|
|
خط ۱۰۳: |
خط ۱۰۳: |
| |۳۶|| سریه [[اسامه بن زید]]|| ----|| ----|| ----|| ----|| بلقاء موته|| صفر، ۱۱ هجری|| ---- | | |۳۶|| سریه [[اسامه بن زید]]|| ----|| ----|| ----|| ----|| بلقاء موته|| صفر، ۱۱ هجری|| ---- |
| |} | | |} |
|
| |
| ==تعریف بعضی واژهها==
| |
| [[علی بن حسین مسعودی|مسعودی]] مینویسد:
| |
| * سریهها از سه تا پانصد نفر است که در شب بیرون روند.
| |
| * سوارب: دستههایی است که روز بیرون روند.
| |
| * مناسر: بیش از پانصد نفر و کمتر از هشتصد نفر.
| |
| * جیش: سپاهی است که شمارهاش به هشتصد نفر برسد.
| |
| * خشخاش: بیش از هشتصد و کمتر از هزار نفر.
| |
| * جیش ازلم: سپاهی است که به هزار نفر برسد.
| |
| * جیش جحفل: سپاهی است که به چهار هزار نفر برسد.{{یاد| در فراز یکی از نامههای امام علی (ع) به معاویه واژه جحفل به کار رفته است وَ أَنَا مُرْقِلٌ نَحْوَكَ فِي جَحْفَلٍ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ، وَ التَّابِعِينَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ ... من در ميان سپاهى عظيم از مهاجران و انصار و تابعان، به سرعت به سوى تو خواهم آمد. مکارم شیرازی، نهج البلاغه با ترجمه روان فارسی، ۱۳۸۴ش، نامه ۲۸، ج۱، صص۶۰۹-۶۰۶. مترجمان نهج البلاغه نوعاً بدون اشاره به عدد خاصی، جحفل را لشگر و سپاه بزرگ و بسیار، جیش عظیم و مانند آن ترجمه کردهاند. به عنوان نمونه بنگرید: فیض الاسلام، نهج البلاغه، ۱۳۶۸ش، ج۵، ص۹۰۳؛ عبده،نهج البلاغه، المطبعة الإستقامة، ج۳، ص۴۰؛ صبحی صالح، نهج البلاغه، ۱۳۷۴ش، ص۳۸۹.}}
| |
|
| |
| * جیش جَرّار: سپاهی است که به دوازده هزار نفر برسد.
| |
| * هرگاه سرایا و سوارب پس از بیرون رفتن، پراکنده و دسته دسته شدند، کمتر از چهل نفر جَرائد و از چهل تا کمتر از سیصد مَقانِب{{یاد| گرگهای بسیار شکار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دهخدا، لغتنامه، ذیل مقانب. }}|| گروهی از سواران که برای غارت جمع شوند. و از سیصد تا کمتر از پانصد نفر جَمَرات است. و هرگاه چهل مرد را میفرستادند، آنها را عُصْبه مینامیدند.
| |
| * کَتیبه: سپاهی است که فراهم گشته و پراکنده نشود.
| |
| * حَضیره: از ده نفر به پائین را گویند که به جنگ فرستاده شوند.{{یاد|گروه مردم یا چهار تن یا پنج تن یا هشت یا هفت تن یا ده تن یا کم از ده تن که بغزو [ جنگ ] روند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). دهخدا، لغتنامه، ذیل حضیره}}
| |
| * اَرعَن: سپاه بزرگ بیمانند.؛ {{یاد|لشکر گران بسیار. ( منتهی الأرب ). آن لشکر که بپاره کوه ماند. ( مهذب الاسماء ). لشکر کوهی. سپاهی گران.جیش عظیم. دهخدا، لغتنامه، ذیل ارعن }}
| |
| * خمیس: سپاه عظیم. <ref>آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۲۸۳.</ref>
| |
|
| |
|
| ==مطالعه بیشتر== | | ==مطالعه بیشتر== |