confirmed، templateeditor
۱۱٬۱۲۹
ویرایش
(تمیزکاری) |
(ویکی سازی) |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
پیامبر صفیه را به دین [[اسلام]] دعوت کرد، او پذیرفت. سپس او را آزاد کرده و به همسری برگزید.<ref>استیعاب، ج۴، ص۱۸۷۲</ref> | پیامبر صفیه را به دین [[اسلام]] دعوت کرد، او پذیرفت. سپس او را آزاد کرده و به همسری برگزید.<ref>استیعاب، ج۴، ص۱۸۷۲</ref> | ||
ابن حجر (م ۸۵۲ قمری) براساس روایتی وی را در هنگام ازدواج با پیامبر هفده ساله میداند.<ref> الاصابه، ج۸، ص۲۱۲</ref> ازدواج او در میان راه خیبر به مدینه اتفاق افتاد.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۴؛ البدایه و النهایه، ج۴، ص۱۹۶؛ السیرة النبویة، ج۲، ص۴۶۴؛ الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۹</ref> پیامبر در مدینه صفیه را در خانه حارثة بن نعمان منزل داد. زنان [[انصار]] به دیدن او میرفتند. [[عایشه]] نیز به دیدن او رفته بود.<ref> انساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۴؛ الطبقات الکبری، ج۸، ص ۱۰۰</ref> | ابن حجر (م ۸۵۲ قمری) براساس روایتی وی را در هنگام ازدواج با پیامبر هفده ساله میداند.<ref> الاصابه، ج۸، ص۲۱۲</ref> ازدواج او در میان راه خیبر به مدینه اتفاق افتاد.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۴؛ البدایه و النهایه، ج۴، ص۱۹۶؛ السیرة النبویة، ج۲، ص۴۶۴؛ الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۹</ref> پیامبر در مدینه صفیه را در خانه [[حارثة بن نعمان]] منزل داد. زنان [[انصار]] به دیدن او میرفتند. [[عایشه]] نیز به دیدن او رفته بود.<ref> انساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۴؛ الطبقات الکبری، ج۸، ص ۱۰۰</ref> | ||
به گفته منابع تاریخی، پس از اسارت صفیه، پیامبر در چهره صفیه اثری از کبودی یافت از او پرسید: «این چیست؟» صفیه در پاسخ گفت: «ای رسولخدا(ص) در خواب دیدم که ماه از آسمان [[یثرب]] آمد و در دامنم قرار گرفت این موضوع را به شوهرم کنانه گفتم. او گفت گویا دوست داری همسر پادشاهی شوی که از مدینه میآید؟ پس ضربهای بر من وارد کرد...».<ref> البدایه و النهایه، ج۸، ص۴۶، ج۴، ص۱۹۶؛ بنگرید: اسدالغابه، ج۶، ص۱۷۰، که به جای شوهرش از پدرش نام می برد.</ref> | به گفته منابع تاریخی، پس از اسارت صفیه، پیامبر در چهره صفیه اثری از کبودی یافت از او پرسید: «این چیست؟» صفیه در پاسخ گفت: «ای رسولخدا(ص) در خواب دیدم که ماه از آسمان [[یثرب]] آمد و در دامنم قرار گرفت این موضوع را به شوهرم کنانه گفتم. او گفت گویا دوست داری همسر پادشاهی شوی که از مدینه میآید؟ پس ضربهای بر من وارد کرد...».<ref> البدایه و النهایه، ج۸، ص۴۶، ج۴، ص۱۹۶؛ بنگرید: اسدالغابه، ج۶، ص۱۷۰، که به جای شوهرش از پدرش نام می برد.</ref> |