پرش به محتوا

دعای کمیل: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ اکتبر ۲۰۲۳
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
|رنگ حاشیه=
|رنگ حاشیه=
|اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُك بِرَحْمَتِك الَّتِی وَسِعَتْ كلَّ شَی ءٍ وَ بِقُوَّتِك الَّتِی قَهَرْتَ بِهَا كلَّ شَی ءٍ وَ خَضَعَ لَهَا كلُّ شَی ءٍ وَ ذَلَّ لَهَا كلُّ شَی ءٍ وَ بِجَبَرُوتِك الَّتِی غَلَبْتَ بِهَا كلَّ شَی ءٍ وَ بِعِزَّتِك الَّتِی لایقُومُ لَهَا شَی ءٌ وَ بِعَظَمَتِك الَّتِی مَلَأَتْ كلَّ شَی ءٍ وَ بِسُلْطَانِك الَّذِی عَلاَ كلَّ شَی ءٍ وَ بِوَجْهِك الْبَاقِی بَعْدَ فَنَاءِ كلِّ شَی ءٍ وَ بِأَسْمَائِك الَّتِی مَلَأَتْ (غَلَبَتْ) أَرْكانَ كلِّ شَی ءٍ وَ بِعِلْمِك الَّذِی أَحَاطَ بِكلِّ شَی ءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِك الَّذِی أَضَاءَ لَهُ كلُّ شَی ءٍ
|اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُك بِرَحْمَتِك الَّتِی وَسِعَتْ كلَّ شَی ءٍ وَ بِقُوَّتِك الَّتِی قَهَرْتَ بِهَا كلَّ شَی ءٍ وَ خَضَعَ لَهَا كلُّ شَی ءٍ وَ ذَلَّ لَهَا كلُّ شَی ءٍ وَ بِجَبَرُوتِك الَّتِی غَلَبْتَ بِهَا كلَّ شَی ءٍ وَ بِعِزَّتِك الَّتِی لایقُومُ لَهَا شَی ءٌ وَ بِعَظَمَتِك الَّتِی مَلَأَتْ كلَّ شَی ءٍ وَ بِسُلْطَانِك الَّذِی عَلاَ كلَّ شَی ءٍ وَ بِوَجْهِك الْبَاقِی بَعْدَ فَنَاءِ كلِّ شَی ءٍ وَ بِأَسْمَائِك الَّتِی مَلَأَتْ (غَلَبَتْ) أَرْكانَ كلِّ شَی ءٍ وَ بِعِلْمِك الَّذِی أَحَاطَ بِكلِّ شَی ءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِك الَّذِی أَضَاءَ لَهُ كلُّ شَی ءٍ
|خدایا از تو درخواست می‌کنم، به رحمت که همه چیز را فرا گرفته، و به نیرویت که با آن بر هرچیز چیره گشتی و در برابر آن هرچیز فروتنی نموده و همه چیز خوار شده و به جبروتت که با آن بر همه چیزی فائق آمدی و به عزّتت که چیزی در برابرش تاب نیاورد و به بزرگی‌ات که همه چیز را پر کرده و به پادشاهی‌ات که برتر از همه چیز قرار گرفته، و به جلوه‌ات که پس از نابودی همه چیز باقی است و به نام‌هایت که پایه‌های همه چیز را انباشته و به علمت که بر همه چیز احاطه نموده، و به نور ذاتت که همه چیز در پرتو آن تابنده گشته،
|خدایا از تو درخواست می‌کنم، به رحمت که همه چیز را فرا گرفته، و به نیرویت که با آن بر هرچیز چیره گشتی و در برابر آن هرچیز فروتنی نموده و همه چیز خوار شده و به [[عالم جبروت|جبروتت]] که با آن بر همه چیزی فائق آمدی و به عزّتت که چیزی در برابرش تاب نیاورد و به بزرگی‌ات که همه چیز را پر کرده و به پادشاهی‌ات که برتر از همه چیز قرار گرفته، و به جلوه‌ات که پس از نابودی همه چیز باقی است و به [[اسما و صفات| نام‌هایت]] که پایه‌های همه چیز را انباشته و به علمت که بر همه چیز احاطه نموده، و به نور ذاتت که همه چیز در پرتو آن تابنده گشته،
|یا نُورُ یا قُدُّوسُ یا أَوَّلَ الْأَوَّلِینَ وَ یا آخِرَ الْآخِرِینَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِك الْعِصَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیرُ النِّعَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاَءَ
|یا نُورُ یا قُدُّوسُ یا أَوَّلَ الْأَوَّلِینَ وَ یا آخِرَ الْآخِرِینَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِك الْعِصَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیرُ النِّعَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاَءَ
|ای نور،‌ ای پاک از هر عیب،‌ ای آغاز هر آغاز، و‌ای پایان هر پایان، خدایا!بیامرز برای من آن گناهانی را که پرده حرمتم می‌درد، خدایا! بیامرز برای من آن گناهانی را که کیفرها را فرو می‌بارند، خدایا! بیامرز برایم گناهانی را که نعمت‌ها را دگرگون می‌سازند، خدایا!بیامرز برایم آن گناهانی را که دعا را باز می‌دارند، خدایا! بیامرز برایم گناهانی که بلا را نازل می‌کند،
|ای نور،‌ ای پاک از هر عیب،‌ ای آغاز هر آغاز، و‌ای پایان هر پایان، خدایا!بیامرز برای من آن [[گناه|گناهانی]] را که پرده حُرمَتَم می‌درد، خدایا! بیامرز برای من آن گناهانی را که کیفرها را فرو می‌بارند، خدایا! بیامرز برایم گناهانی را که نعمت‌ها را دگرگون می‌سازند، خدایا!بیامرز برایم آن گناهانی را که دعا را باز می‌دارند، خدایا! بیامرز برایم گناهانی که بلا را نازل می‌کند،
|اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی كلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ كلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیك بِذِكرِك وَ أَسْتَشْفِعُ بِك إِلَی نَفْسِك وَ أَسْأَلُك بِجُودِك أَنْ تُدْنِینِی مِنْ قُرْبِك وَ أَنْ تُوزِعَنِی شُكرَك وَ أَنْ تُلْهِمَنِی ذِكرَك اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُك سُؤَالَ خَاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ خَاشِعٍ أَنْ تُسَامِحَنِی وَ تَرْحَمَنِی وَ تَجْعَلَنِی بِقِسْمِك رَاضِیاً قَانِعاً وَ فِی جَمِیعِ الْأَحْوَالِ مُتَوَاضِعاً
|اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی كلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ كلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیك بِذِكرِك وَ أَسْتَشْفِعُ بِك إِلَی نَفْسِك وَ أَسْأَلُك بِجُودِك أَنْ تُدْنِینِی مِنْ قُرْبِك وَ أَنْ تُوزِعَنِی شُكرَك وَ أَنْ تُلْهِمَنِی ذِكرَك اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُك سُؤَالَ خَاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ خَاشِعٍ أَنْ تُسَامِحَنِی وَ تَرْحَمَنِی وَ تَجْعَلَنِی بِقِسْمِك رَاضِیاً قَانِعاً وَ فِی جَمِیعِ الْأَحْوَالِ مُتَوَاضِعاً
|خدایا! بیامرز برایم همه گناهانی را که مرتکب شدم، و تمام خطاهایی که به آنها آلوده گشتم، خدایا!با یاد تو به سویت نزدیکی می‌جویم، و از ناخشنودی تو به درگاه خودت شفاعت می‌طلبم، و از تو خواستارم به جودت مرا به بارگاه قرب خویش نزدیک گردانی و سپاس خود را نصیب من کنی، و یادت را به من الهام نمایی، خدایا! از تو درخواست میکنم، درخواست بنده‌ای فروتن، خوار و افتاده، که با من مدارا نمایی و به من رحم کنی و به آنچه روزی‌ام نموده‌ای خشنود و قانع بداری و در تمام حالات در عرصه تواضعم بگذاری،
|خدایا! بیامرز برایم همه گناهانی را که مرتکب شدم، و تمام خطاهایی که به آنها آلوده گشتم، خدایا!با یاد تو به سویت نزدیکی می‌جویم، و از ناخشنودی تو به درگاه خودت [[شفاعت]] می‌طلبم، و از تو خواستارم به جودت مرا به بارگاه قرب خویش نزدیک گردانی و سپاس خود را نصیب من کنی، و یادت را به من الهام نمایی، خدایا! از تو درخواست میکنم، درخواست بنده‌ای فروتن، خوار و افتاده، که با من مدارا نمایی و به من رحم کنی و به آنچه روزی‌ام نموده‌ای خشنود و قانع بداری و در تمام حالات در عرصه تواضعم بگذاری،
|اَللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُك سُؤَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ أَنْزَلَ بِك عِنْدَ الشَّدَائِدِ حَاجَتَهُ وَ عَظُمَ فِیمَا عِنْدَك رَغْبَتُهُ اللَّهُمَّ عَظُمَ سُلْطَانُك وَ عَلاَ مَكانُك وَ خَفِی مَكرُك وَ ظَهَرَ أَمْرُك وَ غَلَبَ قَهْرُك وَ جَرَتْ قُدْرَتُك وَ لایمْكنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكومَتِك
|اَللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُك سُؤَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ أَنْزَلَ بِك عِنْدَ الشَّدَائِدِ حَاجَتَهُ وَ عَظُمَ فِیمَا عِنْدَك رَغْبَتُهُ اللَّهُمَّ عَظُمَ سُلْطَانُك وَ عَلاَ مَكانُك وَ خَفِی مَكرُك وَ ظَهَرَ أَمْرُك وَ غَلَبَ قَهْرُك وَ جَرَتْ قُدْرَتُك وَ لایمْكنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكومَتِك
|خدایا!از تو درخواست می‌کنم درخواست کسی که سخت تهیدست شده و بار نیازش را به هنگام گرفتاری‌ها به آستان تو فرود آورده و میلش به آنچه نزد توست فزونی یافته، خدایا! فرمانروایی بس بزرگ و مقامت والا و تدبیرت پنهان، و فرمانت آشکار، و قهرت چیره، و قدرتت نافذ، و گریز از حکومتت ممکن نیست،
|خدایا!از تو درخواست می‌کنم درخواست کسی که سخت تهیدست شده و بار نیازش را به هنگام گرفتاری‌ها به آستان تو فرود آورده و میلش به آنچه نزد توست فزونی یافته، خدایا! فرمانروایی‌ات بس بزرگ و مقامت والا و تدبیرت پنهان، و فرمانت آشکار، و قهرت چیره، و قدرتت نافذ است و گریز از حکومتت ممکن نیست،
|اَللَّهُمَّ لاأَجِدُ لِذُنُوبِی غَافِراً وَ لالِقَبَائِحِی سَاتِراً وَ لالِشَی ءٍ مِنْ عَمَلِی الْقَبِیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَیرَك لاإِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَك وَ بِحَمْدِك ظَلَمْتُ نَفْسِی وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِی وَ سَكنْتُ إِلَی قَدِیمِ ذِكرِك لِی وَ مَنِّك عَلَی اللَّهُمَّ مَوْلاَی كمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ وَ كمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلاَءِ أَقَلْتَهُ (أَمَلْتَهُ) وَ كمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَیتَهُ وَ كمْ مِنْ مَكرُوهٍ دَفَعْتَهُ وَ كمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ
|اَللَّهُمَّ لاأَجِدُ لِذُنُوبِی غَافِراً وَ لالِقَبَائِحِی سَاتِراً وَ لالِشَی ءٍ مِنْ عَمَلِی الْقَبِیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَیرَك لاإِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَك وَ بِحَمْدِك ظَلَمْتُ نَفْسِی وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِی وَ سَكنْتُ إِلَی قَدِیمِ ذِكرِك لِی وَ مَنِّك عَلَی اللَّهُمَّ مَوْلاَی كمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ وَ كمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلاَءِ أَقَلْتَهُ (أَمَلْتَهُ) وَ كمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَیتَهُ وَ كمْ مِنْ مَكرُوهٍ دَفَعْتَهُ وَ كمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ
|خدایا! آمرزنده‌ای برای گناهانم و پرده پوشی برای زشتکاری‌هایم و تبدیل کننده‌ای برای کار زشتم به زیبایی، جز تو نمی‌یابم معبودی جز تو نیست، پاک و منزّهی و به ستایشت برخاسته‌ام، به خود ستم کردم و از روی نادانی جرأت نمودم و به یاد دیرینه‌ات از من و بخشش‌ات بر من به آرامش نشستم خدایا! ای سرور من چه بسیار زشتی مرا پوشاندی و چه بسیار بلاهای سنگین و بزرگی که از من برگرداندی و چه بسیار لغزشی که مرا از آن نگهداشتی و چه بسیار ناپسند که از من دور کردی و چه بسیار ستایش نیکویی که شایسته آن نبودم و تو در میان مردم پخش کردی،
|خدایا! آمرزنده‌ای برای گناهانم و پرده پوشی برای زشتکاری‌هایم و تبدیل کننده‌ای برای کار زشتم به زیبایی، جز تو نمی‌یابم معبودی جز تو نیست، پاک و منزّهی و به ستایشت برخاسته‌ام، به خود ستم کردم و از روی نادانی جرأت نمودم و به یاد دیرینه‌ات از من و بخشش‌ات بر من به آرامش نشستم خدایا! ای سرور من چه بسیار زشتی مرا پوشاندی و چه بسیار بلاهای سنگین و بزرگی که از من برگرداندی و چه بسیار لغزشی که مرا از آن نگهداشتی و چه بسیار ناپسند که از من دور کردی و چه بسیار ستایش نیکویی که شایسته آن نبودم و تو در میان مردم پخش کردی،
|اَللَّهُمَّ عَظُمَ بَلاَئِی وَ أَفْرَطَ بی‌سُوءُ حَالِی وَ قَصُرَتْ (قَصَّرَتْ) بی‌أَعْمَالِی وَ قَعَدَتْ بی‌أَغْلاَلِی وَ حَبَسَنِی عَنْ نَفْعِی بُعْدُ أَمَلِی (آمَالِی) وَ خَدَعَتْنِی الدُّنْیا بِغُرُورِهَا وَ نَفْسِی بِجِنَایتِهَا (بِخِیانَتِهَا) وَ مِطَالِی یا سَیدِی فَأَسْأَلُك بِعِزَّتِك أَنْ لایحْجُبَ عَنْك دُعَائِی سُوءُ عَمَلِی وَ فِعَالِی وَ لاتَفْضَحْنِی بِخَفِی مَا اطَّلَعْتَ عَلَیهِ مِنْ سِرِّی وَ لاتُعَاجِلْنِی بِالْعُقُوبَةِ عَلَی مَا عَمِلْتُهُ فِی خَلَوَاتِی مِنْ سُوءِ فِعْلِی وَ إِسَاءَتِی وَ دَوَامِ تَفْرِیطِی وَ جَهَالَتِی وَ كثْرَةِ شَهَوَاتِی وَ غَفْلَتِی وَ كنِ
|اَللَّهُمَّ عَظُمَ بَلاَئِی وَ أَفْرَطَ بی‌سُوءُ حَالِی وَ قَصُرَتْ (قَصَّرَتْ) بی‌أَعْمَالِی وَ قَعَدَتْ بی‌أَغْلاَلِی وَ حَبَسَنِی عَنْ نَفْعِی بُعْدُ أَمَلِی (آمَالِی) وَ خَدَعَتْنِی الدُّنْیا بِغُرُورِهَا وَ نَفْسِی بِجِنَایتِهَا (بِخِیانَتِهَا) وَ مِطَالِی یا سَیدِی فَأَسْأَلُك بِعِزَّتِك أَنْ لایحْجُبَ عَنْك دُعَائِی سُوءُ عَمَلِی وَ فِعَالِی وَ لاتَفْضَحْنِی بِخَفِی مَا اطَّلَعْتَ عَلَیهِ مِنْ سِرِّی وَ لاتُعَاجِلْنِی بِالْعُقُوبَةِ عَلَی مَا عَمِلْتُهُ فِی خَلَوَاتِی مِنْ سُوءِ فِعْلِی وَ إِسَاءَتِی وَ دَوَامِ تَفْرِیطِی وَ جَهَالَتِی وَ كثْرَةِ شَهَوَاتِی وَ غَفْلَتِی وَ كنِ
|خدایا!بلایم بزرگ شده و زشتی عالم از حدّ گذشته و کردارم خوارم ساخته و زنجیرهای گناه مرا زمین‌گیر نموده و دوری آرزوهایم مرا زندانی ساخته و دنیا با غرورش و نفسم با جنایتش و امروز و فردا کردنم در توبه مرا فریفته،‌ ای سرورم از تو درخواست می‌کنم به عزّتت که مانع نشود از اجابت دعایم به درگاهت، بدی عمل و زشتی کردارم و مرا با آنچه از اسرار نهانم می‌دانی رسوا مسازی و در کیفر آنچه در خلوت‌هایم انجام دادم شتاب نکنی، از زشتی کردار و بدی رفتار و تداوم تقصیر و نادانی و بسیاری شهواتم و غفلتم، شتاب نکنی،
|خدایا!بلایم بزرگ شده و زشتی حالم از حدّ گذشته و کردارم خوارم ساخته و زنجیرهای گناه مرا زمین‌گیر نموده و دوریِ آرزوهایم مرا زندانی ساخته و دنیا با غرورش و نَفْسم با جنایتش و امروز و فردا کردنم در [[توبه]] مرا فریفته،‌ ای سَروَرم از تو درخواست می‌کنم به عزّتت که بدی عمل و زشتی کردارم مانع نشود از اجابت دعایم به درگاهت، و مرا با آنچه از اسرار نهانم می‌دانی رسوا مسازی و در کیفر آنچه در خلوت‌هایم انجام دادم شتاب نکنی، از زشتی کردار و بدی رفتار و تداوم تقصیر و نادانی و بسیاری شهواتم و غفلتم، شتاب نکنی،
|اَللَّهُمَّ بِعِزَّتِك لِی فِی كلِّ الْأَحْوَالِ (فِی الْأَحْوَالِ كلِّهَا) رَءُوفاً وَ عَلَی فِی جَمِیعِ الْأُمُورِ عَطُوفاً إِلَهِی وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیرُك أَسْأَلُهُ كشْفَ ضُرِّی وَ النَّظَرَ فِی أَمْرِی. إِلَهِی وَ مَوْلاَی أَجْرَیتَ عَلَی حُكماً اتَّبَعْتُ فِیهِ هَوَی نَفْسِی وَ لَمْ أَحْتَرِسْ فِیهِ مِنْ تَزْیینِ عَدُوِّی فَغَرَّنِی بِمَا أَهْوَی وَ أَسْعَدَهُ عَلَی ذَلِك الْقَضَاءُ فَتَجَاوَزْتُ بِمَا جَرَی عَلَی مِنْ ذَلِك بَعْضَ (مِنْ نَقْضِ) حُدُودِك وَ خَالَفْتُ بَعْضَ أَوَامِرِك فَلَك الْحَمْدُ (الْحُجَّةُ) عَلَی فِی جَمِیعِ ذَلِك|خدایا!با من در همه احوال مهرورز و بر من در هر کارم به دیده لطف بنگر، خدایا، پروردگارا، جز تو که را دارم؟تا برطرف شدن ناراحتی و نظر لطف در کارم را از او درخواست کنم. خدای من و سرور من، حکمی را بر من جاری ساختی که هوای نفسم را در آن پیوری کردم و از فریبکاری آرایش دشمنم نهراسیدم، پس مرا به خواهش دل فریفت و بر این امر اختیار و اراده‌ام یاری‌اش نمود، پس بدین‌سان و بر پایه گذشته‌هایم از حدودت گذشتم، و با برخی از دستوراتت مخالفت نمودم، پس حجت تنها از ان توست در همه این‌ها،
|اَللَّهُمَّ بِعِزَّتِك لِی فِی كلِّ الْأَحْوَالِ (فِی الْأَحْوَالِ كلِّهَا) رَءُوفاً وَ عَلَی فِی جَمِیعِ الْأُمُورِ عَطُوفاً إِلَهِی وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیرُك أَسْأَلُهُ كشْفَ ضُرِّی وَ النَّظَرَ فِی أَمْرِی. إِلَهِی وَ مَوْلاَی أَجْرَیتَ عَلَی حُكماً اتَّبَعْتُ فِیهِ هَوَی نَفْسِی وَ لَمْ أَحْتَرِسْ فِیهِ مِنْ تَزْیینِ عَدُوِّی فَغَرَّنِی بِمَا أَهْوَی وَ أَسْعَدَهُ عَلَی ذَلِك الْقَضَاءُ فَتَجَاوَزْتُ بِمَا جَرَی عَلَی مِنْ ذَلِك بَعْضَ (مِنْ نَقْضِ) حُدُودِك وَ خَالَفْتُ بَعْضَ أَوَامِرِك فَلَك الْحَمْدُ (الْحُجَّةُ) عَلَی فِی جَمِیعِ ذَلِك|خدایا!با من در همه احوال مهرورز و بر من در هر کارم به دیده لطف بنگر، خدایا، پروردگارا، جز تو که را دارم؟تا برطرف شدن ناراحتی و نظر لطف در کارم را از او درخواست کنم. خدای من و سرور من، حکمی را بر من جاری ساختی که هوای نفسم را در آن پیروی کردم و از فریبکاری آرایش دشمنم نهراسیدم، پس مرا به خواهشِ دل فریفت و بر این امر اختیار و اراده‌ام یاری‌اش نمود، پس بدین‌سان و بر پایه گذشته‌هایم از حدودت تجاوز کردم، و با برخی از دستوراتت مخالفت نمودم، پس، حُجَّت تنها از آنِ
 
 
 
توست در همه این‌ها،
|وَ لاحُجَّةَ لِی فِیمَا جَرَی عَلَی فِیهِ قَضَاؤُك وَ أَلْزَمَنِی حُكمُك وَ بَلاَؤُك وَ قَدْ أَتَیتُك یا إِلَهِی بَعْدَ تَقْصِیرِی وَ إِسْرَافِی عَلَی نَفْسِی مُعْتَذِراً نَادِماً مُنْكسِراً مُسْتَقِیلاً مُسْتَغْفِراً مُنِیباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً لاأَجِدُ مَفَرّاً مِمَّا كانَ مِنِّی وَ لامَفْزَعاً أَتَوَجَّهُ إِلَیهِ فِی أَمْرِی غَیرَ قَبُولِك عُذْرِی وَ إِدْخَالِك إِیای فِی سَعَةِ (سَعَةٍ مِنْ) رَحْمَتِك اللَّهُمَّ (إِلَهِی) فَاقْبَلْ عُذْرِی وَ ارْحَمْ شِدَّةَ ضُرِّی وَ فُكنِی مِنْ شَدِّ وَثَاقِی
|وَ لاحُجَّةَ لِی فِیمَا جَرَی عَلَی فِیهِ قَضَاؤُك وَ أَلْزَمَنِی حُكمُك وَ بَلاَؤُك وَ قَدْ أَتَیتُك یا إِلَهِی بَعْدَ تَقْصِیرِی وَ إِسْرَافِی عَلَی نَفْسِی مُعْتَذِراً نَادِماً مُنْكسِراً مُسْتَقِیلاً مُسْتَغْفِراً مُنِیباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً لاأَجِدُ مَفَرّاً مِمَّا كانَ مِنِّی وَ لامَفْزَعاً أَتَوَجَّهُ إِلَیهِ فِی أَمْرِی غَیرَ قَبُولِك عُذْرِی وَ إِدْخَالِك إِیای فِی سَعَةِ (سَعَةٍ مِنْ) رَحْمَتِك اللَّهُمَّ (إِلَهِی) فَاقْبَلْ عُذْرِی وَ ارْحَمْ شِدَّةَ ضُرِّی وَ فُكنِی مِنْ شَدِّ وَثَاقِی
|و مرا هیچ حجتی نیست در آنچه بر من از سوی قضایت جاری شده و فرمان و آزمایشت ملزمم نموده،‌ای خدای من اینک پس از کوتاهی در عبادت و زیاده‌روی در خواهش‌های نفس عذرخواه، پشیمان، شکسته دل، جویای گذشت طالب آمرزش، بازگشت‌کنان با حالت اقرار و اذعان و اعتراف به گناه، بی آنکه گریزگاهی از آنچه از من سرزده بیابم و نه پناهگاهی که به آن رو آورم پیدا کنم، جز اینکه پذیرای عذرم باشی، و مرا در رحمت فراگیرت بگنجانی، خدایا! پس عذرم را بپذیر، و به بدحالی‌ام رحم کن و رهایم ساز از بند محکم گناه،
|و مرا هیچ حجتی نیست در آنچه بر من از سوی قضایت جاری شده و فرمان و آزمایشت ملزمم نموده،‌ای خدای من اینک پس از کوتاهی در عبادت و زیاده‌روی در خواهش‌های نفس عذرخواه، پشیمان، شکسته دل، جویای گذشت طالب آمرزش، بازگشت‌کنان با حالت اقرار و اذعان و اعتراف به گناه، بی آنکه گریزگاهی از آنچه از من سرزده بیابم و نه پناهگاهی که به آن رو آورم پیدا کنم، جز اینکه پذیرای عذرم باشی، و مرا در رحمت فراگیرت بگنجانی، خدایا! پس عذرم را بپذیر، و به بدحالی‌ام رحم کن و رهایم ساز از بند محکم گناه،
خط ۱۳۶: خط ۱۴۰:
|پس چگونه خواهد بود تابم در برابر بلای آخرت، و فرود آمدن ناگواری‌ها در آن جهان بر جسم و جانم و حال انکه زمانش طولانی و جایگاهش ابدی است و تخفیفی برای اهل آن بلا نخواهد بو، چرا که مایه آن بلا جز از خشم و انتقام و ناخشنودی تو نیست و این چیزی است که تاب نیاورند در برابرش آسمانها و زمین،‌ای سرور من تا چه رسد به من؟و حال آنکه من بنده ناتوان، خوار و کوچک، زمین‌گیر و درمانده توام. ای خدای من و پروردگارم و سرور و مولایم، برای کدامیک از دردهایم به حضرتت شکوه کنم و برای کدامین گرفتاریم به درگاهت بنالم و اشک بریزیم. آیا برای دردناکی عذاب و سختیاش، یا برای طولانی شدن بلا و زمانش، پس اگر مرا در عقوبت و مجازات با دشمنانت قرار دهی، و بین من و اهل عذابت جمع کنی، و میان من و عاشقان و دوستانت جدایی اندازی،‌ ای خدا و آقا و مولا و پروردگارم، بر فرض که بر عذابت شکیبائی ورزم، ولی بر فراقت چگونه صبر کنم و گیرم‌ ای خدای من بر سوزندگی آتشت صبر کنم، اما چگونه چشم پوشی از کَرَم‌ات را تاب آورم یا چگونه در آتش، سکونت گزینم و حال آنکه امید من گذشت و عفو تو است.
|پس چگونه خواهد بود تابم در برابر بلای آخرت، و فرود آمدن ناگواری‌ها در آن جهان بر جسم و جانم و حال انکه زمانش طولانی و جایگاهش ابدی است و تخفیفی برای اهل آن بلا نخواهد بو، چرا که مایه آن بلا جز از خشم و انتقام و ناخشنودی تو نیست و این چیزی است که تاب نیاورند در برابرش آسمانها و زمین،‌ای سرور من تا چه رسد به من؟و حال آنکه من بنده ناتوان، خوار و کوچک، زمین‌گیر و درمانده توام. ای خدای من و پروردگارم و سرور و مولایم، برای کدامیک از دردهایم به حضرتت شکوه کنم و برای کدامین گرفتاریم به درگاهت بنالم و اشک بریزیم. آیا برای دردناکی عذاب و سختیاش، یا برای طولانی شدن بلا و زمانش، پس اگر مرا در عقوبت و مجازات با دشمنانت قرار دهی، و بین من و اهل عذابت جمع کنی، و میان من و عاشقان و دوستانت جدایی اندازی،‌ ای خدا و آقا و مولا و پروردگارم، بر فرض که بر عذابت شکیبائی ورزم، ولی بر فراقت چگونه صبر کنم و گیرم‌ ای خدای من بر سوزندگی آتشت صبر کنم، اما چگونه چشم پوشی از کَرَم‌ات را تاب آورم یا چگونه در آتش، سکونت گزینم و حال آنکه امید من گذشت و عفو تو است.
|فَبِعِزَّتِك یا سَیدِی وَ مَوْلاَی أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَكتَنِی نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَیك بَینَ أَهْلِهَا ضَجِیجَ الْآمِلِینَ (الْآلِمِینَ) وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَیك صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ وَ لَأَبْكینَّ عَلَیك بُكاءَ الْفَاقِدِینَ وَ لَأُنَادِینَّك أَینَ كنْتَ یا وَلِی الْمُؤْمِنِینَ یا غَایةَ آمَالِ الْعَارِفِینَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یا حَبِیبَ قُلُوبِ الصَّادِقِینَ وَ یا إِلَهَ الْعَالَمِینَ
|فَبِعِزَّتِك یا سَیدِی وَ مَوْلاَی أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَكتَنِی نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَیك بَینَ أَهْلِهَا ضَجِیجَ الْآمِلِینَ (الْآلِمِینَ) وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَیك صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ وَ لَأَبْكینَّ عَلَیك بُكاءَ الْفَاقِدِینَ وَ لَأُنَادِینَّك أَینَ كنْتَ یا وَلِی الْمُؤْمِنِینَ یا غَایةَ آمَالِ الْعَارِفِینَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یا حَبِیبَ قُلُوبِ الصَّادِقِینَ وَ یا إِلَهَ الْعَالَمِینَ
|پس به عزّتت‌ای آقا و مولایم سوگند صادقانه می‌خورم، اگر مرا در سخن گفتن آزاد بگذاری در میان اهل دوزخ به پیشگاهت سخت ناله سر دهم همانند ناله آرزومندان (دردمندان) و به درگاهت بانگ بردارم، همچون بانگ آنان که خواهان دادرسی هستند و هر آینه به آستانت گریه کنم چونان که مبتلا به فقدان عزیزی می‌باشند و صدایت می‌زنم: کجایی‌ ای سرپرست مؤمنان، آری کجایی‌ ای نهایت آرزوی عارفان،‌ ای فریادرس خواهندگان فریادرس،‌ ای محبوب دل‌های راستان و‌ای معبود جهانیان
|پس به عزّتت‌ ای آقا و مولایم سوگند صادقانه می‌خورم، اگر مرا در سخن گفتن آزاد بگذاری در میان اهل دوزخ به پیشگاهت سخت ناله سر دهم همانند ناله آرزومندان (دردمندان) و به درگاهت بانگ بردارم، همچون بانگ آنان که خواهان دادرسی هستند و هر آینه به آستانت گریه کنم چونان که مبتلا به فقدان عزیزی می‌باشند و صدایت می‌زنم: کجایی‌ ای سرپرست مؤمنان، آری کجایی‌ ای نهایت آرزوی عارفان،‌ ای فریادرس خواهندگان فریادرس،‌ ای محبوب دل‌های راستان و‌ ای معبود جهانیان
|أَ فَتُرَاك سُبْحَانَك یا إِلَهِی وَ بِحَمْدِك تَسْمَعُ فِیهَا صَوْتَ عَبْدٍ مُسْلِمٍ سُجِنَ (یسْجَنُ) فِیهَا بِمُخَالَفَتِهِ وَ ذَاقَ طَعْمَ عَذَابِهَا بِمَعْصِیتِهِ وَ حُبِسَ بَینَ أَطْبَاقِهَا بِجُرْمِهِ وَ جَرِیرَتِهِ وَ هُوَ یضِجُّ إِلَیك ضَجِیجَ مُؤَمِّلٍ لِرَحْمَتِك وَ ینَادِیك بِلِسَانِ أَهْلِ تَوْحِیدِك وَ یتَوَسَّلُ إِلَیك بِرُبُوبِیتِك یا مَوْلاَی فَكیفَ یبْقَی فِی الْعَذَابِ وَ هُوَ یرْجُو مَا سَلَفَ مِنْ حِلْمِك أَمْ كیفَ تُؤْلِمُهُ النَّارُ وَ هُوَ یأْمُلُ فَضْلَك وَ رَحْمَتَك
|أَ فَتُرَاك سُبْحَانَك یا إِلَهِی وَ بِحَمْدِك تَسْمَعُ فِیهَا صَوْتَ عَبْدٍ مُسْلِمٍ سُجِنَ (یسْجَنُ) فِیهَا بِمُخَالَفَتِهِ وَ ذَاقَ طَعْمَ عَذَابِهَا بِمَعْصِیتِهِ وَ حُبِسَ بَینَ أَطْبَاقِهَا بِجُرْمِهِ وَ جَرِیرَتِهِ وَ هُوَ یضِجُّ إِلَیك ضَجِیجَ مُؤَمِّلٍ لِرَحْمَتِك وَ ینَادِیك بِلِسَانِ أَهْلِ تَوْحِیدِك وَ یتَوَسَّلُ إِلَیك بِرُبُوبِیتِك یا مَوْلاَی فَكیفَ یبْقَی فِی الْعَذَابِ وَ هُوَ یرْجُو مَا سَلَفَ مِنْ حِلْمِك أَمْ كیفَ تُؤْلِمُهُ النَّارُ وَ هُوَ یأْمُلُ فَضْلَك وَ رَحْمَتَك
|آیا این چنین است،‌ای خدای منزّه، و ستوده که در دوزخ بشنوی صدای بنده مسلمانی که برای مخالفتش با دستورات تو زندانی شده و مزه عذابش را به خاطر نافرمانی چشیده و میان [[درکات جهنم|درکات دوزخ]] به علّت جرم و جنایتش محبوس شده، و حال آنکه در درگاهت سخت ناله می‌زند، همچون ناله آن که آرزومند رحمت توست، و با زبان اهل توحیدت تو را می‌خواند، و به ربوبیت‌ات به پیشگاهت توسّل می‌جوید،‌ ای مولای من، چگونه در عذاب بماند و حال آنکه امید به بردباری گذشته‌ات دارد یا آتش چگونه او را به درد آورد درحالی که بخشش و رحمت تو را آرزو دارد
|آیا این چنین است،‌ای خدای منزّه، و ستوده که در دوزخ بشنوی صدای بنده مسلمانی که برای مخالفتش با دستورات تو زندانی شده و مزه عذابش را به خاطر نافرمانی چشیده و میان [[درکات جهنم|درکات دوزخ]] به علّت جرم و جنایتش محبوس شده، و حال آنکه در درگاهت سخت ناله می‌زند، همچون ناله آن که آرزومند رحمت توست، و با زبان اهل توحیدت تو را می‌خواند، و به ربوبیت‌ات به پیشگاهت توسّل می‌جوید،‌ ای مولای من، چگونه در عذاب بماند و حال آنکه امید به بردباری گذشته‌ات دارد یا آتش چگونه او را به درد آورد درحالی که بخشش و رحمت تو را آرزو دارد
خط ۱۴۲: خط ۱۴۶:
|یا چگونه شعله آتش او را بسوزاند درحالی‌که فریادش را می‌شنوی و جایش را می‌بینی یا چگونه آتش او را دربر بگیرد و حال آنکه از ناتوانی‌اش خبر داری، یا چگونه در طبقات دوزخ به این سو و آن سو کشانده شود درحالی که راستگویی‌اش را می‌دانی، یا چگونه فرشته‌های عذاب او را با خشم برانند و حال آنکه تو را به پروردگاری‌ات می‌خواند، یا چگونه ممکن است بخشش‌ات را در آزادی از دوزخ امید داشته باشد و تو او را در آنجا به همان حال واگذاری؟همه این امور از بنده‌نوازی تو بس دور است، هرگز گمان ما به تو این نیست و نه از فضل تو چنین گویند و نه به آنچه که از خوبی و احسانت با اهل توحید رفتار کرده‌ای شباهتی دارد،
|یا چگونه شعله آتش او را بسوزاند درحالی‌که فریادش را می‌شنوی و جایش را می‌بینی یا چگونه آتش او را دربر بگیرد و حال آنکه از ناتوانی‌اش خبر داری، یا چگونه در طبقات دوزخ به این سو و آن سو کشانده شود درحالی که راستگویی‌اش را می‌دانی، یا چگونه فرشته‌های عذاب او را با خشم برانند و حال آنکه تو را به پروردگاری‌ات می‌خواند، یا چگونه ممکن است بخشش‌ات را در آزادی از دوزخ امید داشته باشد و تو او را در آنجا به همان حال واگذاری؟همه این امور از بنده‌نوازی تو بس دور است، هرگز گمان ما به تو این نیست و نه از فضل تو چنین گویند و نه به آنچه که از خوبی و احسانت با اهل توحید رفتار کرده‌ای شباهتی دارد،
|فَبِالْیقِینِ أَقْطَعُ لَوْ لامَا حَكمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذِیبِ جَاحِدِیك وَ قَضَیتَ بِهِ مِنْ إِخْلاَدِ مُعَانِدِیك لَجَعَلْتَ النَّارَ كلَّهَا بَرْداً وَ سَلاَماً وَ مَا كانَ (كانَتْ) لِأَحَدٍ فِیهَا مَقَرّاً وَ لامُقَاماً (مَقَاماً) لَكنَّك تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُك أَقْسَمْتَ أَنْ تَمْلَأَهَا مِنَ الْكافِرِینَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنْ تُخَلِّدَ فِیهَا الْمُعَانِدِینَ وَ أَنْتَ جَلَّ ثَنَاؤُك قُلْتَ مُبْتَدِئاً وَ تَطَوَّلْتَ بِالْإِنْعَامِ مُتَكرِّماً :
|فَبِالْیقِینِ أَقْطَعُ لَوْ لامَا حَكمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذِیبِ جَاحِدِیك وَ قَضَیتَ بِهِ مِنْ إِخْلاَدِ مُعَانِدِیك لَجَعَلْتَ النَّارَ كلَّهَا بَرْداً وَ سَلاَماً وَ مَا كانَ (كانَتْ) لِأَحَدٍ فِیهَا مَقَرّاً وَ لامُقَاماً (مَقَاماً) لَكنَّك تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُك أَقْسَمْتَ أَنْ تَمْلَأَهَا مِنَ الْكافِرِینَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنْ تُخَلِّدَ فِیهَا الْمُعَانِدِینَ وَ أَنْتَ جَلَّ ثَنَاؤُك قُلْتَ مُبْتَدِئاً وَ تَطَوَّلْتَ بِالْإِنْعَامِ مُتَكرِّماً :
|پس به یقین می‌دانم که اگر فرمانت در به عذاب کشیدن منکران نبود و حکمت به همیشگی بودن دشمنانت در آتش صادر نمی‌شد، هر آینه سرتاسر دوزخ را سرد و سلامت می‌کردی و برای احدی در آنجا قرار و جایگاهی نبود، امّا تو -که مقدّس است نام‌هایت- سوگند یاد کردی که دوزخ را از همه کافران چه پَری و چه آدمی پر سازی و ستیزه جویان را در آنجا همیشگی و جاودانه بداری و هم تو-که ثنایت برجسته و والا است-به این گفته ابتدا کردی و با نعمت‌هایت کریمانه تفضّل فرمودی که
|پس به [[یقین]] می‌دانم که اگر فرمانت در به عذاب کشیدن منکران نبود و حکمت به همیشگی بودن دشمنانت در آتش صادر نمی‌شد، هر آینه سرتاسر دوزخ را سرد و سلامت می‌کردی و برای احدی در آنجا قرار و جایگاهی نبود، امّا تو -که مقدّس است نام‌هایت- سوگند یاد کردی که دوزخ را از همه کافران چه پَری و چه آدمی پر سازی و ستیزه جویان را در آنجا همیشگی و جاودانه بداری و هم تو-که ثنایت برجسته و والا است-به این گفته ابتدا کردی و با نعمت‌هایت کریمانه تفضّل فرمودی که
|اَفَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كمَنْ كانَ فاسِقاً لایسْتَوُونَ اِلهی وَ سَیدی فَاَسْئَلُك بِالْقُدْرَةِ الَّتی قَدَّرْتَها وَ بِالْقَضِیةِ الَّتی حَتَمْتَها وَ حَكمْتَها وَ غَلَبْتَ مَنْ عَلَیهِ اَجْرَیتَها اَنْ تَهَبَ لی فی هذِهِ اللَّیلَةِ وَ فی هذِهِ السّاعَةِ كلَّ جُرْمٍ اَجْرَمْتُهُ وَ كلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَ كلَّ قَبِیحٍ اَسْرَرْتُهُ وَ كلَّ جَهْلٍ عَمِلْتُهُ كتَمْتُهُ اَوْ اَعْلَنْتُهُ اَخْفَیتُهُ اَوْ اَظْهَرْتُهُ وَ كلَّ سَیئَةٍ اَمَرْتَ بِاِثْباتِهَا الْكرامَ الْكاتِبینَ اَلَّذینَ وَكلْتَهُمْ بِحِفْظِ ما یكونُ مِنّی وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَی مَعَ جَوارِحی وَ كنْتَ اَنْتَ الرَّقیبَ عَلَی مِنْ وَراَّئِهِمْ وَالشّاهِدَ لِما خَفِی عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِك اَخْفَیتَهُ وَ بِفَضْلِك سَتَرْتَهُ وَ اَنْ تُوَفِّرَ حَظّی مِنْ كلِّ خَیرٍ اَنْزَلْتَهُ اَوْ اِحْسانٍ فَضَّلْتَهُ اَوْ بِرٍّ نَشَرْتَهُ اَوْ رِزْقٍ بَسَطْتَهُ اَوْ ذَنْبٍ تَغْفِرُهُ اَوْ خَطَاءٍ تَسْتُرُهُ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ
|اَفَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كمَنْ كانَ فاسِقاً لایسْتَوُونَ اِلهی وَ سَیدی فَاَسْئَلُك بِالْقُدْرَةِ الَّتی قَدَّرْتَها وَ بِالْقَضِیةِ الَّتی حَتَمْتَها وَ حَكمْتَها وَ غَلَبْتَ مَنْ عَلَیهِ اَجْرَیتَها اَنْ تَهَبَ لی فی هذِهِ اللَّیلَةِ وَ فی هذِهِ السّاعَةِ كلَّ جُرْمٍ اَجْرَمْتُهُ وَ كلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَ كلَّ قَبِیحٍ اَسْرَرْتُهُ وَ كلَّ جَهْلٍ عَمِلْتُهُ كتَمْتُهُ اَوْ اَعْلَنْتُهُ اَخْفَیتُهُ اَوْ اَظْهَرْتُهُ وَ كلَّ سَیئَةٍ اَمَرْتَ بِاِثْباتِهَا الْكرامَ الْكاتِبینَ اَلَّذینَ وَكلْتَهُمْ بِحِفْظِ ما یكونُ مِنّی وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَی مَعَ جَوارِحی وَ كنْتَ اَنْتَ الرَّقیبَ عَلَی مِنْ وَراَّئِهِمْ وَالشّاهِدَ لِما خَفِی عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِك اَخْفَیتَهُ وَ بِفَضْلِك سَتَرْتَهُ وَ اَنْ تُوَفِّرَ حَظّی مِنْ كلِّ خَیرٍ اَنْزَلْتَهُ اَوْ اِحْسانٍ فَضَّلْتَهُ اَوْ بِرٍّ نَشَرْتَهُ اَوْ رِزْقٍ بَسَطْتَهُ اَوْ ذَنْبٍ تَغْفِرُهُ اَوْ خَطَاءٍ تَسْتُرُهُ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ
|«آیا مؤمن همانند فاسق است؟نه، مساوی نیستند» ای خدا و سرور من، از تو خواستارم به قدرتی که مقدّر نمودی و به فرمانی که حتمیّتش دادی و بر همه استوارش نمودی و بر کسی که بر او اجرایش کردی چیره ساختی که در این شب و در این ساعت بر من ببخشی هر جرمی که مرتکب شدم و هر گناهی که به آن آلوده گشتم و هر کار زشتی را که پنهان ساختم و هر نادانی که آن را به‌کار گرفتم خواه پنهان کردم یا آشکار، نهان ساختم یا عیان و هر کار زشتی که دستور ثبت آن را به نویسندگان بزرگوار دادی، آنان که بر ضبط آنچه از من سر زند گماشتی و آنان را نیز گواهانی بر من قرار دادی علاوه بر اعضایم و خود فراتر از آنها مراقب من بودی و شاهد بر آنچه که از آنان پنهان ماند و به یقین با رحمتت پنهان ساختی و با فضلت پوشاندی و اینکه از تو می‌خواهم از هرچیزی‌که نازل کردی یا احسانی که تفضّل نمودی یا برّ و نیکی که گستردی یا رزقی که پراکندی یا گناهی که بیامرزی یا خطایی که بپوشانی، پرورگارا، پروردگارا، پروردگارا!
|«آیا مؤمن همانند فاسق است؟نه، مساوی نیستند» ای خدا و سرور من، از تو خواستارم به قدرتی که مقدّر نمودی و به فرمانی که حتمیّتش دادی و بر همه استوارش نمودی و بر کسی که بر او اجرایش کردی چیره ساختی که در این شب و در این ساعت بر من ببخشی هر جرمی که مرتکب شدم و هر گناهی که به آن آلوده گشتم و هر کار زشتی را که پنهان ساختم و هر نادانی که آن را به‌کار گرفتم خواه پنهان کردم یا آشکار، نهان ساختم یا عیان و هر کار زشتی که دستور ثبت آن را به نویسندگان بزرگوار دادی، آنان که بر ضبط آنچه از من سر زند گماشتی و آنان را نیز گواهانی بر من قرار دادی علاوه بر اعضایم و خود فراتر از آنها مراقب من بودی و شاهد بر آنچه که از آنان پنهان ماند و به یقین با رحمتت پنهان ساختی و با فضلت پوشاندی و اینکه از تو می‌خواهم از هرچیزی‌که نازل کردی یا احسانی که تفضّل نمودی یا برّ و نیکی که گستردی یا رزقی که پراکندی یا گناهی که بیامرزی یا خطایی که بپوشانی، پرورگارا، پروردگارا، پروردگارا!
خط ۱۵۳: خط ۱۵۷:
|و با رحمتت مرا نگاهدار و زبانم را به ذکرت گویا کن، و دلم را به محبتت شیفته و شیدا فرا و بر من منّت گذار با پاسخ نیکویت و لغزشم را نادیده انگار و گناهم را ببخش، زیرا تو بندگانت را به بندگی فرمان دادی و به دعا و درخواست از خود امر کردی و اجابت دعا را برای آنان ضامن شدی، پس‌ ای پروردگار من تنها روی به سوی تو داشتم و دستم را تنها به جانب تو دراز کردم، پس تو را به عزّتت سوگند می‌دهم که دعایم را اجابت کنی و مرا به آرزویم برسانی، و امیدم را از فضلت ناامید نکنی، و شرّ دشمنانم را از پری و آدمی از من کفایت کنی،
|و با رحمتت مرا نگاهدار و زبانم را به ذکرت گویا کن، و دلم را به محبتت شیفته و شیدا فرا و بر من منّت گذار با پاسخ نیکویت و لغزشم را نادیده انگار و گناهم را ببخش، زیرا تو بندگانت را به بندگی فرمان دادی و به دعا و درخواست از خود امر کردی و اجابت دعا را برای آنان ضامن شدی، پس‌ ای پروردگار من تنها روی به سوی تو داشتم و دستم را تنها به جانب تو دراز کردم، پس تو را به عزّتت سوگند می‌دهم که دعایم را اجابت کنی و مرا به آرزویم برسانی، و امیدم را از فضلت ناامید نکنی، و شرّ دشمنانم را از پری و آدمی از من کفایت کنی،
|یا سَریعَ الرِّضا اِغْفِرْ لِمَنْ لایمْلِك اِلّا الدُّعاَّءَ فَاِنَّك فَعّالٌ لِما تَشاَّءُ یا مَنِ اسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِكرُهُ شِفاَّءٌ وَ طاعَتُهُ غِنی اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاَّءُ وَ سِلاحُهُ الْبُكاَّءُ یا سابِغَ النِّعَمِ یا دافِعَ النِّقَمِ یا نُورَ الْمُسْتَوْحِشینَ فِی الظُّلَمِ یا عالِماً لایُعَلَّمُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بی‌ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَ صَلَّی الله عَلی رَسُولِهِ وَالاْئِمَّةِ الْمَیامینَ مِنْ الِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً كثیراً
|یا سَریعَ الرِّضا اِغْفِرْ لِمَنْ لایمْلِك اِلّا الدُّعاَّءَ فَاِنَّك فَعّالٌ لِما تَشاَّءُ یا مَنِ اسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِكرُهُ شِفاَّءٌ وَ طاعَتُهُ غِنی اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاَّءُ وَ سِلاحُهُ الْبُكاَّءُ یا سابِغَ النِّعَمِ یا دافِعَ النِّقَمِ یا نُورَ الْمُسْتَوْحِشینَ فِی الظُّلَمِ یا عالِماً لایُعَلَّمُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بی‌ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَ صَلَّی الله عَلی رَسُولِهِ وَالاْئِمَّةِ الْمَیامینَ مِنْ الِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً كثیراً
|ای خدایی که زود از بنده‌ات خشنود می‌شوی، بیامرز آن را که جز دعا چیزی ندارد، همانا تو هرچه بخواهی انجام می‌دهی،‌ ای آن که نامش دوا و یادش شفا و طاعتش توانگری است، رحم کن به کسی که سرمایه‌اش امید و سازوبرگش اشکِ ریزان است،‌ای فروریزنده نعمت‌ها‌ ای دورکننده بلاها،‌ ای روشنی‌بخش وحشت‌زدگان در تاریکی‌ها،‌ ای دانای ناآموخته بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و با من چنان کن تو را شاید، و درود و سلام فراوان خدا بر پیامبرش و بر امامان خجسته از خاندانش.
|ای خدایی که زود از بنده‌ات خشنود می‌شوی، بیامرز آن را که جز دعا چیزی ندارد، همانا تو هرچه بخواهی انجام می‌دهی،‌ ای آن که نامش دوا و یادش شفا و طاعتش توانگری است، رحم کن به کسی که سرمایه‌اش امید و سازوبرگش اشکِ ریزان است،‌ای فروریزنده نعمت‌ها‌ ای دورکننده بلاها،‌ ای روشنی‌بخش وحشت‌زدگان در تاریکی‌ها،‌ ای دانای ناآموخته بر محمّد و [[اهل‌بیت(ع)|خاندان محمّد]]  درود فرست، و با من چنان کن تو را شاید، و درود و سلام فراوان خدا بر پیامبرش و بر امامان خجسته از خاندانش.
}}
}}
{{پاك كن}}
{{پاك كن}}
۱۸٬۴۱۵

ویرایش