پرش به محتوا

زیارت ناحیه مقدسه: تفاوت میان نسخه‌ها

افزایش مطلب
(اصلاح نویسه‌های عربی)
(افزایش مطلب)
خط ۶۹: خط ۶۹:
بخش پایانی این زیارت به [[استغفار]] و [[دعا]] برای زائر و مؤمنان اختصاص دارد و با [[نماز زیارت]] به پایان می‌رسد. در این بخش بیش ازهفتاد دعا از خداوند درخواست شده مانند: مصونیت از لغزش‌ها و خطاها، ازبین رفتن غم و اندوه، پذیرش [[توبه]]، توسعه روزی، رسیدن به آرزوها، [[استجابت دعا]]، هلاکت دشمنان، شفای بیماری‌ها، بهره‌مندی از دانشی مفید، دلی خاشع، یقینی صادق، عملی پاک، صبری جمیل، پاداشی فراوان.
بخش پایانی این زیارت به [[استغفار]] و [[دعا]] برای زائر و مؤمنان اختصاص دارد و با [[نماز زیارت]] به پایان می‌رسد. در این بخش بیش ازهفتاد دعا از خداوند درخواست شده مانند: مصونیت از لغزش‌ها و خطاها، ازبین رفتن غم و اندوه، پذیرش [[توبه]]، توسعه روزی، رسیدن به آرزوها، [[استجابت دعا]]، هلاکت دشمنان، شفای بیماری‌ها، بهره‌مندی از دانشی مفید، دلی خاشع، یقینی صادق، عملی پاک، صبری جمیل، پاداشی فراوان.
== تردید در صدور فرازهایی از معصوم==
== تردید در صدور فرازهایی از معصوم==
* «ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَی الْخُدُودِ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ...»: به اعتقاد برخی از محققان این عبارت با مبانی دینی شیعه سازگار نیست چراکه در روایات از پریشان کردن موی و لطمه زدن بر صورت نهی شده است همچنین چنین کاری با مقام صبر زنان اهل‌بیت به ویژه حضرت زینب در برابر امتحان الهی سازگار نیست.<ref>رنجبر، «پژوهشی در بارة دو زیارت ناحیه و زیارت رجبیّه»، ص۶۵-۶۶.</ref>
* «بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَی الْخُدُودِ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافرات؛ زنان از پسِ پرده‌های خیمه خارج شدند، درحالی که گیسوان برگونه‌ها پراکنده نمودند، بر صورت‌ها طپانچه می‌زدند و نقاب از چهره‌ها افکنده بودند»: به اعتقاد برخی از محققان این عبارت با مبانی دینی شیعه سازگار نیست چراکه در روایات از پریشان کردن موی و لطمه زدن بر صورت نهی شده است همچنین چنین کاری با مقام صبر زنان اهل‌بیت به ویژه [[حضرت زینب سلام الله علیها|حضرت زینب(س)]] در برابر امتحان الهی سازگار نیست.<ref>رنجبر، «پژوهشی در بارة دو زیارت ناحیه و زیارت رجبیّه»، ص۶۵-۶۶.</ref>  
* « أَللّهُمَّ ... وَاقْبَلْ تَوْبَتی، وَارْحَمْ عَبْرَتی، وَ أَقِلْنی عَثْرَتی، وَاغْفِرْلی خَطیئَتی» و « وَ طَهِّرْنی مِنَ الذُّنُوبِ وَ الاَْوْزارِ، ... وَ اغْفِرْلی»، به اعتقاد برخی این عبارت‌ها با صدور آن از جانب امام معصوم سازگار نیست چرا که به اعتقاد شیعیان معصوم از گناه و خطا مصون است.<ref>رنجبر، «پژوهشی در بارة دو زیارت ناحیه و زیارت رجبیّه»، ص۶۶-۶۷.</ref>
* « أَللّهُمَّ ... وَاقْبَلْ تَوْبَتی، وَارْحَمْ عَبْرَتی، وَ أَقِلْنی عَثْرَتی، وَاغْفِرْلی خَطیئَتی» و « وَ طَهِّرْنی مِنَ الذُّنُوبِ وَ الاَْوْزارِ، ... وَ اغْفِرْلی»، به اعتقاد برخی این عبارت‌ها با صدور آن از جانب امام معصوم سازگار نیست چرا که به اعتقاد شیعیان معصوم از گناه و خطا مصون است.<ref>رنجبر، «پژوهشی در بارة دو زیارت ناحیه و زیارت رجبیّه»، ص۶۶-۶۷.</ref>
*«وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلی صَدْرِکَ، وَ مُولِغٌ سَیفَهُ عَلی نَحْرِک َ، قابِضٌ عَلی شَیبَتِک َ بِیدِهِ، ذابِحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ»:‌ این عبارت با گزارش‌های دیگری که حاکی از این است که سر امام حسین را از قفا بریدند سازگار نیست.<ref>رنجبر، «پژوهشی در بارة دو زیارت ناحیه و زیارت رجبیّه»، ص۶۷.</ref>
*«وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلی صَدْرِکَ، وَ مُولِغٌ سَیفَهُ عَلی نَحْرِک َ، قابِضٌ عَلی شَیبَتِک َ بِیدِهِ، ذابِحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ»:‌ این عبارت با گزارش‌های دیگری که حاکی از این است که سر امام حسین را از قفا بریدند سازگار نیست.<ref>رنجبر، «پژوهشی در بارة دو زیارت ناحیه و زیارت رجبیّه»، ص۶۷.</ref>
==سند زیارت==
==سند زیارت==
این زیارت در کتاب [[المزار الکبیر (کتاب)| المزار الکبیر]] اثر [[محمد بن جعفر مشهدی|ابن‌مشهدی]] (متوفای ۵۹۵ق) نقل شده است.<ref>  ابن‌مشهدی، المزار الکبیر، ۱۳۷۸ش، ص۴۹۶-۵۱۹.</ref> او در آغاز این کتاب گفته است آنچه که در این کتاب آوردم از طریق راویان ثقه به سادات متصل می‌شود.<ref> ابن‌مشهدی، المزار الکبیر، ۲۷.</ref> برخی با استناد به اینکه منظور از سادات، [[امامان شیعه|امامان معصوم]] هستند، روایات این کتاب را معتبر و صحیح می‌دانند هرچند که [[حدیث مرسل|مرسل]] باشند.<ref>احسانی‌فر، «اعتبار سندی زیارت‌های ناحیه مقدسه»، ص۵۳.</ref> همچنین عبارت «مما اتصلت به من ثقات الرواة إلى السادات» از [[توثیقات عام]] شمرده شده که از نظر برخی رجالیان بر وثاقت تمام راویان کتاب دلالت دارد.<ref>موسوی غریفی، قواعد الحدیث، ص۱۸۸.</ref> اما [[سید ابوالقاسم خویی|آیت‌الله خویی]] در کتاب [[معجم رجال الحدیث (کتاب)|معجم رجال الحدیث]]، اعتبار کتاب المزار الکبیر را نمی‌پذیرد و ابن‌مشهدی را مجهول‌الهویه می‌داند.<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۵۱.</ref> [[محمدهادی یوسفی غروی]] نیز در مستند بودن این زیارت تردید کرده است او گفته است که برخی از مطالب این زیارت با مسلّمات تاریخ و اخبار معتبر [[مقتل|مقاتل]] سازگاری ندارد.<ref>[http://fahimco.com/ShowArticle.aspx?ID=3803 بررسی تحلیلی سیر مقتل‌نگاری عاشورا]</ref>  
این زیارت در کتاب [[المزار الکبیر (کتاب)| المزار الکبیر]] اثر [[محمد بن جعفر مشهدی|ابن‌مشهدی]] (متوفای ۵۹۵ق) نقل شده است.<ref>  ابن‌مشهدی، المزار الکبیر، ۱۳۷۸ش، ص۴۹۶-۵۱۹.</ref> او در آغاز این کتاب گفته است آنچه که در این کتاب آوردم از طریق راویان ثقه به سادات متصل می‌شود.<ref> ابن‌مشهدی، المزار الکبیر، ۲۷.</ref> برخی با استناد به اینکه منظور از سادات، [[امامان شیعه|امامان معصوم]] هستند، روایات این کتاب را معتبر و صحیح می‌دانند هرچند که [[حدیث مرسل|مرسل]] باشند.<ref>احسانی‌فر، «اعتبار سندی زیارت‌های ناحیه مقدسه»، ص۵۳.</ref> همچنین عبارت «مما اتصلت به من ثقات الرواة إلى السادات» از [[توثیقات عام]] شمرده شده که از نظر برخی رجالیان بر وثاقت تمام راویان کتاب دلالت دارد.<ref>موسوی غریفی، قواعد الحدیث، ص۱۸۸.</ref> اما [[سید ابوالقاسم خویی|آیت‌الله خویی]] در کتاب [[معجم رجال الحدیث (کتاب)|معجم رجال الحدیث]]، اعتبار کتاب المزار الکبیر را نمی‌پذیرد و ابن‌مشهدی را مجهول‌الهویه می‌داند.<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۵۱.</ref> [[محمدهادی یوسفی غروی]] نیز در مستند بودن این زیارت تردید کرده است او گفته است که برخی از مطالب این زیارت با مسلّمات تاریخ و اخبار معتبر [[مقتل|مقاتل]] سازگاری ندارد.<ref>[http://fahimco.com/ShowArticle.aspx?ID=3803 بررسی تحلیلی سیر مقتل‌نگاری عاشورا]</ref> با این حال [[نجم‌الدین طبسی]] گفته است که اعتماد ابن‌طاووس، شهید اول، علامه مجلسی، محدث نوری و... موجب علم به وثاقت ابن‌مشهدی می‌شود.<ref>طبسی، «زیارت ناحیه مقدسه»، ص۲۰۹.</ref>


==زیارت منقول از سید مرتضی ==
==زیارت منقول از سید مرتضی ==
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
|وپیروان ودوستانت روانه شدی، و حق ّو برهان را آشکار نمودی، و باحکمت و پند و اندرزِ نیکو (مردم را) بسوی خدا فراخواندی، و به برپاداری حدودِ الهی، و طاعتِ معبود امر نمودی، و از پلیدی‌ها و سرکشی نهی فرمودی، ولی آنها به ستم و دشمنی رؤیاروی تو قرار گرفتند، پس تو نیز با آنان به جهاد برخاستی پس ازآنکه(حقّ را)به آنان گوشزد نمودی [آنها رابه عذابِ الهی تهدید نمودی]، و حجّت را بر آنها مؤکّد فرمودی، ولی عهد و پیمان وبیعت تو را شکستند،و پروردگار تو جدّت را به خشم آوردند و با تو ستیز آغازیدند، پس توبه جهت زد و خورد و پیکار استوار شدی، ولشکریان فاجر راخُرد و آسیا نمودی، ودرگَرد وغُبار ِنبرد فرو رفتی، وچنان با ذوالفقار جنگیدی، که گویا علی مرتضی هستی، پس چون تورابا قلبی مطمئن، بدون ترس و هراس یافتند، شرورِ مکر و حیله شان را بر تو برافراشتند و از در ِنیرنگ و فساد با تو قتال نمودند، وآن ملعون لشکریانش را فرمان داد، تا تو را از آب و استفاده آن منع نمودند، و با تو قتال نمودند، و به جنگو مبارزه با تو شتافتند، و تیرها و خدنگ‌ها بسوی تو پرتاب نمودند، و برای استیصال و ناچار نمودن تو دست دراز کردند، و حُرمتی برای تو مراعات نکردند، و از هیچ گناهی در مورد تو خودداری ننمودند، چه درکشتن آنها دوستانت را، و چه درغارت اثاثیه خیمه هایت، (باری)تو در گَرد و غُبارهای جنگ پیش تاختی، و آزار و اذیتهای فراوانی تحمّل نمودی، آنچنان که فرشتگانِ آسمان‌ها ازصبر و شکیبائی توبه شگفت آمدند، پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند، و تورا به سبب زخم‌ها و جراحت‌ها ناتوان نمودند، و راه خلاص و رفتن بر تو بستند، تاآنکه هیچ یاوری برایت نماند، ولی توحسابگر(عمل خویش برای خدا)و صبوربودی، اززنان وفرزندانت دفاع وحمایت مینمودی، تاآنکه تورااز اسبِ سواری ات سرنگون نمودند، پس بابدن مجروح برزمین سقوط کردی، درحالیکه اسب‌ها تورابا سُم‌های خویش کوبیدند،وسرکشان باشمشیرهای تیزِشان برفرازت شدند، پیشانی تو به عرقِ مرگ مرطوب شد، و دستانِ چپ و راستت به باز و بسته شدن در حرکت بود، پس گوشه نظری به جانب خِیام و حَرَمَت گرداندی، در حالی که از زنان و فرزندانت(روگردانده)به خویش مشغول بودی، اسبِ سواری‌ات با حال نفرت شتافت، شیهه کشان و گریان، به جانبِ خیمه‌ها رو نمود، پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پای تو را خوار و زبون بدیدند،
|وپیروان ودوستانت روانه شدی، و حق ّو برهان را آشکار نمودی، و باحکمت و پند و اندرزِ نیکو (مردم را) بسوی خدا فراخواندی، و به برپاداری حدودِ الهی، و طاعتِ معبود امر نمودی، و از پلیدی‌ها و سرکشی نهی فرمودی، ولی آنها به ستم و دشمنی رؤیاروی تو قرار گرفتند، پس تو نیز با آنان به جهاد برخاستی پس ازآنکه(حقّ را)به آنان گوشزد نمودی [آنها رابه عذابِ الهی تهدید نمودی]، و حجّت را بر آنها مؤکّد فرمودی، ولی عهد و پیمان وبیعت تو را شکستند،و پروردگار تو جدّت را به خشم آوردند و با تو ستیز آغازیدند، پس توبه جهت زد و خورد و پیکار استوار شدی، ولشکریان فاجر راخُرد و آسیا نمودی، ودرگَرد وغُبار ِنبرد فرو رفتی، وچنان با ذوالفقار جنگیدی، که گویا علی مرتضی هستی، پس چون تورابا قلبی مطمئن، بدون ترس و هراس یافتند، شرورِ مکر و حیله شان را بر تو برافراشتند و از در ِنیرنگ و فساد با تو قتال نمودند، وآن ملعون لشکریانش را فرمان داد، تا تو را از آب و استفاده آن منع نمودند، و با تو قتال نمودند، و به جنگو مبارزه با تو شتافتند، و تیرها و خدنگ‌ها بسوی تو پرتاب نمودند، و برای استیصال و ناچار نمودن تو دست دراز کردند، و حُرمتی برای تو مراعات نکردند، و از هیچ گناهی در مورد تو خودداری ننمودند، چه درکشتن آنها دوستانت را، و چه درغارت اثاثیه خیمه هایت، (باری)تو در گَرد و غُبارهای جنگ پیش تاختی، و آزار و اذیتهای فراوانی تحمّل نمودی، آنچنان که فرشتگانِ آسمان‌ها ازصبر و شکیبائی توبه شگفت آمدند، پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند، و تورا به سبب زخم‌ها و جراحت‌ها ناتوان نمودند، و راه خلاص و رفتن بر تو بستند، تاآنکه هیچ یاوری برایت نماند، ولی توحسابگر(عمل خویش برای خدا)و صبوربودی، اززنان وفرزندانت دفاع وحمایت مینمودی، تاآنکه تورااز اسبِ سواری ات سرنگون نمودند، پس بابدن مجروح برزمین سقوط کردی، درحالیکه اسب‌ها تورابا سُم‌های خویش کوبیدند،وسرکشان باشمشیرهای تیزِشان برفرازت شدند، پیشانی تو به عرقِ مرگ مرطوب شد، و دستانِ چپ و راستت به باز و بسته شدن در حرکت بود، پس گوشه نظری به جانب خِیام و حَرَمَت گرداندی، در حالی که از زنان و فرزندانت(روگردانده)به خویش مشغول بودی، اسبِ سواری‌ات با حال نفرت شتافت، شیهه کشان و گریان، به جانبِ خیمه‌ها رو نمود، پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پای تو را خوار و زبون بدیدند،
|وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیهِ مَلْوِیاً، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَی الْخُدُودِ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات، وَ بِالْعَویلِ داعِیات، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، وَ إِلی مَصْرَعِک َ مُبادِرات، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلی صَدْرِکَ، وَ مُولِغٌ سَیفَهُ عَلی نَحْرِک َ، قابِضٌ عَلی شَیبَتِک َ بِیدِهِ، ذابِحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ، قَدْ سَکَنَتْ حَوآسُّک َ، وَ خَفِیتْ أَنْفاسُک َ، وَ رُفِعَ عَلَی الْقَناةِ رَأْسُک َ، وَ سُبِی أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ، وَ صُفِّدُوا فِی الْحَدیدِ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیاتِ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، یساقُونَ فِی الْبَراری وَالْفَلَواتِ، أَیدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَی الاَْعْناقِ، یطافُ بِهِمْ فِی الاَْسْواقِ، فَالْوَیلُ لِلْعُصاةِ الْفُسّاقِ، لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِک َ الاِْسْلامَ، وَ عَطَّلُوا الصَّلوةَ وَ الصِّیامَ، وَ نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الاَْحْکامَ، وَ هَدَمُوا قَواعِدَ الاْیمانِ، وَ حَرَّفُوا ایاتِ الْقُرْءانِ، وَ هَمْلَجُوا فِی الْبَغْی وَالْعُدْوانِ، لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِوَ الِهِ مَوْتُوراً، وَ عادَ کِتابُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَهْجُوراً، وَ غُودِرَ الْحَقُّ إِذْ قُهِرْتَ مَقْهُوراً، وَ فُقِدَ بِفَقْدِکَ التَّکْبیرُ وَالتَّهْلیلُ، وَالتَّحْریمُ وَالتَّحْلیلُ، وَالتَّنْزیلُ وَالتَّأْویلُ، وَ ظَهَرَ بَعْدَکَ التَّغْییرُ وَالتَّبْدیلُ، وَ الاِْلْحادُ وَالتَّعْطیلُ، وَ الاَْهْوآءُ وَ الاَْضالیلُ، وَ الْفِتَنُ وَ الاَْباطیلُ، فَقامَ ناعیک َ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّک َ الرَّسُولِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ، فَنَعاک َ إِلَیهِ بِالدَّمْعِ الْهَطُولِ، قآئِلایا رَسُولَ اللهِ قُتِلَ سِبْطُک َ وَ فَتاک َ، وَ اسْتُبیحَ أَهْلُک َ وَ حِماک َ، وَ سُبِیتْ بَعْدَک َ ذَراریک َ، وَ وَقَعَ الْمَحْذُورُ بِعِتْرَتِک َ وَ ذَویک َ، فَانْزَعَجَ الرَّسُولُ، وَ بَکی قَلْبُهُ الْمَهُولُ، وَ عَزّاهُ بِک َ الْمَلآئِکَةُ وَ الاَْنْبِیآءُ، وَ فُجِعَتْ بِک َ اُمُّک َ الزَّهْرآءُ، وَ اخْتَلَفَتْ جُنُودُ الْمَلآئِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، تُعَزّی أَباک َ أَمیرَالْمُؤْمِنینَ، وَ اُقیمَتْ لَک َ الْمَاتِمُ فی أَعْلا عِلِّیینَ،
|وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیهِ مَلْوِیاً، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَی الْخُدُودِ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات، وَ بِالْعَویلِ داعِیات، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، وَ إِلی مَصْرَعِک َ مُبادِرات، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلی صَدْرِکَ، وَ مُولِغٌ سَیفَهُ عَلی نَحْرِک َ، قابِضٌ عَلی شَیبَتِک َ بِیدِهِ، ذابِحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ، قَدْ سَکَنَتْ حَوآسُّک َ، وَ خَفِیتْ أَنْفاسُک َ، وَ رُفِعَ عَلَی الْقَناةِ رَأْسُک َ، وَ سُبِی أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ، وَ صُفِّدُوا فِی الْحَدیدِ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیاتِ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، یساقُونَ فِی الْبَراری وَالْفَلَواتِ، أَیدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَی الاَْعْناقِ، یطافُ بِهِمْ فِی الاَْسْواقِ، فَالْوَیلُ لِلْعُصاةِ الْفُسّاقِ، لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِک َ الاِْسْلامَ، وَ عَطَّلُوا الصَّلوةَ وَ الصِّیامَ، وَ نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الاَْحْکامَ، وَ هَدَمُوا قَواعِدَ الاْیمانِ، وَ حَرَّفُوا ایاتِ الْقُرْءانِ، وَ هَمْلَجُوا فِی الْبَغْی وَالْعُدْوانِ، لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِوَ الِهِ مَوْتُوراً، وَ عادَ کِتابُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَهْجُوراً، وَ غُودِرَ الْحَقُّ إِذْ قُهِرْتَ مَقْهُوراً، وَ فُقِدَ بِفَقْدِکَ التَّکْبیرُ وَالتَّهْلیلُ، وَالتَّحْریمُ وَالتَّحْلیلُ، وَالتَّنْزیلُ وَالتَّأْویلُ، وَ ظَهَرَ بَعْدَکَ التَّغْییرُ وَالتَّبْدیلُ، وَ الاِْلْحادُ وَالتَّعْطیلُ، وَ الاَْهْوآءُ وَ الاَْضالیلُ، وَ الْفِتَنُ وَ الاَْباطیلُ، فَقامَ ناعیک َ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّک َ الرَّسُولِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ، فَنَعاک َ إِلَیهِ بِالدَّمْعِ الْهَطُولِ، قآئِلایا رَسُولَ اللهِ قُتِلَ سِبْطُک َ وَ فَتاک َ، وَ اسْتُبیحَ أَهْلُک َ وَ حِماک َ، وَ سُبِیتْ بَعْدَک َ ذَراریک َ، وَ وَقَعَ الْمَحْذُورُ بِعِتْرَتِک َ وَ ذَویک َ، فَانْزَعَجَ الرَّسُولُ، وَ بَکی قَلْبُهُ الْمَهُولُ، وَ عَزّاهُ بِک َ الْمَلآئِکَةُ وَ الاَْنْبِیآءُ، وَ فُجِعَتْ بِک َ اُمُّک َ الزَّهْرآءُ، وَ اخْتَلَفَتْ جُنُودُ الْمَلآئِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، تُعَزّی أَباک َ أَمیرَالْمُؤْمِنینَ، وَ اُقیمَتْ لَک َ الْمَاتِمُ فی أَعْلا عِلِّیینَ،
|و زینِ تو را بر او واژگونه یافتند، از پسِ پرده ها(ی خیمه) خارج شدند،درحالی که گیسوان برگونه هاپراکنده نمودند، بر صورت‌ها طپانچه می‌زدند و نقاب ازچهره‌ها افکنده بودند، وبه صدای بلندشیون می‌زدند،و از اوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند، و به سوی قتلگاه تو می‌شتافتند، درهمان حال شِمرِملعون برسینه مبارکت نشسته، و شمشیرخویش رابرگلویت سیراب می‌نمود، بادستی مَحاسنِ شریفت را درمُشت می‌فِشرد، (وبادست دیگر) باتیغِ آخته‌اش سر از بدنت جدا می‌کرد، تمامِ اعضاوحواسّت ازحرکت ایستاد، نَفَس‌های مبارکت درسینه پنهان شد،و سرِ مقدّست برنیزه بالارفت، اهل و عیالت چون بردِگان به اسیری رفتند، و درغُل و زنجیر آهنین بر فراز جهازِشتران دربند شدند، گرمای (آفتابِ) نیمروز چهره هاشان می‌سوزاند، درصحراها وبیابان‌ها کشیده می‌شدند، دستانشان به گَردَن‌ها زنجیر شده، در میان بازارها گردانده می‌شدند،ای وای براین سرکشان گناهکار!، چه اینکه باکُشتنِ تو اسلام را کُشتند، و نماز و روزه (خدا) را بدون یاور رها نمودند، و سُنّت‌ها و احکام(دین) راازبین برده شکستند، و پایه‌های ایمان را منهدم نمودند، و آیاتِ قرآن را تحریف کرده، در (وادی)جنایت و عداوت پیش تاختند، براستی رسولِ خدا «که درود خدابر او وآل او باد» (با شهادتِ تو) تنهاماند!(یامظلوم واقع شد)، و کتاب خداوندِ عزّوجلّ مَتروک گردید، وآنگاه که تومقهور و مغلوب گشتی، حقّ وحقیقت موردِ خیانت واقع شد، و به فقدانِ تو تکبیرِ خدا و کلمه توحید، حرام وحلالِ دین، و تنزیل و تأویلِ قرآن جملگی ازبین رفت، و پس از تو تغییر و تبدیلِ (احکام)، کفرو اِلحاد و بی‌سرپرستی دین، هوی وهوس هاوگمراهی‌ها، فتنه‌ها و باطل‌ها جملگی (برصفحه روزگار) ظاهر شد، پس پیکِ مرگ نزدِ قبرِجدّت رسول خدا «که رحمتِ بی‌پایانِ خداوندی بر او و آلِ او باد» ایستاد، وبااشکِ ریزان خبرِ مرگِ تو را به وی داد، و اینگونه گفت که:ای رسولِ خدا! دخترزاده جوانمردت شهید شد، خاندان وحَریمَت مُباح گردید، پس از تو فرزندانت به اسیری رفتند، و وقایع ناگواری به عترت و خانواده‌ات وارد شد، پس (از شنیدنِ این خبر) رسول خدا مضطرب و پریشان گردید، و قلبِ هراسناکَش بگریست، و فرشتگان وانبیاء (بخاطر مصیبتِ تو) او راتسلیت وتعزیت گفتند، و مادرت زهراء (ازاندوهِ مصیبتِ تو) دردناک شد، و دسته‌های ملائکه مقرّبین در آمد و شد بودند، پدرت امیرمؤمنان راتعزیت میگفتند، مجالسِ ماتم و سوگواری برای تو در اعلاعلیین برپا شد،
|و زینِ تو را بر او واژگونه یافتند، از پسِ پرده ها(ی خیمه) خارج شدند، درحالی که گیسوان برگونه‌ها پراکنده نمودند، بر صورت‌ها طپانچه می‌زدند و نقاب ازچهره‌ها افکنده بودند، و به صدای بلندشیون می‌زدند، و از اوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند، و به سوی قتلگاه تو می‌شتافتند، درهمان حال شِمرِملعون برسینه مبارکت نشسته، و شمشیرخویش رابرگلویت سیراب می‌نمود، بادستی مَحاسنِ شریفت را درمُشت می‌فِشرد، (وبادست دیگر) باتیغِ آخته‌اش سر از بدنت جدا می‌کرد، تمامِ اعضاوحواسّت ازحرکت ایستاد، نَفَس‌های مبارکت درسینه پنهان شد،و سرِ مقدّست برنیزه بالارفت، اهل و عیالت چون بردِگان به اسیری رفتند، و درغُل و زنجیر آهنین بر فراز جهازِشتران دربند شدند، گرمای (آفتابِ) نیمروز چهره هاشان می‌سوزاند، درصحراها وبیابان‌ها کشیده می‌شدند، دستانشان به گَردَن‌ها زنجیر شده، در میان بازارها گردانده می‌شدند،ای وای براین سرکشان گناهکار!، چه اینکه باکُشتنِ تو اسلام را کُشتند، و نماز و روزه (خدا) را بدون یاور رها نمودند، و سُنّت‌ها و احکام(دین) راازبین برده شکستند، و پایه‌های ایمان را منهدم نمودند، و آیاتِ قرآن را تحریف کرده، در (وادی)جنایت و عداوت پیش تاختند، براستی رسولِ خدا «که درود خدابر او وآل او باد» (با شهادتِ تو) تنهاماند!(یامظلوم واقع شد)، و کتاب خداوندِ عزّوجلّ مَتروک گردید، وآنگاه که تومقهور و مغلوب گشتی، حقّ وحقیقت موردِ خیانت واقع شد، و به فقدانِ تو تکبیرِ خدا و کلمه توحید، حرام وحلالِ دین، و تنزیل و تأویلِ قرآن جملگی ازبین رفت، و پس از تو تغییر و تبدیلِ (احکام)، کفرو اِلحاد و بی‌سرپرستی دین، هوی وهوس هاوگمراهی‌ها، فتنه‌ها و باطل‌ها جملگی (برصفحه روزگار) ظاهر شد، پس پیکِ مرگ نزدِ قبرِجدّت رسول خدا «که رحمتِ بی‌پایانِ خداوندی بر او و آلِ او باد» ایستاد، وبااشکِ ریزان خبرِ مرگِ تو را به وی داد، و اینگونه گفت که:ای رسولِ خدا! دخترزاده جوانمردت شهید شد، خاندان وحَریمَت مُباح گردید، پس از تو فرزندانت به اسیری رفتند، و وقایع ناگواری به عترت و خانواده‌ات وارد شد، پس (از شنیدنِ این خبر) رسول خدا مضطرب و پریشان گردید، و قلبِ هراسناکَش بگریست، و فرشتگان وانبیاء (بخاطر مصیبتِ تو) او راتسلیت وتعزیت گفتند، و مادرت زهراء (ازاندوهِ مصیبتِ تو) دردناک شد، و دسته‌های ملائکه مقرّبین در آمد و شد بودند، پدرت امیرمؤمنان راتعزیت میگفتند، مجالسِ ماتم و سوگواری برای تو در اعلاعلیین برپا شد،
|وَ لَطَمَتْ عَلَیک َ الْحُورُ الْعینُ، وَ بَکَتِ السَّمآءُ وَ سُکّانُها، وَ الْجِنانُ وَ خُزّانُها، وَ الْهِضابُ وَ أَقْطارُها، وَ الْبِحارُ وَ حیتانُها، [وَ مَکَّةُ وَ بُنْیانُها،:خل [وَ الْجِنانُ وَ وِلْدانُها، وَ الْبَیتُ وَ الْمَقامُ، وَ الْمَشْعَرُ الْحَرامُ، وَ الْحِلُّ وَ الاِْحْرامُ، أَللّهُمَّ فَبِحُرْمَةِ هذَا الْمَکانِ الْمُنیفِ، صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد، وَاحْشُرْنی فی زُمْرَتِهِمْ، وَ أَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِمْ، أَللّهُمَّ إِنّی أَتَوَسَّلُ إِلَیک َ یا أَسْرَعَ الْحاسِبینَ، وَ یاأَکْرَمَ الاَْکْرَمینَ، وَ یاأَحْکَمَ الْحاکِمینَ، بِمُحَمَّدخاتَِمِ النَّبِیینَ، رَسُولِک َ إِلَی الْعالَمینَ أَجْمَعینَ، وَ بِأَخیهِ وَابْنِ عَمِّهِ الاَْنْزَعِ الْبَطینِ، الْعالِمِ الْمَکینِ، عَلِی أَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ بِفاطِمَةَ سَیدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، وَ بِالْحَسَنِ الزَّکِی عِصْمَةِ الْمُتَّقینَ، وَ بِأَبی عَبْدِاللهِ الْحُسَینِ أَکْرَمِ الْمُسْتَشْهَدینَ، وَ بِأَوْلادِهِ الْمَقْتُولینَ، وَ بِعِتْرَتِهِ الْمَظْلُومینَ، وَ بِعَلِی بْنِ الْحُسَینِ زَینِ الْعابِدینَ، وَ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِی قِبْلَةِ الاَْوّابینَ، وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد أَصْدَقِ الصّادِقینَ، وَ مُوسَی بْنِ جَعْفَر مُظْهِرِ الْبَراهینِ، وَ عَلِی بْنِ مُوسی ناصِرِالدّینِ، وَ مُحَمَّدِبْنِ عَلِی قُدْوَةِ الْمُهْتَدینَ، وَ عَلِی بْنِ مُحَمَّد أَزْهَدِ الزّاهِدینَ، وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی وارِثِ الْمُسْتَخْلَفینَ، وَالْحُجَّةِ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعینَ، أَنْ تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدوَالِ مُحَمَّدالصّادِقینَ الاَْبَرّینَ، الِ طه وَ یس، وَ أَنْ تَجْعَلَنی فِی الْقِیامَةِ مِنَ الاْمِنینَ الْمُطْمَئِنّینَ، الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، أَللّهُمَّ اکْتُبْنی فِی الْمُسْلِمینَ، وَ أَلْحِقْنی بِالصّالِحینَ، وَاجْعَلْ لی لِسانَ صِدْق فِی الاْخِرینَ، وَانْصُرْنی عَلَی الْباغینَ،وَاکْفِنی کَیدَ الْحاسِدینَ، وَاصْرِفْ عَنّی مَکْرَ الْماکِرینَ، وَاقْبِضْ عَنّی أَیدِی الظّالِمینَ، وَاجْمَعْ بَینی وَ بَینَ السّادَةِ الْمَیامینِ فی أَعْلا عِلِّیینَ،
|وَ لَطَمَتْ عَلَیک َ الْحُورُ الْعینُ، وَ بَکَتِ السَّمآءُ وَ سُکّانُها، وَ الْجِنانُ وَ خُزّانُها، وَ الْهِضابُ وَ أَقْطارُها، وَ الْبِحارُ وَ حیتانُها، [وَ مَکَّةُ وَ بُنْیانُها،:خل [وَ الْجِنانُ وَ وِلْدانُها، وَ الْبَیتُ وَ الْمَقامُ، وَ الْمَشْعَرُ الْحَرامُ، وَ الْحِلُّ وَ الاِْحْرامُ، أَللّهُمَّ فَبِحُرْمَةِ هذَا الْمَکانِ الْمُنیفِ، صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد، وَاحْشُرْنی فی زُمْرَتِهِمْ، وَ أَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِمْ، أَللّهُمَّ إِنّی أَتَوَسَّلُ إِلَیک َ یا أَسْرَعَ الْحاسِبینَ، وَ یاأَکْرَمَ الاَْکْرَمینَ، وَ یاأَحْکَمَ الْحاکِمینَ، بِمُحَمَّدخاتَِمِ النَّبِیینَ، رَسُولِک َ إِلَی الْعالَمینَ أَجْمَعینَ، وَ بِأَخیهِ وَابْنِ عَمِّهِ الاَْنْزَعِ الْبَطینِ، الْعالِمِ الْمَکینِ، عَلِی أَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ بِفاطِمَةَ سَیدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، وَ بِالْحَسَنِ الزَّکِی عِصْمَةِ الْمُتَّقینَ، وَ بِأَبی عَبْدِاللهِ الْحُسَینِ أَکْرَمِ الْمُسْتَشْهَدینَ، وَ بِأَوْلادِهِ الْمَقْتُولینَ، وَ بِعِتْرَتِهِ الْمَظْلُومینَ، وَ بِعَلِی بْنِ الْحُسَینِ زَینِ الْعابِدینَ، وَ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِی قِبْلَةِ الاَْوّابینَ، وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد أَصْدَقِ الصّادِقینَ، وَ مُوسَی بْنِ جَعْفَر مُظْهِرِ الْبَراهینِ، وَ عَلِی بْنِ مُوسی ناصِرِالدّینِ، وَ مُحَمَّدِبْنِ عَلِی قُدْوَةِ الْمُهْتَدینَ، وَ عَلِی بْنِ مُحَمَّد أَزْهَدِ الزّاهِدینَ، وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی وارِثِ الْمُسْتَخْلَفینَ، وَالْحُجَّةِ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعینَ، أَنْ تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدوَالِ مُحَمَّدالصّادِقینَ الاَْبَرّینَ، الِ طه وَ یس، وَ أَنْ تَجْعَلَنی فِی الْقِیامَةِ مِنَ الاْمِنینَ الْمُطْمَئِنّینَ، الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، أَللّهُمَّ اکْتُبْنی فِی الْمُسْلِمینَ، وَ أَلْحِقْنی بِالصّالِحینَ، وَاجْعَلْ لی لِسانَ صِدْق فِی الاْخِرینَ، وَانْصُرْنی عَلَی الْباغینَ،وَاکْفِنی کَیدَ الْحاسِدینَ، وَاصْرِفْ عَنّی مَکْرَ الْماکِرینَ، وَاقْبِضْ عَنّی أَیدِی الظّالِمینَ، وَاجْمَعْ بَینی وَ بَینَ السّادَةِ الْمَیامینِ فی أَعْلا عِلِّیینَ،
|و حورالعین به جهت تو به سر و صورت زدند، (در عزای تو) آسمان و ساکنانش، بهشت‌ها و نگهبانانش، کوه‌ها و کوهپایه‌ها، دریاها و ماهیانش، [شهرمکّه و پایه هایش]، فردوس‌ها و جوانانش، خانه کعبه و مقام ابراهیم، و مشعرالحرام، و حلّ و حَرَم جملگی گریستند، بار خدایا! به حُرمتِ این مکانِ رفیع، بر محمّد و آلِ او رحمت فرست، و مرا در زمره آنان محشور فرما، و به شفاعت و وساطتِ آنها مرا داخلِ بهشت گردان، بار خدایا! من به تو توسّل می‌جویم‌ای سریع‌ترینِ حسابگران، وای بخشنده‌ترین کَریمان، وای فرمانروای حاکمان، به (حقِّ) محمّد آخرینِ پیامبران، و فرستاده تو به سوی تمامِ جهان‌ها، و به (حقِّ) برادرش و پسرعمویش آن بلند پیشانی میان پُر، آن دانشمندِ عالی مرتبه، یعنی علی فرمانروای مؤمنان، و به (حقِّ) فاطمه سروَرِ بانوانِ جهانیان، و به (حقِّ) حسنِ مجتبی که پاک و مبرّا و پناهگاه مُتّقین است، و به (حقِّ) أبی عبدالله الحسین گرامی‌ترینِ شهداء، و به (حقِّ) فرزندانِ مقتولش، و خانواده مظلومش، و به (حقّ) علی بن الحسین زیورِ عابدان، و به محمّد بن علی قبله توبه کنندگان، و جعفر بن محمّد راستگوترینِ صادقان، و موسی بن جعفر آشکار کننده دلائل و براهین، و علی بن موسی یاورِ دین، و محمّد بن علی اُسوه و الگوی هدایت شوندگان، و علی بن محمّد زاهدترینِ پارسایان، و حسن بن علی وارثِ جانشینان، و حُجّتِ خدا بر تمامِ آفریدگان، اینکه درود فرستی بر محمّد و آلِ او، آن راستگویانِ نیکوکار، همان آلِ طه و یس، و اینکه مرا در قیامت از کسانی قرار دهی که (از عذابِ تو) ایمن و با آرامشِ خاطر و رستگار و مسرور و بشارت یافته‌اند، بارخدایا! (نامِ) مرا در زُمره مسلمین نگاشته، و مرا به صالحین ملحق فرما، و نامِ مرا بر زبان اُمّتهای آتیه نیکو قرار ده، و مرا بر علیه ظالمین یاری ده، و از مکرِ حسودان حفظ فرما، و (نیز) حیله حیله گران را از من برگردان، و دست ستمکاران را از من (دور) نگهدار، و بینِ من و آن سرورانِ با میمنت در اعلاعِلّیین جمع بفرما،
|و حورالعین به جهت تو به سر و صورت زدند، (در عزای تو) آسمان و ساکنانش، بهشت‌ها و نگهبانانش، کوه‌ها و کوهپایه‌ها، دریاها و ماهیانش، [شهرمکّه و پایه هایش]، فردوس‌ها و جوانانش، خانه کعبه و مقام ابراهیم، و مشعرالحرام، و حلّ و حَرَم جملگی گریستند، بار خدایا! به حُرمتِ این مکانِ رفیع، بر محمّد و آلِ او رحمت فرست، و مرا در زمره آنان محشور فرما، و به شفاعت و وساطتِ آنها مرا داخلِ بهشت گردان، بار خدایا! من به تو توسّل می‌جویم‌ای سریع‌ترینِ حسابگران، وای بخشنده‌ترین کَریمان، وای فرمانروای حاکمان، به (حقِّ) محمّد آخرینِ پیامبران، و فرستاده تو به سوی تمامِ جهان‌ها، و به (حقِّ) برادرش و پسرعمویش آن بلند پیشانی میان پُر، آن دانشمندِ عالی مرتبه، یعنی علی فرمانروای مؤمنان، و به (حقِّ) فاطمه سروَرِ بانوانِ جهانیان، و به (حقِّ) حسنِ مجتبی که پاک و مبرّا و پناهگاه مُتّقین است، و به (حقِّ) أبی عبدالله الحسین گرامی‌ترینِ شهداء، و به (حقِّ) فرزندانِ مقتولش، و خانواده مظلومش، و به (حقّ) علی بن الحسین زیورِ عابدان، و به محمّد بن علی قبله توبه کنندگان، و جعفر بن محمّد راستگوترینِ صادقان، و موسی بن جعفر آشکار کننده دلائل و براهین، و علی بن موسی یاورِ دین، و محمّد بن علی اُسوه و الگوی هدایت شوندگان، و علی بن محمّد زاهدترینِ پارسایان، و حسن بن علی وارثِ جانشینان، و حُجّتِ خدا بر تمامِ آفریدگان، اینکه درود فرستی بر محمّد و آلِ او، آن راستگویانِ نیکوکار، همان آلِ طه و یس، و اینکه مرا در قیامت از کسانی قرار دهی که (از عذابِ تو) ایمن و با آرامشِ خاطر و رستگار و مسرور و بشارت یافته‌اند، بارخدایا! (نامِ) مرا در زُمره مسلمین نگاشته، و مرا به صالحین ملحق فرما، و نامِ مرا بر زبان اُمّتهای آتیه نیکو قرار ده، و مرا بر علیه ظالمین یاری ده، و از مکرِ حسودان حفظ فرما، و (نیز) حیله حیله گران را از من برگردان، و دست ستمکاران را از من (دور) نگهدار، و بینِ من و آن سرورانِ با میمنت در اعلاعِلّیین جمع بفرما،
خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
* خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، قم، ۱۳۷۲ش/۱۴۱۳ق.  
* خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، قم، ۱۳۷۲ش/۱۴۱۳ق.  
* رنجبر، محسن، «[https://ensani.ir/fa/article/358980 پژوهشی دربارة دو زیارت ناحیه و زیارت رجبیّه]»، مطالعات تاریخ اسلام، شماره۲۶، پاییز ۱۳۹۴ش.
* رنجبر، محسن، «[https://ensani.ir/fa/article/358980 پژوهشی دربارة دو زیارت ناحیه و زیارت رجبیّه]»، مطالعات تاریخ اسلام، شماره۲۶، پاییز ۱۳۹۴ش.
* طبسی، نجم‌الدین، «زیارت ناحیه مقدسه»، انتظار، شماره۲۰، اردیبهشت ۱۳۸۶ش.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
*محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین(ع) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، قم، انتشارات‌ دار الحدیث، ۱۳۸۸ش.
*محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین(ع) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، قم، انتشارات‌ دار الحدیث، ۱۳۸۸ش.