پرش به محتوا

غزوه بنی‌قینقاع: تفاوت میان نسخه‌ها

←‏دلایل وقوع جنگ: اصلاح ارقام
(←‏دلایل وقوع جنگ: اصلاح ارقام)
(←‏دلایل وقوع جنگ: اصلاح ارقام)
خط ۳۱: خط ۳۱:
بنی قَینُقاع در جنوب غربی مدینه می‌زیستند و دژ و بازاری معروف داشتند.<ref> بلعمی،  تاریخنامه طبری، ج۱، ص۱۵۱.</ref> و این سخن که آنان در مرکز [[مدینه]] مجتمع بودند<ref>د. جودائیکا، ذیل «Qaynuqa».</ref>، درست نیست. آنان برخلاف دیگر یهودیان در مدینه زمین کشاورزی و نخلستان نداشتند و زرگری، آهنگری و کفشگری از پیشه‌های مهم آنان بود.<ref>بلعمی،  تاریخنامه طبری، ج۱، ص۱۵۱.</ref>
بنی قَینُقاع در جنوب غربی مدینه می‌زیستند و دژ و بازاری معروف داشتند.<ref> بلعمی،  تاریخنامه طبری، ج۱، ص۱۵۱.</ref> و این سخن که آنان در مرکز [[مدینه]] مجتمع بودند<ref>د. جودائیکا، ذیل «Qaynuqa».</ref>، درست نیست. آنان برخلاف دیگر یهودیان در مدینه زمین کشاورزی و نخلستان نداشتند و زرگری، آهنگری و کفشگری از پیشه‌های مهم آنان بود.<ref>بلعمی،  تاریخنامه طبری، ج۱، ص۱۵۱.</ref>


==دلایل وقوع جنگ==
== دلایل وقوع جنگ ==
به گزارش واقدی هنگامی که [[پیامبر(ص)]] به مدینه هجرت کرد، با همه یهودیان پیمان صلح بست، مشروط به آنکه کسی را علیه مسلمانان یاری نکنند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۶.</ref> بنی قَینُقاع نخستین قبیله‌ای بود که این پیمان را شکست و با مسلمانان به ستیز برخاست.<ref>مقریزی، امتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۳۴۶.</ref>
به گفته [[جعفر سبحانی]]، با قدرت یافتن پیامبر در مدینه، آنان موقعیت خود را در خطر دیدند و به همین دلیل با نشر اشعار توهین‌آمیز، در صدد تضعیف پیامبر و مسلمانان بر آمدند.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۱۲.</ref> به گزارش واقدی هنگامی که [[پیامبر(ص)]] به مدینه هجرت کرد، با همه یهودیان پیمان صلح بست، مشروط به آنکه کسی را علیه مسلمانان یاری نکنند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۶.</ref> بنی قَینُقاع نخستین قبیله از یهودیان بود که این پیمان را شکست و به ستیزه روی آورد.<ref>مواقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> برخی تاریخ‌پژوهان بر این باورند که برخی افراد قبیله بنی‌قینقاع، به دنبال ایجاد فتنه و اختلاف در بین مسلمان‌ها بودند و تلاش می‌کردند بین اوس و خزرج اختلاف ایجاد کنند.<ref>یاقوت،‌ غزوات الرسول(ص)، ۱۴۲۸ق، ص۸۵-۸۶.</ref> پس از پیروزی مسلمانان در جنگ بدر، بنی‌قینقاع به موفقیت مسلمانان حسادت کرده، پیمان خود با پیامبر را نقض کردند.<ref>ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۳۷.</ref> پیامبر برای اتمام حجت، در بازار بزرگ بنی‌قینقاع حاضر شد<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۱۳.</ref> و پایبندی آنها به پیمان بسته شده، گوش‌زد نمود، اما آنها با بی‌اعتنایی کردن به سخنان پیامبر، به تهدید وی پرداختند.<ref>ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۳۷.</ref>  


روایت مورّخان درباره آغاز ماجرا، در مجموع دربردارنده سه مطلب است:
به گزارش ابن‌خلدون، خداوند با نازل کردن [[آیه ۵۸ سوره انفال]] دستور [[جهاد]] را به پیامبر ابلاغ کرد.<ref>ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۳۲.</ref>
# پیامبر پس از بازگشت از [[غزوه بدر|بدر]] ([[رمضان]] [[سال دوم هجری]])، بنی قینقاع را در بازارشان گرد آورد و از آنان خواست که از شکست قریش عبرت گیرند و اسلام آورند؛ یهودیان در پاسخ گفتند که آنان جنگاورند و مانند [[قریش]] تن به شکست نخواهند داد.
# زنی مسلمان، به قصد فروش شیر<ref>ابن هشام، سیرة النبی، ج۲، ص۶۳۲.</ref> یا خرید زیور<ref>واقدی، کتاب المغازی، ج۱، ص۱۲۷.</ref> به بازار بنی قَینُقاع رفت و زرگری یهودی به او اهانت کرد و او را به سُخره گرفت. مسلمانی به پشتیبانی زن، زرگر را کُشت و خود در دم به دست دیگر یهودیان کشته شد؛ خبر به پیامبر رسید و او مصاف آراست.
# هنگامی که [[آیه]] ۵۸ سوره [[انفال]] بر پیامبر نازل شد، پیامبر با اظهار بیمناکی از بنی قینقاع به جنگ آنان رفت. ابن اسحاق هر سه مطلب را به طور مجزّا نقل می‌کند، ولی به جای آیه یادشده، از آیاتی دیگر<ref>[[سوره آل عمران]]، ۱۲-۱۳</ref> سخن می‌راند. واقدی گفته‌های اول و دوم را به صورتی مرتبط می‌آورد و ابن سعد تنها سومین مطلب را ذکر می‌کند. طبری با تلفیق مطالب اول و سوم می‌نویسد که پس از امتناع یهودیان از پذیرش سخنان پیامبر، این آیه نازل شد. برخی منابع دیگر از سرکشی و عهدشکنی یهودیان، پس از جنگ [[غزوه بدر|بدر]] سخن می‌رانند، ولی از مصادیق آن چیزی نمی‌گویند.<ref>ابن اسحاق، سیرت رسول اللّه، ج۲، ص۵۶۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۹.</ref> حدس وات<ref>وات، ص۱۸۱.</ref> این است که حرکت‌هایی بر ضد پیامبر وجود داشته که احتمالاً یهودیان، عاملان آنها را تشویق می‌کرده‌اند.


== زمان وقوع جنگ ==
== زمان وقوع جنگ ==
confirmed، movedable، protected، templateeditor
۵٬۴۸۹

ویرایش