دروغ مصلحتآمیز: تفاوت میان نسخهها
←ذاتی یا اعتباری بودن قبح دروغ در کلام اسلامی
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
== ذاتی یا اعتباری بودن قبح دروغ در کلام اسلامی == | == ذاتی یا اعتباری بودن قبح دروغ در کلام اسلامی == | ||
هر چند موضوع دروغ در اصل متعلق به حوزۀ اخلاق است، ولی [[علم کلام|متکلمان اسلامی]] نیز ذیل مباحث مربوط به [[حسن و قبح|حسن و قبح عقلی و شرعی]] – که یکی از مسائل فلسفۀ اخلاق است – به موضوع دروغ پرداختهاند. متکلمان اسلامی معمولاً در بیان دیدگاه [[امامیه]] و [[معتزله (اصول مذهب)|معتزله]] بر حسن و قبح عقلی، مثال دروغ را بیان میکنند که عقل انسان به طور بدیهی حسن راستگویی نافع و قبح دروغگویی ضارّ را درک میکند و برای درک آن نیازی به شرع ندارد.<ref>اترک، «چیستی دروغ»، | هر چند موضوع دروغ در اصل متعلق به حوزۀ اخلاق است، ولی [[علم کلام|متکلمان اسلامی]] نیز ذیل مباحث مربوط به [[حسن و قبح|حسن و قبح عقلی و شرعی]] – که یکی از مسائل فلسفۀ اخلاق است – به موضوع دروغ پرداختهاند. متکلمان اسلامی معمولاً در بیان دیدگاه [[امامیه]] و [[معتزله (اصول مذهب)|معتزله]] بر حسن و قبح عقلی، مثال دروغ را بیان میکنند که عقل انسان به طور بدیهی حسن راستگویی نافع و قبح دروغگویی ضارّ را درک میکند و برای درک آن نیازی به شرع ندارد.<ref>اترک، «چیستی دروغ»، ص۱۶۳، به نقل از سید مرتضی، ص۲۴.</ref> اما این متکلمان بحث چندانی در ماهیت و چیستی دروغ نکردهاند و گویا تعریف رایج، یعنی «خبر خلاف واقع» مورد اتفاق همه بوده است.<ref>اترک، «چیستی دروغ»، ص۱۶۳، به نقل از شیخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ۱۴۰۴ق، ص۲۲۶.</ref> اما اختلاف اصلی فرقههای کلامی در ذاتی یا اعتباری بودن حسن و قبح دروغ است.<ref>اترک، «چیستی دروغ»، ص۱۶۳.</ref> | ||
از بررسی آراء متکلمان بزرگ معتزله میتوان دریافت که در نظر آنان قبح دروغ ذاتی است.<ref>اترک، «چیستی دروغ»، ص۱۶۳-۱۶۵.</ref> اما از آنجا که [[اشاعره]] اساساً حسن و قبح ذاتی اعمال را قبول ندارند، در این بحث نیز قبح دروغ را ذاتی نمیدانند.<ref>اترک، «چیستی دروغ»، ص۱۶۵.</ref> | از بررسی آراء متکلمان بزرگ معتزله میتوان دریافت که در نظر آنان قبح دروغ ذاتی است.<ref>اترک، «چیستی دروغ»، ص۱۶۳-۱۶۵.</ref> اما از آنجا که [[اشاعره]] اساساً حسن و قبح ذاتی اعمال را قبول ندارند، در این بحث نیز قبح دروغ را ذاتی نمیدانند.<ref>اترک، «چیستی دروغ»، ص۱۶۵.</ref> |