پرش به محتوا

صحابه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۱ اوت ۲۰۲۳
تمیزکاری
جز (جایگزینی متن - '== پانویس ==↵{{پانویس|۲}}' به '== پانویس == {{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشت‌ها}}')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
(تمیزکاری)
خط ۱: خط ۱:
'''صَحابَه''' به مسلمانانی گفته می‌شود که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله |پیامبر اکرم(ص)]] را ملاقات کرده و تا پایان عمر به او [[ایمان]] داشته‌اند. برای زنان نیز تعبیر '''صحابیات''' به کار رفته است.<br>
'''صَحابَه''' به [[مسلمان]]انی گفته می‌شود که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله |پیامبر اکرم(ص)]] را ملاقات کرده و تا پایان عمر به او [[ایمان]] داشته‌اند. برای زنان نیز تعبیر '''صحابیات''' به کار رفته است.<br>
شمار صحابه پیامبر(ص) را بیش از ۱۰۰ هزار نفر دانسته‌اند. بنابر اعتقاد [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]، همه صحابه [[عدالت (فقه)|عادل]] بوده‌اند و چنانچه عملی خلاف عدالت از آنان سر زده باشد، به سبب خطای در [[اجتهاد]] بوده است؛ ولی از نظرگاه [[شیعه]]، صحابه از این لحاظ با دیگر [[مسلمان |مسلمانان]] فرقی ندارند و [[عدالت]] هر یک از آنها باید به طریق معتبر ثابت شود. برای زنان نیز تعبیر '''صحابیات''' به کار رفته است.
شمار صحابه پیامبر(ص) را بیش از ۱۰۰ هزار نفر دانسته‌اند. بنابر اعتقاد [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]، همه صحابه [[عدالت (فقه)|عادل]] بوده‌اند و چنانچه عملی خلاف عدالت از آنان سر زده باشد، به سبب خطای در [[اجتهاد]] بوده است؛ ولی از نظرگاه [[شیعه]]، صحابه از این لحاظ با دیگر [[مسلمان |مسلمانان]] فرقی ندارند و [[عدالت]] هر یک از آنها باید به طریق معتبر ثابت شود. برای زنان نیز تعبیر '''صحابیات''' به کار رفته است.


== مفهوم‌شناسی==
== مفهوم‌شناسی==
صحابی به کسی گفته می‌شود که با [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله |پیامبر اسلام(ص)]] ملاقات کرده و هنگامی که از دنیا رفته، همچنان به او [[ایمان]] داشته و [[مسلمان]] بوده است.<ref>ابن‌ حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۵۸.</ref> منظور از ملاقات، اعم از دیدار، همنشینی، همراهی و رسیدن یکی به دیگری است، هرچند با هم سخن نگفته باشند و مثلا به واسطه نابینایی، پیامبر(ص) را ندیده باشد.<ref>شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ۱۴۰۸ق، ص۳۳۹.</ref> برخی، قیدها و شروطی مانند: «طولانی بودن همنشینی با پیامبر(ص)»، «حفظ [[حدیث|روایت]] از او» و «جنگیدن و [[شهادت]] در رکاب او» را به تعریف مذکور افزوده‌اند؛ ولی آنچه نزد علما پذیرفته شده، همان تعریف نخست است.<ref>رجوع کنید به: ابن‌ حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۵۹.</ref>
صحابی به کسی گفته می‌شود که با [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله |پیامبر اسلام(ص)]] ملاقات کرده و هنگامی که از دنیا رفته، همچنان به او [[ایمان]] داشته و [[مسلمان]] بوده است.<ref>ابن‌ حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۵۸.</ref> منظور از ملاقات، اعم از دیدار، همنشینی، همراهی و رسیدن یکی به دیگری است، هرچند با هم سخن نگفته باشند و مثلا به واسطه نابینایی، پیامبر(ص) را ندیده باشد.<ref>شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ۱۴۰۸ق، ص۳۳۹.</ref> برخی، قیدها و شروطی مانند: «طولانی بودن همنشینی با پیامبر(ص)»، «حفظ [[حدیث|روایت]] از او» و «جنگیدن و [[شهادت]] در رکاب او» را به تعریف مذکور افزوده‌اند؛ ولی آنچه نزد علما پذیرفته شده، همان تعریف نخست است.<ref>رجوع کنید به: ابن‌ حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۵۹.</ref>


بنابر گزارش برخی منابع، هنگام وفات پیامبر(ص)، شمار صحابه وی ۱۱۴ هزار نفر بوده است.<ref>شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ۱۴۰۸ق، ص۳۴۵.</ref> تشخیص صحابی بودن شخص، از طریق [[تواتر]]، [[خبر واحد#خبر مُستَفیض|استفاضه]]، [[شهرت]] و [[خبر ثقه]] است.<ref>شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ۱۴۰۸ق، صص۳۴۲-۳۴۳.</ref>
بنابر گزارش برخی منابع، هنگام وفات پیامبر(ص)، شمار صحابه وی ۱۱۴ هزار نفر بوده است.<ref>شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ۱۴۰۸ق، ص۳۴۵.</ref> تشخیص صحابی بودن شخص، از طریق [[تواتر]]، [[خبر واحد#خبر مُستَفیض|استفاضه]]، [[شهرت]] و [[خبر ثقه]] است.<ref>شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ۱۴۰۸ق، صص۳۴۲-۳۴۳.</ref>
<br /> کسانی را که در سن کودکی توفیق درک پیامبر(ص) را داشته‌اند، صحابه صغار(کوچک و کم سن) و به زنان نیز صحابیات می‌گویند.<ref>ابن‌ حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۷، ص۶۷۹؛ ج۸، ص۱۱۳.</ref>
<br /> کسانی را که در سن کودکی توفیق درک پیامبر(ص) را داشته‌اند، صحابه صغار(کوچک و کم سن) و به زنان نیز صحابیات می‌گویند.<ref>ابن‌ حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۷، ص۶۷۹؛ ج۸، ص۱۱۳.</ref>«الصحابه» کلمه‌ای عربی و جمع «الصاحب» است و این ماده در معنای همنشینی، رفاقت، دوستی و یاری به کار می‌رود.<ref>بستانی، فرهنگ ابجدی، ۱۳۷۵ش، ص۵۴۴.</ref>
 
«الصحابه» کلمه‌ای عربی و جمع «الصاحب» است و این ماده در معنای همنشینی، رفاقت، دوستی و یاری به کار می‌رود.<ref>بستانی، فرهنگ ابجدی، ۱۳۷۵ش، ص۵۴۴.</ref>
 
== دوره صحابه ==
== دوره صحابه ==
با توجه به اینکه برخی از صحابه تا حدود سال ۱۰۰ قمری زیسته‌اند، دوره صحابه را از زمان رحلت پیامبر(ص) تا حدود پایان [[قرن اول هجری قمری|قرن اول]] دانسته‌اند.<ref>شهابی، ادوار فقه، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۳۹۲.</ref> آخرین صحابی‌ای که در [[کوفه]] از دنیا رفته، [[عبدالله بن ابی اوفی]] ([[سال ۸۶ هجری قمری|۸۶ق]])، و آخرین کسی که در [[مدینه]] وفات یافته، [[سهل بن سعد ساعدی]] ([[سال ۹۱ هجری قمری|۹۱ق]].) در ۱۰۰ سالگی، و آخرین کس که در [[بصره]] درگذشته، [[انس بن مالک]] در سال [[سال ۹۱ هجری قمری|۹۱ق]] یا [[سال ۹۳ هجری قمری|۹۳ق]] بوده است. آخرین صحابی که در [[شام]] وفات کرده نیز [[عبدالله بن یسر]] در سال ۸۸ قمری بوده است.<ref>شهابی، ادوار فقه، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۳۹۳.</ref>
با توجه به اینکه برخی از صحابه تا حدود [[سال ۱۰۰ هجری قمری|سال ۱۰۰ قمری]] زیسته‌اند، دوره صحابه را از زمان رحلت پیامبر(ص) تا حدود پایان [[قرن اول هجری قمری]] دانسته‌اند.<ref>شهابی، ادوار فقه، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۳۹۲.</ref> آخرین صحابی‌ای که در [[کوفه]] از دنیا رفته، [[عبدالله بن ابی اوفی]] ([[سال ۸۶ هجری قمری|۸۶ق]])، و آخرین کسی که در [[مدینه]] وفات یافته، [[سهل بن سعد ساعدی]] ([[سال ۹۱ هجری قمری|۹۱ق]].) در ۱۰۰ سالگی، و آخرین کس که در [[بصره]] درگذشته، [[انس بن مالک]] در سال [[سال ۹۱ هجری قمری|۹۱ق]] یا [[سال ۹۳ هجری قمری|۹۳ق]] بوده است. آخرین صحابی که در [[شام]] وفات کرده نیز [[عبدالله بن یسر]] در سال ۸۸ قمری بوده است.<ref>شهابی، ادوار فقه، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۳۹۳.</ref>


در بین افرادی که پیامبر(ص) را دیده‌اند، آخرین تاریخ درگذشت برای [[عامر بن واثلة|عامر بن واثله]] ثبت شده است.<ref>ابن‌ حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۲۴۳.</ref> او در دولت [[مختار بن ابی‌عبید ثقفی |مختار بن ابی عبید ثقفی]] پرچمدار بوده و بعد از سال ۱۰۰ قمری درگذشته است.<ref>شهابی، ادوار فقه، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۳۹۳.</ref>
در بین افرادی که پیامبر(ص) را دیده‌اند، آخرین تاریخ درگذشت برای [[عامر بن واثلة]] ثبت شده است.<ref>ابن‌ حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۲۴۳.</ref> او در دولت [[مختار بن ابی‌عبید ثقفی]] پرچمدار بوده و بعد از [[سال ۱۰۰ هجری قمری|سال ۱۰۰ قمری]] درگذشته است.<ref>شهابی، ادوار فقه، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۳۹۳.</ref>


== صحابه‌نگاری ==
== صحابه‌نگاری ==
دانش صحابه‌نگاری، در [[قرن اول هجری قمری|قرن نخست هجری]] با فهرست‌نویسی و با عنوان تسمیه یا اسماء آغاز شد. تسمیه‌نویسی، در حقیقت شاخه‌ای از علم نسب یا حداقل برگرفته از آن است که در فرهنگ [[جاهلیت|جاهلی]] وجود داشت. از این رو، تبیین نام و مشخصات فردی و قبیله‌ای اصحاب اهمیت می‌یافت. به عبارتی، صحابه‌نگاری در واقع معجم‌نویسی صحابه بود. زمانی که سیره‌نویسی آغاز شد، کار فهرست‌نویسی از اشخاص به دلیل مشارکت آنها در جنگ‌ها، تعداد شهدا و کشته‌های هر قبیله و مسائلی از این قبیل، آغاز شد. مثلا بحث از اینکه چه کسانی در [[بیعت عقبه]] اول یا دوم شرکت داشتند، یا چه کسانی در [[غزوه بدر|جنگ بدر]] [[شهادت |شهید]] شدند. این فهرست‌ها را در [[سیره ابن اسحاق]] و مغازی موسی بن عقبه مشاهده می‌کنیم.<ref>هدایت‌پناه، دانش صحابه‌نگاری، ص۵.</ref>
دانش صحابه‌نگاری، در [[قرن اول هجری قمری]] با فهرست‌نویسی و با عنوان تسمیه یا اسماء آغاز شد. تسمیه‌نویسی، در حقیقت شاخه‌ای از علم نسب یا حداقل برگرفته از آن است که در فرهنگ [[جاهلیت|جاهلی]] وجود داشت. از این رو، تبیین نام و مشخصات فردی و قبیله‌ای اصحاب اهمیت می‌یافت. به عبارتی، صحابه‌نگاری در واقع معجم‌نویسی صحابه بود. زمانی که سیره‌نویسی آغاز شد، کار فهرست‌نویسی از اشخاص به دلیل مشارکت آنها در جنگ‌ها، تعداد شهدا و کشته‌های هر قبیله و مسائلی از این قبیل، آغاز شد. مثلا بحث از اینکه چه کسانی در [[بیعت عقبه]] اول یا دوم شرکت داشتند، یا چه کسانی در [[غزوه بدر|جنگ بدر]] [[شهادت |شهید]] شدند. این فهرست‌ها را در [[سیره ابن اسحاق]] و مغازی موسی بن عقبه مشاهده می‌کنیم.<ref>هدایت‌پناه، دانش صحابه‌نگاری، ص۵.</ref>


فهرست‌نویسی صحابه، با آنچه از قبل در تسمیه‌نویسی بود، متفاوت شد و به عبارتی متحول و مستقل گردید. بخش قابل توجه کتاب‌هایی که در تراجم راویان احادیث با عناوین طبقات و تاریخ نوشته شده، به فهرست نام صحابه اختصاص دارد. واقدی پیشگام چنین تألیفاتی است. گرچه کتاب الطبقات او موجود نیست، ولی کاتب و شاگرد او، ابن سعد، با تألیف [[الطبقات الکبری]]، بسیاری از مطالب او را آورده است. ابن سعد در این کتاب با عنوان تسمیه از بیشتر اصحاب نام برده. گرچه تنظیم نام افراد، با شیوه الفبایی متفاوت است که بعدها پدید آمده و در طبقات، رنگ جغرافیایی و محلی دارد؛ مانند نام‌های صحابه‌ای که در [[مکه]] ساکن شدند، یا در [[طائف]] و....<ref>هدایت‌پناه، دانش صحابه‌نگاری، ص۶.</ref>
فهرست‌نویسی صحابه، با آنچه از قبل در تسمیه‌نویسی بود، متفاوت شد و به عبارتی متحول و مستقل گردید. بخش قابل توجه کتاب‌هایی که در تراجم راویان احادیث با عناوین طبقات و تاریخ نوشته شده، به فهرست نام صحابه اختصاص دارد. واقدی پیشگام چنین تألیفاتی است. گرچه کتاب الطبقات او موجود نیست، ولی کاتب و شاگرد او، ابن سعد، با تألیف [[الطبقات الکبری]]، بسیاری از مطالب او را آورده است. ابن سعد در این کتاب با عنوان تسمیه از بیشتر اصحاب نام برده. گرچه تنظیم نام افراد، با شیوه الفبایی متفاوت است که بعدها پدید آمده و در طبقات، رنگ جغرافیایی و محلی دارد؛ مانند نام‌های صحابه‌ای که در [[مکه]] ساکن شدند، یا در [[طائف]] و....<ref>هدایت‌پناه، دانش صحابه‌نگاری، ص۶.</ref>


در کنار اینگونه کتاب‌ها، آثار مستقلی نیز با عنوان تسمیه یا اسماء نوشته شد که قدیمی‌ترین و نخستین کتاب به این نام، از آن [[عبیدالله بن ابی‌رافع |عبیدالله بن ابی رافع]]، کاتب [[امام علی علیه‌السلام |امام علی]](ع) است که «تسمیة من شهد مع امیرالمؤمنین(ع) علی بن ابی طالب الجمل و صفین و النهروان» نام دارد. اصل این کتاب از بین رفته، ولی [[قاضی نعمان مغربی|قاضی نعمان مصری]]، آن را در کتاب خود، [[شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار (کتاب)|شرح الاخبار]] آورده است.<ref>هدایت‌پناه، دانش صحابه‌نگاری، ص۶.</ref>
در کنار اینگونه کتاب‌ها، آثار مستقلی نیز با عنوان تسمیه یا اسماء نوشته شد که قدیمی‌ترین و نخستین کتاب به این نام، از آن [[عبیدالله بن ابی‌رافع]]، کاتب [[امام علی علیه‌السلام |امام علی(ع)]] است که «تسمیة من شهد مع امیرالمؤمنین(ع) علی بن ابی طالب الجمل و صفین و النهروان» نام دارد. اصل این کتاب از بین رفته، ولی [[قاضی نعمان مغربی]]، آن را در کتاب خود، [[شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار (کتاب)|شرح الاخبار]] آورده است.<ref>هدایت‌پناه، دانش صحابه‌نگاری، ص۶.</ref>


مجموعه‌های بزرگتر صحابه‌نگاری با عنوان‌های «معرفة الصحابة و معجم الصحابة» نگاشته شد. در قرن سوم علی بن مدینی (م [[سال ۲۳۴ هجری قمری|۲۳۴ق]])، حلوانی حسن بن علی (م [[سال ۲۴۲ هجری قمری|۲۴۲ق]])، عَبّاد بن یعقوب رَواجنی (م [[سال ۲۵۰ هجری قمری|۲۵۰]] یا [[سال ۲۷۱ هجری قمری|۲۷۱]])، عَبدان، ابومحمد عبدالله بن محمد بن عیسی مروزی (م [[سال ۲۹۳ هجری قمری|۲۹۳ق]]) و در ابتدای قرن چهارم ابومنصور باوَردی کتاب‌های خود را با عنوان معرفة الصحابة نوشته‌اند. نخستین کتاب در این باره با عنوان معجم الصحابة، از ابویعلی موصلی (م [[سال ۳۰۷ هجری قمری|۳۰۷ق]]) است.<ref>هدایت‌پناه، دانش صحابه‌نگاری، ص۸و۹.</ref>
مجموعه‌های بزرگتر صحابه‌نگاری با عنوان‌های «معرفة الصحابة و معجم الصحابة» نگاشته شد. در قرن سوم علی بن مدینی (م [[سال ۲۳۴ هجری قمری|۲۳۴ق]])، حلوانی حسن بن علی (م [[سال ۲۴۲ هجری قمری|۲۴۲ق]])، عَبّاد بن یعقوب رَواجنی (م [[سال ۲۵۰ هجری قمری|۲۵۰]] یا [[سال ۲۷۱ هجری قمری|۲۷۱]])، عَبدان، ابومحمد عبدالله بن محمد بن عیسی مروزی (م [[سال ۲۹۳ هجری قمری|۲۹۳ق]]) و در ابتدای قرن چهارم ابومنصور باوَردی کتاب‌های خود را با عنوان معرفة الصحابة نوشته‌اند. نخستین کتاب در این باره با عنوان معجم الصحابة، از ابویعلی موصلی (م [[سال ۳۰۷ هجری قمری|۳۰۷ق]]) است.<ref>هدایت‌پناه، دانش صحابه‌نگاری، ص۸و۹.</ref>
خط ۳۰: خط ۲۵:
== نظریه عدالت صحابه ==
== نظریه عدالت صحابه ==
{{اصلی|نظریه عدالت صحابه}}
{{اصلی|نظریه عدالت صحابه}}
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول = پیامبر(ص):{{سخ}}'''«'''[در روز قیامت] مردانی از امتم آورده و به دوزخ برده می‌شوند. من می‌گویم: پروردگارا! [اینان] اصحاب منند. پس گفته می‌شود: تو نمی‌دانی که پس از تو چه کردند. پس من همان را می‌گویم که بنده نیکوکار [یعنی حضرت عیسی(ع)] گفت: «و تا وقتی در میانشان بودم بر آنان گواه بودم. پس چون روح مرا گرفتی، تو خود بر آنان نگهبان بودی، و تو بر هر چیز گواهی. اگر عذابشان کنی، آنان بندگان تواند و اگر بر ایشان ببخشایی تو خود توانا و حکیمی.» ([[سوره مائده]]، آیات ۱۱۸-۱۱۷). پس به من گفته می‌شود: از هنگامی که تو از آنها جدا شدی دائما به عقب برگشتند.'''»'''|تاریخ بایگانی| منبع = <small>الحمیدی، الجمع بین الصحیحین البخاری و مسلم، ۱۴۱۹ق، ج۲، صص ۵۰-۵۱.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۴px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول = [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]:{{سخ}}'''«'''[در روز قیامت] مردانی از امتم آورده و به دوزخ برده می‌شوند. من می‌گویم: پروردگارا! [اینان] اصحاب منند. پس گفته می‌شود: تو نمی‌دانی که پس از تو چه کردند. پس من همان را می‌گویم که بنده نیکوکار [یعنی حضرت عیسی(ع)] گفت: «و تا وقتی در میانشان بودم بر آنان گواه بودم. پس چون روح مرا گرفتی، تو خود بر آنان نگهبان بودی، و تو بر هر چیز گواهی. اگر عذابشان کنی، آنان بندگان تواند و اگر بر ایشان ببخشایی تو خود توانا و حکیمی.» ([[سوره مائده]]، آیات ۱۱۸-۱۱۷). پس به من گفته می‌شود: از هنگامی که تو از آنها جدا شدی دائما به عقب برگشتند.'''»'''|تاریخ بایگانی| منبع = <small>الحمیدی، الجمع بین الصحیحین البخاری و مسلم، ۱۴۱۹ق، ج۲، صص ۵۰-۵۱.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۴px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}


اهل سنت (جز عده‌ای اندک که ابن‌حجر آنها را [[بدعت|مبتدعه]] خوانده) بر این باورند که همه صحابه عادل هستند.<ref>ابن‌ حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۶۲.</ref> به ظاهر برخی از علمای اهل سنت این نظریه را نپذیرفته‌اند. بنابراین نمی‌توان گفت همه اهل سنت قائل به این نظریه هستند.<ref>امین، اعیان الشیعة،‌ دار التعارف، ج۱، ص۱۱۳.</ref> مثلا [[ابن ابی الحدید]] (سنی معتزلی) راجع به برپاکنندگان [[جنگ جمل]] می‌گوید:
[[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] (جز عده‌ای اندک که ابن‌حجر آنها را [[بدعت|مبتدعه]] خوانده) بر این باورند که همه صحابه عادل هستند.<ref>ابن‌ حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۶۲.</ref> به ظاهر برخی از علمای اهل سنت این نظریه را نپذیرفته‌اند. بنابراین نمی‌توان گفت همه اهل سنت قائل به این نظریه هستند.<ref>امین، اعیان الشیعة،‌ دار التعارف، ج۱، ص۱۱۳.</ref> مثلا [[ابن ابی الحدید]] (سنی معتزلی) راجع به برپاکنندگان [[جنگ جمل]] می‌گوید:
::«همه اینها از نظر یاران [[معتزله|معتزلی]] ما نابودند به جز [[عائشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر]]؛ زیرا این سه نفر [[توبه]] کردند و بدون توبه، حکم اینها نیز به خاطر اصرارشان بر [[بغی]]، دوزخ است.»
::«همه اینها از نظر یاران [[معتزله|معتزلی]] ما نابودند به جز [[عائشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر]]؛ زیرا این سه نفر [[توبه]] کردند و بدون توبه، حکم اینها نیز به خاطر اصرارشان بر [[بغی]]، دوزخ است.»


confirmed، templateeditor
۱۱٬۵۴۹

ویرایش