پرش به محتوا

حدیث رفع: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۸۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
  | مؤید روایی =
  | مؤید روایی =
}}
}}
'''حَدیث رَفْع'''، مجموعه [[حدیث|روایاتی]] است که خبر از برداشته‌شدن حکم یا عقوبت مواردی چون فراموشی، اکراه، اضطرار و... از امّت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] می‌دهد.    
'''حَدیث رَفْع'''، مجموعه [[حدیث|روایاتی]] است که خبر از برداشته‌شدن حکم یا عقوبت مواردی چون فراموشی، اکراه، اضطرار و... از امّت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] می‌دهد.  


احادیث رفع با تعبیرات و مصادیق متفاوت از سوی [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] و [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] روایت شده است. در اینکه چه چیزی در این موارد برداشته شده احتمالاتی از جمله: [[احکام شرعی|حکم شرعی]]، اثر ظاهری، همه آثار، عقوبت دنیوی یا اخروی و... داده شده است.      
احادیث رفع با تعبیرات و مصادیق متفاوت از سوی [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] و [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] روایت شده است. در اینکه چه چیزی در این موارد برداشته شده احتمالاتی از جمله: [[احکام شرعی|حکم شرعی]]، اثر ظاهری، همه آثار، عقوبت دنیوی یا اخروی و... داده شده است.  


فقره «ما لا یعلمون» (به‌فارسی: آنچه نمی‌دانند) مورد استناد اصولی‌ها برای اثبات رفع حکم در مرتبه ظاهر ([[اصل برائت|برائت شرعی]]) یا انکار وجوب [[احتیاط واجب|احتیاط]] می‌باشد.    
فقره «ما لا یعلمون» (به‌فارسی: آنچه نمی‌دانند) مورد استناد اصولی‌ها برای اثبات رفع حکم در مرتبه ظاهر ([[اصل برائت|برائت شرعی]]) یا انکار وجوب [[احتیاط واجب|احتیاط]] می‌باشد.  


[[مجتهد|فقیهان]] اعتبار این احادیث را به جهت [[شهرت فتوایی|شهرت]] و [[تواتر]] آن معتبر دانسته و اشکالات [[اسناد|سندی]] این روایات را وارد ندانسته‌اند.    
[[مجتهد|فقیهان]] اعتبار این احادیث را به جهت [[شهرت فتوایی|شهرت]] و [[تواتر]] آن معتبر دانسته و اشکالات [[اسناد|سندی]] این روایات را وارد ندانسته‌اند.  


حدیث رفع را پاسخ [[خدا|خداوند]] به درخواست [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] در آیه پایانی [[سوره بقره]] بر عذاب نکردن امتش، در مواردی که آنها دچار فراموشی یا خطای سهوی و... می‌شوند دانسته‌اند.  
حدیث رفع را پاسخ [[خدا|خداوند]] به درخواست [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] در آیه پایانی [[سوره بقره]] بر عذاب نکردن امتش، در مواردی که آنها دچار فراموشی یا خطای سهوی و... می‌شوند دانسته‌اند.  


==معرفی و جایگاه==
==معرفی و جایگاه==
حدیث رفع، [[حدیث]]ی از جانب [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]] است که بر اساس آن [[خدا|خداوند]] ۹ چیز را از [[امت]] او برداشته است.<ref>طارمی راد، حدیث رفع، ص۷۸۸.</ref> کاربرد اصلی این حدیث در مسائل [[اصول فقه|اصولی]]، دلالت فقره «مالایعلمون» بر [[اصل برائت]] است که از آن به برائت شرعی تعبیر می‌شود. بر همین‌ مبنا حدیث مورد توجه اصولیون قرار گرفته و دیدگاه‌های مختلفی را در مورد آن مطرح نموده‌اند.<ref>طارمی راد، حدیث رفع، ص۷۸۸؛ خمینی، حدیث رفع، ص۱۴.</ref> آنها از فقرات دیگر این حدیث، به‌جهت فهم فقره «مالایعلمون» بهره برده‌اند.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۳، ص۱۶.</ref> این حدیث مقابل مدعای [[اخباریان|اخباری‌ها]] بر لزوم [[احتیاط واجب|احتیاط]] در موارد [[شبهه حکمیه تحریمه]] است.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۳، ص۱۶.</ref>  
حدیث رفع، [[حدیث]]ی از جانب [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]] است که بر اساس آن [[خدا|خداوند]] ۹ چیز را از [[امت]] او برداشته است.<ref>طارمی راد، حدیث رفع، ص۷۸۸.</ref> کاربرد اصلی این حدیث در مسائل [[اصول فقه|اصولی]]، دلالت فقره «مالایعلمون» بر [[اصل برائت]] است که از آن به برائت شرعی تعبیر می‌شود. بر همین‌ مبنا حدیث مورد توجه اصولیون قرار گرفته و دیدگاه‌های مختلفی را در مورد آن مطرح نموده‌اند.<ref>طارمی راد، حدیث رفع، ص۷۸۸؛ خمینی، حدیث رفع، ص۱۴.</ref> آنها از فقرات دیگر این حدیث، به‌جهت فهم فقره «مالایعلمون» بهره برده‌اند.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۳، ص۱۶.</ref> این حدیث مقابل مدعای [[اخباریان|اخباری‌ها]] بر لزوم [[احتیاط واجب|احتیاط]] در موارد [[شبهه حکمیه تحریمه]] است.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۳، ص۱۶.</ref>  


روایات رفع، با تفاوت‌هایی اندک در تعبیرات (گاه واژه وضع یا موضوع به جای رفع بکار رفته است.) و با اختلاف در تعداد مصداق‌های رفع (با فقراتی یک‌گانه، دوگانه، سه گانه چهارگانه و پنج و شش‌گانه و در کامل‌ترین صورت آن به صورت نُه‌گانه) از [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] و در یک مورد از [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] نقل شده است.<ref>خویی، مصباح الاصول، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۲۸۷.</ref> به‌گفته برخی محققین از آنجا که اعداد در [[اصول فقه|علم اصول]] دارای مفهوم نیستند تعارضی میان انواع مختلف این احادیث وجود ندارد.<ref>خمینی، حدیث رفع، ص۱۴.</ref> «رفع» که در برخی دیگر از نقل‌های این روایات با عباراتی چون وضع، تجاوز و... آمده است: <ref>حرّ عاملی، وسائل الشيعه، اسلامیه، ج۱۱، ص۲۹۵.</ref> «رفع» اولین کلمه از کلمات این حدیث به‌معنای «برداشته شدن» است که این حدیث با این نام شهرت یافته است. در اینکه رفع در هریک از موارد به چه معناست و در هر فقره حقیقتا چه چیزی برداشته شده است؟ میان فقها اختلاف است.<ref>قنبری و قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸.</ref>  
روایات رفع، با تفاوت‌هایی اندک در تعبیرات (گاه واژه وضع یا موضوع به جای رفع بکار رفته است.) و با اختلاف در تعداد مصداق‌های رفع (با فقراتی یک‌گانه، دوگانه، سه گانه چهارگانه و پنج و شش‌گانه و در کامل‌ترین صورت آن به صورت نُه‌گانه) از [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] و در یک مورد از [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] نقل شده است.<ref>خویی، مصباح الاصول، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۲۸۷.</ref> به‌گفته برخی محققین از آنجا که اعداد در [[اصول فقه|علم اصول]] دارای مفهوم نیستند تعارضی میان انواع مختلف این احادیث وجود ندارد.<ref>خمینی، حدیث رفع، ص۱۴.</ref> «رفع» که در برخی دیگر از نقل‌های این روایات با عباراتی چون وضع، تجاوز و... آمده است:<ref>حرّ عاملی، وسائل الشیعه، اسلامیه، ج۱۱، ص۲۹۵.</ref> «رفع» اولین کلمه از کلمات این حدیث به‌معنای «برداشته شدن» است که این حدیث با این نام شهرت یافته است. در اینکه رفع در هریک از موارد به چه معناست و در هر فقره حقیقتا چه چیزی برداشته شده است؟ میان فقها اختلاف است.<ref>قنبری و قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸.</ref>  


[[فقیهان]] بدلیل وجود واژه «عن امتی» و اختصاص این مرفوعات به امّت پیامبر آن‌را امتنانی به امت پیامبر و گشایشی برای آن‌ها دانسته‌اند که در امت‌های پیشین نبوده است.<ref>قنبری و قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸.</ref> همچنین عده‌ای این حدیث را پاسخ خداوند به درخواست پیامبر در آیه پایانی سوره بقره، مبنی بر عدم مواخذهء امتش در مواردی که آنها دچار [[نسیان|فراموشی]]، خطاء، [[حسد]]، اکراه و... شده‌اند دانسته‌اند.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۰؛ قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸؛ سوره بقره، آیه۲۸۶.</ref>
[[فقیهان]] بدلیل وجود واژه «عن امتی» و اختصاص این مرفوعات به امّت پیامبر آن‌را امتنانی به امت پیامبر و گشایشی برای آن‌ها دانسته‌اند که در امت‌های پیشین نبوده است.<ref>قنبری و قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸.</ref> همچنین عده‌ای این حدیث را پاسخ خداوند به درخواست پیامبر در آیه پایانی سوره بقره، مبنی بر عدم مواخذهء امتش در مواردی که آنها دچار [[نسیان|فراموشی]]، خطاء، [[حسد]]، اکراه و... شده‌اند دانسته‌اند.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۰؛ قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸؛ سوره بقره، آیه۲۸۶.</ref>


== استناد به حدیث رفع برای اثبات برائت شرعی ==
== استناد به حدیث رفع برای اثبات برائت شرعی ==
از جمله دلیل‌های اثبات [[اصل برائت|برائت شرعی]]، روایاتی چون [[حدیث حل|حدیث حلّ]]، [[حدیث سعه]]، حدیث رفع و... است.<ref>آخوند خراسانی، فرائد الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۲، ص۱۶.</ref> پیشینۀ بحث دربارۀ این حدیث و اثبات برائت شرعی از این راه، به زمان [[شیخ طوسی]]، برمی‌گردد، اما به‌ اعتقاد برخی محققین اولین کسی که از آن برای اثبات برائت در موارد مجهول استفاده کرده مرحوم [[فاضل تونی (ابهام‌زدایی)|فاضل تونی]] بوده است.<ref>قنبری و قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸.</ref> [[محمدکاظم خراسانی|آخوند خراسانی]] اولین روایتی را که برای اثبات برائت شرعی در [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایة الاصول]] به آن استدلال کرده حدیث رفع و عبارت «ما لا یعلمون» است. <ref>الآخوند الخراساني، كفاية الأصول، الناشرمؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، ج۱، ص۳۳۹.</ref>
از جمله دلیل‌های اثبات [[اصل برائت|برائت شرعی]]، روایاتی چون [[حدیث حل|حدیث حلّ]]، [[حدیث سعه]]، حدیث رفع و... است.<ref>آخوند خراسانی، فرائد الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۲، ص۱۶.</ref> پیشینۀ بحث دربارۀ این حدیث و اثبات برائت شرعی از این راه، به زمان [[شیخ طوسی]]، برمی‌گردد، اما به‌ اعتقاد برخی محققین اولین کسی که از آن برای اثبات برائت در موارد مجهول استفاده کرده مرحوم [[فاضل تونی (ابهام‌زدایی)|فاضل تونی]] بوده است.<ref>قنبری و قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸.</ref> [[محمدکاظم خراسانی|آخوند خراسانی]] اولین روایتی را که برای اثبات برائت شرعی در [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایة الاصول]] به آن استدلال کرده حدیث رفع و عبارت «ما لا یعلمون» است.<ref>الآخوند الخراسانی، کفایة الأصول، مؤسسة آل البیت، ج۱، ص۳۳۹.</ref>


=== نحوه استدلال ===
=== نحوه استدلال ===
برخی فقیهان از جمله [[محمدکاظم خراسانی|آخوند خراسانی]] معتقدند منظور از «ما» در حدیث رفع، [[احکام شرعی|حکم شرعی]] است؛ دراین‌صورت «رفع»، در معنای حقیقی خود به‌کاررفته و نیازی به تقدیر کلمه‌ای دیگر برای رساندن معنا نیست؛<ref>آخوند خراسانی، فرائد الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۱، ص۱۹.</ref>دراین‌صورت:  
برخی فقیهان از جمله [[محمدکاظم خراسانی|آخوند خراسانی]] معتقدند منظور از «ما» در حدیث رفع، [[احکام شرعی|حکم شرعی]] است؛ دراین‌صورت «رفع»، در معنای حقیقی خود به‌کاررفته و نیازی به تقدیر کلمه‌ای دیگر برای رساندن معنا نیست؛<ref>آخوند خراسانی، فرائد الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۱، ص۱۹.</ref> دراین‌صورت:  


* اولا: منظور از رفعِ حکم، رفع ظاهری آن است، چراکه حکم واقعی عملی که جاهلانه انجام می‌پذیرد در عالم واقع معلوم و در جای خود باقی است.<ref>جمعی از محققین، فرهنگ نامه علم اصول، ۱۳۸۸ش. ج۱،ص۴۱۴.</ref> همچنین معنای رفع ظاهری حکم برداشته شدن عقوبت دنیوی یا اخروی یا... آن عمل است.<ref>[https://zanjani.ir/%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D8%AA-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-92-25-09-96/?fa «درس خارج اصول برائت»]، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله شبیری زنجانی؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۳، ص۲۲؛ جمعی از محققین، فرهنگ نامه علم اصول، ۱۳۸۸ش. ج۱، ص۴۱۳ و ۴۱۴.</ref>
* اولا: منظور از رفعِ حکم، رفع ظاهری آن است، چراکه حکم واقعی عملی که جاهلانه انجام می‌پذیرد در عالم واقع معلوم و در جای خود باقی است.<ref>جمعی از محققین، فرهنگ‌نامه علم اصول، ۱۳۸۸ش. ج۱،ص۴۱۴.</ref> همچنین معنای رفع ظاهری حکم برداشته شدن عقوبت دنیوی یا اخروی یا... آن عمل است.<ref>[https://zanjani.ir/%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D8%AA-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-92-25-09-96/?fa «درس خارج اصول برائت»]، پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله شبیری زنجانی؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۳، ص۲۲؛ جمعی از محققین، فرهنگ‌نامه علم اصول، ۱۳۸۸ش. ج۱، ص۴۱۳ و ۴۱۴.</ref>
* ثانیا: دراین‌صورت حدیث رفع دلیل بر برائت هم در [[شبهه حکمیه|شبهات حکمیه]] و هم [[شبهه موضوعیه|شبهات موضوعیه]] است چراکه [[احکام شرعی|حکم شرعی]] هم حکم جزئی و هم کلی را شامل می‌شود.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۳، ص۲۰ و ۲۱. </ref>
* ثانیا: دراین‌صورت حدیث رفع دلیل بر برائت هم در [[شبهه حکمیه|شبهات حکمیه]] و هم [[شبهه موضوعیه|شبهات موضوعیه]] است چراکه [[احکام شرعی|حکم شرعی]] هم حکم جزئی و هم کلی را شامل می‌شود.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۳، ص۲۰ و ۲۱. </ref>


اما به‌نظر برخی دیگر نظیر [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] به قرینهٔ وحدت سیاق، منظور از «ما»‌، فعل مکلف است؛ دراین‌صورت کلمه «رفع» نمی‌تواند در معنای حقیقی خود بکار رفته باشد، چراکه مواردی از قبیل [[نسیان]]، [[قاعده اضطرار|اضطرار]] و [[اکراه]] و [[حسد]] و... در میان امّت پیامبر(ص) بلکه همه امت‌ها وجود دارد و رفع آن معنا ندارد؛ لذا آنها با تقدیر کلماتی چون مواخذه، جمیع الآثار (چه آثار تکلیفی و چه وضعی)، یا اثر ظاهر و... معنای آن‌را کامل کرده‌اند.<ref>الهاشمی الشاهرودی، بحوث فی علم الأصول، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۴۱؛ آخوند خراسانی، درر الفوائد في الحاشية على الفرائد، الناشر : مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامي، ج۱، ص۱۹۳.</ref> در صورتی که منظور از «ما» فعل مکلف باشد، حدیث رفع تنها برای شبهات موضوعیه کاربرد دارد.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۲۸.</ref>
اما به‌نظر برخی دیگر نظیر [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] به قرینهٔ وحدت سیاق، منظور از «ما»‌، فعل مکلف است؛ دراین‌صورت کلمه «رفع» نمی‌تواند در معنای حقیقی خود بکار رفته باشد، چراکه مواردی از قبیل [[نسیان]]، [[قاعده اضطرار|اضطرار]] و [[اکراه]] و [[حسد]] و... در میان امّت پیامبر(ص) بلکه همه امت‌ها وجود دارد و رفع آن معنا ندارد؛ لذا آنها با تقدیر کلماتی چون مواخذه، جمیع الآثار (چه آثار تکلیفی و چه وضعی)، یا اثر ظاهر و... معنای آن‌را کامل کرده‌اند.<ref>الهاشمی الشاهرودی، بحوث فی علم الأصول، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۴۱؛ آخوند خراسانی، درر الفوائد، ج۱، ص۱۹۳.</ref> در صورتی که منظور از «ما» فعل مکلف باشد، حدیث رفع تنها برای شبهات موضوعیه کاربرد دارد.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۲۸.</ref>


== متن و ترجمه ==
== متن و ترجمه ==
خط ۵۶: خط ۵۶:
|عنوان ستون راست=
|عنوان ستون راست=
|عنوان ستون چپ=
|عنوان ستون چپ=
|حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ص قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ '''رُفِعَ عَنْ‌ أُمَّتِي‌ تِسْعَةٌ الْخَطَأُ وَ النِّسْيَانُ وَ مَا أُكْرِهُوا عَلَيْهِ وَ مَا لَا يَعْلَمُونَ‌ وَ مَا لَا يُطِيقُونَ وَ مَا اضْطُرُّوا إِلَيْهِ وَ الْحَسَدُ وَ الطِّيَرَةُ وَ التَّفَكُّرُ فِي الْوَسْوَسَةِ فِي الْخَلْقِ‌ مَا لَمْ يَنْطِقْ بِشَفَةٍ.'''
|حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی الْعَطَّارُ رَضِی اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ یعْقُوبَ بْنِ یزِیدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ حَرِیزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ صقَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص'''رُفِعَ عَنْ‌ أُمَّتِی‌ تِسْعَةٌ الْخَطَأُ وَ النِّسْیانُ وَ مَا أُکرِهُوا عَلَیهِ وَ مَا لَا یعْلَمُونَ‌ وَ مَا لَا یطِیقُونَ وَ مَا اضْطُرُّوا إِلَیهِ وَ الْحَسَدُ وَ الطِّیرَةُ وَ التَّفَکرُ فِی الْوَسْوَسَةِ فِی الْخَلْقِ‌ مَا لَمْ ینْطِقْ بِشَفَةٍ.'''
|[[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]] نقل کرده است که نه چیز از [[امت]] من برداشته شده‌است: خطا و فراموشی و آنچه بر آن اکراه شوند و آنچه نمی‌دانند و آنچه طاقت انجام آن‌را ندارند و آنچه بدان مضطر هستند و حسد و فال بد زدن و اندیشه کردن در وسوسه خلق تا زمانی که بر زبان نیاورند.<ref>قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۹.</ref>
|[[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]] نقل کرده است که نه چیز از [[امت]] من برداشته شده‌است: خطا و فراموشی و آنچه بر آن اکراه شوند و آنچه نمی‌دانند و آنچه طاقت انجام آن‌را ندارند و آنچه بدان مضطر هستند و حسد و فال بد زدن و اندیشه کردن در وسوسه خلق تا زمانی که بر زبان نیاورند.<ref>قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۹.</ref>
}}
}}


=== حسد ===
=== حسد ===
به‌گفته [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] بر اساس ظاهر حدیث رفع، [[حسد]] مواخذه ندارد، درحالی‌که این معنا با آیات و روایات زیادی منافات دارد.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۶.</ref> او با نقل برخی روایات منظور از حسد در حدیث رفع را حسد قلبی یعنی حسدی که شخص آنرا تنها در قلب خود دارد و با دست یا زبان و.. آنرا ظاهر نکرده است دانسته است.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۵</ref>. او اظهار حسد را از [[گناهان کبیره]] دانسته است نه حسدی که تنها در قلب شخص است.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۷.</ref>
به‌گفته [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] بر اساس ظاهر حدیث رفع، [[حسد]] مواخذه ندارد، درحالی‌که این معنا با آیات و روایات زیادی منافات دارد.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۶.</ref> او با نقل برخی روایات منظور از حسد در حدیث رفع را حسد قلبی یعنی حسدی که شخص آنرا تنها در قلب خود دارد و با دست یا زبان و.. آنرا ظاهر نکرده است دانسته است.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۵.</ref> او اظهار حسد را از [[گناهان کبیره]] دانسته است نه حسدی که تنها در قلب شخص است.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۷.</ref>


=== الطیره ===
=== الطیره ===
[[تطیر|الطیره]] به‌معنای فال بد زدن است. شیخ انصاری دراین‌باره گفته است: الطیره از طیر به معنای پرنده گرفته شده است چراکه بیشتر فال بد زن عرب جاهلیت به پرندگان مخصوصا کلاغ بوده است.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۸</ref>. او رفع الطیره در حدیث رفع را به معنای برداشته شدن عقوبت آن یا برداشته شدن اثر آن دانسته است.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۸.</ref> در روایتی، الطیره (فال بد زدن) در حد [[شرک]] و چیزی که [[توکل]] را از بین می‌برد معرفی شده است.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۸.</ref>  
[[تطیر|الطیره]] به‌معنای فال بد زدن است. شیخ انصاری دراین‌باره گفته است: الطیره از طیر به معنای پرنده گرفته شده است چراکه بیشتر فال بد زن عرب جاهلیت به پرندگان مخصوصا کلاغ بوده است.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۸.</ref> او رفع الطیره در حدیث رفع را به معنای برداشته شدن عقوبت آن یا برداشته شدن اثر آن دانسته است.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۸.</ref> در روایتی، الطیره (فال بد زدن) در حد [[شرک]] و چیزی که [[توکل]] را از بین می‌برد معرفی شده است.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۸.</ref>  


=== التفکر فی الوسوسة فی الخلق ===
=== التفکر فی الوسوسة فی الخلق ===
خط ۷۰: خط ۷۰:


==اعتبار ==
==اعتبار ==
بعضی از فقیهان [[اسناد|سند]] اين حديث را صحيح دانسته و برخى در آن خدشه کرده‌اند؛<ref>[https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/abedi/osool2/97/971024/ «بررسی سند حدیث رفع، درس خارج استاد احمد عابدی»]، وبگاه مدرسه فقاهت.</ref> اما به‌گفته برخی محققین چون این حدیث، در میان اهل حدیث [[شهرت روایی|شهرت]] دارد و [[مجتهد|فقیهان]] بر اساس آن [[فتوا]] داده‌اند، ضعف‌های احتمالی آن‌ جبران شده، و در مجموع از نظر سند، صحیح یا معتبر تلقی شده و نیاز به بررسی سند آن نیست.<ref>جوان، «پژوهشی در اسناد و اعتبار حدیث رفع»، ص۱۵؛ جمعی از محققین، فرهنگ‌نامه علم اصول، ۱۳۸۸ش. ج۱،ص۴۱۴.</ref>
بعضی از فقیهان [[اسناد|سند]] این حدیث را صحیح دانسته و برخی در آن خدشه کرده‌اند؛<ref>[https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/abedi/osool2/97/971024/ «بررسی سند حدیث رفع، درس خارج استاد احمد عابدی»]، وبگاه مدرسه فقاهت.</ref> اما به‌گفته برخی محققین چون این حدیث، در میان اهل حدیث [[شهرت روایی|شهرت]] دارد و [[مجتهد|فقیهان]] بر اساس آن [[فتوا]] داده‌اند، ضعف‌های احتمالی آن‌ جبران شده، و در مجموع از نظر سند، صحیح یا معتبر تلقی شده و نیاز به بررسی سند آن نیست.<ref>جوان، «پژوهشی در اسناد و اعتبار حدیث رفع»، ص۱۵؛ جمعی از محققین، فرهنگ‌نامه علم اصول، ۱۳۸۸ش. ج۱،ص۴۱۴.</ref>  


اختلافات در این حدیث سبب شده تا برخی علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] این حدیث را مجمل و فاقد صلاحیت برای بررسی و استفاده بدانند.<ref>طارمی راد، «حدیث رفع»، ص۷۸۸.</ref> به‌گفته [[سید موسی شبیری زنجانی|شبیری زنجانی]] فقیه و دانشمند رجالی، این روایات در بسیاری از کتب [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] به تعبیرات مختلفی نقل شده است.<ref>[https://zanjani.ir/%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D8%AA-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-92-25-09-96/?fa «درس خارج اصول برائت»]، پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله شبیری زنجانی؛ طارمی راد، حدیث رفع، ص۷۸۸.</ref> او طریق شیخ انصاری در نقل این روایت از [[خصال]] و [[التوحید (کتاب)|توحید صدوق]] را صحیح دانسته و گفته است: در صحت و وثاقتِ تمامی افرادی که در سند این روایت ذکر شده‌ است، شکی نبوده و تنها وثاقت احمد بن محمد بن یحیی مورد اختلاف است.<ref>[https://zanjani.ir/%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D8%AA-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-92-25-09-96/?fa «درس خارج اصول برائت»]، پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله شبیری زنجانی.</ref>
اختلافات در این حدیث سبب شده تا برخی علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] این حدیث را مجمل و فاقد صلاحیت برای بررسی و استفاده بدانند.<ref>طارمی راد، «حدیث رفع»، ص۷۸۸.</ref> به‌گفته [[سید موسی شبیری زنجانی|شبیری زنجانی]] فقیه و دانشمند رجالی، این روایات در بسیاری از کتب [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] به تعبیرات مختلفی نقل شده است.<ref>[https://zanjani.ir/%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D8%AA-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-92-25-09-96/?fa «درس خارج اصول برائت»]، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله شبیری زنجانی؛ طارمی راد، حدیث رفع، ص۷۸۸.</ref> او طریق شیخ انصاری در نقل این روایت از [[خصال]] و [[التوحید (کتاب)|توحید صدوق]] را صحیح دانسته و گفته است: در صحت و وثاقتِ تمامی افرادی که در سند این روایت ذکر شده‌ است، شکی نبوده و تنها وثاقت احمد بن محمد بن یحیی مورد اختلاف است.<ref>[https://zanjani.ir/%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D8%AA-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-92-25-09-96/?fa «درس خارج اصول برائت»]، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله شبیری زنجانی.</ref>


== کاربرد ==
== کاربرد ==
فقیهان از احادیث رفع جهت استنباط برخی فروعات فقهی بهره برده‌اند. برای مثال: نجفی، خواندن نماز با لباس حریر برای مردان در وضع اضطرار مثل جنگ و... را با استناد به این حدیث بدون اشکال دانسته است.<ref>نجفی، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ۱۳۶۲ش، ج۸، ص۱۱۶.</ref> او همچنین اجزای غیر رکنی نماز که سهوا و از روی فراموشی ترک می‌شود را با استناد به این حدیث خالی از اشکال دانسته و [[سجده سهو]] پس از آن‌را برای جبران آن کافی دانسته است. نجفی همچنین با استفاده از فقره «مااستکرهوا علیه» گفته است: طلاق و عتقی که از روی کراهت باشد باطل است؛<ref>نجفی، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۲، ص۹.</ref> همچنین یکی از دلیل‌های وی برای حکم به شکسته نشدن [[سوگند|قسم]] در صورت اکراه یا فراموشی نیز حدیث رفع است.<ref>نجفی، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۵، ص۳۳۸.</ref>
فقیهان از احادیث رفع جهت استنباط برخی فروعات فقهی بهره برده‌اند. برای مثال: نجفی، خواندن نماز با لباس حریر برای مردان در وضع اضطرار مثل جنگ و... را با استناد به این حدیث بدون اشکال دانسته است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۸، ص۱۱۶.</ref> او همچنین اجزای غیر رکنی نماز که سهوا و از روی فراموشی ترک می‌شود را با استناد به این حدیث خالی از اشکال دانسته و [[سجده سهو]] پس از آن‌را برای جبران آن کافی دانسته است. نجفی همچنین با استفاده از فقره «ما استکرهوا علیه» گفته است: طلاق و عتقی که از روی کراهت باشد باطل است؛<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۲، ص۹.</ref> همچنین یکی از دلیل‌های وی برای حکم به شکسته نشدن [[سوگند|قسم]] در صورت اکراه یا فراموشی نیز حدیث رفع است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۵، ص۳۳۸.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۸۷: خط ۸۷:
* آخوند خراسانی، کفایة الاصول، قم، مجمع الفکر الاسلامی، بی‌تا.
* آخوند خراسانی، کفایة الاصول، قم، مجمع الفکر الاسلامی، بی‌تا.
* السید محمود، الهاشمی الشاهرودی، بحوث فی علم الاصول، قم، مرکز الغدیر للدراسات الإسلامیة، ۱۴۱۷ق.
* السید محمود، الهاشمی الشاهرودی، بحوث فی علم الاصول، قم، مرکز الغدیر للدراسات الإسلامیة، ۱۴۱۷ق.
* النجفی، محمد حسن، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، بیروت، دار إحياء التراث العربی، ۱۲۶۲ش.  
* النجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، بیروت،‌دار إحیاء التراث العربی، ۱۲۶۲ش.  
* جوان، عبدالله، [https://jfiqh.um.ac.ir/article_42474_4e868a90271201959f24963778b3a1a8.pdf «پژوهشی در اسناد و اعتبار حدیث رفع»]، در فصلنامه علمی فقه و اصول، خرداد۱۴۰۱ش.
* جوان، عبدالله، [https://jfiqh.um.ac.ir/article_42474_4e868a90271201959f24963778b3a1a8.pdf «پژوهشی در اسناد و اعتبار حدیث رفع»]، در فصلنامه علمی فقه و اصول، خرداد۱۴۰۱ش.
* حرّ عاملی، محمد حسن، وسائل الشيعه، قم، الاسلامیه، بی‌تا.
* حرّ عاملی، محمد حسن، وسائل الشیعه، قم، الاسلامیه، بی‌تا.
* خمینی، سید حسن، حدیث رفع، در پژوهشنامه متین، شماره ۴۷، تابستان ۱۳۸۹ش.
* خمینی، سید حسن، حدیث رفع، در پژوهشنامه متین، شماره ۴۷، تابستان ۱۳۸۹ش.
* خوئی، ابوالقاسم، مصباح الاصول، (مقرر: محمد سرور واعظ‌الحسینی) قم، مکتبة الداوری، ۱۳۸۰ش.
* خوئی، ابوالقاسم، مصباح الاصول، (مقرر: محمد سرور واعظ‌الحسینی) قم، مکتبة الداوری، ۱۳۸۰ش.
خط ۹۵: خط ۹۵:
* طارمی راد، حدیث رفع، در دانشنامه جهان اسلام، تهران،‌ موسسه فرهنگی هنری کتاب مرجع، ۱۳۸۷ش.  
* طارمی راد، حدیث رفع، در دانشنامه جهان اسلام، تهران،‌ موسسه فرهنگی هنری کتاب مرجع، ۱۳۸۷ش.  
* قنبری شیخ بانی، حسن، و قنبری شیخ بانی، محمدتقی، «بازکاوی حدیث رفع»، در جستارهای فقهی و اصولی، شماره ۲۵، زمستان۱۴۰۰ش.  
* قنبری شیخ بانی، حسن، و قنبری شیخ بانی، محمدتقی، «بازکاوی حدیث رفع»، در جستارهای فقهی و اصولی، شماره ۲۵، زمستان۱۴۰۰ش.  
* نجفی، محمد حسن،‌ جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ۱۳۶۲ش.
* نجفی، محمد حسن،‌ جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ۱۳۶۲ش.
{{پایان}}
{{پایان}}
{{احادیث مشهور}}
{{احادیث مشهور}}
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵

ویرایش