Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۷۰
ویرایش
(تصحیح لینک) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←محتوا) |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
=== زمان نگارش === | === زمان نگارش === | ||
ملاصدرا در مقدمه کتاب اسفار، آن را حاصل دوره طولانی انزوا و کنارهگیری از مشاغل علمی رایج میشمارد.<ref>صدرالدین شیرازی، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، صص۴-۸.</ref> و نیز در بخشی از کتاب برای استادش [[میرداماد]] ( | ملاصدرا در مقدمه کتاب اسفار، آن را حاصل دوره طولانی انزوا و کنارهگیری از مشاغل علمی رایج میشمارد.<ref>صدرالدین شیرازی، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، صص۴-۸.</ref> و نیز در بخشی از کتاب برای استادش [[میرداماد]]<small>(درگذشت ۱۰۴۰ق)</small> طلب طول عمر میکند.<ref>صدرالدین شیرازی، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۳۸۱.</ref> نیز در اواخر بخش نخست از بخشهای چهارگانه کتاب، در یادداشتی که در حاشیه برخی نسخههای خطی کتاب آمده - تاریخ ۱۰۳۷ق قید گردیده است.<ref>نگاه کنید: حقوق، ۳۳۱؛ نخجوانی، فهرست کتابخانةدولتی تبریز، ص۱۲۹. </ref> | ||
=== فصلبندی اسفار === | === فصلبندی اسفار === | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
==محتوا== | ==محتوا== | ||
ملاصدرا کتابش را با سفر اول از سفرهای چهارگانه آغاز کرده که همان سفر از خلق به سوی حق است. وی در مقدمه این بخش سه تعریف برای فلسفه ذکر کرده است تعریف نخست: کامل شدن نفس انسانی با معرفت و شناخت حقایق موجودات (همانگونه که هستند) به اندازهای که در توان انسان است وحکم کردن به ثبوت آنها از راه برهان نه از راه گمان | ملاصدرا کتابش را با سفر اول از سفرهای چهارگانه آغاز کرده که همان سفر از خلق به سوی حق است. وی در مقدمه این بخش سه تعریف برای فلسفه ذکر کرده است تعریف نخست: کامل شدن نفس انسانی با معرفت و شناخت حقایق موجودات (همانگونه که هستند) به اندازهای که در توان انسان است وحکم کردن به ثبوت آنها از راه برهان نه از راه گمان و تقلید. | ||
تعریف دوم: نظم یافتن جهان | تعریف دوم: نظم یافتن جهان بر محور نظمی عقلی به اندازه توان بشری تا جهان شباهت به [[خدا|خداوند]] پیدا کند. | ||
تعریف سوم: انسان مرکب از ماده و معنی و مرتبط با دو عالم خلق و امر است و در نفس او نیز دو جهت تعلق و تجرد وجود دارد؛ و حکمت(فلسفه) هم که کارش اصلاح هر دو جنبه(مادی و مجرد) انسان است تقسیم به حکمت نظری و عملی می شود و غایت حکمت نظری | تعریف سوم: انسان مرکب از ماده و معنی و مرتبط با دو عالم خلق و امر است و در نفس او نیز دو جهت تعلق و تجرد وجود دارد؛ و حکمت(فلسفه) هم که کارش اصلاح هر دو جنبه(مادی و مجرد) انسان است تقسیم به حکمت نظری و عملی می شود و غایت حکمت نظری نقشپذیری نفس انسان به صورت وجود است بدان گونه که نفس عالمَی عقلی شبیه عالم عینی و خارجی بشود (در کمالات و صورتهای وجودیاش نه در ماده) ، | ||
غایتِ حکمت عملی هم نتیجهاش مباشرت انسان به عمل خیر است برای این که نفس بر بدن غلبه پیدا کند و بدن در برابر نفس مطیع و منقاد شود. <ref>صدرالدینشیرازی، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۲۰-۲۱.</ref> | غایتِ حکمت عملی هم نتیجهاش مباشرت انسان به عمل خیر است برای این که نفس بر بدن غلبه پیدا کند و بدن در برابر نفس مطیع و منقاد شود. <ref>صدرالدینشیرازی، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۲۰-۲۱.</ref> | ||
آخرین بخش کتاب اسفار فصل ۳۴ با این عنوان است (في كيفية تجدد الأحوال و الآثار على أهل الجنة و النار چگونگی تجدید حالات و آثار بر بهشتیان و دوزخیان) ملا صدرا در این فصل با استشهاد به آیات قرآن اثبات کرده که دوزخیان هیچ گاه از عذاب رهایی ندارند و همواره عذاب برایشان تجدید میشود زیرا دوزخ (دارالجحیم) هر چند از جنس دنیاست ولی به فرمان الهی واراده او همواره قوای مادی دوزخیان برای پذیرش عذاب و کیفر تجدید | |||
بهشتیان نیز همواره مشمول | به باور ملاصدرا ایمان در آیات [[قرآن|قرآن کریم]] بیانگر کمال حکمت نظری و عمل صالح حاکی از کامل شدن حکمت عملی در انسان است. وی همچنین تصریح دارد که تعریف [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] از سوی فلاسفه الهی به «تَشبُّه به اله» (خدایی شدن و شباهت به معبود پیداکردن) سخن رمزی آنان در اشاره به حکمت نظری ([[ایمان]]) و حکمت عملی(عمل صالح) است. صدرالمتألهین منظور از حدیث نبوی: «تخلقوا بأخلاق الله» (اخلاق الهی را خوی خویش کنید) را همان احاطه به معلومات و تجرد از جسمانیات دانسته است. <ref>صدرالدینشیرازی، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۲۱-۲۲.</ref> | ||
ملاصدرا کتابش را با سخنی از محی الدین در فتوحات درباره بهشتیان | |||
آخرین بخش کتاب اسفار فصل ۳۴ با این عنوان است (في كيفية تجدد الأحوال و الآثار على أهل الجنة و النار چگونگی تجدید حالات و آثار بر بهشتیان و دوزخیان) ملا صدرا در این فصل با استشهاد به آیات قرآن اثبات کرده که دوزخیان هیچ گاه از عذاب رهایی ندارند و همواره عذاب برایشان تجدید میشود زیرا دوزخ (دارالجحیم) هر چند از جنس دنیاست ولی به فرمان الهی واراده او همواره قوای مادی دوزخیان برای پذیرش عذاب و کیفر تجدید میشود و جاودانه در دوزخ ماندگار هستند به عنوان نمونه آیه ۵۶ سوره نساء (كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ هر چه پوستشان بريان گردد، پوستهاى ديگرى بر جايش نهيم تا عذاب را بچشند.) | |||
بهشتیان نیز همواره مشمول نعمتهای جدید و غیر مکرر هستند و فراتر از عالم ماده و طبیعت هستند (هر چند نعمتهای بهشت برای اهل بهشت محسوس است) و زمان و مکانشان از جنس زمان و مکان دنیا نیست. | |||
ملاصدرا کتابش را با سخنی از محی الدین در فتوحات درباره بهشتیان و دوزخیان ختم می کند که بهشتیان هر نعمتی را که در دل خوطر کنند برایشان در خارج تحقق مییابد و نیز دوزخیان از هیچ عذاب بزرگتری نسبت به آن چه به آن گرفتارند نمیترسند مگر این که گرفتارش خواهند شد و این همان دائمةالتکوین بودن آخرت است. <ref>صدرالدینشیرازی، اسفار،۱۹۸۱م، ج۹، ص۳۸۰-۳۸۲.</ref> | |||
==شیوه مولف== | ==شیوه مولف== |