confirmed، templateeditor
۱۲٬۳۱۵
ویرایش
(ویکی سازی) |
(تمیزکاری) |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
==تاثیرپذیری مولانا از شمس تبریزی== | ==تاثیرپذیری مولانا از شمس تبریزی== | ||
[[پرونده:Shams-molavi.jpg|200px|بندانگشتی|نقاشی مینیاتور «مولانا و شمس» اثر [[محمود فرشچیان]]]] | [[پرونده:Shams-molavi.jpg|200px|بندانگشتی|نقاشی مینیاتور «مولانا و شمس» اثر [[محمود فرشچیان]]]] | ||
دیدار شمس با مولوی، زندگی مولانا را دگرگون ساخت و او شیفته مرام و مسلک شمس شد؛ به طوری که مولوی درس و منبر را رها کرده و پیرو شمس گردید.<ref>افلاکی، مناقب العارفین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۶۲۰.</ref> [[شمس تبریزی]]([[سال ۵۸۲ هجری قمری|۵۸۲]]-[[سال ۶۴۵ هجری قمری|۶۴۵ق]]) از بزرگان مشایخ صوفیه در | دیدار شمس با مولوی، زندگی مولانا را دگرگون ساخت و او شیفته مرام و مسلک شمس شد؛ به طوری که مولوی درس و منبر را رها کرده و پیرو شمس گردید.<ref>افلاکی، مناقب العارفین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۶۲۰.</ref> [[شمس تبریزی]]([[سال ۵۸۲ هجری قمری|۵۸۲]]-[[سال ۶۴۵ هجری قمری|۶۴۵ق]]) از بزرگان مشایخ صوفیه در قرن هفتم هجری بود. وی در [[۲۶ جمادیالثانی]] ۶۴۲ قمری وارد قونیه شد و با مولوی ملاقات کرد.<ref>زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۰.</ref> پیش از این دیدار، مولوی از عالمان و [[مجتهد|فقیهان]] قونیه و دارای مجلس درس و [[فتوا|اِفتا]] بود.<ref>افلاکی، مناقب العارفین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۶۱۸.</ref> البته درباره نحوه ملاقات شمس با مولوی اختلاف است.<ref>افلاکی، مناقب العارفین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۶۱۹؛ جامی، نفحات الانس، بیتا، ص۵۳۹؛ سمرقندی، تذکره الشعراء، ۱۳۸۲ش، ص۱۹۶-۱۹۷؛ [https://www.mashreghnews.ir/news/158368/%D8%AF%D9%88-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DA%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C «دو پیشگویی جالب درباره مولوی»]، مشرق.</ref> | ||
پس از مدتی نسبت به رابطه مولوی و شمس، حسادت و [[کینهتوزی]]های فراوانی ایجاد شد؛ به همین دلیل در [[سال ۶۴۵ هجری قمری|سال ۶۴۵ق]] شمس تبریزی بدون خبر، قونیه را ترک کرد.<ref>سمرقندی، تذکره الشعراء، ۱۳۸۲ش، ص۱۹۶-۱۹۷؛ زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۱.</ref> مولوی بارها در جستجوی خبری از شمس به شهرهای مختلف رفت.<ref>زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۱.</ref> او در پی یافتن شمس دو بار به [[شام]] سفر کرد؛ اما نشانی از او نیافت.<ref>زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۱.</ref> بعدها شایعه شد که شمس به دست مریدان مولوی کشته شد و گفتند علاءالدین، یکی از پسران مولانا نیز در این توطئه دست داشته است؛ اما این واقعه را از مولوی پنهان داشتند و به همین جهت تا پایان عمر از دیدار شمس ناامید نبود.<ref>سمرقندی، تذکره الشعراء، ۱۳۸۲ش، ص۲۰۱؛ زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۱.</ref> جسد شمس را بعد از درگذشت مولانا در چاهی یافته و دفن کردند.<ref>جامی، نفحات الانس، بیتا، ص۵۳۹؛ زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۱.</ref> | پس از مدتی نسبت به رابطه مولوی و شمس، حسادت و [[کینهتوزی]]های فراوانی ایجاد شد؛ به همین دلیل در [[سال ۶۴۵ هجری قمری|سال ۶۴۵ق]] شمس تبریزی بدون خبر، قونیه را ترک کرد.<ref>سمرقندی، تذکره الشعراء، ۱۳۸۲ش، ص۱۹۶-۱۹۷؛ زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۱.</ref> مولوی بارها در جستجوی خبری از شمس به شهرهای مختلف رفت.<ref>زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۱.</ref> او در پی یافتن شمس دو بار به [[شام]] سفر کرد؛ اما نشانی از او نیافت.<ref>زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۱.</ref> بعدها شایعه شد که شمس به دست مریدان مولوی کشته شد و گفتند علاءالدین، یکی از پسران مولانا نیز در این توطئه دست داشته است؛ اما این واقعه را از مولوی پنهان داشتند و به همین جهت تا پایان عمر از دیدار شمس ناامید نبود.<ref>سمرقندی، تذکره الشعراء، ۱۳۸۲ش، ص۲۰۱؛ زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۱.</ref> جسد شمس را بعد از درگذشت مولانا در چاهی یافته و دفن کردند.<ref>جامی، نفحات الانس، بیتا، ص۵۳۹؛ زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۱.</ref> |