دروغ مصلحتآمیز: تفاوت میان نسخهها
←در روایات
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
مشهورترین [[حدیث|حدیثی]] که دلالت بر جواز دروغگویی در این موارد دارد، این حدیث [[امام صادق(ع)]] است: | مشهورترین [[حدیث|حدیثی]] که دلالت بر جواز دروغگویی در این موارد دارد، این حدیث [[امام صادق(ع)]] است: | ||
:::در مورد هر دروغی روزی از گویندهاش سؤال میشود مگر در مورد سه دروغ: مردی که در جنگ حیله میکند...، مردی که بین دو نفر را اصلاح میکند...، و مردی که به اهل خانهاش وعدهای میدهد که قصد انجامش را ندارد.<ref>اترک، «معنای دروغ مصلحتآمیز»، ص۱۱، به نقل از کلینی، الکافی، ۱۴۱۶ق، ج۲، ۳۴۲.</ref> در روایت دیگری امام صادق(ع) فرمود: سخن بر سه گونه است: راست، و دروغ، و اصلاح ميان مردم، و در توضیح قسم سوم فرمود: اصلاح میان مردم این است که از كسى سخنى در بارۀ ديگرى میشنوى که اگر آن سخن به او برسد بد دل مىشود، تو با او را ديدار میكنى و به او میگوئى: از فلانى شنیدم كه در بارۀ خوبى تو چنین و چنان میگفت، بر خلاف آنچه شنيدهاى. <ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۴۱.</ref> در روایت دیگری امام صادق(ع) دو نمونه از دروغ برای اصلاح از قرآن را معرفی کرده است نخست سخن یوسف به برادارنش است که به آنها پس از آنکه جام آبخوری مخصوص پادشاه را در بارشان قرار داد گفت شما سارق هستید. فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ [[سوره یوسف]] آیه۷۰ پس هنگامى كه آنان را به خوار و بارشان مجهز كرد، آبخورى را در بار برادرش نهاد. سپس [به دستور او] نداكنندهاى بانگ درداد: «اى كاروانيان، قطعاً شما دزد هستيد.» سخن [[یوسف]] به قصد اصلاح بوده است و گاهى صحنهسازى براى كشف ماجرايى جايز است و براى مصالح مهمتر، نسبت دادن سارق به بىگناهى كه از قبل توجيه شده باشد، مانعى ندارد. <ref>قرائتی، تفسیرنور، ۱۳۸۳ش، ج۴، ص۲۵۳.</ref> مورد دوم سخن [[ابراهیم]] به بت پرستان که چون دیدند بتهای کوچک شکسته شده و تبر در دست بت بزرگ است به آنان گفت این بتها را بت بزرگ شکسته است. | :::در مورد هر دروغی روزی از گویندهاش سؤال میشود مگر در مورد سه دروغ: مردی که در جنگ حیله میکند...، مردی که بین دو نفر را اصلاح میکند...، و مردی که به اهل خانهاش وعدهای میدهد که قصد انجامش را ندارد.<ref>اترک، «معنای دروغ مصلحتآمیز»، ص۱۱، به نقل از کلینی، الکافی، ۱۴۱۶ق، ج۲، ۳۴۲.</ref> در روایت دیگری امام صادق(ع) فرمود: سخن بر سه گونه است: راست، و دروغ، و اصلاح ميان مردم، و در توضیح قسم سوم فرمود: اصلاح میان مردم این است که از كسى سخنى در بارۀ ديگرى میشنوى که اگر آن سخن به او برسد بد دل مىشود، تو با او را ديدار میكنى و به او میگوئى: از فلانى شنیدم كه در بارۀ خوبى تو چنین و چنان میگفت، بر خلاف آنچه شنيدهاى. <ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۴۱.</ref> در روایت دیگری [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] دو نمونه از دروغ برای اصلاح از قرآن را معرفی کرده است نخست سخن یوسف به برادارنش است که به آنها پس از آنکه جام آبخوری مخصوص پادشاه را در بارشان قرار داد گفت شما سارق هستید. فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ [[سوره یوسف]] آیه۷۰ پس هنگامى كه آنان را به خوار و بارشان مجهز كرد، آبخورى را در بار برادرش نهاد. سپس [به دستور او] نداكنندهاى بانگ درداد: «اى كاروانيان، قطعاً شما دزد هستيد.» سخن [[یوسف]] به قصد اصلاح بوده است و گاهى صحنهسازى براى كشف ماجرايى جايز است و براى مصالح مهمتر، نسبت دادن سارق به بىگناهى كه از قبل توجيه شده باشد، مانعى ندارد. <ref>قرائتی، تفسیرنور، ۱۳۸۳ش، ج۴، ص۲۵۳.</ref> مورد دوم سخن [[ابراهیم]] به بت پرستان که چون دیدند بتهای کوچک شکسته شده و تبر در دست بت بزرگ است به آنان گفت این بتها را بت بزرگ شکسته است. | ||
قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَٰذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ كَانُوا يَنْطِقُونَ [[سوره انبیا]] آیه ۶۳گفت: «[نه] بلكه آن را اين بزرگترشان كرده است، اگر سخن مىگويند از آنها بپرسيد.» حضرت فرمود این سخن ابراهیم برای اصلاح مردم است تا بفهمند که کاری از دست بتها ساخته نیست. <ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۴۱-۳۴۲. | قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَٰذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ كَانُوا يَنْطِقُونَ [[سوره انبیا]] آیه ۶۳گفت: «[نه] بلكه آن را اين بزرگترشان كرده است، اگر سخن مىگويند از آنها بپرسيد.» حضرت فرمود این سخن ابراهیم برای اصلاح مردم است تا بفهمند که کاری از دست بتها ساخته نیست. <ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۴۱-۳۴۲. | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
همچنین برخی دیگر از روایات بر جواز [[قسم|قَسَم]] کاذب برای حفظ مال خود یا برادر دینی دارد. مانند صحیحۀ [[اسماعیل بن سعد اشعری]] از [[امام رضا(ع)]] که میگوید: | همچنین برخی دیگر از روایات بر جواز [[قسم|قَسَم]] کاذب برای حفظ مال خود یا برادر دینی دارد. مانند صحیحۀ [[اسماعیل بن سعد اشعری]] از [[امام رضا(ع)]] که میگوید: | ||
:::از امام رضا(ع) در مورد مردی پرسیدند که سلطان جائر او را به قسم خوردن بر طلاق زنش یا چیز دیگر مجبور میکند و او به دروغ قسم میخورد. امام پاسخ دادند اشکالی ندارد؛ باز در مورد مردی پرسیدند که از ترس آن که سلطان مالش را بگیرد، [[قسم دروغ]] میخورد که چیزی ندارد تا مالش را نجات بدهد. امام پاسخ دادند اشکالی ندارد؛ از امام پرسیدند آیا انسان میتواند بر مال برادرش قسم دروغ بخورد آنگونه که بر مال خودش قسم میخورد؟ امام پاسخ دادند بله.<ref>اترک، «معنای دروغ مصلحتآمیز»، ص۱۲-۱۳ به نقل از: حر عاملی، ج۲۳، ۲۲۴</ref> | :::از امام رضا(ع) در مورد مردی پرسیدند که سلطان جائر او را به قسم خوردن بر [[طلاق]] زنش یا چیز دیگر مجبور میکند و او به دروغ [[سوگند|قسم]] میخورد. امام پاسخ دادند اشکالی ندارد؛ باز در مورد مردی پرسیدند که از ترس آن که سلطان مالش را بگیرد، [[قسم دروغ]] میخورد که چیزی ندارد تا مالش را نجات بدهد. امام پاسخ دادند اشکالی ندارد؛ از امام پرسیدند آیا انسان میتواند بر مال برادرش قسم دروغ بخورد آنگونه که بر مال خودش قسم میخورد؟ امام پاسخ دادند بله.<ref>اترک، «معنای دروغ مصلحتآمیز»، ص۱۲-۱۳ به نقل از: حر عاملی، ج۲۳، ۲۲۴</ref> | ||
و روایت سکونی از [[حضرت علی(ع)]] که میفرمایند: {{حدیث|إحلف بِالله کاذباً و أنجِ أخاکَ مِن القَتل|ترجمه=قسم دروغ به خدا بخور و برادرت را از کشته شدن نجات بده}}<ref>اترک، «معنای دروغ مصلحتآمیز»، ص۱۳ به نقل از شیخ طوسی، ۱۳۶۵ش، ج۸، ۳۰۰</ref> | و روایت سکونی از [[حضرت علی(ع)]] که میفرمایند: {{حدیث|إحلف بِالله کاذباً و أنجِ أخاکَ مِن القَتل|ترجمه=قسم دروغ به خدا بخور و برادرت را از کشته شدن نجات بده}}<ref>اترک، «معنای دروغ مصلحتآمیز»، ص۱۳ به نقل از شیخ طوسی، ۱۳۶۵ش، ج۸، ۳۰۰</ref> | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
'''به خاطر مصلحت و دفع مفسده''' | '''به خاطر مصلحت و دفع مفسده''' | ||
برخی از روایات نیز به طور مطلق بر جواز دروغگویی به خاطر مصلحت یا دفع مفسده دلالت دارند. در وصایای [[رسول اکرم(ص)]] به حضرت [[علی(ع)]] آمده است {{حدیث|یاعلیّ إنّ الله أحبَّ الکَذِبَ فی الصَّلاح و أبغَضَ الصِّدقَ فی الفَساد...}}<ref>اترک، معنای دروغ مصلحتآمیز، ص۱۳؛ نقل از: حر عاملی، ج۱۲، ۲۵۲</ref> | برخی از روایات نیز به طور مطلق بر جواز دروغگویی به خاطر مصلحت یا دفع مفسده دلالت دارند. در وصایای [[رسول اکرم(ص)]] به حضرت [[علی(ع)]] آمده است {{حدیث|یاعلیّ إنّ الله أحبَّ الکَذِبَ فی الصَّلاح و أبغَضَ الصِّدقَ فی الفَساد... ای علی! خداوند دروغ گفتن برای اصلاح را دوست دارد ولی راستگویی به قصد فساد و تباهی را دشمن میدارد.}}<ref>اترک، معنای دروغ مصلحتآمیز، ص۱۳؛ نقل از: حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ۲۵۲</ref> | ||
برخی ار فقهاء معتقد به ضعف این [[حدیث]] هستند.<ref>اترک، «معنای دروغ مصلحتآمیز»، ص۱۳ به نقل از: امام خمینی، المکاسب المحرمة، ۱۴۱۰ق، ۹۲؛ یثربی، المدارج الفقهیه المکاسب المحرمه، ۱۳۸۶ش، ج۲، ۷۹ – ۸۱</ref> ولی فارغ از بحث سندی، به نظر میرسد باید این روایت و روایات مشابه، که دروغگویی را به طور مطلق برای جلب مصلحت و دفع فساد تجویز میکنند، به قرینۀ روایات [[خبر مستفیض|مستفیض]] و [[حدیث صحیح|خبر صحیح]] دیگر که دروغگویی را فقط برای اصلاح بین مردم تجویز میکنند، حمل بر معنای مقید شوند. یعنی باید واژۀ «صلاح» را در این دسته از روایات، اصلاح بین مردم معنا بکنیم.<ref>اترک، «معنای دروغ مصلحتآمیز»، ص۱۳.</ref> | برخی ار فقهاء معتقد به ضعف این [[حدیث]] هستند.<ref>اترک، «معنای دروغ مصلحتآمیز»، ص۱۳ به نقل از: امام خمینی، المکاسب المحرمة، ۱۴۱۰ق، ۹۲؛ یثربی، المدارج الفقهیه المکاسب المحرمه، ۱۳۸۶ش، ج۲، ۷۹ – ۸۱</ref> ولی فارغ از بحث سندی، به نظر میرسد باید این روایت و روایات مشابه، که دروغگویی را به طور مطلق برای جلب مصلحت و دفع فساد تجویز میکنند، به قرینۀ روایات [[خبر مستفیض|مستفیض]] و [[حدیث صحیح|خبر صحیح]] دیگر که دروغگویی را فقط برای اصلاح بین مردم تجویز میکنند، حمل بر معنای مقید شوند. یعنی باید واژۀ «صلاح» را در این دسته از روایات، اصلاح بین مردم معنا بکنیم.<ref>اترک، «معنای دروغ مصلحتآمیز»، ص۱۳.</ref> |