confirmed، templateeditor
۱۱٬۵۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== پانویس ==↵{{پانویس۲}}' به '== پانویس == {{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشتها}}') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
(ویکی سازی) |
||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
:«شیخ فضل اللّه در فتوا دادن به حق و ناحق سخت دلیر و بیهراس بود، و گاه در این کار چندان گستاخی و بیباکی میکرد که مایه شگفتی پیروانش میشد و دشمنانش برای خوار کردنش بهانه مییافتند. از جمله زمانی که [[مظفرالدین شاه]] به اروپا رفته بود، به دستور [[محمدعلی شاه قاجار|محمدعلی میرزای ولیعهد]] که نیابت سلطنت داشت و پادرمیانی سعید السلطنه رئیس نظمیه، شکوهالدوله ششمین دختر شاه را که زن موقر السلطنه بود، بیرضای زن و شوهر طلاق داد و چون این جدایی در نظر علما موافق قانون شرع نبود، شیخ فضل اللّه مورد طعن و قدح مردمان قرار گرفت؛ اما وی دلیرتر از آن بود که بدین گفتهها بیندیشد و اعتنا کند؛ و هم او شکوهالدوله را به عقد حاج سید ابوالقاسم امام جمعه تهران درآورد. | :«شیخ فضل اللّه در فتوا دادن به حق و ناحق سخت دلیر و بیهراس بود، و گاه در این کار چندان گستاخی و بیباکی میکرد که مایه شگفتی پیروانش میشد و دشمنانش برای خوار کردنش بهانه مییافتند. از جمله زمانی که [[مظفرالدین شاه]] به اروپا رفته بود، به دستور [[محمدعلی شاه قاجار|محمدعلی میرزای ولیعهد]] که نیابت سلطنت داشت و پادرمیانی سعید السلطنه رئیس نظمیه، شکوهالدوله ششمین دختر شاه را که زن موقر السلطنه بود، بیرضای زن و شوهر طلاق داد و چون این جدایی در نظر علما موافق قانون شرع نبود، شیخ فضل اللّه مورد طعن و قدح مردمان قرار گرفت؛ اما وی دلیرتر از آن بود که بدین گفتهها بیندیشد و اعتنا کند؛ و هم او شکوهالدوله را به عقد حاج سید ابوالقاسم امام جمعه تهران درآورد. | ||
:کار زشت و ناروای دیگر شیخ، فروختن زمینهای مخروبه وقفی و قبرستان کهنه نزدیک مدرسه خازن الملک متصل به امامزاده سید ولی به بانک استقراضی روس بود.»<ref>شهید آزادی سید جمال واعظ اصفهانی، صص ۲۹۱-۲۹۰.</ref> | :کار زشت و ناروای دیگر شیخ، فروختن زمینهای مخروبه وقفی و قبرستان کهنه نزدیک مدرسه خازن الملک متصل به امامزاده سید ولی به بانک استقراضی روس بود.»<ref>شهید آزادی سید جمال واعظ اصفهانی، صص ۲۹۱-۲۹۰.</ref> | ||
در ذیل، طبق برخی از سندهای دوره قاجار، تهمت بودن هر دو مورد بالا روشن میشود. | در ذیل، طبق برخی از سندهای دوره قاجار، [[تهمت]] بودن هر دو مورد بالا روشن میشود. | ||
=== طلاق همسر موقر السلطنه === | === طلاق همسر موقر السلطنه === | ||
عین السلطنه (برادرزاده [[ناصرالدین شاه]]) در یادداشتهای روزانهاش مینویسد که موقر السلطنه (داماد مظفرالدین شاه) شخصی نیرنگباز بوده است که در اثر کارهای ناشایستش از دربار طرد و تبعید شد و «سی هزار تومان پول نقد گرفت و زنش را طلاق داد... و باز میگفت طلاق ندادم.»<ref>روزنامه خاطرات عین السلطنه، ج۴، ص۳۰۰۳.</ref> از این عبارت روشن میشود که یک سوی این تهمت به شیخ فضل الله خود موقر السلطنه بوده است که بخاطر محق جلوه دادن خود، میگفته است که زنم را دربار به زور طلاق گرفته است؛ در حالی که با توجه به اخذ پول، طلاق وی، [[طلاق#طلاق خلع|طلاق خلع]] بوده که شرعاً درست بوده است. | عین السلطنه (برادرزاده [[ناصرالدین شاه]]) در یادداشتهای روزانهاش مینویسد که موقر السلطنه (داماد مظفرالدین شاه) شخصی نیرنگباز بوده است که در اثر کارهای ناشایستش از دربار طرد و تبعید شد و «سی هزار تومان پول نقد گرفت و زنش را طلاق داد... و باز میگفت طلاق ندادم.»<ref>روزنامه خاطرات عین السلطنه، ج۴، ص۳۰۰۳.</ref> از این عبارت روشن میشود که یک سوی این [[تهمت]] به شیخ فضل الله خود موقر السلطنه بوده است که بخاطر محق جلوه دادن خود، میگفته است که زنم را دربار به زور طلاق گرفته است؛ در حالی که با توجه به اخذ پول، طلاق وی، [[طلاق#طلاق خلع|طلاق خلع]] بوده که شرعاً درست بوده است. | ||
=== ماجرای بانک روس === | === ماجرای بانک روس === |