پرش به محتوا

امین (لقب): تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس==↵{{پانویس۲}}' به '== پانویس == {{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشت‌ها}}')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''محمدِ اَمین''' از [[لقب‌های پیامبر اسلام(ص)]] که سال‌ها پیش از [[بعثت]] با این لقب خوانده می‌شد. امین به شخص مورد اعتمادی می‌گویند که دیگران از خیانت نکردن او ایمن باشند. یکی از ویژگی‌های [[رسول خدا (ص)|رسول خدا(ص)]] که باعث می‌شد او را امین بخوانند، [[امانت‌داری]] بود. در روایات [[ائمه(ع)]] به امین‌بودن پیامبر(ص) تأکید بسیاری شده و در برخی زیارت‌نامه‌ها با تعبیر «السَّلَامُ عَلَى أَمِينِ اللَّهِ عَلَى رُسُلِه‏» از او یاد شده است.
'''محمدِ اَمین''' از [[فهرست کنیه‌ها و لقب‌های پیامبر(ص)|لقب‌های پیامبر اسلام(ص)]] که سال‌ها پیش از [[بعثت]] با این لقب خوانده می‌شد. امین به شخص مورداعتمادی می‌گویند که دیگران از خیانت نکردن او ایمن باشند. یکی از ویژگی‌های [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا(ص)]] که باعث می‌شد او را امین بخوانند، [[امانت‌داری]] بود. در روایات [[امامان شیعه|ائمه(ع)]] به امین‌بودن پیامبر(ص) تأکید بسیاری شده و در برخی زیارت‌نامه‌ها با تعبیر «السَّلَامُ عَلَى أَمِينِ اللَّهِ عَلَى رُسُلِه‏» از او یاد شده است.


==تعریف==
==تعریف==
محمد امین از [[لقب‌های پیامبر اسلام(ص)]] است که سال‌ها پیش از [[بعثت]] با آن نام خوانده می‌شد. امین در مقابل خائن، به کسی می‌گویند که مورداعتماد بوده و از این که او خیانت نخواهد کرد ایمن باشند.<ref>دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ج۳، ص۳۴۰۸.</ref> ابن سعد در کتاب طبقات الکبری می‌گوید: «از بس که ویژگی‌های نیکو در پیامبر(ص) به کمال رسیده بود در مکه نامی جز «امین» نداشت».<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۱، ص۱۵۶.</ref> بنابر گزارشی که [[محمد بن جریر طبری]] نقل کرده‌ [[قریش]] پیش از آن‌که بر پیامبر(ص) [[وحی]] شود وی را امین می‌نامید.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۹۰.</ref> از [[ابن عباس]] روایت شده که مشرکان قریش، رسول خدا(ص) را امین می‌نامیدند و می‌دانستند که او هرگز [[دروغ]] نمی‌گوید با این وجود او را انکار می‌کردند.<ref> زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۸ـ۱۹.</ref> دشمنان پیامبر(ص) نیز به امین بودن پیامبر معترف بودند و داستان‌هایی از اعتراف [[ابوجهل]] بر این مسئله در تاریخ گزارش شده است.<ref>رک: زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۸ـ۱۹.</ref> در این گزارش‌ها علت انکار پیامبر(ص) توسط آن‌ها اعتماد نداشتن به سخنان پیامبر نیست بلکه رقابت‌های خانوادگی و قبیله‌ای موجب انکار [[نبوت]] پیامبر(ص) شده است.<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۸ـ۱۹.</ref>
محمد امین از لقب‌های پیامبر اسلام(ص) است که سال‌ها پیش از [[بعثت]] با آن نام خوانده می‌شد.{{مدرک}} امین به کسی می‌گویند که مورداعتماد بوده و از این که او خیانت نخواهد کرد ایمن باشند.<ref> دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ج۳، ص۳۴۰۸.</ref> ابن‌سعد تاریخ‌نگار قرن سوم قمری در کتاب الطبقات الکبری می‌گوید: «از بس که ویژگی‌های نیکو در پیامبر(ص) به کمال رسیده بود در مکه نامی جز امین نداشت».<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۱، ص۱۵۶.</ref> بنابر گزارشی که در [[تاریخ طبری (کتاب)|تاریخ طبری]] نقل شده [[قریش]] پیش از آن‌که بر پیامبر(ص) [[وحی]] شود وی را امین می‌نامید.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۹۰.</ref>  


==امانت‌دار==
از [[عبدالله بن عباس|ابن‌عباس]] نیز روایت شده که مشرکان قریش، رسول خدا(ص) را امین می‌نامیدند و می‌دانستند که او هرگز [[دروغ]] نمی‌گوید با این وجود او را انکار می‌کردند.<ref> زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۸ـ۱۹.</ref> دشمنان پیامبر(ص) نیز به امین بودن پیامبر معترف بودند و داستان‌هایی از اعتراف [[ابوجهل]] بر این مسئله در تاریخ گزارش شده است.<ref>نگاه کنید به زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۸ـ۱۹.</ref> در این گزارش‌ها علت انکار پیامبر(ص) توسط آن‌ها اعتماد نداشتن به سخنان پیامبر نیست بلکه رقابت‌های خانوادگی و قبیله‌ای موجب انکار [[نبوت]] پیامبر(ص) شده است.<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۸ـ۱۹.</ref>
یکی از ویژگی‌های پیامبر(ص) که باعث شد او را امین بخوانند، [[امانت‌داری]] بود.<ref>رک: فرج‌اللهی، «امانت‌داری پیامبر (ص) رحمت»، ص۳۱ـ۳۴.</ref> در مورد امانت‌داری رسول خدا(ص) گزارش‌های متعددی در منابع تاریخی گزارش شده است. از جمله این که وقتی پیامبر(ص) با سرمایه [[حضرت خدیجه(س)]] به تجارت پرداخت و با موفقیت از سفر تجاری برگشت، خدیجه(س) به او گفت: «ای پسر عمو؛ من به خاطر شرافت نسب، قرابت، راستگویی، [[اخلاق|اخلاق پسندیده]] و امانت‌داری تو در بین مردم و قوم خود افتخار می‌کنم.» پس از آن بود که حضرت خدیجه(س) به پیامبر پیشنهاد [[ازدواج]] داد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۸۱.</ref>  


همچنین پیامبر(ص) اهتمام ویژه‌ای در امانت‌داری داشت و مردم، امانت‌های خود را به او می‌سپردند. وقتی پیامبر(ص) مجبور به ترک [[مکه]] و [[هجرت]] مخفیانه به [[مدینه]] شد به [[امام علی (ع)|امام علی(ع)]] سفارش کرد تنها زمانی از مکه به مدینه هجرت کند که امانت‌هایی را که مردم نزد پیامبر(ص) گذاشته بودند به صاحبانشان بازگرداند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۵۳.</ref> در گزارش دیگری آمده است در [[غزوه خیبر]] مسلمانان دچار کمبود غذا شدند. در این هنگام، چوپانی که برای یهودیان گله‌داری می‌کرد نزد پیامبر آمد و بعد از گفتگو با آن حضرت [[مسلمان]] شد. بعد از آن به پیامبر(ص)‌ گفت گوسفندان یهودیان نزد من امانت است و اکنون که مسلمان شده‌ام تکلیف من چیست؟ پیامبر(ص) علی‌رغم نیازی که مسلمانان به مواد غذایی داشتند از چوپان خواست تا گوسفندان را به در قلعه برده و تحویل یهودیان دهد.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، دارالمعرفه، ج۲، ص۳۴۴ـ۳۴۵.</ref>
==امانت‌داری==
یکی از ویژگی‌های پیامبر(ص) که باعث شد او را امین بخوانند، [[امانت‌داری]] بود.<ref>نگاه کنید به فرج‌اللهی، «امانت‌داری پیامبر (ص) رحمت»، ص۳۱ـ۳۴.</ref> در مورد امانت‌داری رسول خدا(ص) گزارش‌های متعددی در منابع تاریخی گزارش شده است. از جمله این که وقتی پیامبر(ص) با سرمایه [[حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها|حضرت خدیجه(س)]] به تجارت پرداخت و با موفقیت از سفر تجاری برگشت، خدیجه(س) به او گفت: «ای پسر عمو؛ من به خاطر شرافت نسب، قرابت، راستگویی، [[اخلاق|اخلاق پسندیده]] و امانت‌داری تو در بین مردم و قوم خود افتخار می‌کنم.» پس از آن بود که حضرت خدیجه(س) به پیامبر پیشنهاد [[ازدواج]] داد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۸۱.</ref>
 
همچنین مردم، امانت‌های خود را به پیامبر می‌سپردند. وقتی پیامبر(ص) مجبور به [[هجرت به مدینه]] شد به [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] سفارش کرد تنها زمانی از مکه به سوی مدینه حرکت کند که امانت‌هایی را که مردم نزد پیامبر(ص) گذاشته بودند به صاحبانشان بازگرداند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۵۳.</ref> همچنین در گزارش آمده است در [[غزوه خیبر]] مسلمانان دچار کمبود غذا شدند. در این هنگام، چوپانی که برای یهودیان گله‌داری می‌کرد نزد پیامبر آمد و بعد از گفتگو با آن حضرت [[مسلمان]] شد. بعد از آن به پیامبر(ص)‌ گفت گوسفندان یهودیان نزد من امانت است و اکنون که مسلمان شده‌ام تکلیف من چیست؟ پیامبر(ص) علی‌رغم نیازی که مسلمانان به مواد غذایی داشتند از چوپان خواست تا گوسفندان را به در قلعه برده و تحویل یهودیان دهد.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، دارالمعرفه، ج۲، ص۳۴۴ـ۳۴۵.</ref>


==امین وحی==
==امین وحی==
[[نبوت]] یکی از امانت‌های خداست و نبوت پیامبر(ص) نیز بر امین بودن او دارد و در روایات [[ائمه(ع)]] بر امین بودن [[پیامبر (ص)|پیامبر(ص)]] تأکید شده است.<ref> فرج‌اللهی، «امانت‌داری پیامبر (ص) رحمت»، ص۳۱.</ref> از [[امام علی (ع)|امام علی(ع)]] در [[نهج البلاغه]] روایت شده که فرمود: «خدا حضرت محمد(ص) را فرستاد تا هشداردهنده جهانیان و امین وحی باشد».<ref>شریف رضی، نهج البلاغه، ۱۴۱۴ق، ص۶۸.</ref> در [[تفسیر قمی|کتاب تفسیر قمی]]، در [[آیه]] {{متن قرآن|مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ|ترجمه=[هم] مطاع [و هم] امين است|سوره=[[سوره تکویر|تکویر]]|آیه= ۲۱}} واژه امین به امانت پیامبر تفسیر شده و از [[امام صادق (ع)|امام صادق(ع)]] در مورد این آیه، روایت شده که یعنی: «فرمانش نزد پروردگار، نافذ و در [[روز رستاخیز]] امین است».<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۴۰۹.</ref> همچنین در برخی از زیارت‌نامه‌ها که از ائمه(ع) روایت شده از رسول خدا(ص) با تعبیر «أَمِينِ اللَّهِ عَلَى رُسُلِه» یاد شده است.<ref>ابن قولویه، کامل الزیارات، ۱۳۵۶ش، ص۲۰۱.</ref>
[[نبوت]] یکی از امانت‌های خداست و نبوت پیامبر(ص) نیز بر امین بودن او دارد و در روایات [[امامان شیعه|ائمه(ع)]] بر امین بودن [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] تأکید شده است.<ref> فرج‌اللهی، «امانت‌داری پیامبر (ص) رحمت»، ص۳۱.</ref> از [[امام علی (ع)|امام علی(ع)]] در [[نهج البلاغه]] روایت شده که فرمود: «خدا حضرت محمد(ص) را فرستاد تا هشداردهنده جهانیان و امین وحی باشد».<ref>نهج البلاغه، ۱۴۱۴ق، ص۶۸.</ref> در [[تفسیر علی بن ابراهیم قمی (کتاب)|کتاب تفسیر قمی]]، در [[آیه ۲۱ سوره تکویر|آیه مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ]] ([هم] مطاع [و هم] امين است) واژه امین به امانت پیامبر تفسیر شده و از [[امام صادق (ع)|امام صادق(ع)]] در مورد این آیه، روایت شده که یعنی «فرمانش نزد پروردگار، نافذ و در [[روز رستاخیز]] امین است».<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۴۰۹.</ref> همچنین در برخی از زیارت‌نامه‌ها که از ائمه(ع) روایت شده از رسول خدا(ص) با تعبیر «أَمِينِ اللَّهِ عَلَى رُسُلِه» یاد شده است.<ref>ابن‌قولویه، کامل الزیارات، ۱۳۵۶ش، ص۲۰۱.</ref>


از [[ابوطالب]] عموی پیامبر نیز شعری گزارش شده که در آن رسول خدا(ص) را امین الله خطاب کرده است:
از [[ابوطالب]] عموی پیامبر نیز شعری گزارش شده که در آن رسول خدا(ص) را امین الله خطاب کرده است:
{{شعر۲|ٲنْتَ الأَمِينُ ٲَمِينُ اللهِ لَاكَذِبُ|وَالصَّادِقُ الْقَوْلِ لَالَهْوٌ و َلا لَعِبُ{{یاد|«تو امینی؛‌ امین خداوند كه هرگز دروغ نگفته است و تو [انسان] راستگویی هستی كه هرگز دچار هوس‌رانی و بیهوده‌گویی نگشته است.»}} <ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۵۶.</ref>}}
{{شعر۲|ٲنْتَ الأَمِينُ ٲَمِينُ اللهِ لَاكَذِبُ|وَالصَّادِقُ الْقَوْلِ لَالَهْوٌ و َلا لَعِبُ{{یاد|«تو امینی؛‌ امین خداوند كه هرگز دروغ نگفته است و تو [انسان] راستگویی هستی كه هرگز دچار هوس‌رانی و بیهوده‌گویی نگشته است.»}} <ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۵۶.</ref>}}


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۲۶: خط ۲۸:
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
*ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر، بی‌تا.
*نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، قم، هجرت، ۱۴۱۴ق.
*ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب(ع)، قم، علامه، ۱۳۷۹ق.
*ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر، بی‌تا.
*ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، نجف اشرف، دارالمرتضویه، ۱۳۵۶ش.
*ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب(ع)، قم، علامه، ۱۳۷۹ق.
*ابن هشام، عبدالملک بن ایوب، السیره النبویه، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
*ابن‌قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، نجف اشرف، دارالمرتضویه، ۱۳۵۶ش.
*ابن‌هشام، عبدالملک بن ایوب، السیره النبویه، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
*دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دخدا، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
*دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دخدا، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
*زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتب العربی، ۱۴۰۷ق.
*زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتب العربی، ۱۴۰۷ق.
*شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، قم، هجرت، ۱۴۱۴ق.
*شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
*شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
*طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق.
*طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق.