پرش به محتوا

ولایت تشریعی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ اوت ۲۰۲۳
جز
خط ۶: خط ۶:


==دو معنای ولایت تشریعی==
==دو معنای ولایت تشریعی==
ولایت تشریعی، در ادبیات عالمان شیعه، دو معنا دارد: معنای نخست آن، حق شرعی بر جان و مال است. ولایت تشریعی، به این معنا، وقتی درباره [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] و [[امامان شیعه|امامان]]، به‌کار می‌رود، مراد این است که آن‌ها از جانب خدا، صاحب‌اختیار جان و مال مردم هستند و می‌توانند در آن‌ها تصرف کنند؛ مثلاً مالشان را بفروشند. و مردم باید از آن‌ها اطاعت کنند.<ref>حسینی میلانی، الولایة التشریعیه، ۱۴۳۲ق، ص۴۹.</ref>
ولایت تشریعی، در مقابل [[ولایت تکوینی]] است و در ادبیات عالمان شیعه، دو معنا دارد: معنای نخست آن، حق تصرف در جان و مال دیگران و معنای دوم آن حق قانون‌گذاری است.  


=== ولایت به معنای حق تصرف ===
یکی از معانی ولایت تشریعی که درباره [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] و [[امامان شیعه|امامان]]، به‌کار می‌رود، حق تصرف ایشان است و مراد این است که آن‌ها از جانب خدا، صاحب‌اختیار جان و مال مردم هستند و می‌توانند در آن‌ها تصرف کنند؛ مثلاً مالشان را بفروشند. و مردم باید از آن‌ها اطاعت کنند.<ref>حسینی میلانی، الولایة التشریعیه، ۱۴۳۲ق، ص۴۹.</ref> عالمان شیعه معنای اولِ ولایت تشریعی را در خصوص پیامبر و امامان می‌پذیرند؛ یعنی همه بر این باورند که پیامبر و امامان صاحب‌اختیار جان و مالِ مردم‌اند و همهٔ امور دین و دنیای مردم تحت ریاست آن‌هاست و باید از آن‌ها اطاعت کرد.<ref>حسین میلانی، الولایة التشریعیه، ۱۴۳۲ق، ص۴۹؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۱۰۵-۱۰۷.</ref>
=== ولایت به معنای تفویض قانون‌گذاری ===
معنایِ دومِ ولایت تشریعی حق قانون‌گذاری در حوزه دین است؛ یعنی تشریع احکام عبادی، اقتصادی، سیاسی، قضایی و ....<ref>صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۷.</ref> به‌بیان دیگر، به این معناست که کسانی حق داشته باشند، برای موضوعی، حکمی شرعی صادر کنند و بگویند حلال یا حرام است.<ref>سبحانی،  ولایت تشریعى و تکوینی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۱۹.</ref> از این معنای ولایت تشریعی، با عنوانِ «تفویض خدا به پیامبر و امامان» هم سخن آمده است.<ref>نگاه کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۸؛عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳.</ref>
معنایِ دومِ ولایت تشریعی حق قانون‌گذاری در حوزه دین است؛ یعنی تشریع احکام عبادی، اقتصادی، سیاسی، قضایی و ....<ref>صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۷.</ref> به‌بیان دیگر، به این معناست که کسانی حق داشته باشند، برای موضوعی، حکمی شرعی صادر کنند و بگویند حلال یا حرام است.<ref>سبحانی،  ولایت تشریعى و تکوینی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۱۹.</ref> از این معنای ولایت تشریعی، با عنوانِ «تفویض خدا به پیامبر و امامان» هم سخن آمده است.<ref>نگاه کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۸؛عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳.</ref>


==مسئله موردبحث در ولایت تشریعی==
== اختلاف در تفویض ==
عالمان شیعه معنای اولِ ولایت تشریعی را در خصوص پیامبر و امامان می‌پذیرند؛ یعنی همه بر این باورند که پیامبر و امامان صاحب‌اختیار جان و مالِ مردم‌اند و همهٔ امور دین و دنیای مردم تحت ریاست آن‌هاست و باید از آن‌ها اطاعت کرد.<ref>حسین میلانی، الولایة التشریعیه، ۱۴۳۲ق، ص۴۹؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۱۰۵-۱۰۷.</ref>
حق قانون‌گذاری ائمه به صورت مستقل، مسئله‌ای اختلافی بین عالمان شیعه است؛ یعنی آیا به‌جز خدا، پیامبر و امامان هم حق تشریع دارند یا خیر. به‌سخن دیگر، آیا خداوند حق قانون‌گذاری در امور دینی را به پیامبر و امامان «[[تفویض]]» یا واگذار کرده است یا  خیر.<ref>نگاه کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۸؛ سبحانی، مفاهیم‌القرآن، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۶۱۰؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۹، ۱۰۱؛ غروی اصفهانی، حاشیة کتاب المکاسب، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۳۷۹؛ عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳</ref>
 
مسئله اختلافی میان آنان معنای دوم  است؛ یعنی آیا به‌جز خدا، پیامبر و امامان هم حق تشریع دارند یا خیر. به‌سخن دیگر، آیا خداوند حق قانون‌گذاری در امور دینی را به پیامبر و امامان «تفویض» یا واگذار کرده است یا  خیر.<ref>نگاه کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۸؛ سبحانی، مفاهیم‌القرآن، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۶۱۰؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۹، ۱۰۱؛ غروی اصفهانی، حاشیة کتاب المکاسب، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۳۷۹؛ عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳</ref>
 
==موافقان و مخالفان ولایت تشریعی (به‌معنای تفویض)==
گروهی از عالمان، همچون [[جعفر سبحانی]] و [[لطف‌الله صافی گلپایگانی|صافی گلپایگانی]]، گفته‌اند در اسلام، هیچ انسانی حق قانون‌گذاری ندارد و  این حق مختص خداوند است و خداوند این حق را، به‌صورت مطلق، به هیچ‌کس تفویض نکرده است<ref>سبحانی، مفاهیم‌القرآن، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۶۱۰؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۹، ۱۰۱.</ref> و تنها در موارد معدودی که در روایات آمده خدا به پیامبر اجازه تشریع داده است، ولایت تشریعی پیامبر را می‌پذیریم.<ref>سبحانی، ولایت تشریعى و تکوینی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۲۰-۲۱؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref> برای مثال، در روایتی آمده است که خداوند [[نمازهای یومیه|نمازهای روزانه]] را به‌صورت دورکعتی واجب کرد؛ ولی پیامبر به نمازهای ظهر و عصر و عشا، دو رکعت و به نماز مغرب یک رکعت افزود و خدا نیز تشریعِ او را تصویب کرد.<ref>سبحانی، ولایت تشریعى و تکوینی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۲۱.</ref>


در مقابلِ اینان، برخی همچون [[محمدحسین غروی اصفهانی|غروی اصفهانی]]، [[سید جعفر مرتضی عاملی|سیدجعفر مرتضی عاملی]] و [[سید محمدحسین حسینی تهرانی|حسینی تهرانی]] معتقدند پیامبر و امامان بر تمام امور دینی ولایت تشریعی دارند.<ref>غروی اصفهانی، حاشیة کتاب المکاسب، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۳۷۹؛ عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳؛ حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ج۵، ۱۴۱۸ق، ص۱۱۴، ۱۷۹.</ref>
گروهی از عالمان، همچون [[جعفر سبحانی]] و [[لطف‌الله صافی گلپایگانی|صافی گلپایگانی]]، گفته‌اند در اسلام، هیچ انسانی حق قانون‌گذاری ندارد و  این حق مختص خداوند است و خداوند این حق را، به‌صورت مطلق، به هیچ‌کس تفویض نکرده است<ref>سبحانی، مفاهیم‌القرآن، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۶۱۰؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۹، ۱۰۱.</ref> و تنها در موارد معدودی که در روایات آمده خدا به پیامبر اجازه تشریع داده است، ولایت تشریعی پیامبر را می‌پذیریم.<ref>سبحانی، ولایت تشریعى و تکوینی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۲۰-۲۱؛ صافی گلپایگانی، سلسله‌مباحث امامت و مهدویت، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref> در مقابلِ اینان، برخی همچون [[محمدحسین غروی اصفهانی|غروی اصفهانی]]، [[سید جعفر مرتضی عاملی|سیدجعفر مرتضی عاملی]] و [[سید محمدحسین حسینی تهرانی|حسینی تهرانی]] معتقدند پیامبر و امامان بر تمام امور دینی ولایت تشریعی دارند.<ref>غروی اصفهانی، حاشیة کتاب المکاسب، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۳۷۹؛ عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳؛ حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ج۵، ۱۴۱۸ق، ص۱۱۴، ۱۷۹.</ref>


==مستندات مخالفان==
=== مستندات مخالفان ===
برخی از مستنداتِ مخالفانِ تفویض امور شرعی به پیامبر و امامان از جانب خدا به‌شرح زیر است:
برخی از مستنداتِ مخالفانِ تفویض امور شرعی به پیامبر و امامان از جانب خدا به‌شرح زیر است:
* «إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّـهِ؛ حکم‌دادن مخصوص خداست»<ref>سوره یوسف، آیه ۴۰، ۶۷؛ سوره انعام، آیه ۵۷.</ref>
* «إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّـهِ؛ حکم‌دادن مخصوص خداست»<ref>سوره یوسف، آیه ۴۰، ۶۷؛ سوره انعام، آیه ۵۷.</ref>
خط ۲۶: خط ۲۵:
* «پس میانشان مطابق آنچه خدا نازل کرده، حکم کن.»<ref>سوره مائده، آیه ۴۸.</ref>
* «پس میانشان مطابق آنچه خدا نازل کرده، حکم کن.»<ref>سوره مائده، آیه ۴۸.</ref>
* [[امام محمد باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]]: «حکم بر دو نوع است: حکم خدا و حکم اهل‌جاهلیت.»<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۰۷.</ref><ref>سبحانی، مفاهیم‌القرآن، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۶۰۶-۶۱۲.</ref>
* [[امام محمد باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]]: «حکم بر دو نوع است: حکم خدا و حکم اهل‌جاهلیت.»<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۰۷.</ref><ref>سبحانی، مفاهیم‌القرآن، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۶۰۶-۶۱۲.</ref>
این گروه از عالمان شیعه درباره احادیثی که به نوعی نظریه تفویض را تأیید می‌کنند معتقدند منظور از این احادیث آن است که اصل احکام را خدا تشریع و از راه [[وحی]] به پیامبر ابلاغ می‌کند؛ اما تعیین جزئیات برخی احکام را برعهده پیامبر گذاشته که آن‌هم از طریق [[الهام]] به او، صورت می‌گیرد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۸.</ref> برای مثال، در روایتی آمده است که خداوند [[نمازهای یومیه|نمازهای روزانه]] را به‌صورت دورکعتی واجب کرد؛ ولی پیامبر به نمازهای ظهر و عصر و عشا، دو رکعت و به نماز مغرب یک رکعت افزود و خدا نیز تشریعِ او را تصویب کرد.<ref>سبحانی، ولایت تشریعى و تکوینی از دیدگاه علم و فلسفه، ۱۳۸۵ش، ص۲۱.</ref>


==مستندات موافقان==
=== مستندات موافقان ===
موافقان ولایت تشریعی به احادیثی استناد کرده‌اند که در آن‌ها، از تفویض یا واگذاری امر دین به پیامبر و امامان سخن آمده است. [[سید جعفر مرتضی عاملی|سیدجعفر مرتضی عاملی]] گفته است این روایات [[تواتر|متواترند]].<ref>عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۱.</ref> برخی از آن‌ها به‌شرح زیر است:
موافقان ولایت تشریعی به احادیثی استناد کرده‌اند که در آن‌ها، از تفویض یا واگذاری امر دین به پیامبر و امامان سخن آمده است. [[سید جعفر مرتضی عاملی|سیدجعفر مرتضی عاملی]] گفته است این روایات [[تواتر|متواترند]].<ref>عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۱.</ref> در برخی منابع [[حدیث|حدیثی]]، بخش‌هایی به موضوع تفویض امر دین به پیامبر(ص) و امامان(ع) اختصاص یافته است. از این میان، کتاب [[الکافی (کتاب)|کافی]] نوشته [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] است که در بخشی با عنوان «تفویض امر دین به پیامبر و امامان» ده روایت در این زمینه ذکر کرده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۸.</ref> همچنین در کتاب [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائرالدرجات]]، نوشته [[محمد بن حسن صفار قمی|صَفّار]] هم دو بخش به این مسئله اختصاص یافته است.<ref>صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۳۷۸، ۳۸۳.</ref> برخی از عالمان گفته‌اند منظور از تفویض امر دین به پیامبر(ص) و ائمه(ع) ولایت تشریعی، یعنی حق تشریع در احکام دین است؛<ref>عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳.</ref> برخی از آن‌ها به‌شرح زیر است:


* [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]]: «خداى عزّوجل پيغمبرش را به‌محبت خود، تربيت كرد و سپس فرمود: "تو داراى خُلق عظيمى هستى" و آنگاه به او تفویض کرد... و فرمود: "هركس از رسول خدا اطاعت كند، خدا را اطاعت كرده است." پيغمبر خدا كار را به على تفویض كرد و او را امين شمرد... ما واسطه ميان شما و خداى عزّوجل هستيم. خدا براى هيچ‌كس، در مخالفت امر ما خيرى قرار نداده است.»<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۵.</ref>
* [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]]: «خداى عزّوجل پيغمبرش را به‌محبت خود، تربيت كرد و سپس فرمود: "تو داراى خُلق عظيمى هستى" و آنگاه به او تفویض کرد... و فرمود: "هركس از رسول خدا اطاعت كند، خدا را اطاعت كرده است." پيغمبر خدا كار را به على تفویض كرد و او را امين شمرد... ما واسطه ميان شما و خداى عزّوجل هستيم. خدا براى هيچ‌كس، در مخالفت امر ما خيرى قرار نداده است.»<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۵.</ref>


* امام صادق: «خداوند عزّوجل پيامبر خود را تربيت كرد و نيكو تربيت كرد و چون ادب را در او به‌كمال رساند، فرمود: "به‌راستى كه تو داراى خويى بزرگ هستى." آنگاه كار دين و امت را به او سپرد تا بندگانش را اداره كند...»<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۶.</ref><ref>عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۲.</ref>
* امام صادق: «خداوند عزّوجل پيامبر خود را تربيت كرد و نيكو تربيت كرد و چون ادب را در او به‌كمال رساند، فرمود: "به‌راستى كه تو داراى خويى بزرگ هستى." آنگاه كار دين و امت را به او سپرد تا بندگانش را اداره كند...»<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۶.</ref><ref>عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۲.</ref>
==مسئله تفویض در منابع حدیثی==
در برخی منابع [[حدیث|حدیثی]]، بخش‌هایی به موضوع تفویض امر دین به پیامبر(ص) و امامان(ع) اختصاص یافته است. از این میان، کتاب [[الکافی (کتاب)|کافی]] نوشته [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] است که در بخشی با عنوان «تفویض امر دین به پیامبر و امامان» ده روایت در این زمینه ذکر کرده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۸.</ref> همچنین در کتاب [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائرالدرجات]]، نوشته [[محمد بن حسن صفار قمی|صَفّار]] هم دو بخش به این مسئله اختصاص یافته است.<ref>صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۳۷۸، ۳۸۳.</ref>
برخی از عالمان گفته‌اند منظور از تفویض امر دین به پیامبر(ص) و ائمه(ع) ولایت تشریعی، یعنی حق تشریع در احکام دین است؛<ref>عاملی، الولایةُ التکوینیه و التشریعیه، ۱۴۲۸ق، ص۶۰-۶۳.</ref> اما گروهی دیگر می‌گویند منظور از آن این است که اصل احکام را خدا تشریع و از راه [[وحی]] به پیامبر ابلاغ می‌کند؛ اما تعیین جزئیات برخی احکام را برعهده پیامبر گذاشته که آن‌هم از طریق [[الهام]] به او، صورت می‌گیرد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۸.</ref>
== جستار وابسته==
* [[ولایت تکوینی]]


== پانویس ==
== پانویس ==
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۱۹۹

ویرایش