confirmed، movedable، protected، templateeditor
۵٬۱۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(اصلاح ارقام) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[مهر]]|روز=[[۲۰]]|سال=[[۱۴۰۲]]|کاربر=Alikhani }} | {{در دست ویرایش ۲|ماه=[[مهر]]|روز=[[۲۰]]|سال=[[۱۴۰۲]]|کاربر=Alikhani }} | ||
{{جعبه اطلاعات جنگ|جنگ=غَزوه بَنیقَینُقاع|تصویر=موقعیت قبیله بنی قینقاع.jpg|زیرنویس=موقعیت قبیله بنی قینقاع|زمان=[[۱۵ شوال]] سال [[سال دوم هجری قمری|دوم هجری]] تا [[۱ ذیالقعده]] همان سال|مکان=[[مدینه]]|نتیجه=پیروزی مسلمانان و شکست و [[تبعید]] بنیقینقاع|جنگنده۱=مسلمانان|جنگنده۲=یهودیان بنیقینقاع|فرمانده۱=|فرمانده۲=|یاد= | {{جعبه اطلاعات جنگ|جنگ=غَزوه بَنیقَینُقاع|تصویر=موقعیت قبیله بنی قینقاع.jpg|زیرنویس=موقعیت قبیله بنی قینقاع|زمان=[[۱۵ شوال]] سال [[سال دوم هجری قمری|دوم هجری]] تا [[۱ ذیالقعده]] همان سال|مکان=[[مدینه]]|نتیجه=پیروزی مسلمانان و شکست و [[تبعید]] بنیقینقاع|علت=نقض شدن [[دستور المدینه|پیمان مدینه]] از سوی بنیقینقاع|جنگنده۱=مسلمانان|جنگنده۲=یهودیان بنیقینقاع|فرمانده۱=|فرمانده۲=|یاد=غنیمتهای به دست آمده در این جنگ بین مسلمانها تقسیم و برای اولینبار خمس غنائم از مسلمانان گرفته شد.}} | ||
'''غزوه بنی قَینُقاع''' نخستین [[غزوه|جنگ پیامبر(ص)]] با [[یهود|یهودیان]] مدینه بود. [[بنیقینقاع|قبیله بنیقینقاع]] یکی از مشهورترین بازار عرب را در اختیار داشتند و قدرت اقتصادی [[مدینه]] در اختیار آنان قرار بود. با قدرت یافتن [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص]]] در مدینه، بنیقینقاع موقعیت خود را در خطر دیده، به مقابله با مسلمانان پرداختند. آنان با نقض کردن [[دستور المدینه|پیمان مدینه]] به زن مسلمانی تعرض کردند. پیامبر پس از اتمام حجت با آنان، در [[۱۵ شوال]] سال دوم هجری قمری، علیه آنها اعلام جنگ کرد و قلعه آنان را محاصره نمود. پس از گذشت پانزده روز از محاصره، یهودیان بنیقینقاع در برابر پیامبر تسلیم و با دستور پیامبر به [[شام]] تبعید شدند. | '''غزوه بنی قَینُقاع''' نخستین [[غزوه|جنگ پیامبر(ص)]] با [[یهود|یهودیان]] مدینه بود. [[بنیقینقاع|قبیله بنیقینقاع]] یکی از مشهورترین بازار عرب را در اختیار داشتند و قدرت اقتصادی [[مدینه]] در اختیار آنان قرار بود. با قدرت یافتن [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص]]] در مدینه، بنیقینقاع موقعیت خود را در خطر دیده، به مقابله با مسلمانان پرداختند. آنان با نقض کردن [[دستور المدینه|پیمان مدینه]] به زن مسلمانی تعرض کردند. پیامبر پس از اتمام حجت با آنان، در [[۱۵ شوال]] سال دوم هجری قمری، علیه آنها اعلام جنگ کرد و قلعه آنان را محاصره نمود. پس از گذشت پانزده روز از محاصره، یهودیان بنیقینقاع در برابر پیامبر تسلیم و با دستور پیامبر به [[شام]] تبعید شدند. | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== اهمیت غزوه بنیقینقاع در تاریخ اسلام == | == اهمیت غزوه بنیقینقاع در تاریخ اسلام == | ||
غَزوه بَنیقَینُقاع، هفتمین غزوه پیامبر<ref>نویری، نهایة الأرب، ۱۳۷۴ق، ج۱۷، ص۱.</ref> و نخستین جنگ او با یهودیان بود.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> با شکست بنیقینقاع، که از شجاعترین یهودیان مدینه بودند، دیگر یهودیها از قدرت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] ترسیدند و تا مدتی از تعرض به [[مسلمان|مسلمانها]] دوری کردند؛<ref>صلابی، غزوات الرسول(ص)، ۱۴۲۸ق، ص۹۱.</ref> مسلمانان نیز با شکست این گروه نیرومند یهودی، اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردند و ترس و تردید را کنار گذاشتند.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، ۱۴۲۶ق، ج۷، ص۴۰.</ref> | غَزوه بَنیقَینُقاع، هفتمین غزوه پیامبر<ref>نویری، نهایة الأرب، ۱۳۷۴ق، ج۱۷، ص۱.</ref> و نخستین جنگ او با یهودیان بود.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> با شکست بنیقینقاع، که از شجاعترین یهودیان مدینه بودند، دیگر یهودیها از قدرت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] ترسیدند و تا مدتی از تعرض به [[مسلمان|مسلمانها]] دوری کردند؛<ref>صلابی، غزوات الرسول(ص)، ۱۴۲۸ق، ص۹۱.</ref> مسلمانان نیز با شکست این گروه نیرومند یهودی، اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردند و ترس و تردید را کنار گذاشتند.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، ۱۴۲۶ق، ج۷، ص۴۰.</ref> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۴: | ||
== قبیله بنیقَینُقاع == | == قبیله بنیقَینُقاع == | ||
{{اصلی|بنیقینقاع}} | {{اصلی|بنیقینقاع}} | ||
قبیله بنیقَینُقاع، قبیلهای از یهودیان بودند که در صدر اسلام در [[مدینه]] سکونت داشتند.<ref>ابنالفقیه، معجم البلدان، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۴۲۴.</ref> در برخی گزارشها قبیله بنیقینقاع، نخستین ساکنان مدینه معرفی شدهاند.<ref>سمهودی، وفاء الوفاء، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۲۶.</ref> با این حال برخی تاریخنگاران، عَمالَقه را نخستین ساکنان مدینه دانسته و بنیقینقاع را قبیله دوم ساکنشده در مدینه معرفی کردهاند.<ref>سمهودی، وفاء الوفاء، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۲۶.</ref> بنیقینقاع با قبیله [[اوس و خزرج| | قبیله بنیقَینُقاع، قبیلهای از یهودیان بودند که در صدر اسلام در [[مدینه]] سکونت داشتند.<ref>ابنالفقیه، معجم البلدان، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۴۲۴.</ref> در برخی گزارشها قبیله بنیقینقاع، نخستین ساکنان مدینه معرفی شدهاند.<ref>سمهودی، وفاء الوفاء، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۲۶.</ref> با این حال برخی تاریخنگاران، [[عمالقه|عَمالَقه]] را نخستین ساکنان مدینه دانسته و بنیقینقاع را قبیله دوم ساکنشده در مدینه معرفی کردهاند.<ref>سمهودی، وفاء الوفاء، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۲۶.</ref> بنیقینقاع با قبیله [[اوس و خزرج|خَزْرَج]] همپیمان بودند.<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، دار المعرفه، ج۱، ص۵۴۰.</ref> بازار بنیقینقاع از مشهورترین بازارهای عرب بود<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ۱۴۲۲ق، ج۱۴، ص۵۹.</ref> که چندینبار در طول سال بهپا میشد و مردم به آن تفاخر میکردند.<ref>سمهودی، وفاء الوفاء، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۹۵.</ref> آنان در مدینه زمین کشاورزی و نخلستان نداشتند و شغل آنها زرگری<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۸۱.</ref> و آهنگری بود.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۳، ص۱۵۱.</ref> [[جعفر سبحانی]]، مؤلف کتاب [[فروغ ابدیت (کتاب)|فُروغ اَبَدیّت]]، بر این باور است که قدرت اقتصادی مدینه در اختیار قبیله بنیقینقاع بوده است.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۱۲.</ref> گفته شده قبیله بنیقینقاع پس شکست از مسلمانها و تبعید شدن به شام، پس از مدت کوتاهی از بین رفت.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۳۰۹؛ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۳۸.</ref> | ||
== دلایل وقوع جنگ == | == دلایل وقوع جنگ == | ||
به گفته | به گفته جعفر سبحانی، با قدرت یافتن پیامبر در مدینه، بنیقینقاع موقعیت خود را در خطر دیدند و به همین دلیل با نشر اشعار توهینآمیز، درصدد تضعیف پیامبر و مسلمانان بر آمدند.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۱۲.</ref> به گزارش واقدی،تاریخنگار قرن سوم، [[پیامبر(ص)]] با بستن [[دستور المدینه|پیمان مدینه]] با یهودیان صلح کرد، مشروط به آنکه کسی را علیه مسلمانان یاری نکنند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۶.</ref> بنیقینقاع نخستین قبیله از یهودیان بود که این پیمان را شکست و به ستیزه روی آورد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> برخی تاریخپژوهان بر این باورند که برخی افراد قبیله بنیقینقاع، به دنبال ایجاد فتنه و اختلاف در بین مسلمانها بودند و تلاش میکردند بین [[اوس و خزرج|اُوْس و خَزرَج]] اختلاف ایجاد کنند.<ref>یاقوت، غزوات الرسول(ص)، ۱۴۲۸ق، ص۸۵-۸۶.</ref> | ||
پس از پیروزی مسلمانان در جنگ بدر، بنیقینقاع به موفقیت مسلمانان حسادت کرده، پیمان خود با پیامبر را نقض کردند.<ref>ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۳۷.</ref> پیامبر برای اتمام حجت، در بازار بزرگ بنیقینقاع حاضر شد<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۱۳.</ref> و پایبندی آنها به پیمان بسته | پس از پیروزی مسلمانان در جنگ بدر، بنیقینقاع به موفقیت مسلمانان حسادت کرده، پیمان خود با پیامبر را نقض کردند.<ref>ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۳۷.</ref> پیامبر برای اتمام حجت، در بازار بزرگ بنیقینقاع حاضر شد<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۱۳.</ref> و پایبندی آنها به پیمان بسته شده را گوشزد نمود، اما آنها با بیاعتنایی کردن به سخنان پیامبر، به تهدید وی پرداختند.<ref>ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۳۷.</ref> طبق ابنخلدون، از مورخان قرن هشتم، در پی این رفتار آنها، [[خدا|خداوند]] با نازل کردن [[آیه ۵۸ سوره انفال]] دستور [[جهاد]] را به پیامبر ابلاغ کرد.<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۳۲.</ref> البته در گزارش دیگری نزول این آیه مربوط به رفتار توهینآمیز یهودیان با زن مسلمان دانسته شده است.<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۳۲.</ref> گفته شده زنی مسلمان به مغازه زرگری در بازار یهودیان بنیقینقاع رفت.<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، دار المعرفه، ج۲، ص۴۸.</ref> زرگر یهودی بخشی از لباس زن را کنار زده، وی را هتک حرمت کرد.<ref>مواقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۶.</ref> مسلمانی به یاری زن رفت و آن یهودی را به قتل رساند.<ref>مواقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> دیگر یهودیان نیز به آن مسلمان حمله کرده، وی را کشتند و در پی این ماجرا درگیری مسلمانان با یهودیان بالا گرفت.<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، دار المعرفه، ج۲، ص۴۸.</ref> | ||
== زمان وقوع جنگ == | == زمان وقوع جنگ == | ||
به گفته بیشتر تاریخنگاران این غزوه بعد از جنگ | به گفته بیشتر تاریخنگاران این غزوه بعد از [[غزوه بدر|جنگ بَدْر]]،<ref>صلابی، غزوات الرسول(ص)، ۱۴۲۸ق، ص۸۸.</ref> در [[۱۵ شوال]] سال [[سال دوم هجری قمری|دوم هجری قمری]] آغاز شد و در [[۱ ذیالقعده]] پایان یافت.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۶؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۰۶.</ref> در گزارش دیگری این واقعه برای [[ماه صفر]] سال سوم هجری ذکر شده است.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۸۱؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۳۴۷.</ref> در روایتی دیگر آمده است وقتی پیامبر(ص) بر بنی قینقاع پیروز شد و به [[مدینه]] بازگشت، [[عید قربان]] ([[۱۰ ذیحجه]]) بود و برای نخستینبار با مردم [[نماز عید]] گزارد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۸۲؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۳۴۷.</ref> همچنین گفته شده تبعید بنیقَینُقاع و [[بنینَضیر]] در یک زمان صورت گرفته است.<ref>عسقلانی، فتح الباری، ۱۳۷۹ق، ج۷، ص۳۳۲.</ref> به گفته برخی تاریخپژوهان، اختلاف گزارشها در تعیین زمان این رویداد، تعیین تاریخ دقیق آن را دشوار کرده است.<ref>فرهانی منفرد، «بنیقینقاع»، ص۴۷۱.</ref> | ||
== پیروزی مسلمانان == | == پیروزی مسلمانان == | ||
با آغاز جنگ بنیقینقاع، یهودیان به قلعههای خود رفتند و پیامبر آنان را به مدت پانزده روز در قلعههایشان محاصره کرد.<ref>مواقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> مسعودی تعداد یهودیان محاصره شده را چهارصد نفر دانسته است.<ref>مسعودی، التنبیه و الاشراف، دار الصاوی، ص۲۰۶.</ref> پیامبر [[ابولبابه انصاری|ابولُبابة بن | با آغاز جنگ بنیقینقاع، یهودیان به قلعههای خود رفتند و پیامبر آنان را به مدت پانزده روز در قلعههایشان محاصره کرد.<ref>مواقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> [[علی بن حسین مسعودی]] تاریخنگار [[قرن چهارم هجری قمری|قرن چهارم]] تعداد یهودیان محاصره شده را چهارصد نفر دانسته است.<ref>مسعودی، التنبیه و الاشراف، دار الصاوی، ص۲۰۶.</ref> پیامبر [[ابولبابه انصاری|ابولُبابة بن عَبدالمُنذِر]] را جانشین خود در مدینه کرد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۸۱.</ref> گفته شده پرچم سپاه پیامبر در این جنگ سفید و در دستان [[حمزة بن عبدالمطلب|حَمزَة بن عَبدالمُطَّلِب]] بود.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۸۱.</ref> ولی به باور [[سید جعفر مرتضی عاملی|سید جعفر عاملی]] مؤلف [[الصحیح من سیرة النبی الاعظم (کتاب)|کتاب الصَحیح مِنْ سیرَةِ النّبیِّ الْاَعْظَم]]، پرچم پیامبر در این جنگ سیاه و پرچمدار پیامبر در تمام جنگها از جمله این غزوه، [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] بوده است.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۷، ص۳۷-۳۸.</ref> پس از گذشت پانزده روز یهودیان بنیقینقاع در برابر پیامبر تسلیم شدند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۸۰.</ref> بنیقینقاع به [[شام]] تبعید شده، در منطقه اِذرَعات ساکن شدند.<ref>بلاذری، انساب الأشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۳۰۹.</ref> | ||
== نقش همپیمانان بنیقینقاع == | == نقش همپیمانان بنیقینقاع == | ||
به گفته | به گفته طَبَری، تاریخنویس قرن چهارم، پیامبر تصمیم داشت بنیقینقاع را گردن بزند، اما [[عبدالله بن ابی|عبدالله بن اُبَی]] (از همپیمانان بنیقینقاع و از [[منافق|منافقان]] مدینه) وی را از این کار بازداشت.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۸۰.</ref> پیامبر در ابتدا از درخواست عبدالله بن ابی سر باز زد، اما هنگامی که با اصرار فراوان او مواجه شد، درخواستش را پذیرفت، اما او و یهودیان را [[لعن|لعنت]] کرد و دستور داد یهودیان بنیقینقاع تبعید شوند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۸۱.</ref> سید جعفر مرتضی بر این باور است که پذیرفتن این درخواست عبدالله بن ابی از سوی پیامبر، به این دلیل بود که از سویی قلب پیروان عبدالله بن ابی به پیامبر نزدیک شود و زمینه همراهی آنان با جامعه اسلامی فراهم آید و از سوی دیگر توان جامعه اسلامی، تنها صرف دشمنان اصلی شود.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، ۱۴۲۶ق، ج۷، ص۴۲.</ref> پس از دستور پیامبر به تبعید بنیقینقاع از مدینه، عبدالله بن ابیّ بار دیگر میخواست پیامبر را وادار کند که از این حکم نیز درگذرد، ولی اینبار مسلمانان اجازه ندادند او نزد پیامبر برود.<ref>حسنی، سیرة المصطفی، ۱۴۱۶ق، ص۳۷۶.</ref> | ||
[[عبادة بن صامت]] نیز که از همپیمانان بنیقینقاع بود، بر خلاف عبدالله بن ابی، از آنان بیزاری جست و به نبرد با آنان پرداخت.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۹.</ref> او از طرف پیامبر مأمور شد تا آنان را از شهر بیرون کند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۹.</ref> | [[عبادة بن صامت|عُبادَة بن صامِت]] نیز که از همپیمانان بنیقینقاع بود، بر خلاف عبدالله بن ابی، از آنان بیزاری جست و به نبرد با آنان پرداخت.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۹.</ref> او از طرف پیامبر مأمور شد تا آنان را از شهر بیرون کند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۹.</ref> | ||
== غنائم به دست آمده و تشریع حکم خمس == | == غنائم به دست آمده و تشریع حکم خمس == | ||
از قلعههای بنیقینقاع سلاحهای بسیار و ابزار زرگری نصیب مسلمانان شد.<ref>واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۹.</ref> به گفته | از قلعههای بنیقینقاع سلاحهای بسیار و ابزار زرگری نصیب مسلمانان شد.<ref>واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۹.</ref> به گفته طَبَری و مسعودی، از تاریخنگاران قرن چهارم، پیامبر(ص) [[غنیمت|غنائم]] به دست آمده در غزوه بنیقینقاع را بین اصحاب تقسیم کرد و برای نخستینبار [[خمس|خُمس]] آن را گرفت.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۸۱؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، دار الصاوی، ص۲۰۷.</ref> سید جعفر مرتضی در اینکه حکم خمس برای نخستینبار در این جنگ ابلاغ شده باشد، تردید کرده است.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، ۱۴۲۶ق، ج۷، ص۳۹.</ref> همچنین او معتقد است اموال به دست آمده در این جنگ [[فیء]] بود و همگی به پیامبر تعلق داشت، ولی پیامبر [[ایثار]] کرده، اموال را بین مسلمانان تقسیم نمود.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، ۱۴۲۶ق، ج۷، ص۳۸.</ref> پیامبر به عنوان [[صفو الغنائم|صَفْوُ الغنائم]] (یعنی بخشی از غنائم که فرمانده برای خود بردارد<ref>عبدالمنعم، معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهیه، دار الفضیله، ج۲، ص۳۷۴.</ref>) سه کمان، دو زره، سه شمشیر و سه نیزه را انتخاب کرد و دو زره را نیز به [[محمد بن مسلمه|محمد بن مَسْلَمه]] و [[سعد بن معاذ|سَعْد بن مَعاذ]] بخشید.<ref>واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref> گفته شده یکی از آن دو زره، زرهی بود که [[داوود (پیامبر)|حضرت داوود]] هنگام کشتن [[جالوت]]، بر تن داشت.<ref>سمهودی، وفاء الوفاء، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۲۱۵.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} |