توفیق: تفاوت میان نسخهها
←توفیق از دیدگاه اشاعره
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
[[اشاعره]] غالباً توفیق را به خلق قدرت بر طاعت<ref>تفتازانی، ج ۴، ص۳۱۲؛ جرجانی، ۱۳۷۰ ش، ج ۹، ص۱۶۹</ref> یا حتی خلق طاعت<ref>امام الحرمین، ص۲۵۴۲۵۵؛ جرجانی، همانجا؛ تهانوی، ذیل واژه </ref> تعریف کردهاند. در برابر این مفهوم، خذلان را نیز خلق قدرتی که با آن [[معصیت]] کرده میشود، دانستهاند.<ref>امام الحرمین، ص۲۵۴؛ نیز رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه ؛ خذلان </ref> همچنین گاهی توفیق را با وسعت معنایی بیشتر نه فقط به طاعت که به ایمان هم نسبت دادهاند و به تعریف آن، قدرت بر ایمان را نیز افزودهاند.<ref>اشعری، ۱۴۰۰، ص۲۷۷؛ ابن فورک، ص۱۲۳</ref> | [[اشاعره]] غالباً توفیق را به خلق قدرت بر طاعت<ref>تفتازانی، ج ۴، ص۳۱۲؛ جرجانی، ۱۳۷۰ ش، ج ۹، ص۱۶۹</ref> یا حتی خلق طاعت<ref>امام الحرمین، ص۲۵۴۲۵۵؛ جرجانی، همانجا؛ تهانوی، ذیل واژه </ref> تعریف کردهاند. در برابر این مفهوم، خذلان را نیز خلق قدرتی که با آن [[معصیت]] کرده میشود، دانستهاند.<ref>امام الحرمین، ص۲۵۴؛ نیز رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه ؛ خذلان </ref> همچنین گاهی توفیق را با وسعت معنایی بیشتر نه فقط به طاعت که به ایمان هم نسبت دادهاند و به تعریف آن، قدرت بر ایمان را نیز افزودهاند.<ref>اشعری، ۱۴۰۰، ص۲۷۷؛ ابن فورک، ص۱۲۳</ref> | ||
این تعریفها با دیگر آرای اشاعره نسبت دارد، آنان برای احتراز از محدود شمردن [[قدرت خدا]] و اینکه در جهان ارادهای مستقل و در برابر [[اراده الهی]] وجود داشته باشد، به نظریههایی از قبیل [[نظریة کسب]] و [[خلق افعال]] قائل شدند و بدین ترتیب پذیرفتند که هر فعل انسانی بر اساس قدرتی است که خداوند برای انجام دادن آن فعل به انسان اعطا کرده است. از سوی دیگر، و باز به نیت محدود نکردن قدرت و اراده خداوند، [[حسن و قبح]] را نه ذاتی امور و مستقل، بلکه از جانب خدا دانسته و بدین ترتیب پذیرفتهاند که خدا میتواند به آنچه از نظر آدمیان نامعقول و ناپسند است حکم کند، مثلاً حکم به [[تکلیف مالایطاق]]. پس خداوند میتواند امر به ایمان و طاعت کند، حال آنکه قوه آن را به کسی نداده باشد و میتواند نهی از معصیت کند اما قدرت آن را بدهد. بر اساس این مبانی، آنان توفیق و خذلان را به صورت مذکور تعریف کرده و هر دو را به نحو یکسان به خداوند نسبت دادهاند.<ref>شهرستانی، ص۴۱۲</ref> | این تعریفها با دیگر آرای اشاعره نسبت دارد، آنان برای احتراز از محدود شمردن [[قدرت خدا]] و اینکه در جهان ارادهای مستقل و در برابر [[اراده الهی]] وجود داشته باشد، به نظریههایی از قبیل [[نظریة کسب]] و [[خلق افعال]] قائل شدند و بدین ترتیب پذیرفتند که هر فعل انسانی بر اساس قدرتی است که خداوند برای انجام دادن آن فعل به انسان اعطا کرده است. از سوی دیگر، و باز به نیت محدود نکردن قدرت و اراده خداوند، [[حسن و قبح]] را نه ذاتی امور و مستقل، بلکه از جانب خدا دانسته و بدین ترتیب پذیرفتهاند که خدا میتواند به آنچه از نظر آدمیان نامعقول و ناپسند است حکم کند، مثلاً حکم به [[تکلیف مالایطاق]]. پس خداوند میتواند امر به [[ایمان]] و طاعت کند، حال آنکه قوه آن را به کسی نداده باشد و میتواند نهی از معصیت کند اما قدرت آن را بدهد. بر اساس این مبانی، آنان توفیق و خذلان را به صورت مذکور تعریف کرده و هر دو را به نحو یکسان به خداوند نسبت دادهاند.<ref>شهرستانی، ص۴۱۲</ref>به همین جهت از نظر اشاعره خداوند میتواند امر به ایمان و طاعت کند و در عین حال شخص را گرفتار ضلالت و خذلان نماید. | ||
اشعری،<ref>1420، | اشعری،<ref>1420، ص۱۳۳-۱۳۷</ref> ضمن بحث درباره توفیق و نسبت آن با مفاهیم دیگری از قبیل لطف، کوشیده است صحت نظر اشاعره را در بارة توفیق اثبات و آرای دیگران را رد کند. | ||
تعریف و نظر اشاعره گاه بر دیگران نیز اثر گذاشته و تکرار شده است. چنانکه ابن حزم<ref>ج ۳، ص۳۰</ref> نیز توفیق را قوه اعطا شده از جانب خدا برای طاعت دانسته و در جای دیگر<ref>ج ۳، ص۵۰</ref> آن را آسان کردن طریق خیر برای مؤمن تعریف کرده است. | تعریف و نظر اشاعره گاه بر دیگران نیز اثر گذاشته و تکرار شده است. چنانکه ابن حزم<ref>ج ۳، ص۳۰</ref> نیز توفیق را قوه اعطا شده از جانب خدا برای طاعت دانسته و در جای دیگر<ref>ج ۳، ص۵۰</ref> آن را آسان کردن طریق خیر برای مؤمن تعریف کرده است. | ||
البته در کتابهای کلامی برای توفیق تعریفها و معانی دیگری ذکر شده که بعضی از آنها عبارت است از: «ثوابی از جانب خدا در نتیجه ایمان»، «حکم بر موفق بودن از جانب خدا»<ref>اشعری، ۱۴۰۰، ص۲۶۲؛ قاضی عبدالجبار بن احمد، ۱۳۸۲، ج ۱۳، ص۱۲۱۴</ref> «امری که با آن خداوند فعل بندگان را موافق آنچه دوست میدارد و میپسندد قرار میدهد»<ref>جرجانی، ۱۴۰۵، ص۹۷</ref> و «مهیاکردن اسباب”.<ref>لاهیجی، ص۳۲۸</ref> | البته در کتابهای کلامی برای توفیق تعریفها و معانی دیگری ذکر شده که بعضی از آنها عبارت است از: «ثوابی از جانب خدا در نتیجه ایمان»، «حکم بر موفق بودن از جانب خدا»<ref>اشعری، ۱۴۰۰، ص۲۶۲؛ قاضی عبدالجبار بن احمد، ۱۳۸۲، ج ۱۳، ص۱۲۱۴</ref> «امری که با آن خداوند فعل بندگان را موافق آنچه دوست میدارد و میپسندد قرار میدهد»<ref>جرجانی، ۱۴۰۵، ص۹۷</ref> و «مهیاکردن اسباب”.<ref>لاهیجی، ص۳۲۸</ref> | ||
=== رابطه توفیق با دیگر مفاهیم === | === رابطه توفیق با دیگر مفاهیم === | ||
در باره نسبت توفیق با سایر مفاهیم نیز در کتابهای کلامی اختلافاتی هست. بعضی [[عصمت]] را قسیم توفیق<ref>برای نمونه رجوع کنید به مفید، ۱۴۱۴ الف، ص۱۳۴</ref> و بعضی عین آن<ref>برای نمونه رجوع کنید به امام الحرمین، ص۲۵۵</ref> دانستهاند. همچنین گاهی در مقابل خذلان، به جای توفیق، نصرت به کار رفته است.<ref>مفید، ۱۴۱۴ الف، ص۱۱۵؛ علم الهدی، ۱۴۱۱، ص۵۹۷</ref> گاهی توفیق تقسیم بندی شده و از توفیق عام و خاص سخن به میان آمده است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به شهرستانی، ص۴۱۲ ۴۱۵</ref> | در باره نسبت توفیق با سایر مفاهیم نیز در کتابهای کلامی اختلافاتی هست. بعضی [[عصمت]] را قسیم توفیق<ref>برای نمونه رجوع کنید به مفید، ۱۴۱۴ الف، ص۱۳۴</ref> و بعضی عین آن<ref>برای نمونه رجوع کنید به امام الحرمین، ص۲۵۵</ref> دانستهاند. همچنین گاهی در مقابل خذلان، به جای توفیق، نصرت به کار رفته است.<ref>مفید، ۱۴۱۴ الف، ص۱۱۵؛ علم الهدی، ۱۴۱۱، ص۵۹۷</ref> گاهی توفیق تقسیم بندی شده و از توفیق عام و خاص سخن به میان آمده است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به شهرستانی، ص۴۱۲ ۴۱۵</ref> |