confirmed، templateeditor
۱۲٬۲۷۶
ویرایش
(تمیزکاری) |
(تمیزکاری) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
==همراهی با پیامبر== | ==همراهی با پیامبر== | ||
عبدالله بن رواحه از جمله اهالی مدینه بود که در مراسم حج سال [[ | عبدالله بن رواحه از جمله اهالی مدینه بود که در مراسم حج سال سیزدهم [[بعثت]] در عقبه منی با پیامبر اسلام بیعت کرد که در تاریخ به بیعت دوم عقبه شهرت دارد. در پی این بیعت، رسول خدا وی را به عنوان یکی از نقبای دوازدهگانه انصار و به عنوان نماینده خود در میان طایفه بنیحارثه خزرج انتخاب کرد.<ref>ابناثیر، اسدالغابه، ۱۴۲۲ق، ج ۲، ص۵۹۳.</ref> | ||
عبدالله از کسانی بود که پس از ورود پیامبر(ص) به مدینه، به استقبال ایشان رفت و وی را به سکونت در خانه خود دعوت کرد.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۶ق، ج ۱، ص۱۶۰.</ref> | عبدالله از کسانی بود که پس از ورود پیامبر(ص) به مدینه، به استقبال ایشان رفت و وی را به سکونت در خانه خود دعوت کرد.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۶ق، ج ۱، ص۱۶۰.</ref> | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
در عمره القضاء هنگام ورود پیامبر به مکه، عبدالله افسار مرکب ایشان را گرفته بود و پیامبر همراهی میکرد و اشعاری نیز در وصف ایشان میخواند.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، دار الوفاق، ج۲، ص۳۷۱.</ref> | در عمره القضاء هنگام ورود پیامبر به مکه، عبدالله افسار مرکب ایشان را گرفته بود و پیامبر همراهی میکرد و اشعاری نیز در وصف ایشان میخواند.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، دار الوفاق، ج۲، ص۳۷۱.</ref> | ||
پس از فتح [[ | پس از فتح [[خیبر]]، از سوی رسول خدا مامور جمعآوری [[خراج]] خیبر شد و تا هنگام شهادتش این سمت را دارا بود. بعد از نبرد خیبر، با سی سوار که [[عبدالله بن انیس]] نیز در میان آنان بود، به سوی [[بشر بن زرام|بشر بن زرام]] یهودی -که در اندیشه شبیخون به مدینه بود- اعزام شد و ابن زرام را به قتل رساند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۵۲۶.</ref> | ||
در جنگ موته پس از [[زید بن حارثه]] و [[جعفر بن ابیطالب]] از جانب [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله| پیامبر(ص)]] فرماندهی لشکر اسلم بر عهده عبدالله بن رواحه گذاشته شده بود.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج ۲، ص۷۵۶.</ref> | در جنگ موته پس از [[زید بن حارثه]] و [[جعفر بن ابیطالب]] از جانب [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله| پیامبر(ص)]] فرماندهی لشکر اسلم بر عهده عبدالله بن رواحه گذاشته شده بود.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج ۲، ص۷۵۶.</ref> |