Automoderated users، دیوانسالاران، confirmed، مدیران رابط کاربری، movedable، مدیران، templateeditor
۶٬۴۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== چیستی و جایگاه == | == چیستی و جایگاه == | ||
به فُحْش، سَبّْ، شَتْم، هُجْر،<ref>طباطبایی، عمدة المطالب فی التعلیق علی المکاسب، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۴۱۹.</ref> دشنام گفته میشود و آن بهکارگیری الفاظ ناپسند و زشت علیه دیگری است.<ref>جمعی از نویسندگان، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۶۱۸؛ محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۲۷.</ref> برخی [[مجتهد|فقیهان]] مشتمل بودن ناسزا بر بیان نقص، همچنین رویارویی دو طرف را از شروط ناسزا بیان کردهاند.<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۲۷؛ انصاری، المکاسب، ج۱، ص۲۵۵. </ref> ناسزا به اعتقاد [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|سنّی]]، [[حرام]] و یکی از راههای هتک حرمت و اهانت اشخاص است، مگر آنکه شخص بهواسطه [[بدعت]]، اظهار به گناه و... مستحق آن باشد.<ref>روحانی و دیگران، فقه الصادق، ۱۴۳۵ق، ج۲۱، ص۶۹.</ref> [[محمدتقی شیرازی|میرزای دوم]] در | به فُحْش، سَبّْ، شَتْم، هُجْر،<ref>طباطبایی، عمدة المطالب فی التعلیق علی المکاسب، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۴۱۹.</ref> دشنام گفته میشود و آن بهکارگیری الفاظ ناپسند و زشت علیه دیگری است.<ref>جمعی از نویسندگان، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۶۱۸؛ محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۲۷.</ref> برخی [[مجتهد|فقیهان]] مشتمل بودن ناسزا بر بیان نقص، همچنین رویارویی دو طرف را از شروط ناسزا بیان کردهاند.<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۲۷؛ انصاری، المکاسب، ج۱، ص۲۵۵. </ref> ناسزا به اعتقاد [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|سنّی]]، [[حرام]] و یکی از راههای هتک حرمت و اهانت اشخاص است، مگر آنکه شخص بهواسطه [[بدعت]]، اظهار به گناه و... مستحق آن باشد.<ref>روحانی و دیگران، فقه الصادق، ۱۴۳۵ق، ج۲۱، ص۶۹.</ref> [[محمدتقی شیرازی|میرزای دوم]] در حاشیة المکاسب با استناد به برخی روایات، حرام بودن فُحش به کافر، [[فاسق]]، غیر ممیّز، و حتی حیوانات را نتیجه گرفته است.<ref>شیرازی، حاشیة المکاسب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۴۲.</ref> | ||
فقیهان از دشنام به مناسبت در بابهای طهارت، تجارت و دیات سخن گفتهاند.<ref>جمعی از نویسندگان، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۶۱۸.</ref> | فقیهان از دشنام به مناسبت در بابهای طهارت، تجارت و دیات سخن گفتهاند.<ref>جمعی از نویسندگان، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۶۱۸.</ref> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
اهل لغت و بیشتر فقیهان، شَتْم و سَبّْ را مرادف یکدیگر دانسته و به ناسزا معنا کردهاند.<ref>تاج العروس ذیل واژه سبّ؛ الکلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۵۵؛ حسینی، زيارة عاشوراء تحفة من السماء، ۱۴۳۱ق، ج۱، ص۱۱۰.</ref> اما برخی سبّ و شتم را متفاوت دانسته و سبّ را شدیدتر از شَتْم معرفی کردهاند.<ref>العسکری، الفروق فی اللّغه، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۴۳؛ خمینی، بررسی حکم شرعی دشنام و بهتان، ۱۴۰۲ق، ص۳۵.</ref> | اهل لغت و بیشتر فقیهان، شَتْم و سَبّْ را مرادف یکدیگر دانسته و به ناسزا معنا کردهاند.<ref>تاج العروس ذیل واژه سبّ؛ الکلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۵۵؛ حسینی، زيارة عاشوراء تحفة من السماء، ۱۴۳۱ق، ج۱، ص۱۱۰.</ref> اما برخی سبّ و شتم را متفاوت دانسته و سبّ را شدیدتر از شَتْم معرفی کردهاند.<ref>العسکری، الفروق فی اللّغه، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۴۳؛ خمینی، بررسی حکم شرعی دشنام و بهتان، ۱۴۰۲ق، ص۳۵.</ref> | ||
[[ابو حامد غزالی|غزالی]]، سَب و شَتم را از فُحش و [[قذف|قَذْف]] جدا دانسته و سبّ را بیان کلماتی چون؛ ای جاهل، ای احمق و... معرفی کرده و فحش و قذف را بر [[زنا]] تطبیق کرده است؛ چنانچه [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] نیز با جدا کردن احادیث هرکدام، در ابوابی جداگانه، این معنا را تایید کرده است.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، دارالکتب العربی، ج۷، ص۲۰ و ۴۷؛ الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۵۹ و ۳۲۳.</ref> بهعبارت دیگر هرگاه الفاظ ناسزا بهقدری رکیک و ناپسند باشد که از حد گذشته و نسبتهایی چون زنا و [[لواط]] را شامل شود قَذف و فُحش است و احکام آن را خواهد داشت.<ref>روحانی، فقه الصادق، ج۱۴، ص۲۹۶؛ لسان العرب، ذیل واژه سبّ.</ref> برخی فقیهان برای فُحش از اصطلاح «هُجْر» و برای ناسزایی که حالتی شعرگونه داشته | [[ابو حامد غزالی|غزالی]]، سَب و شَتم را از فُحش و [[قذف|قَذْف]] جدا دانسته و سبّ را بیان کلماتی چون؛ ای جاهل، ای احمق و... معرفی کرده و فحش و قذف را بر [[زنا]] تطبیق کرده است؛ چنانچه [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] نیز با جدا کردن احادیث هرکدام، در ابوابی جداگانه، این معنا را تایید کرده است.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، دارالکتب العربی، ج۷، ص۲۰ و ۴۷؛ الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۵۹ و ۳۲۳.</ref> بهعبارت دیگر هرگاه الفاظ ناسزا بهقدری رکیک و ناپسند باشد که از حد گذشته و نسبتهایی چون زنا و [[لواط]] را شامل شود قَذف و فُحش است و احکام آن را خواهد داشت.<ref>روحانی، فقه الصادق، ج۱۴، ص۲۹۶؛ لسان العرب، ذیل واژه سبّ.</ref> برخی فقیهان برای فُحش از اصطلاح «هُجْر» و برای ناسزایی که حالتی شعرگونه داشته باشد از کلمه «هَجْو» استفاده کردهاند.<ref>انصاری، المکاسب، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۳۹و ۲۴۰.</ref> | ||
«[[لعن]]» در لغت و فرهنگ دینی غیر از سبّ و ناسزا و به معنی دوری از رحمت و نعمتهای خداست. برخی محققان با پایش آیات قرآن و روایات مربوطه، نتیجه گرفتهاند: همانگونه که خداوند در ۳۷ مورد، برخی افراد و اقوام را به دلایل گوناگون لعن کرده است، لعن میتواند در مواردی جایز باشد امّا سبّ و ناسزا به دلیل نهی خداوند از سبّ در [[آیه ۱۰۸ سوره انعام]] و برخی احادیث، در هر صورت ممنوع است.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب أهل البیت، صيانة القرآن الكريم من التحريف، ۱۴۲۶ق، ج۳۳، ص۱۳؛ ذاکری، سبّ و لعن در قرآن، ص۹؛ روحانی و دیگران، فقه الصادق، ۱۴۳۵ق، ج۲۱، ص۶۹.</ref> | «[[لعن]]» در لغت و فرهنگ دینی غیر از سبّ و ناسزا و به معنی دوری از رحمت و نعمتهای خداست. برخی محققان با پایش آیات قرآن و روایات مربوطه، نتیجه گرفتهاند: همانگونه که خداوند در ۳۷ مورد، برخی افراد و اقوام را به دلایل گوناگون لعن کرده است، لعن میتواند در مواردی جایز باشد امّا سبّ و ناسزا به دلیل نهی خداوند از سبّ در [[آیه ۱۰۸ سوره انعام]] و برخی احادیث، در هر صورت ممنوع است.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب أهل البیت، صيانة القرآن الكريم من التحريف، ۱۴۲۶ق، ج۳۳، ص۱۳؛ ذاکری، سبّ و لعن در قرآن، ص۹؛ روحانی و دیگران، فقه الصادق، ۱۴۳۵ق، ج۲۱، ص۶۹.</ref> | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
}} | }} | ||
با نگاهی به آیات قرآن کریم، [[سیره]] پیامبر و زندگی [[چهارده معصوم|معصومان(ع)]]، داشتن سعهصدر و خوشرویی، پرهیز از تندی و... در مواجهه با ناسزاگویی، سفارش شده است. بهعنوان مثال، زمانی که مسلمانان به مدت ۳۷ سال به دستور معاویه، بر | با نگاهی به آیات قرآن کریم، [[سیره]] پیامبر و زندگی [[چهارده معصوم|معصومان(ع)]]، داشتن سعهصدر و خوشرویی، پرهیز از تندی و... در مواجهه با ناسزاگویی، سفارش شده است. بهعنوان مثال، زمانی که مسلمانان به مدت ۳۷ سال به دستور معاویه، بر منبرها و... به امام علی(ع) [[سب علی(ع)|ناسزا]] میگفتند، [[امام حسن مجتبی علیهالسلام|امام حسن(ع)]] و [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] هیچگاه [[مقابله به مثل|مقابلهبهمثل]] نکرده و به کسی ناسزا نگفتند.<ref>هادی منش، آفتاب حسن، رویکردی تحلیلی به زندگانی امام حسن مجتبی(ع)، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۱۳۴.</ref> در [[صفین|واقعهٰ صفین]] هنگامی که عدهای از [[فهرست اصحاب امام علی(ع)|اصحاب امام علی(ع)]] شروع به ناسزاگویی جبهه مقابل کردند، ایشان آنها را از این کار بازداشت و در عوض، آنها را به [[دعا]] برای هر دو گروه و آشتی و الفت میانشان، سفارش کرد.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶.</ref> همچنین فردی مسیحی هنگامی که [[صبر]] و [[حلم|بردباری]] [[امام محمد باقر علیهالسلام|حضرت باقر(ع)]] در برابر ناسزاها و توهینهای متعدد را دید، به [[اسلام]] گروید.<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۶، ص۲۸۹.</ref> | ||
=== آیا خداوند و أئمّه ناسزا گفتهاند؟ === | === آیا خداوند و أئمّه ناسزا گفتهاند؟ === | ||
در آیات قرآن و کلمات امامان معصوم(ع) گزارشهایی وجود دارد که در ظاهر کلماتی ناپسند و دشنامگونه دارند، از آن جمله میتوان به تشبیه و تعبیر برخی اشخاص در قرآن و | در آیات قرآن و کلمات امامان معصوم(ع) گزارشهایی وجود دارد که در ظاهر کلماتی ناپسند و دشنامگونه دارند، از آن جمله میتوان به تشبیه و تعبیر برخی اشخاص در قرآن و احادیث، به حیوانات توصیف به برخی حالات و القاب ناپسند مثل: اشباه الرجال ( نامردان مردنما)، بیوفایان مکّار، «بیخرد کوردل»، و... اشاره کرد.<ref>اباذر پور، خرمی، «واکاوی دشنام در کلام معصومین(ع)»، ص۱۰۲.</ref> | ||
برخی محققان باتوجه به ناهمگونی این گزارشها با اصل احترام و قبیح بودن دشنام در اسلام، توجیههایی را برای | برخی محققان باتوجه به ناهمگونی این گزارشها با اصل احترام و قبیح بودن دشنام در اسلام، توجیههایی را برای همسو ساختن آنها بیان کردهاند:<ref>اباذر پور، خرمی، «واکاوی دشنام در کلام معصومین(ع)»، ص۱۰۸.</ref> | ||
# این موارد از جمله ناسزاهای جایز است که شخص بهواسطه کفر، فسق، و.. مستحق آن بوده است.<ref>.اباذر پور، خرمی، «واکاوی دشنام در کلام معصومین(ع)»، ص۱۰۳-۱۰۵.</ref> | # این موارد از جمله ناسزاهای جایز است که شخص بهواسطه کفر، فسق، و.. مستحق آن بوده است.<ref>.اباذر پور، خرمی، «واکاوی دشنام در کلام معصومین(ع)»، ص۱۰۳-۱۰۵.</ref> | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
== علت ناسزاگویی == | == علت ناسزاگویی == | ||
گفته شده این کار بهسبب نقص در استدلال و عدم منطق و برتریجویی بر طرف مقابل صورت میگیرد؛ اما پارهای از احادیث این رفتار را به طینت و شیوه تربیتی شخص بازمیگردانند،<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، دار الکتب العربی، ج۹، ص۱۲.</ref> چنانچه امام علی(ع) بدزبانی را از خصوصیات شخصیتی انسانهای | گفته شده این کار بهسبب نقص در استدلال و عدم منطق و برتریجویی بر طرف مقابل صورت میگیرد؛ اما پارهای از احادیث این رفتار را به طینت و شیوه تربیتی شخص بازمیگردانند،<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، دار الکتب العربی، ج۹، ص۱۲.</ref> چنانچه امام علی(ع) بدزبانی را از خصوصیات شخصیتی انسانهای پَست، دانسته است. همچنین پیامبر(ص) طینت و سرشت کسی که ناسزاگو و بی[[حیاء|حیا]] باشد و باکی از آنچه در موردش گفته میشود نداشته باشد را [[ولد الزنا|ناپاک]] یا شبههدار معرفی کرده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۰، ص۲۰۷.</ref> | ||
== احکام ناسزا == | == احکام ناسزا == | ||
بهاعتقاد فقیهان، | بهاعتقاد فقیهان، حرمت ناسزاگویی، با همه [[ادله اربعه|ادلّه اربعه]] ثابت میشود.<ref>انصاری، المکاسب، ۱۴۰۱۱ق، ج۱، ص۲۵۳؛ روحانی، منهاج الفقاهه، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۷۴.</ref> مگر آنکه شخص به سبب [[بدعت]] یا اظهار گناه و... مستحق آن باشد.<ref>انصاری، المکاسب، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۲۶.</ref> بههمین سبب [[مجتهد|فقیهان]] سبّ [[کفر|کافران]] و مخالفان را جایز اما [[قذف]] آنها را ممنوع اعلام کردهاند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۶۱و۶۲؛ انصاری، المكاسب، ۱۴۱۱ق، ج۱۷ ص۲۳۹.</ref> درصورتی که ناسزا به قذف باشد موجب عقوبت [[حد شرعی|حدّ]] و در غیرآن، موجب عقوبت [[تعزیر]] در حق ناسزاگوست.<ref>روحانی، فقه الصادق، ۱۴۳۵ق، ج۱۴، ص۲۹۶.</ref> برخی دشنام و ناسزاگویی شخص به خود یا خانوادهاش را حرام و از مصادیق ناسزا دانستهاند.<ref>اخوی، «دشنام به خود؟»، ص۴.</ref> | ||
ناسزا ممکن است با رفتارهای ناپسند دیگری چون [[غیبت]]، [[تمسخر]] و اهانت و [[تهمت]] یا بهتان و [[دروغ|افترا]] و... همراه شود؛ مثلا اگر شخصی کلمات ناپسندی را اولا به قصد اهانت و ثانیا در غیاب او به کار برد، این کار علاوه بر ناسزاگویی، غیبت نیز محسوب میشود.<ref>الروحانی، منهاج الفقاهة، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۷۷؛ خویی، کتاب المساقاة، ۱۳۷۴ق، ج۱، ص۲۸۱.</ref> بهاعتقاد [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]]، معیار تشخیص ناسزا از غیرش را [[عرف]] مشخص میکند.<ref>انصاری، المکاسب، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۲۵.</ref> | ناسزا ممکن است با رفتارهای ناپسند دیگری چون [[غیبت]]، [[تمسخر]] و اهانت و [[تهمت]] یا بهتان و [[دروغ|افترا]] و... همراه شود؛ مثلا اگر شخصی کلمات ناپسندی را اولا به قصد اهانت و ثانیا در غیاب او به کار برد، این کار علاوه بر ناسزاگویی، غیبت نیز محسوب میشود.<ref>الروحانی، منهاج الفقاهة، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۷۷؛ خویی، کتاب المساقاة، ۱۳۷۴ق، ج۱، ص۲۸۱.</ref> بهاعتقاد [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]]، معیار تشخیص ناسزا از غیرش را [[عرف]] مشخص میکند.<ref>انصاری، المکاسب، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۲۵.</ref> |
ویرایش