محتوای آیه ==
این [[آیه]] هرگونه تسلط و برتری<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۷۵.</ref> و قدرت و غلبه<ref>ابومسلم اصفهانی، موسوعة تفاسیر المعتزلة، ۲۰۰۹م، ج۳، ص۱۷۶؛ سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ق، ص۱۰۶.</ref> و استیلای [[کافران]] بر [[مسلمانان]] را  نفی کرده<ref>جزایری، ایسر التفاسیر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۵۵۹؛ شحاته، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۹۵۲.</ref> و برتری مؤمنان بر کافران را اعلام می‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶.</ref> به گفته [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] و دیگر مفسران، هرگز حکم برتری مؤمنان بر کافران به عکس نخواهد شد<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶؛ موسوی سبزواری، مواهب الرحمن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۲.</ref> و با استناد به این حکم، در نهایت فتح در همه دوره‌ها برای مؤمنان خواهد بود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶.</ref>  
این [[آیه]] هرگونه تسلط و برتری<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۷۵.</ref> و استیلای [[کافران]] بر [[مسلمانان]] را  نفی کرده<ref>جزایری، ایسر التفاسیر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۵۵۹؛ شحاته، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۹۵۲.</ref> و برتری مؤمنان بر کافران را اعلام می‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶.</ref> به گفته [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]]، این حکم، برای همه دوره‌ها خواهد بود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶.</ref>  


طبق برداشت از آیه، مؤمنان نیز حق پذیرفتن سلطه کافران را ندارند و هرگونه عهدنامه یا تفاهم که راه نفوذ کفار بر مسلمانان را باز کند، [[حرام]] شمرده شده است و مؤمنان وظیفه دارند تا با آن مقابله نمایند؛<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۹۱؛ رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۳۴۲.</ref> البته برخی با توجه به روایات، کسب آموزش و تبادلات فرهنگی و اقتصادی با کافران غیر سلطه‌جو<ref>رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۳۴۳.</ref> که سبب سلطه کفار و ذلت مؤمنان نباشد، را جایز دانسته‌اند.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۹۰.</ref>
طبق برداشت از آیه، مؤمنان حق پذیرفتن سلطه کافران را ندارند و هرگونه عهدنامه یا تفاهم که راه نفوذ کفار بر مسلمانان را باز کند، [[حرام]] شمرده شده است و مؤمنان وظیفه دارند تا با آن مقابله نمایند.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۹۱؛ رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۳۴۲.</ref>


برخی طبق آیه، نفی سبیل را بیانگر دو جنبه ایجابی و سلبی دانسته‌اند: جنبه ایجابی آن بیانگر وظیفه جامعه اسلامی و حاکمان آن در حفظ استقلال و از میان برداشتن زمینه‌های وابستگی است و جنبه سلبی آن ناظر به نفی سلطه بیگانگان بر سرنوشت سیاسی اجتماعی مسلمانان است.<ref> مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۱۵۵.</ref>
برخی طبق آیه، نفی سبیل را بیانگر دو جنبه ایجابی و سلبی می‌دانند: جنبه ایجابی آن بیانگر وظیفه جامعه اسلامی و حاکمان آن در حفظ استقلال و از میان برداشتن زمینه‌های وابستگی است و جنبه سلبی آن ناظر به نفی سلطه بیگانگان بر سرنوشت سیاسی اجتماعی مسلمانان است.<ref> مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۱۵۵.</ref>


===حکم تکوینی یا تشریعی===
===حکم تکوینی یا تشریعی===
حکم در آیه به صورت جعل تکوینی نیست؛ یعنی این که خداوند اراده کرده باشد که هیچ کافری بر هیچ مؤمنی هیچ گونه سلطه‌ای نداشته باشد، زیرا واقعیت در جهان هستی غیر از این است، بلکه مراد از آیه جعل تشریعی است {{یاد| یعنی اینکه خداوند حکمی را که باعث تسلط کافر بر مؤمن باشد، تشریع نکرده است و بنابراین هر حکمی در عمومیت خود مستلزم تسلط کافر بر مؤمن باشد با این آیه تخصیص می‌خورد و یا مقید می‌شود.<ref>جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۷.</ref> }}که هیچ‌گونه حقی در دنیا و [[آخرت]] برای کفار در برابر مؤمنان قائل نیست.<ref>طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۴، ص۲۴۶؛ بجنوردی، القواعدالفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۸۸.</ref>  
حکم در آیه به صورت جعل تکوینی نیست؛ یعنی این که خداوند اراده کرده باشد که هیچ کافری بر هیچ مؤمنی هیچ گونه سلطه‌ای نداشته باشد، بلکه مراد از آیه جعل تشریعی است {{یاد| یعنی اینکه خداوند حکمی را که باعث تسلط کافر بر مؤمن باشد، تشریع نکرده است و بنابراین هر حکمی در عمومیت خود مستلزم تسلط کافر بر مؤمن باشد با این آیه تخصیص می‌خورد و یا مقید می‌شود.<ref>جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۷.</ref> }}که هیچ‌گونه حقی در دنیا و [[آخرت]] برای کفار در برابر مؤمنان قائل نیست.<ref>طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۴، ص۲۴۶؛ بجنوردی، القواعدالفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۸۸.</ref>  


مشاهده تسلط ظاهری کفار در طول تاریخ، ضرری به این حکم نمی‌زند؛ زیرا تسلط آنها موقتی و به علت کوتاهی است که ریشه در بعضی اعمال مؤمنان دارد<ref>موسوی سبزواری، مواهب الرحمن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۱و۴۳.</ref> و یا به دلیل [[سنت ابتلا]] و آزمایش الهی و تأدیب [[مسلمانان]]، برای بازگشت کامل به دین است<ref>طنطاوی، التفسیر الوسیط، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۵۵.</ref> و برتری مؤمنان زمانی به وجود می‌آید که ملتزم به لوازم [[ایمان]]<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۷۵.</ref> و عاملین به حق بوده<ref>شحاته، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۹۵۳.</ref> و از [[وحدت]]، علم و [[جهاد]] واقعی برخوردار<ref>رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۳۴۳.</ref> و از هم‌نشینی و معاشرت با بیگانگان خیانت پیشه پرهیز کنند<ref>حسینی همدانی، انوار درخشان، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۲۵۲.</ref> و با تمسک به دین و چنگ زدن به ریسمان الهی از تفرقه و تنازع خودداری نمایند.<ref> طنطاوی، التفسیر الوسیط، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۵۵.</ref>
تسلط ظاهری کفار بر مسلمانان در تاریخ، موقتی و به علت کوتاهی است که ریشه در بعضی اعمال مؤمنان دارد<ref>موسوی سبزواری، مواهب الرحمن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۱و۴۳.</ref> و یا به دلیل [[سنت ابتلا]] و آزمایش الهی و تأدیب [[مسلمانان]]، برای بازگشت کامل به دین است<ref>طنطاوی، التفسیر الوسیط، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۵۵.</ref> و برتری مؤمنان زمانی به وجود می‌آید که ملتزم به لوازم [[ایمان]]<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۷۵.</ref> و عاملین به حق بوده<ref>شحاته، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۹۵۳.</ref> و از [[وحدت]]، علم و [[جهاد]] واقعی برخوردار<ref>رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۳۴۳.</ref> و از هم‌نشینی و معاشرت با بیگانگان خیانت‌پیشه پرهیز کنند<ref>حسینی همدانی، انوار درخشان، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۲۵۲.</ref> و با تمسک به دین و چنگ زدن به ریسمان الهی از تفرقه و تنازع خودداری نمایند.<ref> طنطاوی، التفسیر الوسیط، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۵۵.</ref>


===مقصود از کافران و گستره نفی تسلط===
===مقصود از کافران و گستره نفی تسلط===
برخی معتقدند که این حکم شامل تمام کافران می‌شود و عده‌ای علاوه بر کفار، [[منافقان]] را نیز مشمول این حکم قرار داده‌اند؛<ref> طنطاوی، التفسیر الوسیط، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۵۵؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶.</ref> هرچند برخی دایره کفار در این آیه را محدود به قوم [[یهود]] دانسته‌اند.<ref>دخیل، الوجیز، ۱۴۲۲ق، ص۱۳۲.</ref>
برخی معتقدند که این حکم شامل تمام کافران می‌شود و عده‌ای علاوه بر کفار، منافقان را نیز مشمول آن می‌دانند؛<ref> طنطاوی، التفسیر الوسیط، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۵۵؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶.</ref> هرچند برخی دایره کفار در این آیه را محدود به قوم [[یهود]] دانسته‌اند.<ref>دخیل، الوجیز، ۱۴۲۲ق، ص۱۳۲.</ref>


برخی این حکم را شامل دنیا و عده‌ای متعلق به روز [[قیامت]] دانسته‌اند؛<ref>قرشی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۴۷۲.</ref> چنان‌که برخی نفی تسلط کافران را مطلق و در دو جهان می‌دانند.<ref> طنطاوی، التفسیر الوسیط، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۵۵.</ref> یعقوب جعفری در [[تفسیر کوثر]]، اختصاص دادن به یک مورد را خلاف ظاهر آیه و کاری بی‌دلیل شمرده‌ است.<ref>جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۷.</ref> بنابراین عمومیت آیه شامل هر نوع برتری مؤمنان بر کافران چه از نظر حجت و دلیل و چه از نظر فقهی و حقوقی و چه در دنیا و [[آخرت]] می‌شود.<ref>موسوی سبزواری، مواهب الرحمن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۲؛ جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۷.</ref>  
برخی این حکم را شامل دنیا و عده‌ای متعلق به [[قیامت|روز قیامت]] دانسته‌اند؛<ref>قرشی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۴۷۲.</ref> چنان‌که برخی نفی تسلط کافران را مطلق و در دو جهان می‌دانند.<ref> طنطاوی، التفسیر الوسیط، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۵۵.</ref> یعقوب جعفری در [[تفسیر کوثر]]، اختصاص دادن به یک مورد را خلاف ظاهر آیه و کاری بی‌دلیل شمرده‌ است.<ref>جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۷.</ref> بنابراین عمومیت آیه شامل هر نوع برتری مؤمنان بر کافران چه از نظر حجت و دلیل و چه از نظر فقهی و حقوقی و چه در دنیا و [[آخرت]] می‌شود.<ref>موسوی سبزواری، مواهب الرحمن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۲؛ جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۷.</ref>  


با توجه به برداشت عموم از آیه، نفی تسلط از تمامی جهات، از جمله نظامی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است؛<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۷۵.</ref> چه بسا هیچ راهی برای از بین بردن عقیده مؤمنان توسط کافران وجود ندارد؛<ref>سبزواری، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۳۷۸.</ref> هرچند عده‌ای معتقدند که سبیل به معنای حجت است یعنی کفار حجتی بر مؤمنان ندارند<ref>صادقی تهرانی، البلاغ، ۱۴۱۹ق، ص۱۰۱.</ref> و دلائل مؤمنان، در زمینه عقاید خود، محکم‌تر از کافران است.<ref> جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۷.</ref>  
با توجه به برداشت عموم از آیه، نفی تسلط از تمامی جهات، از جمله نظامی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است؛<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۷۵.</ref> چه بسا هیچ راهی برای از بین بردن عقیده مؤمنان توسط کافران وجود ندارد؛<ref>سبزواری، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۳۷۸.</ref> هرچند عده‌ای معتقدند که سبیل به معنای حجت است یعنی کفار حجتی بر مؤمنان ندارند<ref>صادقی تهرانی، البلاغ، ۱۴۱۹ق، ص۱۰۱.</ref> و دلائل مؤمنان، در زمینه عقاید خود، محکم‌تر از کافران است.<ref> جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۷.</ref>  


== قاعده نفی سبیل ==
== مستند قاعده نفی سبیل ==
{{اصلی| قاعده نفی سبیل}}
{{اصلی| قاعده نفی سبیل}}
یکی از مبانی و قواعد مشهور فقهی [[اسلام]] که بر آن ادعای [[اجماع]] نیز شده است<ref>جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۸</ref> و کاربرد زیادی در فروعات [[احکام]]، [[عبادات]] و [[معاملات]] دارد، [[قاعده نفی سبیل]] است<ref>بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸۷.</ref> و بر هر حکمی که باعث برتری کافر بر مسلمان شود، مقدم است.<ref>جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۵.</ref> [[فقیهان]] در مسائل مختلف فقهی، برای استفاده از این قاعده، به این آیه استناد کرده‌اند.<ref>موسوی سبزواری، مواهب الرحمن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۳؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۹۰؛ جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۶.</ref>
آیه نفی سبیل مستند قاعده نفی سبیل است که بر هر حکمی که باعث برتری کافر بر مسلمان شود، مقدم است.<ref>جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۵.</ref> فقیهان در مسائل مختلف فقهی، برای استفاده از این قاعده، به این آیه استناد می‌کنند.<ref>موسوی سبزواری، مواهب الرحمن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۳؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۹۰؛ جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۶.</ref> قاعده نفی سبیل، در ابواب مختلف فقه کاربرد دارد.<ref>بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸۷.</ref> بر اساس این قاعده، در فقه احکامی چون عدم [[ارث]] بردن کافر از مؤمن، عدم فروش برده مسلمان به کافر، و عدم ولایت جد کافر بر کودکان صغیر [[مسلمان]]، بطلان [[ازدواج]] زن مسلمان با کافر،<ref>جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۸-۵۹۹.</ref> وکیل شدن مسلمان برای [[کافر ذمی]] بر ضرر مسلمان<ref>گیلانی، جامع الشتات، ۱۴۱۳ق، ج‌۳، ص۵۲۲.</ref> و دیگر موضوعات فقهی صادر شده است.
 
بر اساس این قاعده در [[فقه]]، احکامی چون عدم [[ارث]] بردن کافر از مؤمن، عدم فروش برده مسلمان به کافر، و عدم ولایت جد کافر بر کودکان صغیر [[مسلمان]]، بطلان [[ازدواج]] زن مسلمان با کافر،<ref>جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۸-۵۹۹.</ref> وکیل شدن مسلمان برای [[کافر ذمی]] بر ضرر مسلمان<ref>گیلانی، جامع الشتات، ۱۴۱۳ق، ج‌۳، ص۵۲۲.</ref> و دیگر موضوعات فقهی صادر شده است.


== آیات و روایات تأیید کننده ==
== آیات و روایات تأییدکننده ==
از موارد دیگری که در آیات [[قرآن]] به صورت ضمنی، آیه نفی سبیل کافران و استقلال مسلمانان را تأیید می‌کند، می‌توان به عزت مسلمانان،<ref>سوره نساء، آیه ۱۳۹؛ سوره فاطر، آیه ۱۰؛ سوره منافقون، آیه ۸.</ref> نپذیرفتن سلطه و سرپرستی کافران،<ref>سوره مائده، آیه ۵۱-۵۲.</ref> عدم میل و اعتماد به کافران،<ref>سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref> پیروی نکردن از اهل کتاب و مشرکان،<ref>سوره آل‌عمران، آیه ۱۴۹-۱۵۰؛ سوره مائده، آیه ۴۹.</ref> روی پای خود ایستادن،<ref>سوره فتح، آیه ۲۹.</ref> نداشتن دوستی صمیمانه با مشرکان<ref>سوره آل‌عمران، آیه ۱۱۸-۱۱۹؛ سوره مائده، آیه ۵۷.</ref> و آیاتی که دشمنی کافران و مشرکان با مسلمانان را گوشزد می‌کند و خواستار هوشیاری مسلمانان در برابر نقشه‌ها و توطئه‌های آنان است، اشاره کرد.<ref> مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۱۵۴.</ref>  
از موارد دیگری که در آیات [[قرآن]] به صورت ضمنی، آیه نفی سبیل کافران و استقلال مسلمانان را تأیید می‌کند، می‌توان به عزت مسلمانان،<ref>سوره نساء، آیه ۱۳۹؛ سوره فاطر، آیه ۱۰؛ سوره منافقون، آیه ۸.</ref> نپذیرفتن سلطه و سرپرستی کافران،<ref>سوره مائده، آیه ۵۱-۵۲.</ref> عدم میل و اعتماد به کافران،<ref>سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref> پیروی نکردن از اهل کتاب و مشرکان،<ref>سوره آل‌عمران، آیه ۱۴۹-۱۵۰؛ سوره مائده، آیه ۴۹.</ref> روی پای خود ایستادن،<ref>سوره فتح، آیه ۲۹.</ref> نداشتن دوستی صمیمانه با مشرکان<ref>سوره آل‌عمران، آیه ۱۱۸-۱۱۹؛ سوره مائده، آیه ۵۷.</ref> و آیاتی که دشمنی کافران و مشرکان با مسلمانان را گوشزد می‌کند و خواستار هوشیاری مسلمانان در برابر نقشه‌ها و توطئه‌های آنان است، اشاره کرد.<ref> مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۱۵۴.</ref>  


خط ۷۱: خط ۶۶:


==بازتاب در فقه سیاسی و حکومتی==
==بازتاب در فقه سیاسی و حکومتی==
آیه نفی سبیل و قاعده نفی سبیل که از آن گرفته شده، در فقه سیاسی و حکومتی جهان اسلام بازتاب داشته است؛ از جمله می‌توان به حکم جهاد با روس، توسط علما در زمان [[مظفرالدین شاه]]، بعد از استیلا به برخی از مناطق اسلامی و مسلمانان<ref>زنگنه شهرکی، قاعده نفی سبیل در آرای فقهی و مواضع سیاسی صاحب عروه، ص۱۴۸-۱۹۴؛ جوادی آملی، ولایت فقیه،  ۱۳۷۹ش، ص</ref> و همچنین استدلال به این آیه در [[تحریم تنباکو]] توسط [[میرزای شیرازی]]<ref>کرمانی، تاریخ بیداری مسلمانان، ۱۳۷۱ش، ص۱۱-۱۴؛ جوادی آملی، ولایت فقیه، ۱۳۷۹ش، ص</ref> اشاره نمود.  
آیه نفی سبیل و قاعده برگرفته از آن، در فقه سیاسی بازتاب داشته است؛ حکم جهاد با روس، توسط علما در زمان [[مظفرالدین شاه]]، بعد از استیلا به برخی از مناطق اسلامی و مسلمانان،<ref>زنگنه شهرکی، قاعده نفی سبیل در آرای فقهی و مواضع سیاسی صاحب عروه، ص۱۴۸-۱۹۴؛ جوادی آملی، ولایت فقیه،  ۱۳۷۹ش، ص</ref> استدلال به این آیه در [[تحریم تنباکو]] توسط [[میرزای شیرازی]]<ref>کرمانی، تاریخ بیداری مسلمانان، ۱۳۷۱ش، ص۱۱-۱۴؛ جوادی آملی، ولایت فقیه، ۱۳۷۹ش، ص</ref> و [[مخالفت امام خمینی با کاپیتولاسیون]] از این نمونه است.


برخی با استفاده از این آیه به عدم تسلط حقوقی کافران بر مؤمنان نیز حکم کرده‌اند.<ref>رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۳۴۲.</ref> برخی قوانینی مانند کاپیتولاسیون رااز مصادیق نقض قاعده نفی سبیل دانسته اند  وآن را از نظر قرآن فاقد هرگونه مشروعیتی برشمرده اند.<ref>خمینی، تحریر الوسیله، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۱۸۵؛ شکوری، فقه سیاسی اسلام، ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۴۲۱.
برخی با استفاده از این آیه به عدم تسلط حقوقی کافران بر مؤمنان نیز حکم کرده‌اند.<ref>رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۳۴۲.</ref> برخی قوانینی مانند کاپیتولاسیون را از مصادیق نقض قاعده نفی سبیل دانسته اند  وآن را از نظر قرآن فاقد هرگونه مشروعیتی برشمرده‌اند.<ref>خمینی، تحریر الوسیله، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۱۸۵؛ شکوری، فقه سیاسی اسلام، ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۴۲۱.
</ref>
</ref>