پرش به محتوا

فحاشی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ اکتبر ۲۰۲۳
اصلاحات ویرایشی، املایی، لینک و ..
(←‏منابع: اصلاح نشانی وب)
(اصلاحات ویرایشی، املایی، لینک و ..)
خط ۱: خط ۱:
'''دُشْنام'''، '''ناسِزا''' یا '''فُحْش''' (به‌عربی: سَبّْ یا شَتْم) بکارگیری الفاظ رکیک، زشت و ناپسند (در قالب گفتار یا نوشتار) علیه دیگری به‌جهت توهین و اهانت به شخصیت وی یا بستگان او. به این عمل '''فَحّاشی''' یا '''ناسزاگویی''' گویند.   
'''دُشْنام'''، '''ناسِزا''' یا '''فُحْش''' (به‌عربی: سَبّْ یا شَتْم) به‌کارگیری الفاظ رکیک، زشت و ناپسند (در قالب گفتار یا نوشتار) علیه دیگری به‌جهت توهین و اهانت به شخصیت وی یا بستگان او. به این عمل '''فَحّاشی''' یا '''ناسزاگویی''' گویند.   


در [[آیه|آیات]] و [[حدیث|روایات]] متعددی از این کار نهی شده و برای دشنام‌دهندگان وعده عذاب داده شده است. برخی دو واژه «فُسُوق»، و «قول زُور» در [[قرآن|قرآن کریم]] را بر ناسزا تطبیق کرده‌اند. بر همین اساس [[مجتهد|فقیهان]] ناسزاگویی را [[حرام]] دانسته، و مواردی چون ناسزاگفتن به شخص [[بدعت|بدعت‌گذار]]، اظهار کننده گناه، و... را از آن استثناء‌ کرده‌اند. [[محمدتقی شیرازی|شیرازی]]، در حاشیه بر [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]]، فحاشی به [[کفر|کافر]]، غیر ممیّز و حتی حیوانات را ممنوع اعلام کرده است.   
در [[آیه|آیات]] و [[حدیث|روایات]] متعددی از این کار نهی شده و برای دشنام‌دهندگان وعده عذاب داده شده است. برخی دو واژه «فُسُوق»، و «قول زُور» در [[قرآن|قرآن کریم]] را بر ناسزا تطبیق کرده‌اند. بر همین اساس [[مجتهد|فقیهان]] ناسزاگویی را [[حرام]] دانسته و مواردی چون ناسزاگفتن به شخص [[بدعت|بدعت‌گذار]]، اظهار کننده گناه، و... را از آن استثنا کرده‌اند. [[محمدتقی شیرازی|میرزای دوم]]، در حاشیه بر [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]]، فحاشی به [[کفر|کافر]]، غیر ممیّز و حتی حیوانات را ممنوع اعلام کرده است.   


محققین هر کدام از [[لعن|لَعْن]]، سَبّْ، ناسزا‌ (شتم)، فحش و [[قذف|قَذْف]] را متفاوت انگاشته و تفاوت‌هایی را برای آن‌ها بیان کرده‌اند. ناسزا در [[فقه]] اسلامی اگر مشتمل بر قَذْف باشد، دارای آثاری از جمله [[حد شرعی|حد]] یا [[تعزیر]] است. همچنین به اتفاق فقیهان شیعه، اگر کسی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] یا یکی از [[امامان شیعه|أئمه(ع)]] را از روی عمد و بنابر عقیده (ونه از روی عصابنیت یا شوخی یا بدون اراده جدی و یا جهل) سب کند مستحق قتل است.   
محققین هر کدام از [[لعن|لَعْن]]، سَبّْ، ناسزا‌ (شتم)، فحش و [[قذف|قَذْف]] را متفاوت انگاشته و تفاوت‌هایی را برای آن‌ها بیان کرده‌اند. ناسزا در [[فقه|فقه اسلامی]] اگر مشتمل بر قَذْف باشد، دارای آثاری از جمله [[حد شرعی|حد]] یا [[تعزیر]] است. همچنین به اتفاق فقیهان شیعه، اگر کسی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] یا یکی از [[امامان شیعه|أئمه(ع)]] را از روی عمد و بنابر عقیده (ونه از روی عصبانیت یا شوخی یا بدون اراده جدی و یا جهل) سب کند مستحق قتل است.   


فقیهان از دشنام به مناسبت در باب‌های طهارت، تجارت و دیات سخن گفته‌اند.       
فقیهان از دشنام به مناسبت در باب‌های طهارت، تجارت و دیات سخن گفته‌اند.       


== چیستی و جایگاه ==
== چیستی و جایگاه ==
به سَبّْ، شَتْم، ناسزا، هجو،<ref>طباطبایی، عمدة المطالب فی التعلیق علی المکاسب، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۴۱۹.</ref> فُحْش، دشنام گفته می‌شود و آن بکارگیری الفاظ ناپسند و زشت علیه دیگری است.<ref>جمعی از نویسندگان، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۶۱۸؛ محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۲۷.</ref> برخی [[مجتهد|فقیهان]] مشتمل بودن ناسزا بر بیان نقص، همچنین رویارویی دو طرف را از شروط ناسزا بیان کرده‌اند.<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۲۷؛ انصاری، المکاسب، ج۱، ص۲۵۵. </ref> ناسزا به اعتقاد [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|سنّی]] [[حرام]] و یکی از راه‌های هتک حرمت و اهانت است،‌ مگر آنکه شخص بواسطه [[بدعت]]، اظهار به‌ گناه و... مستحق آن باشد.<ref>روحانی و دیگران، فقه الصادق، ۱۴۳۵ق، ج۲۱، ص۶۹.</ref> [[محمدتقی شیرازی|میرزای دوم]] در [[حاشیة المکاسب]] با استناد به برخی روایات، حرام بودن فُحش به کافر،‌ فاسق، غیر ممیّز، و حتی حیوانات را نتیجه گرفته است.<ref>شیرازی، حاشیة المکاسب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۴۲.</ref>               
به سَبّْ، شَتْم، ناسزا، هجو،<ref>طباطبایی، عمدة المطالب فی التعلیق علی المکاسب، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۴۱۹.</ref> فُحْش، دشنام گفته می‌شود و آن به‌کارگیری الفاظ ناپسند و زشت علیه دیگری است.<ref>جمعی از نویسندگان، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۶۱۸؛ محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۲۷.</ref> برخی [[مجتهد|فقیهان]] مشتمل بودن ناسزا بر بیان نقص، همچنین رویارویی دو طرف را از شروط ناسزا بیان کرده‌اند.<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۲۷؛ انصاری، المکاسب، ج۱، ص۲۵۵. </ref> ناسزا به اعتقاد [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|سنّی]]، [[حرام]] و یکی از راه‌های هتک حرمت و اهانت است،‌ مگر آنکه شخص به‌واسطه [[بدعت]]، اظهار به‌ گناه و... مستحق آن باشد.<ref>روحانی و دیگران، فقه الصادق، ۱۴۳۵ق، ج۲۱، ص۶۹.</ref> [[محمدتقی شیرازی|میرزای دوم]] در [[حاشیة المکاسب]] با استناد به برخی روایات، حرام بودن فُحش به کافر،‌ فاسق، غیر ممیّز، و حتی حیوانات را نتیجه گرفته است.<ref>شیرازی، حاشیة المکاسب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۴۲.</ref>               


ناسزا ممکن است با رفتارهای ناپسند دیگری چون [[غیبت]]، [[تمسخر]] و اهانت و [[تهمت]] یا بهتان و [[دروغ|افترا]] و... همراه شود؛ مثلا اگر شخصی کلمات ناپسندی را اولا به قصد اهانت و ثانیا در غیاب او به‌کاربرد، این کار علاوه بر ناسزاگویی، غیبت نیز محسوب می‌شود.<ref>الروحانی، منهاج الفقاهة، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۷۷؛ خویی، کتاب المساقاة، ۱۳۷۴ق، ج۱، ص۲۸۱.</ref> به‌‌اعتقاد [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]]، معیار تشخیص ناسزا از غیرش را [[عرف]] مشخص می‌کند.<ref>انصاری، المکاسب، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۲۵.</ref>
ناسزا ممکن است با رفتارهای ناپسند دیگری چون [[غیبت]]، [[تمسخر]] و اهانت و [[تهمت]] یا بهتان و [[دروغ|افترا]] و... همراه شود؛ مثلا اگر شخصی کلمات ناپسندی را اولا به قصد اهانت و ثانیا در غیاب او به کار برد، این کار علاوه بر ناسزاگویی، غیبت نیز محسوب می‌شود.<ref>الروحانی، منهاج الفقاهة، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۷۷؛ خویی، کتاب المساقاة، ۱۳۷۴ق، ج۱، ص۲۸۱.</ref> به‌‌اعتقاد [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]]، معیار تشخیص ناسزا از غیرش را [[عرف]] مشخص می‌کند.<ref>انصاری، المکاسب، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۲۵.</ref>


فقیهان از دشنام به مناسبت در باب‌های طهارت، تجارت و دیات سخن گفته‌اند.<ref>جمعی از نویسندگان، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۶۱۸.</ref>
فقیهان از دشنام به مناسبت در باب‌های طهارت، تجارت و دیات سخن گفته‌اند.<ref>جمعی از نویسندگان، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۶۱۸.</ref>
خط ۱۷: خط ۱۷:
اهل لغت و بیشتر فقیهان، شَتْم و سَبّْ را مرادف یکدیگر دانسته و به ناسزا معنا کرده‌اند.<ref>تاج العروس ذیل واژه سبّ؛ الکلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۵۵؛ حسینی، زيارة عاشوراء تحفة من السماء، ۱۴۳۱ق، ج۱، ص۱۱۰.</ref> اما برخی سبّ و شتم را متفاوت دانسته و سبّ را شدیدتر از شَتْم معرفی کرده‌اند.<ref>العسکری،‌ الفروق فی اللّغه، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۴۳؛ خمینی، بررسی حکم شرعی دشنام و بهتان، ۱۴۰۲ق، ص۳۵.</ref>   
اهل لغت و بیشتر فقیهان، شَتْم و سَبّْ را مرادف یکدیگر دانسته و به ناسزا معنا کرده‌اند.<ref>تاج العروس ذیل واژه سبّ؛ الکلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۵۵؛ حسینی، زيارة عاشوراء تحفة من السماء، ۱۴۳۱ق، ج۱، ص۱۱۰.</ref> اما برخی سبّ و شتم را متفاوت دانسته و سبّ را شدیدتر از شَتْم معرفی کرده‌اند.<ref>العسکری،‌ الفروق فی اللّغه، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۴۳؛ خمینی، بررسی حکم شرعی دشنام و بهتان، ۱۴۰۲ق، ص۳۵.</ref>   


[[ابو حامد غزالی|غزالی]]، سَب و شَتم را از فُحش و [[قذف|قَذْف]] جدا دانسته و سبّ را بیان کلماتی چون؛ ای جاهل، ای احمق و... معرفی کرده و فحش و قذف را بر [[زنا]] تطبیق کرده است؛ چنانچه [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] نیز با جدا کردن احادیث هرکدام، در ابوابی جداگانه، این معنا را تایید کرده است.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، دارالکتب العربی، ج۷، ص۲۰ و ۴۷؛ الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۵۹ و ۳۲۳.</ref> به‌عبارت دیگر هرگاه الفاظ ناسزا به‌قدری رکیک و ناپسند باشد که از حد گذشته و نسبت‌هایی چون زنا و [[لواط]] را شامل شود قَذف و فُحش است و احکام آن‌را خواهد داشت.<ref>روحانی، فقه الصادق، ج۱۴، ص۲۹۶؛ لسان العرب، ذیل واژه سبّ.</ref> برخی فقیهان برای فُحش از اصطلاح «هُجْر» و برای ناسزایی که حالتی شعرگونه داشته باشد باشد «هَجْو» استفاده کرده‌اند.<ref>انصاری، المکاسب، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۳۹و ۲۴۰.</ref>     
[[ابو حامد غزالی|غزالی]]، سَب و شَتم را از فُحش و [[قذف|قَذْف]] جدا دانسته و سبّ را بیان کلماتی چون؛ ای جاهل، ای احمق و... معرفی کرده و فحش و قذف را بر [[زنا]] تطبیق کرده است؛ چنانچه [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] نیز با جدا کردن احادیث هرکدام، در ابوابی جداگانه، این معنا را تایید کرده است.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، دارالکتب العربی، ج۷، ص۲۰ و ۴۷؛ الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۵۹ و ۳۲۳.</ref> به‌عبارت دیگر هرگاه الفاظ ناسزا به‌قدری رکیک و ناپسند باشد که از حد گذشته و نسبت‌هایی چون زنا و [[لواط]] را شامل شود قَذف و فُحش است و احکام آن را خواهد داشت.<ref>روحانی، فقه الصادق، ج۱۴، ص۲۹۶؛ لسان العرب، ذیل واژه سبّ.</ref> برخی فقیهان برای فُحش از اصطلاح «هُجْر» و برای ناسزایی که حالتی شعرگونه داشته باشد باشد از کلمه «هَجْو» استفاده کرده‌اند.<ref>انصاری، المکاسب، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۳۹و ۲۴۰.</ref>     


«[[لعن]]» در لغت و فرهنگ دینی غیر از سبّ و ناسزا و آن دوری از رحمت و نعمت‌های خداست. برخی محققان با پایش آیات قرآن و روایات مربوطه، نتیجه گرفته‌اند: همانگونه که خداوند در ۳۷ مورد،‌ برخی افراد و اقوام را به دلایل گوناگون لعن کرده است، لعن می‌تواند در مواردی جایز باشد امّا سبّ و ناسزا به دلیل نهی خداوند از سبّ در آیه ۱۰۸ سوره انعام و برخی احادیث، در هر صورت ممنوع است.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب أهل البیت، صيانة القرآن الكريم من التحريف، ۱۴۲۶ق، ج۳۳، ص۱۳؛ ذاکری، سبّ و لعن در قرآن، ص۹؛ روحانی و دیگران، فقه الصادق، ۱۴۳۵ق، ج۲۱، ص۶۹.</ref>     
«[[لعن]]» در لغت و فرهنگ دینی غیر از سبّ و ناسزا و به معنی دوری از رحمت و نعمت‌های خداست. برخی محققان با پایش آیات قرآن و روایات مربوطه، نتیجه گرفته‌اند: همان‌گونه که خداوند در ۳۷ مورد،‌ برخی افراد و اقوام را به دلایل گوناگون لعن کرده است، لعن می‌تواند در مواردی جایز باشد امّا سبّ و ناسزا به دلیل نهی خداوند از سبّ در [[آیه ۱۰۸ سوره انعام]] و برخی احادیث، در هر صورت ممنوع است.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب أهل البیت، صيانة القرآن الكريم من التحريف، ۱۴۲۶ق، ج۳۳، ص۱۳؛ ذاکری، سبّ و لعن در قرآن، ص۹؛ روحانی و دیگران، فقه الصادق، ۱۴۳۵ق، ج۲۱، ص۶۹.</ref>     


برخی پژوهشگران به تفاوت سبّ و [[تبری|تبرّی]] نیز اشاره کرده‌ و گفته‌اند: سبّ و شتم (ناسزا) از امور لفظی است اما تبرّی به معنای بیزاری‌جستن از امور قلبی و اعتقادی است.<ref>المعلّم، محمد‌علی صالح، التقیه فی فقه أهل البیت علیهم السلام،‌ ج۱، ص۹۲.</ref>
برخی پژوهشگران به تفاوت سبّ و [[تبری|تبرّی]] نیز اشاره کرده‌ و گفته‌اند: سبّ و شتم (ناسزا) از امور لفظی است اما تبرّی به معنای بیزاری‌جستن از امور قلبی و اعتقادی است.<ref>المعلّم، محمد‌علی صالح، التقیه فی فقه أهل البیت علیهم السلام،‌ ج۱، ص۹۲.</ref>
خط ۳۱: خط ۳۱:
  |منبع= مستدرك الوسائل  ,  جلد۱۲  ,  صفحه۸۲  
  |منبع= مستدرك الوسائل  ,  جلد۱۲  ,  صفحه۸۲  
}}
}}
در آیات و روایات متعددی از سبّ یا ناسزا سخن به میان آمده است؛ واژه «سبّ» در قرآن تنها در [[آیه ۱۰۸ سوره انعام]] بکاررفته و در آن از سب نمودن بی‌خدایان توسط مسلمانان نهی شده است. دلیل این نهی را برخی زشتی و ناپسندی خود عمل دانسته اما عده‌ای، بازخورد و مقابله‌ به‌ مثل کفار در سب خداوند، گفته‌اند؛ آنها معتقدند سب کفّار اگر در نهان صورت گیرد به گونه‌ای که احتمال بازخورد و مقابله به مثل وجود نداشته باشد اشکال ندارد.<ref>اباذر پور، خرمی، واکاوی دشنام در کلام مصومین(ع)، ص۹۹.</ref>  
در آیات و روایات متعددی از سبّ یا ناسزا سخن به میان آمده است؛ واژه «سبّ» در قرآن تنها در [[آیه ۱۰۸ سوره انعام]] به‌کار‌رفته و در آن از سب نمودن بی‌خدایان توسط مسلمانان نهی شده است. دلیل این نهی را برخی زشتی و ناپسندی خود عمل دانسته اما عده‌ای، بازخورد و [[مقابله به مثل|مقابله‌‌به‌‌مثل]] کفار در سب خداوند، گفته‌اند؛ آنها معتقدند سب کفّار اگر در نهان صورت گیرد به گونه‌ای که احتمال بازخورد و مقابله‌به‌مثل وجود نداشته باشد اشکال ندارد.<ref>اباذر پور، خرمی، واکاوی دشنام در کلام مصومین(ع)، ص۹۹.</ref>  


همچنین فقیهان «فسوق» در [[آیه ۱۹۷ سوره بقره]] و «قول زور» در [[آیه ۳۰ سوره حج]] را بر ناسزاگویی تطبیق کرده‌اند.<ref>خویی، المستند في شرح العروة الوثقى، موسّسة احياء آثارالامام الخوئی، ج۲۸، ص۴۲۹.</ref>  
همچنین فقیهان «فسوق» در [[آیه ۱۹۷ سوره بقره]] و «قول زور» در [[آیه ۳۰ سوره حج]] را بر ناسزاگویی تطبیق کرده‌اند.<ref>خویی، المستند في شرح العروة الوثقى، موسّسة احياء آثارالامام الخوئی، ج۲۸، ص۴۲۹.</ref>  


[[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] ضمن سفارش به پرهیز از ناسزاگویی، آن‌را سبب کدورت و دشمنی دانسته‌ است.<ref>الکلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۶۰.</ref> [[امام محمد باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]] دراین‌باره فرموده است: هرکس به برادر مومن‌اش ناسزا بگوید خداوند [[برکت]] را از رزقش می‌برد و او را به حال خود واگذاشته و زندگانی‌اش را بر او تنگ می‌کند.<ref>الکلینی، ‌الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۲۶.</ref> همچنین به نقل ایشان از پیامبر(ع) بدترین مخلوقات خداوند شخص فَحّاش و لَعّان (کسی که زیاد فحش می‌دهد و لعن می‌کند) دانسته شده است.<ref>الکلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۰.</ref> [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] «لَعّان» را در این روایات به شخصی که بواسطه زیاد لعن کردن، لعن خُلق و خوی‌ او شده معنا کرده و گفته است این‌گونه احادیث با جواز لعن و سبّ برای کسی که مستحق آن باشد قابل جمع است.<ref>فیض کاشانی، المحجة البيضاء، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۲۲.</ref>
[[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] ضمن سفارش به پرهیز از ناسزاگویی، آن‌را سبب کدورت و دشمنی دانسته‌ است.<ref>الکلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۶۰.</ref> [[امام محمد باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]] دراین‌باره فرموده است: هرکس به برادر مومنش ناسزا بگوید خداوند [[برکت]] را از رزقش می‌برد و او را به حال خود واگذاشته و زندگانیش را بر او تنگ می‌کند.<ref>الکلینی، ‌الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۲۶.</ref> همچنین در نقل ایشان از پیامبر(ع) بدترین مخلوقات خداوند شخص فَحّاش و لَعّان (کسی که زیاد فحش می‌دهد و لعن می‌کند) دانسته شده است.<ref>الکلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۰.</ref> [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] «لَعّان» را در این روایات به شخصی که به‌واسطه زیاد لعن کردن، لعن خُلق و خوی‌ او شده معنا کرده و گفته است این‌گونه احادیث با جواز لعن و سبّ برای کسی که مستحق آن باشد قابل جمع است.<ref>فیض کاشانی، المحجة البيضاء، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۲۲.</ref>


[[شیخ حر عاملی|حرّ عاملی]] برخی از احادیث مربوط به ناسزاگویی را در باب «تحریم سبُّ المؤمن و عرضِه و مالِه» (به‌فارسی: حرام بودن ناسزا به مؤمن، آبرویش و مالش) و کلینی در «باب السَّباب» و «باب البَذاء» گردآوری کرده است.<ref>حرّ عاملی، وسائل الشيعه، ۱۴۱۶ق، ج۱۲، ص۲۹۸؛ الکلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۵۹ و ۳۲۳.</ref>  
[[شیخ حر عاملی|حرّ عاملی]] برخی از احادیث مربوط به ناسزاگویی را در باب «تحریم سبُّ المؤمن و عرضِه و مالِه» (به‌فارسی: حرام بودن ناسزا به مؤمن، آبرویش و مالش) و کلینی در «باب السَّباب» و «باب البَذاء» گردآوری کرده‌اند.<ref>حرّ عاملی، وسائل الشيعه، ۱۴۱۶ق، ج۱۲، ص۲۹۸؛ الکلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۵۹ و ۳۲۳.</ref>  


=== سیره اهل بیت(ع) در مواجهه با ناسزاگویی ===
=== سیره اهل بیت(ع) در مواجهه با ناسزاگویی ===
خط ۴۹: خط ۴۹:
}}
}}
      
      
با نگاهی به آیات قرآن کریم، [[سیره]] پیامبر و زندگی [[چهارده معصوم|معصومان(ع)]]، داشتن سعه‌صدر و خوش‌رویی، پرهیز از تندی و... در مواجهه با ناسزاگویی، سفارش شده است. به‌‌‌عنوان مثال،‌ زمانی که مسلمانان به مدت ۳۷ سال به دستور معاویه، بر منابر و... به امام علی(ع) [[سب علی(ع)|ناسزا]] می‌گفتند، [[امام حسن مجتبی علیه‌السلام|امام حسن(ع)]] و [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین(ع)]] هیچ‌گاه مقابله به مثل نکرده و به کسی ناسزا نگفتند.<ref>هادی منش، آفتاب حسن، رویکردی تحلیلی به زندگانی امام حسن مجتبی(ع)، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۱۳۴.</ref> در [[صفین|واقعه‌ٰ صفین]] هنگامی که عده‌ای از اصحاب [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] شروع به ناسزاگویی جبهه مقابل کردند، ایشان آن‌ها را از این کار بازداشت و در عوض، آنها را به [[دعا]] برای هر دو گروه و آشتی و الفت میانشان، سفارش کرد.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶.</ref> همچنین فردی مسیحی هنگامی‌ که [[صبر]] و بردباری [[امام محمد باقر علیه‌السلام|حضرت باقر‌(ع)]] در برابر ناسزاها و توهین‌های متعدد را دید، به اسلام گروید.<ref>مجلسی، بحار الأنوار،  ۱۴۰۳ق، ج۲۶، ص۲۸۹.</ref>
با نگاهی به آیات قرآن کریم، [[سیره]] پیامبر و زندگی [[چهارده معصوم|معصومان(ع)]]، داشتن سعه‌صدر و خوش‌رویی، پرهیز از تندی و... در مواجهه با ناسزاگویی، سفارش شده است. به‌‌‌عنوان مثال،‌ زمانی که مسلمانان به مدت ۳۷ سال به دستور معاویه، بر منابر و... به امام علی(ع) [[سب علی(ع)|ناسزا]] می‌گفتند، [[امام حسن مجتبی علیه‌السلام|امام حسن(ع)]] و [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین(ع)]] هیچ‌گاه مقابله‌به‌مثل نکرده و به کسی ناسزا نگفتند.<ref>هادی منش، آفتاب حسن، رویکردی تحلیلی به زندگانی امام حسن مجتبی(ع)، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۱۳۴.</ref> در [[صفین|واقعه‌ٰ صفین]] هنگامی که عده‌ای از اصحاب [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] شروع به ناسزاگویی جبهه مقابل کردند، ایشان آن‌ها را از این کار بازداشت و در عوض، آنها را به [[دعا]] برای هر دو گروه و آشتی و الفت میانشان، سفارش کرد.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶.</ref> همچنین فردی مسیحی هنگامی‌ که [[صبر]] و بردباری [[امام محمد باقر علیه‌السلام|حضرت باقر‌(ع)]] در برابر ناسزاها و توهین‌های متعدد را دید، به اسلام گروید.<ref>مجلسی، بحار الأنوار،  ۱۴۰۳ق، ج۲۶، ص۲۸۹.</ref>


=== آیا خداوند و أئمّه ناسزا گفته‌اند؟ ===
=== آیا خداوند و أئمّه ناسزا گفته‌اند؟ ===
در آیات قرآن و کلمات امامان معصوم(ع) گزارش‌هایی وجود دارد که در آن به‌ظاهر کلماتی ناپسند و دشنام‌گونه دارند، از آن جمله می‌توان به تشبیه و تعبیر برخی اشخاص در قرآن و احادیث به حیوانات، توصیف به برخی حالات و القاب ناپسند مثل:‌ اشباه الرجال ( نامردان مرد نما)،‌ بی‌وفایان مکّار، «بی‌خرد کوردل»، و... اشاره کرد.<ref>اباذر پور، خرمی، واکاوی دشنام در کلام معصومین(ع)، ص۱۰۲.</ref>  
در آیات قرآن و کلمات امامان معصوم(ع) گزارش‌هایی وجود دارد که در ظاهر کلماتی ناپسند و دشنام‌گونه دارند، از آن جمله می‌توان به تشبیه و تعبیر برخی اشخاص در قرآن و احادیث به حیوانات، توصیف به برخی حالات و القاب ناپسند مثل:‌ اشباه الرجال ( نامردان مرد‌نما)،‌ بی‌وفایان مکّار، «بی‌خرد کوردل»، و... اشاره کرد.<ref>اباذر پور، خرمی، واکاوی دشنام در کلام معصومین(ع)، ص۱۰۲.</ref>  


برخی محققین باتوجه به ناهمگونی این گزارش‌ها با اصل احترام و قبیح بودن دشنام در اسلام، توجیه‌هایی را برای همسوساختن آنها بیان کرده‌اند:<ref>اباذر پور، خرمی، واکاوی دشنام در کلام معصومین(ع)، ص۱۰۸.</ref>
برخی محققین باتوجه به ناهمگونی این گزارش‌ها با اصل احترام و قبیح بودن دشنام در اسلام، توجیه‌هایی را برای همسوساختن آنها بیان کرده‌اند:<ref>اباذر پور، خرمی، واکاوی دشنام در کلام معصومین(ع)، ص۱۰۸.</ref>


# این موارد از جمله ناسزاهای جایز است که شخص بواسطه کفر، فسق، و.. مستحق آن بوده‌ است.<ref>.اباذر پور، خرمی، واکاوی دشنام در کلام معصومین(ع)، ص۱۰۳-۱۰۵.</ref>  
# این موارد از جمله ناسزاهای جایز است که شخص به‌واسطه کفر، فسق، و.. مستحق آن بوده‌ است.<ref>.اباذر پور، خرمی، واکاوی دشنام در کلام معصومین(ع)، ص۱۰۳-۱۰۵.</ref>  
# این تشبیهات یا بیانگر باطن و حقیقت اعمال آن‌هاست یابه‌دلیل ویژگی خاصی است که در آن حیوان بوده و توهینی محسوب نمی‌شود؛ همانطور که گاهی مؤمنان نیز به برخی حیوانات تشبیه شده‌اند. مثلا [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] در [[خطبه ۱۸۲ نهج البلاغه]] حال یاران [[شهادت|شهید]] خود را به شتری توصیف می‌کند که بچه خود را در آغوش می‌کشد.<ref>اباذر پور، خرمی، واکاوی دشنام در کلام معصومین(ع)، ص۱۰۳-۱۰۵.</ref> یا حدیثی که در آن [[امام سجاد علیه‌السلام|امام سجاد(ع)]] مردم زمانه را به شش گروه از حیوانات تقسیم کرده و سگ‌ها را به ناسزاگویان و فحّاشان تشبیه‌ می‌کند.<ref>صدوق، خصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۳۳۸.</ref>
# این تشبیهات یا بیانگر باطن و حقیقت اعمال آن‌هاست یا به‌دلیل ویژگی خاصی است که در آن حیوان بوده و توهینی محسوب نمی‌شود؛ همان‌طور که گاهی مؤمنان نیز به برخی حیوانات تشبیه شده‌اند. مثلا [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] در [[خطبه ۱۸۲ نهج البلاغه]] حال یاران [[شهادت|شهید]] خود را به شتری توصیف می‌کند که بچه خود را در آغوش می‌کشد.<ref>اباذر پور، خرمی، واکاوی دشنام در کلام معصومین(ع)، ص۱۰۳-۱۰۵.</ref> یا حدیثی که در آن [[امام سجاد علیه‌السلام|امام سجاد(ع)]] مردم زمانه را به شش گروه از حیوانات تقسیم کرده و سگ‌ها را به ناسزاگویان و فحّاشان تشبیه‌ می‌کند.<ref>صدوق، خصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۳۳۸.</ref>
# برخی پژوهشگران، گونه‌هایی از دشنام و ناسزاگویی را جزئی از فرهنگ و رسوم زبان‌ها و گونه‌ای از خشونت زبانی یافته‌اند که بواسطه متغیر بودن واژه‌ها و اصطلاحات و موقعیت‌های اجتماعی و جغرافیایی متفاوت‌اند؛ به همین جهت ممکن است کلامی در یک زبان، دشنام و در زبان دیگر دشنام محسوب نشود.<ref>طامه، فرزامی، نام ابزارها و کاربرد و طبقه بندی آنها در دشنام‌های فارسی، ص۱۷.</ref> کما اینکه عبارت «ثکلتک أمّک» (مادرت داغت را ببیند یا مادرت به عزایت بنشیند)عبارتی رایج در موقعیت‌ اجتماعی آن زمان بوده است و برداشت ناسزا از آن نشده است.<ref>اباذر پور، خرمی، واکاوی دشنام در کلام معصومین(ع)، ص۱۰۸.</ref>{{یاد| ابن اثیر(مبارک بن محمد) در تحلیل واژه «ثُکل»، آن را به معنای فقدان و نیستی و مرگ و هلاکت دانسته است و در تشریح «ثَکِلَتْکَ أمّک»(مادرت داغت راببیند) بر این باور است که چون مرگ هر کسی را فرامی‌گیرد این جمله نفرین نیست بلکه نوعی دعا برای مرگ فردی است که کردار یا گفتار بد دارد. و این‌که مرگ برای او بهتر است از این‌که به این رفتار بدش ادامه دهد. <ref>النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ۱۳۹۹ق، ج۱، ص۲۱۷.</ref>}}
# برخی پژوهشگران، گونه‌هایی از دشنام و ناسزاگویی را جزئی از فرهنگ و رسوم زبان‌ها و گونه‌ای از خشونت زبانی یافته‌اند که به‌واسطه متغیر بودن واژه‌ها و اصطلاحات و موقعیت‌های اجتماعی و جغرافیایی متفاوت‌اند؛ به همین جهت ممکن است کلامی در یک زبان، دشنام و در زبان دیگر دشنام محسوب نشود.<ref>طامه، فرزامی، نام ابزارها و کاربرد و طبقه بندی آنها در دشنام‌های فارسی، ص۱۷.</ref> چنانچه عبارت «ثکلتک أمّک» (مادرت داغت را ببیند یا مادرت به عزایت بنشیند)عبارتی رایج در موقعیت‌ اجتماعی آن زمان بوده و برداشت ناسزا از آن نشده است.<ref>اباذر پور، خرمی، واکاوی دشنام در کلام معصومین(ع)، ص۱۰۸.</ref>{{یاد| ابن اثیر(مبارک بن محمد) در تحلیل واژه «ثُکل»، آن را به معنای فقدان و نیستی و مرگ و هلاکت دانسته است و در تشریح «ثَکِلَتْکَ أمّک»(مادرت داغت راببیند) بر این باور است که چون مرگ هر کسی را فرامی‌گیرد این جمله نفرین نیست بلکه نوعی دعا برای مرگ فردی است که کردار یا گفتار بد دارد. و این‌که مرگ برای او بهتر است از این‌که به این رفتار بدش ادامه دهد. <ref>النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ۱۳۹۹ق، ج۱، ص۲۱۷.</ref>}}
# لعن یا تحقیر برخی افراد در برخی مواقع، به دلیل نهیب و تذکر و برگشتن افراد به مسیر صحیح بوده است مثل بیان «ثکلتک أمّک» در بیان [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین(ع)]] که در نهایت موجب توبه و بازگشت [[حر بن یزید ریاحی|حرّ]] از مسیر اشتباهش بود.
# لعن یا تحقیر برخی افراد در برخی مواقع، به دلیل نهیب و تذکر و برگشتن افراد به مسیر صحیح بوده است مثل بیان «ثکلتک أمّک» در بیان [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین(ع)]] که در نهایت موجب توبه و بازگشت [[حر بن یزید ریاحی|حرّ]] از مسیر اشتباهش بود.
  <ref>نگاه کنیده به:https://iqna.ir/fa/news/4162717/ثکلتک-امک-درشت‌گویی-است-ولی-ناسزا-نیست</ref>
  <ref>نگاه کنیده به:https://iqna.ir/fa/news/4162717/ثکلتک-امک-درشت‌گویی-است-ولی-ناسزا-نیست</ref>
خط ۶۸: خط ۶۸:


== احکام ناسزا ==
== احکام ناسزا ==
به‌اعتقاد فقیهان، [[حرام|حرمت]] ناسزاگویی، با همه [[ادله اربعه|ادلّه اربعه]] ثابت می‌شود.<ref>انصاری، المکاسب، ۱۴۰۱۱ق، ج۱، ص۲۵۳؛ روحانی، منهاج الفقاهه، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۷۴.</ref> مگر آنکه شخص به سبب [[بدعت]] یا اظهار گناه و... مستحق آن باشد.<ref>انصاری، المکاسب، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۲۶.</ref> به‌همین سبب [[مجتهد|فقیهان]] سبّ [[کفر|کافران]] و مخالفان را جایز اما [[قذف]] آن‌ها را ممنوع اعلام کرده‌اند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۶۱و۶۲؛ انصاری، المكاسب، ۱۴۱۱ق، ج۱۷ ص۲۳۹.</ref> درصورتی که ناسزا به قذف باشد موجب ثوبت [[حد شرعی|حدّ]] و در غیر‌آن، موجب ثوبت تعذیر در حق ناسزاگوست.<ref>روحانی، فقه الصادق، ۱۴۳۵ق، ج۱۴، ص۲۹۶.</ref> برخی دشنام و ناسزاگویی شخص به خود یا خانواده‌اش را حرام و از مصادیق ناسزا دانسته‌اند.<ref>اخوی، دشنام به خود؟، ص۴.</ref>
به‌اعتقاد فقیهان، [[حرام|حرمت]] ناسزاگویی، با همه [[ادله اربعه|ادلّه اربعه]] ثابت می‌شود.<ref>انصاری، المکاسب، ۱۴۰۱۱ق، ج۱، ص۲۵۳؛ روحانی، منهاج الفقاهه، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۷۴.</ref> مگر آنکه شخص به سبب [[بدعت]] یا اظهار گناه و... مستحق آن باشد.<ref>انصاری، المکاسب، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۲۶.</ref> به‌همین سبب [[مجتهد|فقیهان]] سبّ [[کفر|کافران]] و مخالفان را جایز اما [[قذف]] آن‌ها را ممنوع اعلام کرده‌اند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۶۱و۶۲؛ انصاری، المكاسب، ۱۴۱۱ق، ج۱۷ ص۲۳۹.</ref> درصورتی که ناسزا به قذف باشد موجب عقوبت [[حد شرعی|حدّ]] و در غیر‌آن، موجب عقوبت [[تعزیر]] در حق ناسزاگوست.<ref>روحانی، فقه الصادق، ۱۴۳۵ق، ج۱۴، ص۲۹۶.</ref> برخی دشنام و ناسزاگویی شخص به خود یا خانواده‌اش را حرام و از مصادیق ناسزا دانسته‌اند.<ref>اخوی، دشنام به خود؟، ص۴.</ref>


مطابق ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی، ناسزاگو به مجازات شلاق تا ۷۴ ضربه و ۵ هزار تا ۱ میلیون ریال جزای نقدی محکوم می‌شود. در صورتی که شخصی به یکی از مقامات دولتی این کشور حین انجام وظیفه توهین کند علاوه بر مجازات فوق ممکن است به سه تا شش ماه حبس نیز محکوم شود.<ref>[https://www.mizanonline.ir/fa/news/4264401/%D9%85%D8%AC%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%AA-%D9%81%D8%AD%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA «مجازات فحاشی چیست؟»]، خبرگزاری میزان.</ref>
مطابق ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی، ناسزاگو به مجازات شلاق تا ۷۴ ضربه و ۵ هزار تا ۱ میلیون ریال جزای نقدی محکوم می‌شود. در صورتی که شخصی به یکی از مقامات دولتی این کشور حین انجام وظیفه توهین کند علاوه بر مجازات فوق ممکن است به سه تا شش ماه حبس نیز محکوم شود.<ref>[https://www.mizanonline.ir/fa/news/4264401/%D9%85%D8%AC%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%AA-%D9%81%D8%AD%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA «مجازات فحاشی چیست؟»]، خبرگزاری میزان.</ref>
خط ۷۷: خط ۷۷:
* کلمات ناپسندی که موجب اهانت، هتک و بیان نقصی در شخص مقابل نشود؛ مثل کلماتی چون «پدر سوخته» یا ... که پدر به طفل خود به جهت ابراز علاقه می‌گوید؛<ref>.انصاری، المکاسب، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۲۶؛ روحانی و دیگران، فقه الصادق، ۱۴۳۵ق، ج۲۱، ص۶۷.</ref>  برخی فقیهان با استناد به روایاتی فحش و ناسزا به قصد شوخی را نیز حرام دانسته‌اند.<ref>محمودی، مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۱۹۱ و ۱۹۲؛ صدوق، خصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۳۳۱.</ref>
* کلمات ناپسندی که موجب اهانت، هتک و بیان نقصی در شخص مقابل نشود؛ مثل کلماتی چون «پدر سوخته» یا ... که پدر به طفل خود به جهت ابراز علاقه می‌گوید؛<ref>.انصاری، المکاسب، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۲۶؛ روحانی و دیگران، فقه الصادق، ۱۴۳۵ق، ج۲۱، ص۶۷.</ref>  برخی فقیهان با استناد به روایاتی فحش و ناسزا به قصد شوخی را نیز حرام دانسته‌اند.<ref>محمودی، مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۱۹۱ و ۱۹۲؛ صدوق، خصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۳۳۱.</ref>
* ناسزا گفتن به کسی که در فقه مستحق آن شمرده شده است: مثل بدعت‌گذار، و اظهار کننده گناه و... .<ref>روحانی و دیگران، فقه الصادق، ۱۴۳۵ق، ج۲۱، ص۶۷.</ref>
* ناسزا گفتن به کسی که در فقه مستحق آن شمرده شده است: مثل بدعت‌گذار، و اظهار کننده گناه و... .<ref>روحانی و دیگران، فقه الصادق، ۱۴۳۵ق، ج۲۱، ص۶۷.</ref>
* مقابله به مثل: عده‌ای مقابله به مثل در ناسزگویی را با استناد به آیه [[آیه اعتداء|اعتدا]]،<ref>سوره بقره، آیه۱۹۴.</ref> [[آیه انتصار|انتصار]]،<ref>سوره شوری، آیه۴۱.</ref> مجازات و [[آیه معاقبه|معاقبه‌]]،<ref>سوره نحل، آیه۱۹۶.</ref> همچنین نارسایی دلایلِ اثبات کنندهٰ حرمت، فی‌الجمله پذیرفته‌اند. مشروط به آنکه ناسزا از الفاظ ممنوعه‌ای چون قذف و... نباشد.<ref>روحانی و دیگران، فقه الصادق، ۱۴۳۵ق، ج۲۱، ص۶۷.</ref> بنابر فرمایش پیامبر(ص) کسی که در مواجهه با ناسزای شخصی، مقابله به مثل کند، گناهش بر شروع‌کننده ناسزاگویی است.<ref>الکلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۶۰.</ref> تعداد زیادی از فقیهان مقابله‌ به مثل در ناسزاگویی را جایز ندانسته‌اند.<ref>واکاوی فقهی مقابله به مثل در ناسزا، ص۵۵.</ref>
* مقابله‌به‌مثل: عده‌ای مقابله‌به‌مثل در ناسزگویی را با استناد به آیه [[آیه اعتداء|اعتدا]]،<ref>سوره بقره، آیه۱۹۴.</ref> [[آیه انتصار|انتصار]]،<ref>سوره شوری، آیه۴۱.</ref> مجازات و [[آیه معاقبه|معاقبه‌]]،<ref>سوره نحل، آیه۱۹۶.</ref> همچنین نارسایی دلایلِ اثبات کنندهٰ حرمت، فی‌الجمله پذیرفته‌اند. مشروط به آنکه ناسزا از الفاظ ممنوعه‌ای چون قذف و... نباشد.<ref>روحانی و دیگران، فقه الصادق، ۱۴۳۵ق، ج۲۱، ص۶۷.</ref> بنابر فرمایش پیامبر(ص) کسی که در مواجهه با ناسزای شخصی، مقابله‌به‌مثل کند، گناهش بر شروع‌کننده ناسزاگویی است.<ref>الکلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۶۰.</ref> تعداد زیادی از فقیهان مقابله‌به‌مثل در ناسزاگویی را جایز ندانسته‌اند.<ref>واکاوی فقهی مقابله به مثل در ناسزا، ص۵۵.</ref>


=== سبّ النبی ===
=== سبّ النبی ===
{{اصلی|ساب النبی}}
{{اصلی|ساب النبی}}


سبّ النبی، دشنام به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] یا یکی از [[امامان شیعه|أئمه(ع)]] است. بنا بر نظر همه فقیهان [[شیعه]]، اگر کسی پیامبر(ص) یا یکی از أئمّه(ع) را عامدا و بنابر عقیده (ونه از روی عصابنیت یا شوخی یا بدون اراده جدی) سب کند مستحق قتل است؛ و دراین‌باره نیازی به اذن شارع نیست.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۴۳۲-۴۳۹.</ref>
سبّ النبی، دشنام به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] یا یکی از [[امامان شیعه|أئمه(ع)]] است. بنا بر نظر همه فقیهان [[شیعه]]، اگر کسی پیامبر(ص) یا یکی از أئمّه(ع) را عامدا و بنابر عقیده (ونه از روی عصبانیت یا شوخی یا بدون اراده جدی) سب کند مستحق قتل است؛ و دراین‌باره نیازی به اذن شارع نیست.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۴۳۲-۴۳۹.</ref>


مطابق ماده ۵۱۳ قانون مجازات اسلامی کسی که به مقدسات اسلام پیامبر(ص)، سایر انبیاء، ائمه(ع) یا [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهراء(س)]] اهانت کند یا ناسزا بگوید، مشمول حکم سابّ النبی است و اعدام می‌شود، در غیر این‌صورت به حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد.<ref>مرجانی، بررسی جرم اهانت به مقدسات مذهبی در قوانین موضوعه و متون فقهی، ص۵.</ref>
مطابق ماده ۵۱۳ قانون مجازات اسلامی کسی که به مقدسات اسلام پیامبر(ص)، سایر انبیا، ائمه(ع) یا [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا(س)]] اهانت کند یا ناسزا بگوید، مشمول حکم سابّ النبی است و اعدام می‌شود، در غیر این‌صورت به حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد.<ref>مرجانی، بررسی جرم اهانت به مقدسات مذهبی در قوانین موضوعه و متون فقهی، ص۵.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
confirmed، protected، templateeditor
۱٬۸۶۳

ویرایش